اخبارورويداد هاي افغانستان وجهان
تهيه و تدوين از بامداد تهيه و تدوين از بامداد


درکشورچه وقت انتخابات عادلانه خواهيم داشت؟ چالشهابرای یک انتخابات سالم ویا منصفانه وآزاد درافغانستان ، کمیسیون انتخابات مستقل وبیطرف باشد. جریان انتخابات شفاف باشد. مانعی برای ثبت نام رای دهندگان وجود نداشته باشد. انتخابات پارلمانی وانتخابات شوراهای ولایتی افغانستان که قراراست در18 سپتمبرسال جاری برگزارشود، با چالشهای گونه گونی روبرومی باشد. بند سوم ماده ی 21 منشورجهانی حقوق بشرمشعراست که: اراده ی مردم اساس اقتدارحکومت است؛ این اراده باید ازطریق انتخابات اداوری وسالم ، با برخورداری عموم ازحق رآی متساوی واستفاده ازآرای مخفی ، یا روشهای رای گیری آزاد هم مانند آن ، ابرازگردد . پذیرش رسمی یک اصل رهنما مانند منشورحقوق بشردرقانون اساسی یک کشور، داشتن قانون اساسی ایکه به دموکراسی اعتراف نموده باشد، و سوء استفاده ازانتخابات برای فراهم ساختن یک مشروعیت صوری هیچکدام نمیتوانند معنای \" انتخابات سالم\" را ارایه نمایند. انتخابات یک تکنیک ویاتاکتیک نه، بلکه یک نهاد دموکراسی است. ازآنجاییکه مردم درکشورهای معاصربنابرکثرت جمعیت قادرنیستند دموکراسی مستقیم را اعمال نمایند، ناگزیراند کسانیرا به مثابه ی وکلای شان به پارلمان بفرستند که واقعاً ازآنها نمایندگی نمایند. شورایی که بعدازچنین انتخابات بوجود می آید، میتواند نمایندگی ازحاکمیت مردم نماید. اگرشرایط لازم برای یک انتخابات سالم مهیا نباشد وکسانی برخلاف میل مردم کرسی های پارلمان را اشغال نمایند، درحقیقت انتخابات واراده ی مردم مسخ می گردند. دموکراسی به مثابه ی یک شکل دولت وجامعه محصول قرنها تلاش ومبارزه ی انسانهاست. دربسیاری ازکشورهای صنعتی غربی تا اواخرقرن 19 فقط صاحبان ثروت حق انتخاب کردن . انتخاب شدن داشتند. زنان ازاین هم بعدترحق انتخاب شدن بدست آورند. تجربه ی تاریخی نشان میدهد که وضع امنیتی قناعت بخش، رشد اقتصادی معین وسطح فرهنگی نسبتاً خوب پیش شرطهای اولیه ی برپایی یک دموکراسی می باشند. درکشورهای مانند افغانستان که پروسه ی ایجاد دولت ملی پیوسته بادشواریهای لاینحل وشکست روبروبوده است، وجنگ همه نهادهای اجتماعی را زدوده است انتظاراینکه همه شرایط یک دموکراسی قوام یافته فراهم باشند، نوعی غیرواقع بینی می باشد و بناءً دراین کشورها ازدموکراسی حداقل میتوان سخن به میان آورد تا به تدریج آتش جنگ وخشونتهای بی پایان را فرونشانده وازطریق نوعی همگرایی یا وفاق ملی به مراحل پیشرفته ی دموکراسی ورفاه دسترسی پیداشود.درچنین مرحله ی تاسیسی دولت ونظام سیاسی؛ نفس توجه به انتخابات - هم درمقام یک نهاد وهم به مثابه ی یک آزمون بسیارخطیر- ازاهمیت تعیین کننده ای برخوردارمی باشد.ازهمینجاست که سازمان دیده بان حقوق بشردرآخرین گزارشش پیرامون افغانستان نسبت به نقش کسانیکه متهم به جرایم جنگی می باشند وعضو مقامات عالیه ی حکومت اند وهم کسانی ازاین دست که می خواهند کرسیهای پارلمان را اشغال نمایند هشدارمیدهد . سازمان نامبرده برعلاوه اینکه خواهان محاکمه ی این افراد می باشد، دست کم درقدم اول برکناری آنانرا ازمقامات دولتی وجلوگیرازشرکت آنانرا درمبارزات انتخابات پارلمانی تقاضا می نماید. آیا سهل انگاری درهمچوموارد سیمای ولسی جرگه یا پارلمان افغانستان را ازهمین حال مغشوش نشان نخواهد داد؟ یک انتخابات وقتی آزاد گفته مشود که قبل ازروز انتخابات آزادی بیان ، آزادی اجتماع وحق مساوی وهمگانی انتخاب کردن وانتخاب شدن وجودداشته ، درروزانتخابات امکان شرکت درانتخابات وجودداشته وخوف وترسی برای رای دهندگان مطرح نباشد.بعد ازانتخابات بایدامکان شکایت ازمنازعاتی که درجریان انتخابات بوجود می آیند وجودداشته باشد. قبل ازانتخابات : کمیسیون انتخابات مستقل وبیطرف باشد. جریان انتخابات شفاف باشد. مانعی برای ثبت نام رای دهندگان وجود نداشته باشد.امکان مساوی برای استفاده ی تبلیغاتی نامزدان ازرسانه های گروهی عمومی وجود داشته باشد. بروزانتخابات: مخفی بودن رای دادن مراعات شود. تضمین شود که فقط یک نفر یک رای حق دارد. اوراق انتخاباتی واضح وقابل فهم باشند. درحوزه های انتخاباتی نمایندگان احزاب ویا نامزدها بتوانند حضورداشته باشند. بعدازانتخابات: آرا با امانت وصداقت شمارش گردند.درانتقال صندوقها به مراکزشمارش آرامراقبت زیاد بخرج داده شود. نتایج انتخابات دررسانه ها بیطرفانه اعلان گردند ونتایج انتخابات توسط همه اشتراک کنند گان قبول گردد. چالشهابرای یک انتخابات سالم ویا منصفانه وآزاد درافغانستان : هدف ازانتخابات دموکراتیک به مثابه ی یک نهاد آنست تا اکثریتهای موجود ومتنوع درجامعه بتوانند درپارلمان نمایندگی شوند. یعنی گروههای مختلف اجتماعی وسیاسی ولو آنکه درحال حاضربسیاربزرگ هم نباشند ولی دیدگاه های معین وقابل گسترشی را بازتاب دهند ،قادرباشندتا پیشنهادات وانتقادات شانرادرپارلمان مطرح سازند، تا بدین ترتیب همرایی ووفاق درجامعه پدید آید. باوجود آنکه انتخابات پارلمانی جاری درافغانستان ازامکانات قانونی ، وتکنیکی بسیارفراوانترنسبت به گذشته ها برخورداراست یکی ازچالشهای بسیارطاقت فرسا درانتخابات پارلمانی افغانستان اینست که سیستم رای دهی آزاد ونه نسبتی ،راه گروه های کوچکتررا که نه ازطریق یک نماینده ی محلی بلکه ازطریق یک فهرست سرتاسری انتخاب شوند، به پارلمان می بندد. دسته های شورشی طالب ومتحدان آنها که بیشتردرمناطق جنوبی وجنوب شرقی افغانستان دست به قتل وکشتاروگروگانگیری نامزدان انتخاباتی وکارمندان امورانتخاباتی میزنند ، دریک بخش قابل توجه کشور، امنیت مطلوب برای یک انتخابات سالم رامورد سوال قرارمیدهند. علاوه براین نوپا بودن،ضعیف بودن، وفقراقتصادی احزاب سیاسی جدید، ولو آنکه شمارشان بصورت مبالغه آمیززیاد است، نمیتوانند دربرابرنفوذ اقتصادی وسیاسی جنگسالاری ومیزان خشخاش وتریاک تاب مقاومت بیاورند. ازجمله ی کسانیکه ازفهرست نامزدان انتخاباتی توسط کمیسیون مشترک تنظیم انتخابات تاکنون حذ ف گردیده اند، نام کمترکسی که دراذهان عامه متهم به جرایم جنگی باشد به نظرمیخورد و آقای بهین سخنگوی کمیسیون تنظیم انتخابات میگوید: ازجمله ی حذف شدگان 11 نفرارتباط با گروه های مسلح غیرقانونی داشته اند. 5 نفربخاطرآنکه اسنادشان تکمیل نبوده است حذف شده اند. یک نفربخاطریکه ازمقامش استفاده نموده است حذف شده است. 280 نفرداوطلبانه ازنامزدی شان منصرف شده اند ویک نفردیگرنیزدرین جریان کشته شده است.\" جنگسالاران پیشین میکوشند بازهم نفوذ شانرا دربخشهای مختلف دولت وازجمله پارلمان یا ولسی جرگه افغانستان بهرطریقی که ممکن باشد حفظ نمایند. ازجمله دهها مثالی که درین زمینه وجود دارد ؛ آقای کاظم وحیدی یکی از نامزدهای مستقل انتخابات پارلمانی افغانستان؛ درمورد یک نمونه ازاینکه چگونه نامزد های مستقل ازسوی نامزدهای تنظیمی مورد ارعاب وتعجیزقرارمیگیرند، اینطورمعلومات میدهد. یک نفربنام فهیم کوهدامنی ازمنطقه ی کاریزمیر ولایت کابل توسط افراد سیاف تهدید شده، خانه وموترشان به آتش کشانده شده وخود شان ازمنطقه فراری شده اند.
گزارش يوناما درباره وضعيت حقوق سياسی در افغانستان مقامات حقوق بشر افغانستان و سازمان ملل متحد در اين کشور گفته اند که ۱۶ در صد افرادی که تا کنون برای اشتراک در رقابت های انتخابات پارلمانی ثبت نام کرده اند متهم به داشتن روابط با گروه های مسلح غير مسوول در اين کشور هستند. بر اساس گزارشی که از سوی کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان و هيات نمايندگی سازمان ملل متحد (يوناما) منتشر شده، تا حالا بيش از ۱۰۰مورد شکايت عليه برخی از نامزدها به کميسيون ويژه بررسی شکايات رسيده است. گزارش يوناما به بررسی وضعيت حقوق سياسی در افغانستان اختصاص دارد. سيما سمر رييس کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان و فيليپو گراندی معاون ژان آرنو، فرستاده ويژه دبير کل سازمان ملل متحد در امور افغانستان در يک کنفرانس خبری مشترک در کابل در مورد جزييات اين گزارش توضيح دادند. آقای گراندی گفت که هنوز بيشتر مردم افغانستان از حضور نيروهای مسلح غير مسوول در مناطق مختلف اين کشور نگران هستند. او از اين موضوع به عنوان يک \"چالش بزرگ\" بر سر راه برگزاری يک \"انتخابات دموکراتيک\" ياد کرد. آقای گراندی گفت: \"موارد محدودی از اعمال فشار و تهديد از سوی فرماندهان و چند نامزد انتخاباتی که احتمالا با گروه های مسلح ارتباط دارند در مناطقی از افغانستان وجود داشته است؛ ما همچنان از مداخله مقامات محلی در برخی موارد گزارش داريم که دو مورد عمده آن در ولايات قندهار و تخار روی داده است.\" فيليپو گراندی گفت که تا حالا دست کم دو نامزد انتخابات پارلمانی نيز در افغانستان کشته شده اند. اما او افزود، \"در اين زمينه نمی توانم حکم کنم که اين افراد به خاطر وابستگی شان به روند انتخابات کشته شده اند.\" در اين گزارش از نامزدی ۳۴۴ زن برای انتخابات پارلمانی، ۲۸۵ زن برای شوراهای ولايتی و نامزدی ۷ کوچی برای راه يابی به پارلمان و شوراهای ولايتی، به عنوان نشانه های بهبود وضعيت سياسی در افغانستان ياد شده است. گزارش يوناما همچنين پيشنهادات مشخصی را در زمينه های امنيت و برنامه خلع سلاح افراد نظامی، به دولت افغانستان داده است. رييس کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان از دولت اين کشور خواسته است عاملان جنايات جنگی دوره قبل از اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهير شوروی سابق را تحت تعقيب قرار دهد. خانم سيما سمر، رييس کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان با تحويل گزارش پيشينه حقوق بشر اين کشور به حامد کرزی، رييس جمهور، گفت دولت بايد خواسته مردم برای برقراری عدالت را اجابت کند. لوئيز آربر، کميسر حقوق بشر سازمان ملل متحد که در حال ديدار از افغانستان است گفت رسيدگی به موارد قبلی و کنونی نقض حقوق بشر برای افغانستان موضوعی حياتی است. در اين گزارش درباره شش هزار افغان تحقيق به عمل آمده و بر اساس اين تحقيقات نتيجه گيری شده که دو سوم تمام افغان ها خود را قربانی جنايات عليه بشريت يا جنايات جنگی می دانند. تحقيقات اين گزارش، به موارد نقض حقوق بشر در افغانستان در قبل از بيش از 20 سال پيش اشاره دارد. اين گزارش می افزايد که 90 درصد از اين قربانيان خواستار آن هستند که عاملان اين جنايات از مراجع قدرت کنار گذاشته شوند و 40 درصد از قربانيان نيز خواسته اند که عاملان جنايات تحت تعقيب قرار گيرند. قوانين افغانستان وعد م تطبيق عادلانه مانوئل دسيلوا، سخنگوی دفتر نمايندگی سازمان ملل متحد در امور افغانستان يا يوناما، از قول لوئيز آربور کميسرعالی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر گفت که تلاش می شود تا قوانين داخلی کشورهای جهان در زمينه حقوق اتباع به معيارهای بين المللی نزديک شود و تا حد ممکن با اصول حمايت از حقوق بشر همخوانی يابد. آقای دسيلوا اين سخنان را در يک کنفرانس خبری در کابل و در رابطه با برنامه جديد سازمان ملل متحد به هدف بهبود جهانی وضعيت حقوق بشر تحت عنوان \"حرکت دوم\" يا Action 2، ايراد می کرد. آقای دسيلوا گفت: \"آنچه ما دنبال آن هستيم، چيزی نيست غير از بهبود بنيادی فرصتهایی که هر فرد می تواند از آنها در زندگی خود استفاده کند و از امنيت و کرامت انسانی برخوردار باشد. بر اساس بخشی از اين ديدگاه سازمان ملل سعی خواهد کرد تا سيستم حمايت از حقوق اتباع را در کشورهای مختلف تقويت کند\". او افزود: \" در اين راستا يکی از راهها اينست که سعی شود قوانين داخلی کشورها به معيارهای بين المللی حقوق بشر نزديک شود و از سازمانهای مدافع حقوق بشر حمايت شود.\" همزمان سيما سمر، ریيس کمسيون مستقل حقوق افغانستان، در اين مورد طی پيامی به سازمان ملل متحد \"حرکت دوم\" را در راستایی کمک به کشورهای جنگ زده ای مانند افغانستان مثبت ارزيابی کرد و اعلام کرد که کمکهای بنيادی به مردم افغانستان می تواند در جهت بهبود وضعيت حقوق بشر مفيد باشد. در همين حال يک مقام ارشد سازمان ملل متحد ضمن ارزيابی وضعيت حقوق بشر در افغانستان از حامد کرزی ریيس دولت انتقالی اين کشور خواسته است که طی فرمانهای جداگانه قوانينی را برای حمايت از زنان وضع کند. شریف بسيونی که از سوی سازمان ملل متحد ماموريت بررسی وضعيت حقوق بشر افغانستان را داشته گفته است که زنان در بسياری نقاط افغانستان به عنوان خونبها و يا وسيله ادای دين در نزاعها مورد استفاده قرار می گيرند. به عقيده تحليلگران افغانستان به عنوان کشوری که نقض حقوق بشر در آن ابعاد گسترده ای دارد می تواند در کانون توجه تلاشهای جديد سازمان ملل متحد برای بهبود وضعيت حقوق بشر قرار گيرد. حرکت دوم يکی از تلاشهای جديد سازمان ملل متحد در آغاز قرن 21 است که به منظور توسعه حقوق بشر و حمايت از آزاديهای انسانی در نظر گرفته شده است. مسئولان سازمان ملل متحد در اين باره گفته اند که اين اقدام می تواند بعد از تاسيس سازمان ملل متحد به منزله گامی ديگر برای زندگی صلح آميز جهانی و بهبود وضعيت زيست بشر در جوامع مختلف تلقی شود. به گفته اين مسئولان سازمان ملل در قرن گذشته بیشترين تلاشهای خود را بر روی مسائل سياسی و اقتصادی جهان معطوف کرده ولی کنون به نظر می رسد بايد مسائل اجتماعی و فرهنگی نيز مورد توجه اين سازمان قرار گيرد. حرکتی که با در نظرداشت جوانب مختلف باعث بهبود وضعيت حقوق بشر، حمايت از آزاديهای انسانی و زمينه ساز زندگی بهتر جامعه انسانی شود. کارشناسان سازمان ملل اضافه کرده اند که در نظر است فعاليتهای بعدی اين سازمان با درنظرداشت اصول زيربنایی حمايت از توسعه انسانی مانند توجه به مسائل فرهنگی، بهداشتی و آزاديهای انسانی نيز ادامه يابد. کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان، پليس اين کشور را متهم به شکنجه زندانيان در بازداشتگاهها و نقض قانون اساسی افغانستان کرده و مورد انتقاد قرار داده است. اين کميسيون ادعا کرده که در هشت ماه گذشته، شکنجه زندانيان توسط پليس افغانستان 15 درصد تخطی ها از حقوق بشر در اين کشور را تشکيل داده و پليس افغانستان را متهم کرده که در برخی موارد شديدترين انوع شکنجه مانند کشيدن ناخنهای دست و پای افراد را اعمال کرده است. نادر نادری سخنگوی اين کميسيون گفت که شکنجه زندانيان بعد از مواردی مانند غصب املاک در افغانستان و قتلهای غير قضايی يا بدون محاکمه در جايگاه سوم قرار دارد. نادر نادری گفت که پليس در ساير ولايات افغانستان نيز رفتاری مشابه داشته و در بعضی موارد برخلاف قانون اساسی افغانستان متهمين را شکنجه کرده است. او از وزير کشور دولت انتقالی افغانستان خواست تا کسانی را که از آنها به عنوان عاملين شکنجه متهمان در بازداشتگاههای پليس ياد کرد، مورد پيگرد قانونی قرار دهد. آقای نادری همچنين نيروهای ائتلاف ضد تروريسم به رهبری آمريکا را مورد انتقاد قرار داد و گفت که اين نيروها برای بررسی مواردی از نقض حقوق بشر با کميسيون مستقل حقوق بشر همکاری نکرده اند. او گفت که اين کميسيون بيشتر از 120 مورد تخطی و شکايت از نيروهای ائتلاف را دريافت کرده ولی نتوانسته است اين تخطی ها و شکايات را دنبال کند. وی همچنين افزود که ژنرال ژاکوبی، يکی از افسران نيروهای ائتلاف ضد تروريسم به رهبری آمريکا که وظیفه بررسی موارد نقض حقوق بشر در زندانهای نيروهای ائتلاف در افغانستان را به عهده داشته، تاکنون نتايج تحقیقات خود را ارائه نکرده است. آقای نادری خواهان همکاری نيروهای ائتلاف ضد تروريسم با کميسيون حقوق بشر افغانستان و همچنين ارائه نتايج تحقیقات ژنرال ژاکوبی شد. او تصریح کرد که نبايد ضمن مبارزه با تروريسم به حقوق بشر بی اعتنا بود و بايد در هر شرايطی به حقوق انسانی احترام گذاشته شود. بر اساس ماده 29 قانون اساسی افغانستان، شکنجه هر انسان حتی برای تحقیقات پليسی و قضايی نيز ممنوع است. همچنين دولت افغانستان معاهده جهانی منع شکنجه را امضا کرده که به موجب آن متعهد شده است از اعمال شکنجه در زندانها و يا در مراحل تحقیقات جنايی و قضايی جلوگيری کند.
