” چو ايستاده ای دست افتاده گير“
ميلاد ميلاد

فقر،غربت،آواره گي و بي خانماني نمايانگر رنج بيکران ملتي است که از سي سال بدينسو،نه تنها بر مبنای حوادث طبيعي،بلکه در نتيجه جنگ تحميلي و فرسايشي با آن دامنگير بوده و به تراژيدی همه گاني مردم ما مبدل گرديده است .با آنکه پس از ايجادحکومت مؤقت،استقرار نيروهای ائتلاف جهاني و ناتو و سرازيرشدن ملياردها دالر برای بازسازی آرزومندی آن مي رفت که روزنه اميد به روی مردم ما گشوده خواهد شد،و ديگر مردم ما نه تنها در فضای صلح و امنيت سراسری با آرامش خاطر به سر خواهند برد،آنچناني که دامن فقر،بيکاری و دربدری نيز برچيده گرديده و ديگر نه تنها مردم دست به تگدی نخواهند زد،بلکه همه لقمه ناني خواهند داشت و خاطرات تلخ فروش دلبندان شان چون سال های چهل خورشيدی تکرار نخواهند شد.اما با دريغ و درد که اين آرزو نتوانست تحقق يابد ،چنانچه وضع امنيتي نامساعد بر کشور چيره گشته و از سويي هم با سپری شدن هر روز بر دخمه نشينان جبری چه از شمارمهاجران بازگشته به ميهن و چه بيجا شده گان از مناطق جنگ زده در اين سرمای شديد و گراني روزافزون نرخ کالاهای مصرفي افزايش يافته است. سوگمندانه  که بخش بزرگي از مردم ما زير خط فقر بسر برده و تفاوت ميان ثروتمندان و فقرا با سپری شدن هر روز بيشتر و بيشتر مي گردد،و تنها يک بخش کوچکي از مردم از اينهمه امتيازات برخوردار گرديده و با ثروت های بادآورده کوچکترين توجهي هم به حال هزاران و هزاران هم ميهن آواره،گرسنه و بي خانمان ما  نمي نمايند ...

 

وضع رقتبار کنوني هزاران و هزاران هم ميهن آواره،غريب و بيجا شده ميهن ما ،در خارج از کشور بسياری از هم وطنان ما را تکان داده و خوشبختانه بسياری از آنها با همدردی در اين راستا نقش ولو کوچک ،اما انساني شانرا اداء مي کنند.

در اين ميان ابتکار گروپ هايي از جوانان پرافتخار که از بدحادثه در دوران کودکي مجبور به ترک ميهن گرديده و بسياری از آنها هيچ يادواره و يا خاطره يي هم از آنجا ندارند،ولي بر مبنای سروده ماندگار سعدی بزرگ :

بنى آدم اعضاء يک پیکرند

که در آفرينش ز يک گوهرند

چو عضوى بدرد آورد روزگارد

دگر عضوها را نماند قرار    

و کشش مهرو محبت به ميهن و مردم آن در اين راه پيشگام شده،با راه اندازی برنامه های گوناگون در تلاش اند تا برای هم ميهنان بي بضاعت شان مدد رسانند.آنها چه به گونه انفرادی و چه هم با گشايش بنيادهای خيريه نه تنها در گردآوری کالا،بوت،شال و ساير ضروريات اوليهء خانواده های آواره و بي مدد تلاش هايي انساني و همنوعانه شان را انجام مي دهند،بلکه در ايجاد مکاتب تازه،مواد درسي،ايجاد درمانگاه ها و دارو و برنامه هايي از اين دست مي پردازند.

به گونه مثال فرشته اسحاق زی دانش آموز سال پاياني دانشکده حقوق در شهر روتردام توانست مقدار يک تن کالا،بوت و ساير ضروريات اساسي را نه تنها از ميان خانواده های هم ميهن ما،بلکه هالندی ها نيز در شهرکي که مسکن گزين است گردآورده و از سوی يکي از مراکز ترانسپورتي به کابل گسيل داشته است،همين سان مريم رادمل دانش آموز سال دوم دانشکده پزشکي دانشگاه لايدن بنيادی زيرنام »رنا« با شماری از همگنان خود به خاطر فراهم ساختن موادضروری هم ميهنان ما و جلب کمک ديگران راه اندازی کردند،بدين سان در بسياری از دانشگاه ها و حتا مکاتب هالندی نوجوانان و جوانان بالنده هم ميهن ما که خوشبختانه هنوزهم احساس ميهن پرستي در وجود شان سرشار بوده و با وجود برنامه های بيشمار درسي و آماده گي برای آموزش بهتر و خوبتر در همچو کارهای رضا کارانه مي پردازند،فعال گرديده اند که مايه افتخار و خوشنودی است.آنچناني که ادريس وتوفيق يزداني دانش آموزان سال پاياني دانشکده پزشکي لايدن مقدار زياد کالا های ضروری،بويژه دارو و مواد طبي را به کمک دوستان شان گردآورده و به مستمندان فرستاده و بنياد »کيهان«را هم برای ادامه جمع آوری کمک های بيشتر گشوده اند .

مينه عمرزی از شهر آرنهم  و مينه رحماني دانش آموز سال دوم