تلاش های جدید طالبان برای برهم زدن اوضاع پس ازآنکه طالبان درماه اکتوبرسال گذشته نتوانستند انتخابات ریاست جمهوری را برهم بزنند؛ اکنون دومین تلاش بزرگ وجامع شانرا برای بی ثبات گردانیدن کشور رویدست گرفته اند. شبه نظامیان طالبان درجنوب شرق افغانستان می کوشند با افزایش فعالیتهای تروریستی ، اوضاع را قبل ازانتخابات پارلمانی درماه سپتمبر بی ثبات گردانند. برای این منظورآنان باکی ندارند که به قتل علمای دینی نیزمبادرت ورزند. تاکنون آنان پنج تن علمای دینی میانه رو وسرشناس رابه قتل رسانده اند که شامل اعضا یا رییس \" شورای ولایتی علما\" که درواقع یکنوع انجمن علمای اسلامی نزدیک به حکومت افغانستان است، می باشد. مفتی لطیف الله حکیمی که به مثابه ی سخنگوی طالبان شناخته میشود، مکرراً علمای اسلامی افغانستان را موردخطاب قرار داده وصریحاً گفته است که :رهبری طالبان فتوای قتل هرعالم دینی ایرا که درمواعظ شان از انتخابات ، حکومت و\" ایتلاف بین المللی \" جانبداری نمایند، صادرمی نماید. رهبری طالبان با قتل هدفمندانه ی علمای دینی میانه رو کشور میخواهند ، ملا های سنتگرای افغانستان را که نزدیک به حکومت اند، دچارخوف وارعاب سازند. افزون برآن این جهادی ها با امحای فزیکی علمای دینی ایکه متحد دستگاه حکومت اند، میخواهند انتخابات پارلمانی وانتخابات شوراهای ولایات را که قراراست درهژدهم سپتمبربرگذارگردد، برهم زنند. نحله فکری اسلامی شبه نظامیان طالب منبعث ازآموزشهای مدرسه ی دیوبند است . مدرسه ی دیوبند به سال 1867 سده ی نزدهم ، به مثابه ی مدرسه ی دینی بسیارمحافظه کار نزدیک به شهردهلی برای تربیت کادرها بنیان گذاری شد.تاثیرات مدرسهء دیوبند همچون مرکزی برای پخش نظریه های دینی، محافظه کارفراتراز نیم قاره ی هند بود. طلاب دینی ازآسیای میانه ، افغانستان وهمینطورخاورنزدیک ، برای آموختن باصطلاح \" طریقه ی محمدی \" بدینجا می آمدند. سنتهای مدرسه ی دیوبند دربسیاری ازمدارس دینی کشورنوبنیاد پاکستان که براساس اسلام تآسیس گردیده است ، به پیش برده میشوند. اکثریت رهبران طالبان فارغان مدارس دینی دیوبندی اند. وکیل احمد متوکل قبلاً وزیرخارجه ی رژیم مستبد طالبان درحالیکه با مربیانش در\"جمعیت العلمای پاکستان \" درمورد اینکه دموکراسی چیزخراب وخلص \" غیراسلامی \" است، توافق دارد، باوجود آن خود را به مثابه ی نماینده فصیح البیان پیروان عقب مانده ی طالبش برای انتخابات پارلمانی نامزد نموده است. برداشت طالبان ازاسلام که مصدرآن درپاکستان وجوددارد وبویژه با حمایتهای مالی فوق العاده ی عربستان سعودی همراه بوده است ، ازهمان آغاز درافغانستان به مثابه ی یک متاع وارداتی تلقی میشده است. دلیل این امر که باوجود آن درماه سپتمبرسال 1996 طالبان توانستند پیروزمندانه کابل را تصرف نمایند درآن نهفته است که رهبران متخاصم مجاهدین مانند حکمتیاروربانی ، کشوررا کاملاً به خاک وخون کشانده بودند ومردم فقط ازاین خوش بودند که کسی آنانرا ازاین تاخت وتازهای کشنده ی جنگسالاران نجات دهد. اما شبه نظامیان طالب با سیاستهای زمین سوخته، تبعیض میان زن ومرد، ویرانگری فرهنگ وستراتيژیهای پاکسازی مذهبی وقومی ، درجریان چهارسال سلطه ی استبدادی شان برکشورکوهپایه های هندوکش ، فلاکت بزرگ اجتماعی را بارآورده ومنازعات مذهبی وقومی را تشدید نمودند. شبه نظامیان طالب با ارتکاب اعمال تروریستی علیه ملایان محلی ، بطورکامل ازاسلام سنتی درافغانستان گسسته وخودرا بیشترازپیشتر درمیان علمای دینی افغانستان تجرید می نمایند. کارشکني ادارات دولتي افغانستان اگر از حکومتهای زمانی بگذریم و دوران دمکراسی یونان باستان و حکومت صدراسلام را کنار بگذاریم، فساد در اداره ها پیوسته وجود داشته و پول و واسطه در هر نوع ازحکومت ها و همه جوامع کم و بیش وجود داشته است. تنها تفاوت در نحوه ی اخذ رشوه و قبول واسطه و گسترش دامنه آن می باشد. در دوران خلفای عباسی، خلیفه قاضی را برمسند قضاوت مقرر کرد. قاضی بعد از خبر تقرر خود مفقود گردید. چندی پس کسی که او را می شناخت، در دیار دیگری دیدش، از قاضی پرسید که چرا به اینجا آمده یی و مسند قضا را ترک گفته یی؟ قاضی در پاسخ گفت \" من چون در خود این توان را که عدالت را به معنی واقعی آن پیاده می ساختم در خود نمی دیدم، فرار کردم\". در دنیای امروزی بخصوص در جوامع مثل افغانستان اگر کسی به داستان قاضی خلافت عباسی فکر کند ، حالا آنکه در دوران عباسی هم فساد اداری رونما شده بود، همچو شخصی را دیوانه می انگارند. در جوامع عقب مانده شرق زمین دولت پیوسته خود را مافوق طبقات و جامعه قرار میدهد. به همین لحاظ به خودکامگی و زورگویی میرسد. بناَ حکوکت کردن به معنی خدمت کردن به مردم نی بلکه به مهفوم مقام بالا دست شدن بر مردم تلقی میگردد. و هر کسی که به مقامی تکیه میزند، بجای اینکه در فکر مردم شود به فکر مال و منال خود میگردد. فاصله عمیق که به سبب خود برتر انگاری دولت میان مردم و دولت حایل میشود، بر روانشناسی مردم تا بدان حد اثر عمیق دارد که حتی در دورانهای آزاداندیشی و دمکراسی هم ،غبار آن در مغزها ته نشین می شود. به همین لحاظ حتی تحصیل کردگان و چیزفهمان هم در مغاک استفاده جوی سقوط میکنند. عقب ماندگی مردم نبود ساختارهای اقتصادی استوار که بتواند مردم را در کسپ هوشیاری سیاسی مدد رساند و برتری جوی دولت که به خود کامگی می رسد باعث می شود که میان مردم و دولت فاصله عمیقی تا بدان حد حایل شود که مردم به این ضرب المثل برسند که \"از خانه سرکار که تیل بیرون شد، دامنت را برایش بگیر\". با این وصف در فرهنگ جوامع مشرق زمین حتی در آنهای که کم و بیش نظام دمکراسی هم در آنها پیاده شده، به مقام و منزلت اداری رسیدن یک فرصت است. که باید از آن بهره برده شود، چون دولت بر پایه های دمکراتیک که در آن حساب دهی و حساب گیری مطرح باشد، کاملاَ استوار نیست. لهذا کسی هم این ترس را به خود راه نمی دهد که فردا مردم گریبانش را خواهد گرفت. به همین نسبت اکثریت در بحر فساد غطه ور می شوند. اقلیتی هم که برای مدتی از آلوده شدن در فساد دامن خود را پاک نگهمیدارند، رفته رفته تحت این تاثیر قرار می گیرند که \"گر خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت باش\" خود را با دیگران هم سنخ میسازند و بدین سان همه در دریای فساد سقوط می کنند.
مطبوعات کشور روزنامه اصلاح تحت عنوان\" مهاجرین نواحی شهر کابل طی گردهمایی ، خواهان سرپناه گردیدند\"، از گردهمایی حدود یکهزار تن از مهاجرین نواحی مختلف شهر کابل در استدیوم ورزشی خبرداده که برعملکرد های وزارت عودت مهاجرین اعتراض نموده اند وخواهان توزیع نمرات رهایشی برای مهاجرین گردیدند . اصلاح می افزاید درین گردهمایی انجنیر محمد یوسف پشتون وزیر شهرسازی ومسکن از توزیع دو هزار سرپناه برای مهاجرین درپروژه چهل دختران وعده داده که تا دوماه دیگر عملی خواهد شد. همچنان نظر به گفته وزیر شهر سازی ومسکن دراین گردهمایی برنامهء روی دست است که هفتاد تا هشتاد هزار نمره رهایشی برای مهاجرین درسرتاسر کشور درشهرک های جدید التاسیس توزیع گردد. این روزنامه همچنان سرمقاله اش را به مشکلات مهاجرین اختصاص داده و از اخراج مهاجرین افغان توسط کشور های اروپایی اظهار نگرانی نموده است . این روزنامه به اخراج گروهی از مهاجرین افغان از کشور های بریتانیا وفرانسه اشاره نموده ونوشته است افغانها مهاجرینی هستند که درکشور اروپایی دچار مشکلات بوده وتاکنون گروه های مدافع حقوق بشر هیچ گونه اقدامی جهت حل مشکل آنها انجام نداده اند . به اساس سرمقاله اصلاح با وجودیکه چهار سال از تأسیس اداره موقت ، دولت انتقالی وانتخابی میگذرد، اما تا هنوز مهاجرت افغانها به غرب بطور قاچاقی ادامه داشته وبدلیل نبود فرصت ها ی شغلی مهاجرت افغانها جریان دارد. به عقیده اصلاح درکشوریکه دو دهه بحران وتنش تسلط داشته، یافتن فرصت های شغلی برای مردم وبازسازی آن لااقل به سه دهه زمان نیاز دارد. اصلاح اخراج مهاجرین را در شرایط کنونی ازکشور های اروپایی یک اقدام شتابزده خوانده وآنرا حرکتی خوانده است که متضمن آبرو وحیثیت آنها نیست. اصلاح از کشور های اروپایی خواسته است تا اقدامات خود را درچوکات دساتیر، اصول ومیثاقهای معتبر دنیا برابر ساخته و از جانبی منحیث متحدین نزدیک افغانستان شرایط اقتصادی ، سیاسی واجتماعی ما را هم مورد بررسی قرار بدهند. روزنامه چراغ یک ادعای طالبان را نشر نموده که گفته اند انجنیر \" فدایی \" یکتن از نامزدان ولسی جرگه را همراه با شش محافظ اش درمنطقه لانه ولسوالی گیزاب ولایت ارزگان به روز جمعه به قتل رسانیده اند . به نوشته چراغ اگر صحت این قتل تائیدشود طی سه روز گذشته این دومین نامزد پارلمان است که از سوی جنگجویان طالب به قتل می رسد. چراغ نوشته است: نیروهای ائتلاف میگویند که طالبان درسال جاری با قتل افراد با نفوذ وحملات گسترده برضد نیروهای آنان دو روش جدیدی را جهت سازماندهی حملات شان انتخاب کرده اند . به گزارش چراغ نیروهای ائتلاف ، دولت افغانستان وسازمان ملل متحد نگرانی خود را از افزایش حملات ابراز کرده اند اما همه این نهاد ها ازبرگزاری انتخابات مطمئین سخنی رانده اند ، اما این اوضاع بیشتر باری نامزدان پارلمان نگرانی به وجود آورده است، آنان خواهان تدابیر جدی وزود درجهت تأمین امنیت جان نامزدان میباشند. چراغ یک ادعای دیگر طالبان را نیز به نشر رسانیده وبه قول ملا عبد الطیف حکیمی سخنگوی آن گروه نوشته است که به اثر اصابت مرمی های سلاح ثقیل نیروهای دولتی برتعدادی از منازل مسکونی درقریه \" پیتو\" ولسوالی اتغر ولایت زابل هفت زن وطفل به قتل رسیده اند . به گفته چراغ مقامات محلی ولایت زابل تا حال این ادعا را تائید ویا رد نکرده اند . چراغ در خبر دیگر از قول قوماندان امنیه ولسوالی شهر صفای ولایت زابل نوشته است که ده جنگجوی طالبان به شمول ملا نقیب درجریان یک تهاجم عساکر ائتلاف وافغان درولسوالی شهر صفا به قتل رسیده وپانزده تن آنان باسلاح های دست داشته باز داشت شده اند . چراغ سرمقاله خود را به تعین سفیر جدید ایالات متحده امریکا درافغانستان اختصاص داده و نوشته است : آقای نیومن که گفته میشود تجربه واندوخته های زیاد دپلوماتیک درکشور های عربی دارد، زمانی جانشین آقای خلیلزاد میگردد که سایه ماموریت وی تا هنوز درزنده گی سیاسی کشور ما اثراتش را داشته وایالات متحده امریکا را با چالش های جدی واصطکاک های درونی وبیرونی گیر قرار داده است که مرور همه جانبه آنها میتواند درس خوبی به سفیر جدید باشد. چراغ زلمی خلیلزاد سفیر پیشین امریکا در افغانستان به سوء استفاده از تابعیت دوگانه اش درافغانستان در دوران ما موریتش متهم نموده ونوشته است که موصوف درجهت تحقق منافع استراتیژیک امریکا واز سوی دیگر درمعادله قدرت کشور به خود و گروه کاری اش که به گفته چراغ ویژه گی قومی داشتند امتیازاتی را مسجل وتائید کند. چرا همچنان خلیلزاد را بر تطبیق اندیشه های برتری تباری اش درجریان معاهده بن متهم نموده واین حرکت های خلیلزاد را با عث بوجود آمدن زخم ناسور وخون چکانی توصیف نموده است که سفیرجدید باید آنرا به خاطر حفظ اعتبار جهانی امریکا بازبان دیپلوماسی شفاف پاک کند. به عقیده چراغ عدم توجه به موجودیت حساسیت های موجود وهمیشه گی قومی درافغانستان ، بافت اجتماعی وسنتی کشور وواقعیت های جدید برخاسته از سه دهه بحران ، تجاوز ومقاومت ،خلیلزاد را یک سلف صالح ویک معادل خوب کاری برای اقای نیومن معرفی نمیکند. چراغ نوشته است: یکی از حاد ترین موردی که سفیر جدید به آن عطف توجه کند. بیطرفی کامل ایالات متحده امریکا درمسایل سیاسی کشور است . چراغ نیروهای ائتلاف را نیز برمشغولیت هایشان درطی سه سال گذشته به تهدید وانزوای مخالفان سیاسی و وزنه انداختن به نفع حلقات قوم گرا، بی تفاوتی دربرابر ارزشهای اسلامی وسنت های ملی وعدم هماهنگی آنها با مامورین نظامی افغان متهم نموده است .چراغ از عدم توزیع عادلانه وبدون تبعیض کمک های انسانی امریکا به مردم افغانستان نیز یاد آور شده ونوشته است که رفع نابسامانی ها دراین عرصه ها میتواند افغانستان را قرار گفته یی خانم رایس به سرزمین امید ها که دیگر جایگاه تروریزم نباشد تبدیل کند . روزنامه اراده وعده از دیاد معاشات کارمندان دولت را پروپاگند وعمل عوام فریبانه خوانده وآنرا به مثابه مسکنی نامیده است که مقامات وقتاً فوقتاً از دور به مردم نشان میدهند تا مردم بدون سروصدا به کار وبارشان همچنان مشغول باشند وآب از آب تکان نخورد. اراده با ارائه اینکه درصورت بلند بردن معاشات مامورین وکارمندان دولت رقم تادیه معاشات درکل از پنجصد ملیون افغانی درماه به چهار ملیارد افغانی بالا میرود اظهار تردید نموده که وزارت مالیه میتواند توانایی تادیه این رقم را دارا باشد. اراده از وزارت مالیه تقاضا نموده که درصورت نداشتن توان پرداخت معاشات بلند برای مامورین ازوعده های بیجا خود داری نمایند .
خشکسالی درافغانستان حالا تابستان است. آب جاری در دریا ها كم شده وهنوز هم گلیم خشكسالی چیده نشده است. خشكسالی ادامه دارد منتها با یك فیصدی بسیار كم نسبت به سالهای پیشتر. آنچنانكه زمستان گذشته با بارش برف و باران و سردی طاقت فرسای آن در سال گذشته بی سابقه بود، تابستان امسال با درخشش آفتاب و گرمی سوزانش زندگی روزمره ی مردم را در بعضی مناطق افغانستان با مشكلات روبرو گردانیده كه میتوان آنرا ادامه ی خشكسالی خواند. دوست محمد امین معاون اداره مستقل محیط زیست افغانستان در ارتباط با ازدیاد درجه حرارت و مشكلات ناشی ازآن می گوید: حالا تابستان است. آب جاری در دریا ها كم شده وهنوز هم گلیم خشكسالی چیده نشده است. خشكسالی ادامه دارد منتها با یك فیصدی بسیار كم نسبت به سالهای پیشتر. اداره ی محیط زیست مناطقی را كه اهالی آن از ناحیه آب با مشكلات روبرو اند چنین نام برد: پكتیا، خوست نواحی قندهار، نیمروز و فراه. درین ولایات خشكسالی تقریباً ادامه دارد. اهالی این ولایات برای زراعت از آبهای زیرزمینی استفاده مینمایند. معاون اداره ی مستقل محیط زیست در مورد ذخیره آبهای زیر زمینی گفت: سرمایه ی اساسی كشور را آبهای زیرزمینی تشكیل میدهد. در صورتیكه باران ها شدید و دوامدار نباشد آب به پیمانه ی كافی جمع نمی شود. او در مورد آب آشامیدنی در كابل گفت: ما این طور فكر میكنیم كه احتمالا تا رسیدن برف و باران سال جاری تعداد كمی از چاه ها خشك شوند. دولت آب صحی آشامیدنی را به مركز شهر تقسیم میكند. چونكه در اثر جنگ شبكه ی آب آشامیدنی تخریب شده و اگر تخریب هم نشده باشددر بعضی از قسمت ها آلوده شده است. غلام حبیب رییس عمومی امور سرسبزی شهرداری كابل در ارتباط با گرمی هوا و مشكلات ناشی ازآن در امور سرسبزی شهرداری كابل می گوید: گرمی هوا واقعاً تأثیرات خود را بالای درختها، سبزه ها، گل ها و گل بته ها دارد. ما كوشش خود را به خرچ میدهیم كه ساحاتی را كه نهال غرس كرده ایم وگل ها را شانده ایم و سبزه ها را چُمكاری نموده ایم حفظ كنیم. پیام ما به همشهریان ما این است كه با ما همكار باشند. وضعیت مکاتب درکابل نه تنها درجاهای دوردست بلکه دربسیاری شهرها به ویژه درشهرکابل یک دنیا مشکل دامنگیرمکاتب بوده واست . درحالیکه شماری که به مکتب می روند درحال رشد است ،درمورد وضع کیفی مکاتب هنوزکارچشمگیری صورت نگرفته است . نه تنها درجاهای دوردست بلکه دربسیاری شهرها به ویژه درشهرکابل یک دنیا مشکل دامنگیرمکاتب بوده واست . مادراینجا درنگاهی گذرا به وضع مکاتب به یک نمونه ازمکاتب کابل پرداخته ایم . لیسه زینب کبرا که1300دانش آموز دختر از صنف اول تا صنف 12 درآن مصروف درس خواندن اند، در دشت برچی در حومه کابل قرار دارد. این مکتب مانند شماری زیادی مکاتب دیگر در افغانستان بامشکلات زیادی روبرو است. خانم اسلمی درمورد مشکلات مکاتب به ویژه لیسه ی زینت کبرا گفتنی های فروان دارد . مشکلات چون کمبودمعلم یا آموزگار، اتاق درسی ، کتاب ، چوکی و... وچه بسا که درموارد وسایل جنبی وکمک درسی ، آزمایشگاه یا لابراتواربرای کارهای عملی که بخش تکمیلی درسهای می باشد، صحبت شود. سهیلا اسلمی سرمعلم لیسه زینب کبرا بطورمشخص درمورد مشکلات مکتبش می گوید. \" شاگردان ما تحت شرایط بدی مصروف درس خواندن اند. تعداد معلمین نهایت محدوداست، صنف های درسی وجود ندارند، شاگردان روی زمین مینشینند، مواد درسی کافی وجود ندارد . خانم اسلمی می افزاید: کمک های وزارت تعلیم و تربیه بسیار ناچیز است و هم به مشکلات ما بصورت جدی رسیدگی صورت نمی گیرد. بااین حال شرایط مکاتب درولایات ومناطق دوردست خود ناگفته پیداست که چه شرایطی دارند . دراین اواخردرشماری ولایات درکناراین مشکلات که درگذشته هم بوده اما با آنهم مردم با علاقه ی زیاد فرزندان شانرا به مکتب میفرستاده اند ، نگرانی های امنیتی وکودک ربایی ، مشغولیت ذهنی بزرگی را ایجاد نموده است. مردم دربسیاری مناطق می گویند رفتن مکتب به ویژه برای کودکان مشکل گردیده است واین برای خانواده های این کودکان تشویش بزرگی را خلق نموده حتا شماری هم مانع رفتن مکتب رفتن کودکانشان شده اند. خانم اسلمی دراین مورد می گوید: \" ناامنیتی و در این آواخر اختطاف کودکان باعث شده است که تعدادی از خانواده های کودکان شانرا به مکتب نمی فرستند.
'ازبکستان خواستار خروج نيروهای آمريکايی شد\' وزارت دفاع ايالات متحده آمريکا گفته است که در حال بررسی يک يادداشت ديپلماتيک است که از مقامات ازبکستان دريافت کرده است. گفته می شود که در اين يادداشت تاشکند خواستار خروج نيرو های آمريکايی از ازبکستان شده است. روزنامه واشنگتن پست که اين اين خبر، گزارشی را منتشر کرده، با استناد به يک منبع در وزارت دفاع آمريکا نوشته است، که مقامات ازبک برای خروج نيرو های آمريکايی يک ضرب الاجل شش ماهه تعيين کرده اند. دونالد رامسفلد، وزير دفاع آمريکا، طی سفر اخير خود به قرقيزستان و تاجيکستان در پاسخ به پرسش های مربوط به پايگاههای آمريکايی در منطقه گفته بود که آن پايگاهها بر مبنای توافقات دوطرفه ايجاد شده اند و تا زمانی که دولت های اين کشور ها موجوديت پايگاهها را به سود امنيت ملی خود می دانند، آنها باقی خواهند ماند. اهميت خان آباد: در حالی که برخی از مقامات پنتاگون بر اهميت پايگاه خان آباد برای نيرو های آمريکايی و سرنوشت عمليات آمريکا در افغانستان تاکيد می کنند، دونالد رامسفلد، وزير دفاع آمريکا، روز دوشنبه گذشته (25 ژوئيه) گفت که ترک پايگاه خان آباد به عمليات آمريکا لطمه جدی وارد نخواهد کرد، زيرا گزينه های ديگری در منطقه وجود دارد. عدم بازديد آقای رامسفلد از ازبکستان نيز اين فرضيه را دامن زد که آمريکا هم اکنون در حال پيدا کردن جانشينی بجای ازبکستان است. اما به اعتقاد کارشناسان، گمان است که نظاميان امريکايی پايگاهی را همتای پايگاه خان آباد پيدا کنند. پايگاه خان آباد توسط اتحاد شوروی ساخته شده بود و نيرو های شوروی از آن برای عمليات اشغال افغانستان استفاده کرده بودند. مجاورت اين پايگاه با افغانستان به نيرو های آمريکايی نيز برای انجام عمليت لوجستيکی و ارسال تامينات و مهمات برای سربازان امريکايی در افغانستان دست ياری داده بود. آيا گزينه ای ديگر هست؟: هرچند مقامات قرقيزستان به دونالد رامسفلد اطمينان دادند که تا زمان پايان عمليات نيرو های آمريکايی در افغانستان پايگاه ماناس در آن کشور در اختيار آنها خواهد بود، اما ماناس از امتيازات خان آباد برخوردار نيست و کمتر از ان مجهز است. پايگاه ماناس در قرقيزستان ميزبان يک هزار سرباز آمريکايی است. به دنبال آغاز کارزار نظامی امريکا در افغانستان، تاجيکستان نيز به عنوان گزينه ای برای استقرار پايگاه نظامی امريکايی مطرح بود. اما شرايط جغرافيايی خاص و نبود امکانات لازم در آن کشور مانع از اين امر شده بود. از سوی ديگر، با توجه به حضور نظامی گسترده روسيه در تاجيکستان، موافقت بی درنگ مقامات تاجيک به ميزبانی پايگاه نظامی يک قدرت ديگر بعيد به نظر می رسد. چه بود و چه شد؟: به نظر می رسد که اسلام کريمف، رئيس جمهوری ازبکستان ديگر به روابط خود با امريکا اهميتی قايل نيست و برای پشتيبانی امنيتی به روسيه و چين رو آورده است. سردی اين روابط از ماه مه گذشته بد ين سو بار ها آشکار شد. سوء ظن وی تا جايی پيش رفت که او حتی حوادث خونين انديجان را کار د ست امريکا و کشور های عضو ناتو فرض کرده است. روابط گرم ميان ازبکستان و امريکا که انتقادات سازمان های بين المللی حقوق بشر را بر انگيخته بود، در پی حوادث انديجان در ماه مه گذشته و اصرار کشور های غربی و سپس آمريکا بر انجام تحقيقاتی مستقل در مورد تيرباران معترضان انديجانی به سردی گراييد. به دنبال آن سران کشور های عضو سازمان همکاری های شانگهای در نشست اخير خود در اوايل ماه ژوئن در آستانه، پايتخت قزاقستان، خواستار تعيين ضرب الاجلی برای برچيدن پايگاههای امريکايی از آسيای ميانه شدند. عدم تعيين ضرب الاجل باعث شد که دولت ازبکستان به حضور نظامی امريکا ايراد هايی بگيرد، از جمله عدم پرداخت کامل هزينه استفاده از فرودگاه خان آباد و ناراحتی مردم محلی از حضور سربازان و جنگنده های \"پر سر و صدا\"ی آمريکايی در جنوب ازبکستان. اما به گفته خبرنگارانی که از پايگاه خان آباد و پيرامون آن بازديد کرده اند، بسياری از مردم محلی شغل های تازه شان را مديون همين پايگاه امريکايی اند و آن را يک منبع درآمد برای خود ارزيابی می کنند. حضور نظامی آمريکا در ازبکستان در کنار ايجاد اشتغال برای مردم محلی سود فراوانی نيز برای بودجه دولت ازبکستان داشت و بسياری از تحليلگران برچيدن اين پايگاه را يک باخت اقتصادی ديگر ازبکستان ارزيابی می کنند. اما ظاهرا اسلام کريمف از حضور امريکا سرخورده شده و ديگر آن را به سود قدرت خود نه، بلکه به زيان نفوذ فراگيرش در ازبکستان می داند. احتمالا انقلاب های \"رنگين\" در گرجستان، اکراين و قرقيزستان در او چنين تصوری را به وجود آورده است که زيادی با آمريکا نزديک شده است. به نظر کارشناسان، شايد آقای کريمف در ارزيابی مزايا و خطرات حضور نظامی آمريکا در کشورش، خطرات آن را جدی تر دريافته است. حضور آمريکا در آسيای ميانه به دنبال تقاضای کشور های عضو سازمان همکاری های شانگهای در اوايل ماه ژوئيه مبنی بر تعيين ضرب العجل خروج نيرو های آمريکايی از آسيای ميانه، انتظار می رفت که دولت آمريکا واکنشی عملی نشان دهد. کارشناسان امور منطقه نيز سفر دونالد رامسفلد، وزير دفاع آمريکا به قرقيزستان و تاجيکستان را در همين چارچوب بررسی می کنند. به ويژه تاکيد آقای رامسفلد روی اهميت پايگاههای آمريکا در قرقيزستان و ازبکستان و همکاری های نظامی کشورش با تاجيکستان دال بر همين مورد است. وی در قرقيزستان، کشور ميزبان حدود يک هزار سرباز آمريکايِ گفت که پايگاههای آمريکايی در آسيای ميانه را هيچ خطری تهديد نمی کند. وی افزود، آمريکا با شماری از کشور های منطقه قرار و مدار های خوبی دارد که متقابلا مفيد بوده است. به گفته آقای رامسفلد، آن توافقات و پايگاهها در تلاش های آمريکا در افغانستان و عمليات نيرو های ناتو در آن کشور و برای رساندن کمک های بشردوستانه به افغانستان بسيار کارساز بوده اند. اما آيا در واقع برای کشور ی چون آمريکا که دارای پايگاههای متعددی در مناطق مختلف جهان است، حضور نظامی در آسيای ميانه چه اهميتی دارد؟ شماری از کارشناسان در بريتانيا و آسيای ميانه در اين باره اظهار نظر کرده اند که می توانيد در گزارش صوتی زير بشنويد. با ناآرامی های ازبکستان که از شهر انديجان آغاز شد و به شهر مرزی قره سو گسترش يافت، اين کشور آسيای ميانه مورد توجه خاص محافل سياسی و رسانه ای قرار گرفت و اهميت استراتژيک آن در منطقه بيشتر در نظر آمد. اين توجه جهانی، با سرکوب شورشها به دست سربازان ازبک، فرو ننشست تا جايی که نهادهای بين المللی و دولتهای خارجی خواستار انجام تحقيقات در مورد رويدادهای خشونتبار ازبکستان شدند. همزمان با تحولات ازبکستان ضمن پوشش حوادث و اخبار روزانه، گزارشها و تحليلهايی را نيز درباره نقش و جايگاه اين کشور در منطقه آسيای ميانه منتشر کرده است.
وکيل مدافع گنجی بازداشت شد عبدالفتاح سلطانی، يکی از وکلای مدافع اکبر گنجی و زهرا کاظمی، که دست به تحصن زده بود، شامگاه شنبه ۳۰ ژوئيه در کانون وکلای دادگستری توسط افراد لباس شخصی بازداشت شد. محمد شريف، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر به خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا گفت که غروب شنبه چند نفر لباس شخصی به ساختمان کانون، محل تحصن آقای سلطانی مراجعه کردند و با نشان دادن دو نامه، وی را بردند. هنوز مشخص نيست اين افراد وابسته به کدام نهاد قضايی ايران بوده و آقای سلطانی را به کدام بازداشتگاه برده اند. ماجرای بازداشت این فعال حقوق بشر و وکیل مدافع زندانیان ملی مذهبی از شامگاه چهارشنبه ۲۷ ژوئيه آغاز شد. پنج مامور دادگستری به مدت چهار ساعت خانه وی را بازرسی کردند و برخی از لوازم شخصی نظير شناسنامه و گذرنامه و کيف وکالت وی را با خود بردند. آقای سلطانی در اعتراض به این رفتار از صبح شنبه ۳۰ ژوئيه در کانون وکلای دادگستری تحصن کرده و گفته بود: \"نمی دانم کدام مقام قضايی به خود اجازه داده است با نقض قانون، بدون اين که ابتدا حکم احضار مرا صادر کند، مبادرت به صدور حکم جلب و بازرسی منزل کرده است.\" درحالی که هفته پيش عباسعلی عليزاده، رييس کل دادگستری استان تهران، اعلام کرده بود بعد از انتشار گزارش هيات بازرسی و نظارت حفظ حقوق شهروندی ديگر هيچ تخلفی در دستگاه قضايی ايران صورت نگرفته است، آقای سلطانی نحوه برخورد با خود را \"نقض صريح و آشکار حقوق شهروندی و حقوق بشر\" دانسته و گفته بود: \"من تابع قانون هستم و چنانچه مقامات قضايی طبق موازين قانونی دستوری صادر کنند، حاضرم تسليم آن شوم، به شرط آن که هيچ مقامی به خود اجازه نقض قانون را ندهد و حقوق شهروندی اينجانب نيز محفوظ بماند.\" آقای سلطانی که در ژانويه ۲۰۰۳ نيز هنگام بر عهده داشتن وکالت زندانيان ملی مذهبی و روزنامه نگاران منتقد جمهوری اسلامی از سوی سعيد مرتضوی، دادستان تندرو تهران، به زندان افتاده بود، نامه ای دادخواهانه به آيت الله محمود هاشمی شاهرودی، رييس اصلاح طلب قوه قضاييه ايران نوشته بود. اين عضو هيات مديره کانون وکلا با بيان اين که اعضای خانواده اش در يورش ظابطان قضايی \"دچار اضطراب و دلهره\" شده اند، هشدار داده بود که نيروهای تحت امر دادستان مرتضوی \"ممکن است دست به اعمال ديگری بزنند.\" آقای سلطانی گفته بود تا زمان رسيدگی آيت الله شاهرودی به اين پرونده، به تحصن خود در کانون وکلا ادامه خواهد داد، اما پیش از دریافت پاسخی، بازداشت شد. گفته می شود افراد لباس شخصی از ماجرای دستگیری وی فیلمبرداری کرده اند. اين عضو کانون مدافعان حقوق بشر همچنين يکی از وکلای مدافع اوليای دم زهرا کاظمی، خبرنگار- عکاس کانادايی ايرانی تبار است که دو سال پيش هنگام تهيه عکس از زندان اوين توسط نيروهای دادستانی بازداشت شد و به طرز مشکوکی جان سپرد. آقای سلطانی که همراه شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل، وکيل مدافع اکبر گنجی نيز هست، در دادگاه تجديد نظر اعلام کردکه خانم کاظمی تعمدا به قتل رسيده است. آنها انگشت اتهام خود را به سوی دادستان مرتضوی نشانه رفته اند، اتهامی که وی قويا رد کرده است. احتمال بازداشت آقای سلطانی زمانی قوت يافت که روزنامه محافظه کار کيهان در گزارشی ادعا کرده بود که خانم عبادی و دو نفر ديگر \"از جمله فردی به نام سلطانی\" در بام بيمارستان ميلاد تهران، محل نگهداری آقای گنجی برای مداوا، مشاهده شده اند. خانم عبادی بلافاصله اين گزارش را برای وکلای آقای گنجی نگران کننده و ارعاب آميز خواند. اين برنده جايزه صلح نوبل با محکوم کردن صدور حکم بازداشت برای آقای سلطانی اعلام کرد: \"هيچ وکيل دادگستری را ابتدا به ساکن نمی توان جلب کرد. از سوی ديگر، بايد آقای سلطانی قبلا برای بازجويی احضار شود تا فرصت دفاع داشته باشد و پس از آن حکم جلب او صادر شود.\" فعالان حقوق بشر در ايران به بی بی سی گفته اند که مقام های ايرانی خانه يکی از وکلای اکبر گنجی، سرشناس ترين زندانی سياسی ايران، را جستجو کرده اند. اکبر گنجی در پی 48 روز اعتصاب غذای مداوم به شدت بيمار و ناخوش توصيف می شود و همسرش گفته است که او در حال دست و پنجه نرم کردن \"با مرگ\" است. با اين حال آقای گنجی ضمن انتشار نامه ای که در آن خواستار کناره گيری رهبر جمهوری اسلامی شده است همچنان به سرکشی ادامه می دهد. عبدالفتاح سلطانی، يکی از وکلای آقای گنجی، روز چهارشنبه در تماس تلفنی با همکارانش گفت مقام های دفتر دادستان تندروی تهران (سعيد مرتضوی) درحالی که حکم جستجو داشتند منزل او را بازرسی کرده اند. آقای سلطانی در زمان حادثه در منزل نبود. محمد سيف زاده، همکار آقای سلطانی، می گويد نمی داند وی هم اکنون کجاست. يورش به منازل وکلای برجسته در ايران معمول نيست. اما وضعيت کنونی نيز وضعيتی عادی نيست چون به اکبر گنجی مربوط می شود. آقای گنجی که به گفته خانواده اش در جريان اعتصاب غذای خود 25 کيلوگرم وزن کم کرده، به نقطه اجماع سياستمداران اصلاح طلب، دانشجويان و فعالان حقوق بشر تبديل شده است. وی در نامه سرگشاده ای خواستار کناره گيری رهبر جمهوری اسلامی، آيت الله علی خامنه ای شد. به گفته وی آيت الله خامنه ای بايد به اين سوال پاسخ دهد که چگونه می توان به شيوه ای مسالمت آميز او را برکنار کرد؟. دولت ها و گروه های سراسر جهان از جمله جورج بوش، رئيس جمهور آمريکا، خواستار آزادی اکبر گنجی شده اند. محمد خاتمی، رئيس جمهور ايران که به زودی دوره رياستش به پايان می رسد نيز خواستار عفو اکبر گنجی شده است. قوه قضاييه ايران که در کنترل تندروهاست منکر اعتصاب غذای گنجی شده و می گويد او برای عمل جراحی زانو در بيمارستان بستری شده و حالش خوب است. مقام های قضايی گفته اند دوستان آقای گنجی می توانند در بيمارستان به عيادت او بروند.اما هياتی از دانشجويان و فعالان سياسی عليرغم تلاشی مصمم برای بازديد از او، به بی بی سی گفتند که مقام های امنيتی در بيمارستان مانع ورود آنها شده اند. تحريم اقتصادی ايران ممکن است؟ کوفی عنان، دبير کل سازمان ملل متحد، به دولت آمريکا هشدار داده است که ارجاع پرونده هسته ای ايران به شورای امنيت ممکن است اين نهاد را دچار بن بست کند. آقای عنان در مصاحبه با روزنامه آمريکايی \"يو. اس. ای. تودی\" گفت روسيه يا چين که روابط اقتصادی محکمی با جمهوری اسلامی دارند ممکن است که اعمال هر گونه مجازات عليه ايران را وتو کنند و در آن صورت شورای امنيت با مشکل مواجه شود. هشدار کوفی عنان نشان می دهد که او به عنوان دبير کل سازمان ملل نمی خواهد که در صورت ارجاع پرونده هسته ای ايران به شورای امنيت همچون قضيه عراق بار ديگر شاهد دو دستگی در بين اعضای اين شورا و کاهش اقتدار آن شود. دبير کل سازمان ملل در مصاحبه خود با روزنامه \"يو. اس. ای. تودی\" گفت در صورت ارجاع پرونده هسته ای ايران به شورای امنيت هر تصميمی که اعضای اين شورا اتخاذ کنند، چه اقدام عليه جمهوری اسلامی و چه عدم اقدام، می تواند تاثير مستقيم بر موارد مشابه آتی و تلاش های بين المللی برای جلوگيری از توليد و گسترش سلاح های هسته ای داشته باشد. آقای عنان هشدار داد که اگر در مورد ايران در شورای امنيت بن بست ايجاد شود، اين امر می تواند باعث جسور شدن کره شمالی و يا کشورهای ديگر در آينده شود. او همچنين می خواهد به آمريکا و ديگر کشورهای طرفدار سختگيری بيشتر به جمهوری اسلامی يادآوری کند که ايجاد اجماع در بين اعضای شورای امنيت برای اعمال مجازات های اقتصادی عليه حکومت ايران کار ساده ای نيست. وتوی چين و روسيه؟ : شورای امنيت پانزده عضو دارد که که پنج کشور و از جمله چين و روسيه به عنوان اعضای دائمی آن از حق وتو برخوردارند. بعضی از تحليل گران معتقدند که اگر پرونده ايران به شورای امنيت کشيده شود ممکن است که اين دو کشور اعمال هر گونه تنبيه عليه جمهوری اسلامی را وتو کنند. هر دو کشور روابط اقتصادی گسترده با ايران دارند و چين به خصوص به نفت ايران برای تامين سوخت خود نيازمند است. ولی تحليلگران ديگر بر اين باورند که اگر پرونده ايران موقعی به شورای امنيت ارجاع شود که کشورهای اروپايی بعد از گفتگوهای ديپلماتيک طولانی نتوانند جمهوری اسلامی را قانع کنند که دست از فعاليت های هسته ای خود بردارد و مذاکرات به شکست بيانجامد و افکار عمومی جهان ايران را مقصر بداند، در آن صورت امکان مخالفت احتمالی اين دو کشور با اعمال تحريم عليه ايران کمتر خواهد شد. از سوی ديگر روابط اقتصادی چين و روسيه با آمريکا و اروپا و نياز آنها به اين کشورها آنقدر زياد است که آنها شايد حاضر نشوند برای جلب دوستی جمهوری اسلامی با غرب دشمن شوند. مقامات ايران و از جمله حسن روحانی، مسئول پرونده هسته ای ايران، در گذشته بارها ياد آوری کرده اند که اگر کار جمهوری اسلامی به شورای امنيت کشيده شود آنها انتظار ندارند که چين و روسيه از ايران حمايت کنند. شايد به همين دليل است که مقامات جمهوری اسلامی به هيچوجه نمی خواهند پرونده ايران به شورای امنيت ارجاع داده شود. موضع مقام های ايرانی : تحليلگران معتقدند رهبران ايران به رغم سردادن شعارهايی مبنی بر اينکه آنها از ارجاع پرونده هسته ای کشور به شورای امنيت باکی ندارند و حتی در ظاهر ادعا می کنند که غرب از اين واقعه آسيب های بيشتری خواهد ديد، ولی در عمل از اعمال تحريمها نگران اند. تحليلگران معتقدند که اقتصاد ايران چنان با اقتصاد جهانی گره خورده و جمهوری اسلامی برای تامين نيازهای اساسی مردم چنان به دنيا و به خصوص به غرب وابسته است که يک تحريم اقتصادی بين المللی می تواند شديدا به روحانيون حاکم بر ايران صدمه بزند و بر نارضايی عمومی بيفزايد. مذاکرات هسته ای سه کشور اروپايی بريتانيا، فرانسه و آلمان با ايران نيز می تواند از ديدگاه بسياری از تحليلگران به عنوان يک شمشير دولبه عمل کند. اگر اين مذاکرات موفق شود و جمهوری اسلامی خواست اروپايی ها را بپذيرد در آن صورت بقا و امنيت آن می تواند فعلا تضمين شود. ولی اگر اين گفتگوها شکست بخورد در آن صورت بهترين بهانه در دست کشورهايی قرار می گيرد که خواستار سختگيری بيشتر عليه جمهوری اسلامی اند. به خصوص که کشورهايی مثل آلمان و فرانسه نيز که با اقدام نظامی عليه عراق مخالفت کردند، در چنين وضعيتی نمی توانند با ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت مخالفت کنند. بعضی از تحليلگران نيز معتقدند که اگر دولت آمريکا تصميم جدی بگيرد که با حکومت ايران برخورد کند شايد، همانطور که مورد عراق نشان داده است، توجهی به نظرات مخالف نداشته باشد. کارشناسان سازمان ملل پيش بينی می کنند که اگر پرونده ايران به شورای امنيت فرستاده شود ممکن است که تحريم های تدريجی و با هدف مشخص اعمال شود، همچون مسدود کردن اموال شخصی مقامات ايران در بانک ها ی خارج از کشور و ممنوعيت سفر آنها به کشور های ديگر. حسن روحانی، رييس هيات ايرانی در مذاکرات هسته ای با اروپا، تهديد کرده است که ايران ممکن است از هفته ديگر بخشی از فعاليت های غنی سازی اورانيوم را از سرگيرد. اين اظهارات آقای روحانی يک روز پس از آن عنوان می شود که آخرين دور گفتگوهای نمايندگان جمهوری اسلامی با مقامات سه کشور اروپايی آلمان، فرانسه و بريتانيا که در لندن برگزار شده بود ظاهرا بدون هيچ توافقی به پايان رسيد. سخنان آقای روحانی نشان می دهد که مقامات جمهوری اسلامی از عدم پيشرفت در مذاکرات هسته ای با کشور های اروپايی به خشم آمده اند. پيش از شروع اين آخرين دور از مذاکرات در لندن مقامات ايران تهديد کرده بودند که اگر گفتگوها با نمايندگان بريتانيا، آلمان و فرانسه به نتيجه نرسد، برای آنها راهی باقی نمی ماند جز آنکه برنامه غنی سازی اورانيوم را ازسرگيرند. آقای روحانی گفته بود نشست لندن شايد آخرين فرصتی است برای دست يابی به يک توافق. حال که اين نشست بدون هيچ نتيجه ملموسی به پايان رسيده، آقای روحانی گفت که جمهوری اسلامی در هفته جاری تصميم نهايی را در باره از سر گيری غنی سازی اورانيوم اتخاذ خواهد کرد. رييس هيات ايرانی در مذاکرات هسته ای گفت احتمالا بخشی از فعاليت های غنی سازی در مرکز هسته ای اصفهان در روزهای آينده آغاز خواهد شد. ولی آقای روحانی برای آنکه نگرانی اروپايی ها را برنيانگيزد و از يک بحران جدی جلوگيری کند بلافاصله افزود که منظورش اين نيست که برنامه غنی سازی به طور کامل آغاز می شود. او گفت کار اصلی غنی سازی در نطنز صورت می گيرد و در اصفهان مقدمات آن فراهم می شود و تاکيد کرد که بعيد می داند غنی سازی اورانيوم يعنی کاری که در نطنز انجام می شود از سرگرفته شود. آقای روحانی باز هم برای جلب رضايت اروپايی ها تاکيد کرد که مذاکرات هسته ای با سه کشور اروپايی ادامه خواهد يافت و افزود که پس از بازگشت هيات ايرانی از لندن تصميم نهايی اتخاذ خواهد شد. او همچنين برای اولين بار مطالبی درباره جزئيات طرح پيشنهادی ايران به اتحاديه اروپا برای حل مشکل هسته ای جمهوری اسلامی بيان داشت. آقای روحانی گفت که اساس طرح ايران اين است که غنی سازی اورانيوم به صورت مرحله ای آغاز و اجرا می شود. او افزود که اين طرح دو بخش دارد و بخش اول متشکل از چهار فاز مختلف است . او توضيحات بيشتری نداد. اروپايی ها تاکنون در باره اظهارات آقای روحانی مبنی بر احتمال از سر گيری بخشی از فعاليت ها ی هسته ای واکنشی نشان نداه اند. ولی در گذشته مقامات اروپايی بارها هشدار داده بودند که اگر فعاليت های غنی سازی به هر شکل و ميزانی آغاز شود آنها از پيشنهاد آمريکا برای ارجاع جمهوری اسلامی به شورای امنيت سازمان ملل برا ی اتخاذ احتمالی تحريم اقتصادی حمايت خواهند کرد. البته ممکن است که اروپايی ها اظهارات جديد آقای روحانی را زياد جدی نگيرند و آن را بخشی از تلاش های مقامات جمهوری اسلامی برای راضی نگهداشتن تندروها در حاکميت ارزيابی کنند. به خصوص که آقای روحانی تاکيد کرد که کار اصلی غنی سازی فعلا همچنان متوقف خواهد ماند. ولی اين اظهارات ممکن است که بهانه ديگری برای دولت بوش فراهم کند تا فشارها بر جمهوری اسلامی را افزايش دهد. مقامات کاخ سفيد به اروپا ياد آوری کرده اند که به تعهد خود به آمريکا پای بند باشند و اجازه ندهند که جمهوری اسلامی به هيچ شکلی فعاليت های هسته ای خود را آغاز کند. حال اگر در چنين جو بين المللی مقامات جمهوری اسلامی در روزهای آينده واقعا تصميم بگيرند که برای نشان دادن خشم خود از کندی مذاکرات هسته ای و راضی نگهداشتن عناصر تند رو داخلی بخشی از فعاليت های غنی سازی را از سر گيرند ممکن است که بحران جديدی در روابط تهران و غرب ايجاد شود. بازگشت شرکت هاي نفتی آمريکا به ليبی شرکت اوکسيدنتال می گويد اولين شرکت نفتی آمريکا شده است که برای اولين بار طی ۱۹ سال اخير اجازه فعاليت در ليبی را می گيرد. اين شرکت در اواسط دهه ۱۹۸۰ به دليل تحريمهای دولت آمريکا عليه طرابلس ناگزير به ترک ليبی شد و شرکت ملی نفت ليبی تاسيسات اين شرکت آمريکايی را مصادره کرد. اين شرکت که دفترش در لس آنجلس است، می تواند کنترل چاه های نفت را به دست بگيرد. توليد روزانه اين چاه ها ۱۲ تا ۱۵ هزار بشکه در روز است. سخنگوی اوکسيدنتال اعلام کرد: \"ما حالا به ليبی برمی گرديم و ما می خواهيم توليدمان را از سر بگيريم. هنگامی که تحريمها در سال ۱۹۸۶ وضع شد، ما ۲۰ سال بود که در آنجا فعاليت می کرديم، بنابراين پايگاه فنی خوبی داريم. فکر می کنم ما ليبی را با اعتبار بسيار درخشانی ترک کرديم و قدری حسن نيت باقی مانده است.\" اين شرکت به موجب توافقی پنج ساله اجازه يافته است در مکانهای جديدی نيز به اکتشاف نفت بپردازد و حفاری مقدماتی آن شايد از سال آينده ميلادی آغاز شود. اما اين خبر تاثير مثبتی روی ارزش سهام اوکسيدنتال نداشت و قيمت آن در بازار سهام نيويورک به ۸۲ دلار و ۲۸ سنت رسيد که ۷۵ سنت کمتر روز قبل بود. تحريمهای آمريکا سال گذشته همزمان با بهبود شديد روابط طرابلس با واشنگتن لغو شد. سرهنگ معمر قذافی، رهبر ليبی از برنامه توليد تسليحات کشتار جمعی دست کشيد و به بازرسان سازمان ملل اجازه داد تا تاييد کنند که کشورش برنامه های توليد جنگ افزارهای شيميايی، ميکروبی و هسته ای را متوقف کرده است. همچنين، دولت ليبی رسما مسووليت انفجار در يک هواپيمای خطوط هوايی پان آمريکن در سال ۱۹۸۸ را برعهده گرفته و به خانواده های قربانيان اين حادثه غرامت پرداخته است. در انفجار اين هواپيما که بر فراز شهرک لاکربی، در اسکاتلند، روی داد، دويست و هفتاد مسافر و خدمه هواپيما کشته شدند. انفجار لاکربی باعث صدور قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد در وضع تحريم های بين المللی عليه ليبی شد اما در سال ۲۰۰۳ ميلادی، شورای امنيت اين تحريم ها را لغو کرد. امکانات سودآور صنايع نفتی ليبی يکی از عوامل موثر در تصميم ايالات متحده در کاهش تحريم عليه ليبی بوده است. خبرنگاران می گويند ليبی که دارای بزرگترين ذخائر نفت و گاز آفريقا است، اکنون که تحريم های بين المللی عليه اين کشور لغو شده، در صدد جذب سرمايه گذاری خارجی است. ليبی در حال حاضر روزانه يک ميليون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت توليد می کند اما اميدوار است تا پايان دهه جاری، توليد خود را به بيش از دو ميليون بشکه در روز برساند. مقامات آمریکایی می گویند که ایالات متحده و لیبی کلیه محدودیتهای مربوط به مسافرت دیپلماتهای هر دو کشور در خاک یکدیگر را لغو کرده اند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که لیبی های شاغل در واشنگتن و مقر سازمان ملل در نیویورک دیگر به شعاعی 40 کیلومتری محدود نخواهند شد. محدودیت مشابه ای نیز که طرابلس برای آمریکایی ها در لیبی وضع کرده، لغو خواهد شد. این سخنگو گفت که این تحول نشانه چیزی است که وی آن را همکاری فزاینده دو کشور در زمینه مبارزه با تروریسم خواند. آمریکا و اتحادیه اروپا از سال گذشته پس از آن که لیبی از تولید تسلیحات کشتار جمعی دست کشید، شروع به لغو تحریمهای تجاری بین المللی علیه طرابلس کردند. آمريکا در سال 1981 لیبی را به حمایت از تروریسم متهم و روابطش را با این کشور قطع کرد. ليبی در ماه دسامبر 2003 پذيرفت که به خانواده های قربانيان انفجار لاکربی غرامت بپردازد. در انفجار يک فروند هواپيمای پان آمريکن بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند در سال 1988، 270 نفر کشته شدند و ليبی مسئوليت بمب گذاری در اين هواپيما را پذيرفت. شرکت ملی نفت ليبی بهره برداری از بخش هايی از منابع نفت و گاز اين کشور را به مزايده گذاشته و يازده مورد از مجموع پانزده قرارداد اين شرکت به کمپانی های آمريکايی واگذار شده است. اين مزايده به معنای آن است که شرکت های انرژی آمريکا از جمله شرکت های اوکسيدنتال و شورون تگزاکو می توانند برای اولين بار طی بيش از بيست سال اخير به ليبی بازگردند. هيچيک از اين قراردادها به کمپانی های نفت و گاز اروپايی واگذار نشده است. خبرنگاران می گويند ليبی که دارای بزرگترين ذخائر نفت و گاز آفريقا است، اکنون که تحريم های بين المللی عليه اين کشور لغو شده، در صدد جذب سرمايه گذاری خارجی است. ليبی در حال حاضر روزانه يک مميز شش ميليون بشکه نفت توليد می کند اما اميدوار است تا پايان دهه جاری، توليد خود را به دو مميز يک ميليون بشکه در روز برساند. شکری غنيم، نخست وزير ليبی در ارتباط با واگذاری اين قراردادها گفت هم دولت ليبی و هم کمپانی های نفتی بايد در کار صداقت داشته باشند. وی گفت:\"شفافيت به اين معنا نيست که تنها ما بايد در کارمان شفافيت داشته باشيم. کمپانی های نفتی نيز بايد چنين صداقتی داشته باشند.\" در واگذاری اين قراردادها، 9 قرارداد نصيب کمپانی اوکسيدنتال و شرکت های تابعه آن شد. شورون تگزاکو نيز اکتشاف حوزه نفتی مارزوک در جنوب طرابلس را بر عهده خواهد داشت. آمريکا اواسط سال 2004 پس از 24 سال رابطه با ليبی را از سرگرفت. آمريکا در آوريل سال گذشته اعلام کرد که در واکنش به اقدام ليبی داير بر برچيدن برنامه های توليد تسليحات کشتار جمعی خود، در حال لغو بخش اعظم تحريم های اقتصادی عليه آن کشور است. ليبی در ماه دسامبر سال 2003 همچنين پذيرفت که به خانواده های قربانيان انفجار لاکربی غرامت بپردازد. در انفجار يک فروند هواپيمای پان امريکن بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند در سال 1988، 270 نفر کشته شدند و ليبی پس از 15 مسئوليت بمب گذاری در اين هواپيما را پذيرفت. پرونده لاکربی، اعمال تحريم های بين المللی را بر عليه ليبی به دنبال داشت.
مذاکرات هسته ای با ايران هنوز با بحران روبروست مذاکرات هسته ای با ايران عليرغم تغيير رويکرد واشنگتن، که آمريکا را به موضع اروپايی ها نزديک تر می کند، هنوز اسير مشکلات است. اقدام آمريکا برای پيشنهاد مشوق هايی به ايران و تهديد اروپايی ها برای ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت سازمان ملل متحد، باعث گشوده شدن دريچه ای به سوی اتخاذ موضعی هماهنگ تر ميان آن دو که در گذشته وجود نداشت، شده است. اما مساله بنيادی هنوز تغييری نکرده است. آيا ايران حاضر است از نيت خود برای دستيابی به چرخه کامل سوخت هسته ای و غنی سازی اورانيوم چشم پوشی کند. ايران اين روزها تهديد می کند که برای مذاکرات ضرب الاجل تعيين خواهد کرد و اروپايی ها نيز قرار است پيشرفت، يا عدم پيشرفت، مذاکرات تا اين لحظه را مورد ارزيابی قرار دهند. اما به گفته يک کارشناس غربی که اخيرا به ايران سفر کرده است، بحرانی که به طور بالقوه در انتظار اين مذاکرات است احتمالا تا چند ماه بعد بروز نخواهد کرد. دکتر گری سامور از موسسه بين المللی مطالعات استراتژيک در لندن گفت: \"احتمال غالب اين است که ايران تا پس از انتخابات رياست جمهوری در ماه ژوئن و تشکيل يک کابينه تازه در ماه سپتامبر از به شکست کشيده شدن مذاکرات پرهيز خواهد کرد. رودر رويی سرنوشت ساز احتمالا تا پاييز آينده پيش نخواهد آمد.\" دکتر سامور گفت کليه مقام هايی که او در ايران با آنها ملاقات کرده است، چه به طور علنی و چه در گفتگوهای خصوصی، توقف دائمی غنی سازی اورانيوم را که موضوع محوری مذاکرات با سه کشور اروپايی يعنی بريتانيا، آلمان و فرانسه است رد کرده اند. وی ادامه داد: \"در عين حال، ايران مايل نيست با شورای امنيت سازمان ملل سرشاخ شود. اوضاع جاری تا حدودی با احساس انزوا برای ايران همراه است. آمريکا و اروپا در مورد مساله احتمال ارجاع اين کشور به شورای امنيت به اشتراک نظر رسيده اند. به علاوه سوريه، متحد ايران، در لبنان تحت فشار است و فلسطينی ها و اسرائيلی ها هم درحال گفتگو هستند. \"ايالات متحده با تغيير موضع خود بسيار هوشمندانه عمل کرده است. بر سر هويج و چماق (سياست تطميع و تهديد) برای ايران، با اروپايی ها معامله کرده است. به اين ترتيب احتمال ادامه مذاکرات بيشتر می شود و محتمل تر آنکه اگر مذاکرات شکست بخورد اروپايی ها ايران را مقصر خواهند شناخت. \"من به ايرانی ها گفتم که آمريکايی ها يک مرز روانی را پشت سر گذاشته اند. ايران هميشه گفته است که اين اقدامات آمريکاست که اهميت دارد. ايران اکنون اين شانس را دارد که برای توقف غنی سازی قيمت تعيين کند. با اين حال من نمی دانم که اين کار را بکند.\" اين مساله که دکتر سامور، که در دولت کلينتون در زمينه جلوگيری از گسترش سلاح های اتمی کار می کرد، موفق به دريافت رواديد و بازديد از ايران شده، بخشی از تلاش های ايران برای قانع کردن جهان خارج نسبت به اين مساله که بلندپروازی های هسته ای اش صلحجويانه است تلقی می شود. اما مذاکرات به هيچ وجه به نتيجه ای قطعی نزديک تر نشده است. در نامه ای که روز 10 مارس از سوی سه کشور اروپايی به اتحاديه اروپا ارسال شد تصريح شده است که \"هرچند مذاکرات از سرعتی که ما مايل هستيم برخوردار نيست، اما معتقديم که در جهت صحيح در حرکت هستيم.\" ترجمه اين عبارات به زبان غيرديپلماتيک اين است: \"در مورد برخی مسائل کوچک مشکلی نيست، اما راه درازی تا دستيابی به معامله بزرگ در پيش است.\" نقطه نظر غربی ها : معامله بزرگ از نقطه نظر اروپا و آمريکا اين است که ايران موافقت کند برای تامين سوخت مورد نياز برنامه هسته ای اش، اورانيوم غنی نکند. غرب دستيابی ايران به فن آوری غنی سازی را به خودی خود خطرناک می داند، زيرا همان فرآيندی که اورانيوم را به غلظت لازم برای استفاده به عنوان سوخت هسته ای می رساند می تواند برای غنی سازی آن به اندازه ای که در بمب اتمی کاربرد دارد نيز به کار رود. به علاوه غرب بيمناک است که ايران به هر ترتيب ممکن است چه به طور مخفيانه و يا به طور قانونی يعنی از طريق ترک \"ان پی تی\" (پيمان منع گسترش سلاح های اتمی)، از اين فن آوری برای ساختن بمب استفاده کند. اگر ايران با کنار گذاشتن غنی سازی توافق کند، پاداش های زيادی دريافت خواهد کرد، از جمله به اين کشور تضمين داده خواهد شد که سوخت مورد نياز راکتورها اتمی اش از خارج تامين می شود. به علاوه حمايت از عضويت در سازمان تجارت جهانی و شروط سهلتر تجاری از ديگر پاداش ها برای ايران خواهد بود. اما اگر ايران از اين کار خودداری کند، ممکن است پرونده اش به شورای امنيت ارجاع شود. در آن صورت اين شورا ممکن است رسما خواستار خودداری ايران از غنی سازی شود و در صورت عدم اطاعت ايران، آن کشور را تحريم کند. \'ضمانت های عينی\' : مذاکرات هم اکنون بر سر اينکه عبارت \"ضمانت های عينی\" به چه معنی است گره خورده است. در موافقتنامه پاريس به \"ضمانت های عينی\" به عنوان راهی برای ايران جهت اطمينان دادن به جهان خارج داير بر عدم توسعه سلاح های اتمی اشاره شده بود. در مذاکرات جاری طرفين تعبيری کاملا متفاوت از \"ضمانت های عينی\" دارند. غرب معتقد است که ايران، به خصوص با توجه به سابقه اش در زمينه نقض تعهداتش در قبال پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای، تنها از طريق توقف هميشگی غنی سازی است که می تواند اين \"ضمانت های عينی\" را فراهم کند. نقطه نظر ايران : اما از نقطه نظر ايران، معامله بزرگ زمانی حاصل می شود که بقيه جهان بپذيرد که \"ضمانت های عينی\" بايد در قالب بازرسی های سرزده توسط آژانس بين المللی انرژی اتمی تامين شود. در آن صورت ايران اجازه خواهد يافت به شکلی کاملا قانونی اورانيوم غنی کند. ايران می گويد چنين بازرسی هايی، نگرانی های موجود داير بر وجود يک برنامه سری را برطرف خواهد کرد. اين کشور همچنين می گويد که لازم است از توان توليد سوخت اتمی برخوردار باشد تا مطمئن شود که فرآيند تامين سوخت مختل نخواهد شد و به علاوه بر اساس \"ان پی تی\" حق اين کار را نيز دارد. بنابراين توافق بر سر معنی \"ضمانت های عينی\" کار بسيار دشواری است و تاکنون ممکن نشده است. \'طرح های محرمانه\' : و حتی گزارش هايی وجود دارد داير بر اينکه اسرائيل خود را برای حمله نظامی به تاسيسات اتمی ايران در صورت شکست مذاکرات آماده می کند. هفته نامه ساندی تايمز چاپ لندن گزارش داده است که اسرائيل طرح های محرمانه ای برای انجام يک حمله همزمان هوايی و زمينی تهيه کرده است. با اين حال اسرائيلی ها هنوز از راه حل ديپلماتيک قطع اميد نکرده اند و ژنرال بازنشسته افريم اسنه، از اعضای کميته امور خارجی و دفاعی کنست (پارلمان اسرائيل) می گويد که اقدام نظامی تنها به عنوان آخرين راه چاره به کار گرفته خواهد شد. البته اين بدان معنی است که اقدام نظامی يکی از گزينه ها خواهد بود. در حالی که دور جديدی از مذاکرات هسته ای بين ايران و اتحاديه اروپا از روز سه شنبه (هشتم فوريه) در ژنو آغاز می شود، دو طرف مواضعی را بيان کرده اند که به نظر می رسد امکان موفقيت در اين گفتگوها را دشوار کند. اين دور از مذاکرات در وضعيتی برگزار می شود که آمريکا اخيرا مواضع خود را عليه جمهوری اسلامی تشديد کرده است. البته دولت بوش می گويد حاضر است که يک امکان ديگر به اروپا بدهد تا سعی کند که مشکل فعاليت های هسته ای ايران را از راه های ديپلماتيک حل کند. ولی به نظر می رسد آنچه که در اين مذاکرات به هيات ايرانی پيشنهاد می شود برای جمهوری اسلامی به هيچوجه مطلوب نيست. اروپايی ها اکنون از ايران می خواهند که فعاليت های غنی سازی اورانيوم را برای هميشه متوقف کند. آنها می گويند که اين تضمينی ضروری است تا اطمينان حاصل شود که حکومت جمهوری اسلامی هرگز به سمت توليد بمب اتم حرکت نخواهد کرد. ولی رهبران ايران بارها گفته اند که غنی سازی اورانيوم برای مقاصد صلح آميز يک حق مسلم جمهوری اسلامی است و آنان هرگز و تحت هيچ شرايطی از اين حق نمی گذرند. حسن روحانی، رييس هيات ايرانی در مذاکرات هسته ای، تا آنجا پيش رفت که گفت هيچ امتيازی از سوی اروپا وحتی لغو کليه تحريم های اقتصادی آمريکا عليه ايران نمی تواند دولت جمهوری اسلامی را قانع کند که از غنی سازی اورانيوم دست بردارد. البته هم مقامات ايرانی و هم مقامات اروپايی همچنان اميدوارند که در اين مذاکرات به يک مصالحه دست يابند. ولی اگر دوطرف همچنان بر روی مواضع کنونی خود اصرار ورزند امکان دستيابی به توافق اندک است. اگر اين مذاکرات به بن بست برسد آنگاه ممکن است بهترين بهانه در دست آمريکا قرار گيرد تا فشارها عليه جمهوری اسلامی را افزايش دهند. البته در آمريکا نيز صداهای مخالف با مواضع تند دولت بوش عليه حکومت ايران به تدريج شنيده می شود. ديويد کی، که از طرف کاخ سفيد برای يافتن سلاح های کشتار جمعی عراق منصوب شده بود، در مقاله ای در روزنامه واشنگتن پست به دولت بوش هشدار داد اشتباهاتی را که در مورد عراق مرتکب شده در مورد ايران تکرار نکند. آقای کی که از مهمترين کارشناسان تسليحاتی آمريکاست از دولت بوش خواست که پيش از متهم کردن ايران به توليد سلاح های هسته ای به ارزيابی دقيقی از اطلاعات موجود دراين باره بپردازد. ولی به رغم اين هشدارها به نظر می رسد که واشنگتن منتظر آن است تا بببيند که مذاکرات هسته ای ايران و اروپا به کجا خو.اهد رسيد تا بتواند سياست نهايی خود را اتخاذ کند. از اين رو به نظر می رسد که رهبران ايران بر سر يک دوراهی مهم قرار گرفته اند: يا اينکه مواضع گذشته خود را صد و هشتاد درجه تغيير دهند و با تعطيل فعاليت های هسته ای موافقت کنند و يا خود را برای فشار های بيشتر آمريکا آماده سازند. ولی عقب نشينی جدی در مورد فعاليت های هسته ای می تواند بخشی از افکار عمومی و به خصوص هواداران تندرو حاکميت را به خشم آورد. اما با وجود اين بعضی از تحليگران معتقدند که روحانيون حاکم بر ايران برای حفظ حکومت خود ممکن است که نهايتا اين خواسته اروپا را بپذيرند. ولی نگرانی ديگر رهبران جمهوری اسلامی اين است که اگر در مورد فعاليت های هسته ای به غرب امتياز بدهند هيچ تضمينی وجود ندارد که آمريکا خواسته های جديدتری را مطرح نکند. در روزهای اخير رهبران آمريکا و به خصوص خانم کوندوليزا رايس، وزير جديد امور خارجه آن کشور، بر روی موضوع نقض حقوق بشر در ايران و انتخابی نبودن مقام های مهم حکومتی در ايران تاکيد می کنند. تحليل گران معتقدند که رهبران جمهوری اسلامی ممکن است که حاضر باشند در مورد فعاليت ها ی هسته ای امتياز بدهند، ولی در رابطه با حقوق بشر، آزادی کامل انتخابات و دموکراسی حاضر نيستند که کوتاه بيايند، زيرا که اين مسائل به بقای حکومت اسلامی بستگی دارد.
آمريکا: تاکتيک هاي جنگ با دهشت افگني دو مشاور عالي رتبه رئيس جمهور بش ميگويند که کشور هاي آزاد در جنگ عليه دهشت افگني نه تنها از راه اعمال زور پيروز خواهند شد بلکه از طريق جذبه آزادي که بر حکومات استبدادي ، غالب خواهد شد طوريکه در قرن گذشته دوبار صورت گرفته است در تبصره ايکه امروز شنبه در روزنامه نيويارک تايمز بچاپ رسيده است ، سيفن هَدلي و فرانسس تاون سند ، مشاورين قصر سفيد ميگويند که ايالات متحده و متحدين ان در نبرد عليه « متعصبين » افراطي ميجنگند که تصميم دارند « حکمروائي استبدادي وتعصب ديني » را عليه دشمنان خود نافذ گردانند ستيفن هَدلي مشاور رئيس جمهور در امور امنيتي و خانم تاوسند مشاور جارج بش در موضوعات امنيت داخلي کشور است آنها اظهار کرده اند که نهضت دهشت افگني معاصر ، ياداور نظام نازي ها و کمونيست هاست و انها ياد اور ميشوند که در هردو مورد ديموکراسي بر حکومت استبدادي پيروز گرديد حملات انتحاري دهشت افگني « بيشتر مسلمانان را ، نسبت به اديان ديگر کشته و يا مجروح ساخته است » مشاورين قصر سفيد ميگويند که « مردمان جهان اسلام در جنگ بين کسانيکه آزادي را دوست دارند و دشمنان دهشت افگن شان » ، متحدين مهم امريکا خواهند بود. فرانسه در قلب بحران اروپا بدون ترديد سال ۲۰۰۵ براى دولتمردان پاريس تاكنون جز بدشانسى ارمغان ديگرى به همراه نداشته است و از اين نظر هم اكنون دولتمردان اين كشور عبوس ترين چهره هاى اروپا را به خود گرفته اند. هنوز نزد دولت فرانسه آثار اجتماعى و سياسى نخستين چالش ناشى از راى منفى مردم اين كشور به قانون اساسى اتحاديه محو نشده بود كه دومين چالش براى اين كشور يعنى بازنده شدن در ميزبانى المپيك ۲۰۱۲ و انتخاب لندن تقريباً همه چيز را براى اين كشور دگرگون كرد. تا جايى كه انتخاب اخير لوازم تيره شدن روابط دو كشور را نيز فراهم كرد و يك بار ديگر صحت اين گفته را به اثبات رساند كه «مرز تعامل ميان كشورهاى اروپايى در مقياس با گذشته بسيار باريك شده است». با اين وجود همچنان سايه راى منفى مردم فرانسه بر قانون اساسى اتحاديه اروپا فضاى سنگينى را براى دولتمردان اين كشور در داخل و خارج فرانسه پديد آورده و حتى بسيارى از كارشناسان بين المللى انتخاب لندن براى ميزبانى المپيك ۲۰۱۲ را از دريچه همين اتفاق ارزيابى مى كنند. چراكه به اعتقاد اين دسته از تحليلگران پيشتازى مردم فرانسه در پذيرش قانون اساسى اتحاديه بدعتى را به دنبال خواهد داشت كه پيام آن يقيناً در جهت همگرايى بيشتر منطقه اى نخواهد بود. واقعيتى كه با تكرار مجدد در برخى كشورهاى ديگر اروپايى، سران اين اتحاديه را با سردرگمى بسيار كم نظيرى مواجه كرده است. در اين رابطه صرف نظر از سلايق متنوع كشورهاى اروپايى براى پذيرش قانون اساسى واحد كه پيش از اين در نظرات برخى سران «كشورهاى خاص» بروز مى يافت، علائم بسيار متعددى وجود داشت كه بيانگر عمق بحران در ميان كشورهاى اروپايى بود. به طورى كه سيلويو برلوسكونى نخست وزير ايتاليا در دوران رياست خود بر اتحاديه اروپا با اظهار اين جمله كه «توافق كشورهاى عضو اتحاديه اروپا بر سر قانون اساسى جديد به يك معجزه نياز دارد» براى نخستين بار از واقعيت هايى مهم در اين زمينه پرده برداشت. اما تفاوت فاحشى كه در حال حاضر ميان واقعيت هاى جارى در اروپا و ساير رويكردهاى گذشته در اين قاره به چشم مى خورد، نضج يافتن گزينه «مردم اروپا» در سمت گيرى توافقات آينده ميان رهبران اتحاديه است. تا پيش از اين عمده مخالفت ها يا به عبارت بهتر سرسختى ها در ميان كشورهاى اروپايى در خصوص پذيرش قانون اساسى اتحاديه اروپا، معطوف به مخالفت برخى رهبران اين قاره (نظير اسپانيا يا لهستان) به دليل از دست دادن پاره اى از امتيازات به دست آمده در سايه «پيمان نيس» بود. اما راى منفى مردم فرانسه به قانون اساسى اتحاديه نشان داد كه تا چه اندازه تنظيم كنندگان اين سند حياتى (تصادفاً ژيسكاردستن نخست وزير فرانسه طراح اصلى اين قانون بود) از نقش مردم در فرايند اين تصميم مهم غفلت كرده اند. به طورى كه هم اكنون دامنه مخالفت با اين قانون به برخى ديگر از كشورهاى عضو اتحاديه از جمله انگلستان نيز تسرى يافته است. در اين ميان پيامدهاى اساسى راى منفى به قانون اساسى اتحاديه اروپا كه نخستين بار از سوى مردم كشور فرانسه رقم زده شد، به اندازه اى در تحولات آتى اروپا مهم و اثرگذار است كه غالب تحليلگران بين المللى و در راس آنها مقامات سياسى فرانسه اعتقاد دارند اروپا در اثر اين حادثه با بحرانى عميق مواجه خواهد شد. در واقع ارزيابى اين حادثه كه سران اروپا در آخرين اجلاس خود در بروكسل نيز نتوانستند تدبيرى شفاف براى آن بينديشند، از آن رو داراى اهميت است كه نقطه شروع آن از كشور فرانسه به عنوان يكى از بانيان اوليه اتحاديه آغاز شد. هم اينك كشور فرانسه به دو دليل عمده از وضعيتى تقريباً متفاوت در اروپا برخوردار است. نخست جايگاه سنتى و رفيع اين كشور در تعاملات منطقه اى و بين المللى است كه مواضع استقلال گونه اين كشور در داخل و خارج اروپا بارها و بارها خود منشاء دودستگى در ميان كشورهاى اروپايى شده كه اين موضوع بيش از هر عاملى بر تاثيرگذارى و نفوذ اين كشور در فرايند تصميم گيرى ها دلالت دارد. دومين عامل در اين زمينه به قدرت اقتصادى و جمعيت اين كشور بازمى گردد كه هم اكنون از شاخصه هاى مهم قدرت در اروپا محسوب مى شود. از همين رو اگر واقعيت هاى فوق كنار هم چيده شوند، آن وقت شايد به عمق برخى نظرات ارائه شده كه ناظر بر پيامدهاى راى منفى مردم فرانسه است بيش از گذشته پى برده شود. سيمون سرفتى انديشمند سياسى آمريكايى كه سال ها است كرسى اروپايى بنياد برژينسكى را در آمريكا بر عهده دارد، معتقد است: «ما با هر قرائتى كه به قانون اساسى اروپا نگاه كنيم، راى منفى مردم فرانسه را بايد به عنوان مرگ اين قانون اساسى به حساب آوريم. بعد از اين، اروپا وزن يك اتحاديه را نخواهد داشت». رومانو پرودى رئيس سابق كميسيون اروپا نيز پيش از آغاز همه پرسى در فرانسه اظهار كرده بود: «راى منفى فرانسوى ها به قانون اساسى اروپا موجب سقوط اروپا خواهد شد.» همچنين دومينيك دوويلپن نخست وزير جديد فرانسه كه در پى بحران به وجود آمده در اين كشور جايگزين رافارن شد، در اظهار نظرى مشابه و قبل از همه پرسى در اين كشور، راى منفى فرانسويان به قانون اساسى اتحاديه اروپا را موجب بر باد رفتن تمام تلاش هاى فرانسه و كشورهاى اروپايى در زمينه ايجاد يك اروپاى واحد تلقى كرد. به طورى كه اظهار داشت: «راى منفى در فرانسه به مثابه يك انفجار خواهد بود.» همچنين ژاك شيراك كه با قبول برگزارى همه پرسى در مورد قانون اساسى جديد اتحاديه اروپا، حاضر شد موقعيت خود و دولتش و همينطور تاثيرگذارى كشورش بر اروپا را به خطر اندازد (در حالى كه مى توانست اين قانون را مانند بسيارى از كشورهاى اروپايى در پارلمان تصويب كند) پيش از برگزارى انتخابات و شايد براى منصرف كردن مردم از پاسخ منفى به اين قانون، گفته بود: «درصورت راى منفى مردم فرانسه به اين قانون، اين راى هم براى من و هم براى فرانسه موقعيت دشوارى را ايجاد خواهد كرد و سبب تضعيف ارزش ها و منافع فرانسه خواهد شد.» البته شيراك در همانجا و براى آنكه احزاب سياسى مخالف، پاسخ منفى مردم فرانسه به قانون اساسى اتحاديه را به عملكرد دولت متبوعش نسبت ندهند، پيشاپيش و در فضايى كاملاً مايوسانه اعلام داشت: «راى منفى به اين قانون يك شكست خواهد بود و اين شكست به پاى من و دولت فرانسه گذاشته نمى شود. بلكه شكست تمامى فرانسه تلقى خواهد شد.» از سوى ديگر موضوع مهم ديگرى كه در پى پاسخ منفى مردم فرانسه به اين قانون پديد آمده به نقش و جايگاه كشور فرانسه به عنوان موتور محركه قوى در اتحاديه اروپا بازمى گردد كه احتمالاً خود اين موضوع مى تواند منشاء تحولات جديدى در اين عرصه شود. در واقع نكته مهمى كه بايد در اين مسئله مورد توجه واقع شود شرايط دشوار براى بازگشت به عقب است. يعنى همان اشاره اى كه ميشل بارنيه وزير امور خارجه فرانسه قبلاً به آن اعتراف كرد. برخلاف تصور مخالفان اين قانون، مذاكره براى تغيير قانون مذكور به اين زودى ها محقق نخواهد شد. در حال حاضر كه برخى محافل غيررسمى در كشور فرانسه زمزمه هايى از امكان همه پرسى مجدد را در سايه برخى تغييرات احتمالى در قانون اساسى مطرح مى كنند، بر بسيارى از آگاهان سياسى كاملاً روشن است كه چنين امكانى تا چه اندازه با واقعيت هاى موجود فاصله دارد. چرا كه اولاً متن اين قانون در سال ۲۰۰۴ به تاييد تمام رهبران اتحاديه اروپا رسيده و قرار شده هر كشورى با در پيش گرفتن همه پرسى يا تصويب مجلس اين قانون را براى سال ۲۰۰۷ اجرايى نمايد و از سوى ديگر اساساً در اين ميان راى منفى مردم فرانسه، فراتر از يك همه پرسى عادى تلقى مى شود. براى درك اين موضوع توجه به سخنان آنتونى كوگلان دبير مركز تحقيقات و اطلاعات اتحاديه اروپا در ايرلند بيش از گذشته داراى اهميت است. وى پيش از برگزارى همه پرسى در فرانسه معتقد بود: «تنها راه براى آنكه قانون اساسى اتحاديه اروپا به اجرا درنيايد اين است كه در همه پرسى ۲۹ مه، مردم فرانسه به قانون مذكور راى منفى دهند. چراكه اگر كشور كوچكى عليه قانون اساسى راى دهد، اتحاديه اروپا آن را وادار به راى گيرى مجدد مى كند، اما اگر كشور بزرگى چون فرانسه با اين قانون مخالفت كند، وضع متفاوت است.» در شرايط جديد كه تقريباً شرايط مذكور محقق گرديده موضوع مهم به تبعات چنين تصميمى از سوى مردم فرانسه بازمى گردد كه قطعاً ادامه وضعيت فوق (بى تكليفى در مقابل اتحاديه اروپا) اين كشور را به قول «ژيسكاردستن» طراح اصلى قانون اساسى اروپا، در بحرانى جدى فرو خواهد رفت. وى پيشتر معتقد بود كه فرانسوى ها با راى «نه» بازنده اصلى خواهند بود. چراكه اولاً امكان تجديد نظر براى آنها ميسر نخواهد بود و درثانى معاهده «نيس» براى فرانسوى ها به مراتب بدتر از قانون اساسى جديد خواهد بود. به طورى كه آنان به جاى دو كميسر يك كميسر در مقر كميسيون اروپا در بروكسل خواهند داشت و براى اولين بار وزن فرانسوى ها در حق راى شوراى اروپا كمتر از آلمان ها خواهد شد. البته هنگامى كه «ژيسكاردستن» اين مطالب را بر زبان مى راند، هنوز تكليف قانون اساسى اتحاديه در كشور آلمان روشن نشده بود و شايد به دليل راى منفى مردم فرانسه، نمايندگان مجلس آلمان بر خلاف تصورات اوليه با اكثريت قاطع آرا به قانون اساسى جديد اتحاديه راى مثبت دادند و به اين ترتيب صف اين كشور را از همتاى اصلى او در اروپا كاملاً جدا كردند. با اين وجود در شرايط فعلى پرسش اصلى معطوف به اين موضوع است كه تكليف مردم فرانسه كه چنين سرنوشتى را رقم زده اند چگونه خواهد بود؟ اگر آنها بخواهند بر سر قانون اساسى مذاكره كنند، بايد با چه كسى طرف باشند؟ دولت فرانسه و رئيس جمهورى اين كشور و يا اتحاديه اروپا، پارلمان، كميسيون و يا كنوانسيون...! و يا حتى كشورهايى كه راى آرى به اين قانون اساسى داده اند؟! در شرايط فعلى پاسخگويى به هيچ يك از گزينه هاى فوق امكان پذير نيست چراكه اساساً از اين پس پيمان «نيس» بر رفتار فرانسه و ساير كشورهايى كه به اين قانون اساسى راى «نه» داده اند، حاكم خواهد بود و اين پيمان همان معاهده اى است كه تاكنون مورد عمل اين كشورها قرار گرفته است. با همه تلاش هايى كه سردمداران اروپا مى كنند تا اثر راى منفى فرانسه را بر ساير كشورهاى اروپايى كم جلوه دهند ولى واقعيت اين است كه از هم اكنون نگرانى را در چهره و گفتار اين سياستمداران مى توان مشاهده كرد. بدين ترتيب مردم كشورهايى كه هنوز تكليف خود را با اين قانون اساسى مشخص نكرده اند، هنگامى كه مشاهده كنند معماران قانون اساسى و اتحاديه اروپا خود به آن راى «نه» داده اند، بى شك تحت تاثير قرار خواهند گرفت و آراى متزلزل به صندوق خواهند ريخت. از همين رو اين مسئله موجب شده برخى كشورهاى اروپايى نظير انگلستان كه قبلاً نسبت به تاييد اين قانون وعده همه پرسى در كشور خود داده بودند، پس از مشخص شدن نتايج نظرسنجى ها از اين وعده عدول كنند و تاييد قانون مذكور را به مجلس اين كشور احاله كند. در حال حاضر اگرچه براساس يكى از بندهاى قانون اساسى اتحاديه اروپا مخالفت حتى يك كشور عضو به منزله وتوى اين قانون تلقى مى شود، اما هنوز بارقه هاى اميد به آينده در اظهارات برخى مقامات اتحاديه مشاهده مى شود. از همين رو بسيارى از نظرات مطروحه در هفته هاى اخير، ملاك تصميم گيرى براى آينده نيست و تاكنون هيچكدام از كشورهاى اروپايى حتى آنهايى كه مردم شان به اين قانون «نه» گفته اند، به خود اجازه نداده اند كه آن را مرده قلمداد كنند. از همين رو برخى از آنها در موضعى كاملاً متفاوت با يادآورى راى منفى سال ۱۹۵۴مجلس ملى فرانسه به موضوع «وحدت دفاعى اروپا» كه همه سران اتحاديه را شوكه كرد، اين انتظار را دارند كه مجدداً خاطره راى تاريخى و معكوس اين كشور به «معاهده مسينا» كه يك سال بعد و در جهت تحقق وحدت دفاعى اروپا صورت گرفت، مجدداً تكرار شود.
ليبرياو ديكتاتور مخلوع «چارلز تيلور» رئيس جمهور سابق كشور ليبريا كه در سال ۲۰۰۳ از قدرت خلع شد، كماكان در تبعيدگاه خود در كشور نيجريه به سر مى برد و اين در حالى است كه دادگاه ويژه جنايات جنگى سازمان ملل كه ماموران آن در سيرالئون مستقر هستند، سعى در بازداشت و محاكمه وى دارند. به عقيده بسيارى از شهروندان ليبريا حتى در صورت بازداشت و محاكمه وى نيز اتفاق خاصى نخواهد افتاد. «الن جانسون- سرليف» كه مى توان از همين حالا او را برنده انتخابات رياست جمهورى ليبريا در اكتبر آينده دانست، نيز عقيده دارد: «چارلز تيلور در زباله دان تاريخ قرار دارد.» خانم الن در آخرين دوره انتخابات رياست جمهورى در سال ۱۹۹۷ توانست با راى بالايى نفر دوم آن انتخابات پس از تيلور باشد. او در جواب اين سئوال كه آيا در صورت رسيدن به مقام رياست جمهورى تيلور را به دادگاه جنايات جنگى خواهد كشاند يا نه، در حالى كه آشكارا از دادن پاسخ طفره مى رود مى گويد: «در اين مورد مردم بايد تصميم بگيرند». بسيارى از شهروندان ليبريايى، حتى حال و دو سال پس از پايان ۱۵ سال جنگ داخلى در اين كشور، از پرداختن به اين موضوع كه چه بلايى بر سر ديكتاتور خلع شده در سال ۲۰۰۳ بياورند، امتناع مى كنند. چارلز تيلور از ماه اوت ۲۰۰۳ در نيجيريه و در تبعيد به سر مى برد و با وجود آنكه خيالش از اين بابت كه دولت نيجريه او را اخراج نمى كند، راحت است اما به هر صورت نگران است كه مبادا توسط نيروهاى ويژه سازمان ملل بازداشت شود. دو سال پيش نيروهاى شورشى مخالف تيلور تا چند قدمى او در پايتخت يعنى «مونرويا» رسيدند، اما تيلور در آخرين لحظه ها توانست با رهبران شورشى گفت وگو كند و آنها را راضى كند تا در صورت استعفا به تبعيدى خودخواسته برود. در آن زمان بسيارى از كارشناسان دليل اصلى موفقيت اين حقه تيلور را، رضايت آمريكا در اين مورد مى دانستند و به گفته آنها، آمريكايى ها عقيده داشتند كه با اين كار بهتر مى توان به جنگ داخلى خاتمه داد. و امروز هم شهروندان ليبريا، فرار چارلز تيلور را بهايى مى دانند كه براى دستيابى به صلح، به آن تن درداده اند. يكى از مقامات پايتخت نشين در اين مورد مى گويد: «ما بايد به هر صورت ممكن اين بخش از تاريخ را پشت سربگذاريم و از آن خلاص شويم. اگر همين تيلور را به محاكمه بكشيم، از اين خلاصى خبرى نخواهد بود چون پاى بسيارى ديگر از مقامات هم به عنوان همدست هاى رئيس جمهور سابق، به ميان خواهد آمد.» در حقيقت بايد اذعان كرد كه وضعيت حاد و دشوارى براى سه ميليون شهروند ليبريايى به وجود آمده است. هنگامى كه «چارلز تيلور» در سال ۱۹۸۹ به عنوان يك شورشى، جنگ با دولت وقت را آغاز كرد، از پشتيبانى بسيارى از نيروهاى دموكرات از جمله همين خانم «الن جانسون- سرليف» برخوردار بود. الن جانسون در آن زمان در مصاحبه اى اعلام كرد: «كاخ رياست جمهورى بايد با خاك يكسان شود.» و امروز همين خانم در بسيارى از سازمان هاى بين المللى به فعاليت مشغول است. از طرفى روزبه روز به تعداد طرفداران تشكيل دادگاهى ليبريايى براى محاكمه ديكتاتور سابق افزوده مى شود. به عقيده اين عده جنگ هاى ليبريا به خاطر تجارت هاى غيرقانونى مثل قاچاق الماس به وقوع پيوست و نه به خاطر مسائل ايدئولوژيك. به همين خاطر نمى توان كسى را كه مرتكب چنين جرمى شده عفو كرد. به گفته يكى از بازرگانان بزرگ ليبريايى تيلور مسئول اصلى جنايات جنگى و جنگ هايى است كه نه فقط در ليبريا بلكه در سيرالئون، گينه و ساحل عاج درگرفته است. برخى از صاحبنظران ليبريايى اخيراً و طى نشستى بين المللى كه در ليبريا برگزار شد آشكارا اعلام كردند كه از هر اقدامى كه منجر به وقوع دوباره هرج و مرج و ناامنى شود بايد پرهيز كرد. و اين باز هم حكايت از وضعيت دشوار اين كشور دارد زيرا نه تنها عفو و فرار از مجازات موجب هرج و مرج مى شود بلكه تعقيب قضايى و به مجازات رساندن جنايتكاران جنگى همين پيامد را در اين كشور به دنبال خواهد داشت. تيلور در دوران رئيس جمهورى اش از شورشيان سيرالئون و گينه حمايت مى كرد و جالب اينجا است كه خودش هم توسط شورشيانى از قدرت خلع شد كه متقابلاً از سوى سيرالئون و گينه حمايت مى شدند البته هنوز هم جو تنش به روابط ليبريا با آن دو كشور برقرار است و هنوز هم تا به امروز كسى نتوانسته تيلور را از به اصطلاح آن زباله دان تاريخ بيرون بكشد. سازمان هاى بين المللى عقيده دارند كه تيلور همچنان نفوذ سياسى خود بر ليبريا را حفظ كرده است حتى او را متهم به دست داشتن در ترور رئيس جمهور گينه در آغاز سال جارى مى كنند. اخبار رسيده از ليبريا هم حاكى از آن است كه تيلور دوباره اقدام به جمع آورى نيروهاى مزدور از ميان جنگجويان سابق كرده است. علاوه بر آن تيلور اين امكان و قدرت را دارد كه به مدد ثروت كلان حاصل از قاچاق الماس، از سياستمداران طرفدار خود در انتخابات آتى پارلمان حمايت كند و بدين صورت توسط آنان بتواند قوانينى را به نفع خود از تصويب بگذراند. بدين ترتيب همان طور كه بازداشت وى توسط نيروهاى سازمان ملل غيرتحمل به نظر مى رسد محاكمه وى توسط دادگاهى ليبريايى تحت نظارت دولتى منتخب نيز تقريباً غيرممكن است. دولت ايالات متحده آمريكا سال قبل دو ميليون دالر براى مرده يا زنده اين ديكتاتور سابق پاداش تعيين كرد. البته چنين وعده اى از اساس پوچ است زيرا همه مى دانند كه تيلور در اقامتگاه خود در جنوب نيجريه و در شهر «كالابار» زندگى مى كند و اصلاً مخفى نشده است. سياستمداران نيجريه هم نسبت به اين موضوع در ظاهر واكنشى نشان نمى دهند. اما بنابر گزارش ها بوش در جريان ديدار ماه پيش با اوباسانجو رئيس جمهور نيجريه از آمريكا وعده بخشودگى بدهى ۲۰ ميليارد دالرى نيجريه به اين كشور را داده است كه البته يكى از شرايط آن تحويل چارلز تيلور به كشور ليبريا يا به سربازان سازمان ملل است. قانون اساسى عراق در حالى كه همچنان ناامنى ها و انفجار هاى انتحارى در عراق ادامه دارد، نهاد هاى قانونى و برآمده از ملت عراق فعاليت خود را پى مى گيرند. از جمله اين فعاليت هاى مهم تدوين قانون اساسى دائم عراق است كه از چندى پيش كميته اى مركب از ۷۶ نفر مسئوليت آن را بر عهده گرفتند. به گفته مسئولان اين كميته تدوين قانون اساسى عراق به پايان رسيده و به زودى تقديم مجمع ملى عراق خواهد شد. مجمع ملى عراق تا ۱۵ آگوست فرصت خواهد داشت كه آن را بررسى و تصويب كرده و سپس در معرض همه پرسى قرار دهد. با اين وصف در مورد قانون اساسى عراق ديدگاه هاى متضاد و مختلفى عنوان مى شود و هنوز طيف هاى مهم قومى عراق از جمله شيعيان، اهل تسنن و كرد ها بر سر آن توافق ندارند. اختلاف اين گروه ها گاه تا آنجا پيش مى رود كه آينده اين قانون را در ابهام فرو مى برد. به هر حال روزنامه القدس العربى چاپ لندن نسخه هايى از متن كامل قانون اساسى عراق را چاپ و خبرگزارى دانشجويان «ايسنا» آن را ترجمه كرده است. خلاصه اى از آن را در اينجا آورديم. خلاصه اى از قانون اساسى دائم عراق : در فصل اول آمده است: جمهورى عراق (اسلامى فدرال) دولتى مستقل با حاكميت نظام جمهورى دموكراتيك فدرال خواهد بود. اسلام، دينى رسمى و منبع اصلى قانونگذارى است. تدوين قانون در صورت مغايرت با اصول و احكام آن جايز نيست. اين قانون هويت اسلامى اكثر ملت عراق با اكثريت شيعه و سنى است كه در آن به حقوق همه اديان احترام گذاشته مى شود. ملت عراق از دو مليت اصلى عرب و كرد و قوميت هاى اصلى تركمن، كلدانى، آشورى، سريانى، ارمنى، شبك، (فارس)، يزيديه و صابئين تشكيل شده كه همگى آنها در دسترسى به حقوق و واجبات ملى شان مساوى هستند. زبان عربى، زبان رسمى دولت عراق است و زبان كردى در كنار آن، زبان رسمى منطقه كردستان و دولت مركزى است. مناطق و استان ها نيز مى توانند در صورت موافقت اكثريت و بعد از همه پرسى كلى، هر زبان محلى ديگرى را به عنوان زبان رسمى انتخاب كنند. دولت عراق جزيى از جهان عرب و اسلام- و از موسسان اتحاديه عرب و سازمان كنفرانس اسلامى _ است. و دولت عراق داراى سرزمين، ملت و حاكميت يكپارچه و متحد است. در فصل دوم تحت عنوان حقوق اساسى آمده است: مردم عراق صرف نظر از جنس، مليت، اصالت، رنگ، دين، مذهب، اعتقاد و انديشه در مقابل قانون مساوى اند و هرگونه تبعيضى براساس موارد ياد شده، در دين آنها ممنوع است. هر عراقى حق زندگى، امنيت و آزادى دارد، بنابراين محروم كردن افراد از اين حقوق جز براساس قانون و حكم دستگاه هاى قضايى جايز نيست. تساوى فرصت هاى اعطا شده به همه عراقى ها بر اساس قانون الزامى است. تابعيت عراقى، حق همه عراقى ها است و نمى توان اين حق را تحت هيچ دليلى از كسى سلب كرد، چرا كه اين حق شهروندى و جزء حقوق افراد است و هر فردى حق دارد در صورت ضايع شدن اين حق، آن را بازپس بگيرد، همچنين افراد مى توانند تابعيت هاى متعدد داشته باشند. آزادى انسان و حفظ كرامت بر اساس قانون واجب است و جايز نيست كسى توقيف، دستگير، حبس و يا مورد بازجويى قرار بگيرد، مگر بر اساس دستور دادگاه قضايى. هر گونه آزار روحى، جسمى و معامله غيرانسانى حرام است. بر اساس قانون، گرفتن حق براى خسارت ديدگان چه از نظر مادى و چه از نظر ادبى واجب است. هر فردى مى تواند با هر وسيله اى كه قانون اجازه داده به بيان نظرات خود بپردازد، مگر آنكه به نظم عمومى و ادب خلل وارد نكند. دولت بايد شرايط انجام موارد زير را تامين كند: الف- آزادى مطبوعات، اعلاميه ها، نشست ها و تظاهرات هاى مسالمت آميز؛ ب- تاسيس جمعيت ها، احزاب سياسى، سنديكاها، اتحاديه هاى شغلى و امكان پيوستن به آنها. همچنين آزادى دين، عقيده، مناسك دينى براساس قوانين به گونه اى كه به نظم عمومى و ادب خلل وارد نكند، الزامى است.فصل سوم تحت عنوان موسسات دولت فدرال به روابط بين مجمع ملى، دولت و نهاد رياست جمهورى مى پردازد و وظايف و حدود اختيارات هر يك را شرح مى دهد. در فصل چهارم موسسات دولت هاى منطقه اى توضيح داده مى شود. بر اساس اين قانون نظام فدرال در «جمهورى فدرال عراق» از مناطق، استان ها و پايتخت مناطق تشكيل مى شود. هر منطقه از دو استان و يا بيشتر تشكيل شده است، بنابراين هر منطقه حق دارد كه يك منطقه واحد به شمار بيايد. دولت هاى منطقه اى بر سرزمين خود و اهالى آن بر اساس مرزهاى ادارى حكمروايى مى كنند. مناطق از دو استان يا بيشتر تشكيل شده و چندين منطقه حق دارند كه با هم منطقه واحدى را تشكيل دهند. دولت هاى منطقه اى از قوه قضائيه، مجريه و قانونگذارى تشكيل مى شوند. مطابق اين قانون هر منطقه براى خود قوه قانونگذارى و مجريه و قضائيه دارد. در عين حال بغداد پايتخت جمهورى عراق توصيف مى شود. در فصلى ديگر حدود و اختيارات دادگاه فدرال قانون اساسى توضيح داده مى شود. دادگاه فدرال قانون اساسى يك هيات قضايى مستقل است. اين دادگاه از ۹ عضو كه از سوى مجمع ملى با اكثريت دوسوم است، انتخاب مى شوند. اين انتخاب به اين شرح است كه پنج قاضى از بين ۱۰ تن از نامزدهايى كه شوراى عالى قضايى معرفى مى كند انتخاب مى شوند؛ چهار عضو از بين فقهاى شريعت و اساتيد حقوق و كسانى كه لقب استاد، وكيل، مشاور حقوقى دارند و يا در عرصه حقوق فعاليت دارند با حداقل ۲۰ سال سن. اين چهار تن از بين هشت تن از افرادى هستند كه از سوى شوراى وزيران معرفى مى شوند. در فصل ششم تحت عنوان احكام پايانى آمده است تغيير قانون براساس پيشنهاد رئيس جمهور و شوراى وزيران است كه در نشست شوراى وزيران و براساس درخواست يك پنجم اعضاى مجمع ملى مطرح مى شود. تغيير مواد غيراساسى در قانون براساس موافقت دوسوم اعضاى مجمع ملى و تصويب رياست جمهورى با موافقت مردم در برگزارى همه پرسى عمومى است. تغيير مواد اساسى قانون اساسى بايد براساس موافقت دوسوم اعضاى مجمع ملى در دو دوره انتخاباتى پى درپى و تصويب رياست جمهورى با موافقت نظر مردم در يك همه پرسى عمومى صورت گيرد. اين قانون از زمان تصويب رياست جمهورى با موافقت ملت در همه پرسى عمومى و انتشار در جرايد رسمى قابل اجرا است.
مذاكره هاشمى براى آزادى گنجى رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام اعلام كرد كه مسئله اكبر گنجى قابل حل است و براى حل مشكل گنجى پيشنهاداتى را به هاشمى شاهرودى رئيس قوه قضائيه ارائه داده است. هاشمى رفسنجانى كه روز پنجشنبه در حاشيه اولين دوره اجلاس مجمع ملى جوانان ايران با خبرنگاران گفت وگو مى كرد، نسبت به وضعيت پيش آمده براى گنجى ابراز تاسف كرد و با بيان اين كه «از اين وضعيت متاثرم» گفت: با آيت الله شاهرودى درباره او صحبت كردم. مسئله گنجى قابل حل است و من پيشنهاداتى را به او داده ام تا اين مسئله به نحوى حل شود. حدود يك هفته پيش آيت الله شاهرودى هنگامى كه مقابل خبرنگاران قرار گرفت كه وضعيت گنجى را از او جويا مى شدند، تاكيد كرد كه «مسئله گنجى حل شده است.» آيت الله شاهرودى از بررسى عفو عمومى براى وى سخن به ميان آورده بود و اين كه قوه قضائيه در حال بررسى اين موضوع است. البته در همان مقطع نيز برخى كارشناسان حقوقى پيشنهاد دادند كه ايشان مى تواند از اختيارات خود براى آزادى گنجى كه هفت ماه بيشتر تا پايان محكوميتش نمانده از اختيارات خود استفاده كند و پيشنهاد عفو او را مطرح نمايد. اما اكنون با گذشت چندين روز از اين سخن، خانواده گنجى همچنان بر وخامت احوال او تاكيد دارند و مسئله گنجى لاينحل مانده است و بنابر گفته آنان، او به اعتصاب غذاى خود ادامه مى دهد. بنابراين در اين مدت عالى ترين مقامات ايران همچون سيد محمد خاتمى و هاشمى رفسنجانى در پى آن هستند تا مشكل به وجود آمده را حل نمايند. اما جمال كريمى راد سخنگوى قوه قضائيه درباره رايزنى هاشمى رفسنجانى با هاشمى شاهرودى مى گويد: «به طور كلى و صرف نظر از هر پيشنهاد چه آقاى هاشمى رفسنجانى و چه ساير پيشنهادات، قوه قضائيه كار خود را انجام مى دهد. قوه قضائيه تنها چيزى را كه مد نظر قرار مى دهد، رعايت قوانين و مقررات است.» وى درباره مسئله عفو نيز اظهار مى دارد كه «گنجى هيچگونه تقاضايى درباره عفو و يا آزادى مشروط نداشته است و الان هم بحث عفو هايى كلى كه در ۲۲ بهمن صورت مى گيرد، مطرح نيست. تنها موردى كه الان درباره گنجى مطرح است، اين است كه خودش درباره آزادى مشروط درخواستى داشته يا خير كه تاكنون نشنيدم كه او و وكلايش درخواستى ارائه داده باشند.» به اين حال اكبر گنجى همچنان در بيمارستان دولتى ميلاد به سر مى برد و تحت مراقبت پزشكان اين بيمارستان است. خانواده گنجى از شدت وخامت حال او سخن مى گويند و از اين كه او همچنان در اعتصاب غذا است. در اين ميان مدير روابط عمومى بيمارستان ميلاد نيز روز گذشته اعلام كرد كه علايم حياتى اكبر گنجى طبيعى است ولى به اين معنى نيست كه او در سلامتى كامل به سر مى برد. «سيروس تابش» به ايسنا گفته است كه «گنجى با پزشكان همكارى نمى كند و عملاً پزشكان مداخله اى در درمان او انجام نمى دهند. مشكل اساسى او ضعف و بى حالى است كه با خوردن چاى و آب و نخوردن پروتئين و ديگر مواد، نياز بدن روز به روز تشديد مى شود و احتمال ايجاد اختلال الكتروليت (اختلالى كه بر اثر كمبود سديم و پتاسيم به وجود مى آيد) وجود دارد.» يوسف مولايى وكيل گنجى نيز علت عدم همكارى او را با پزشكان در اين مى داند كه گنجى خواسته هايى دارد و براى درمان نيازمند برآورده كردن آنها است. وى خواستار اين است كه گنجى به عنوان يك بيمار درمان شود و نه به عنوان يك زندانى بيمار و براى اين درمان تمام امكانات در اختيار تيم پزشكى قرار گيرد.از ديگر سو همزمان با اين رخداد ها، برخى از دوستداران گنجى با انتشار بيانيه هاى مختلف و يا تجمع خواستار آن مى شوند كه گنجى آزاد شود تا بتواند درمان خود را به دور از شرايط پيش آمده در پيش گيرد. روز پنجشنبه جمعى از اعضاى دفتر تحكيم وحدت در آخرين نوع از اين اقدامات، در حالى كه شاخه گل رزى در دست داشتند در بيمارستان ميلاد حاضر شدند تا حمايت خود را از گنجى اعلام كنند. آنان پس از مدتى نزديك به يك ساعت به سمت محلى كه گنجى بسترى است، حركت كردند كه با ممانعت مسئولان انتظامات بيمارستان روبه رو شدند و سپس به جلوى بيمارستان بازگشتند. از منابع مختلف خبری
July 31st, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها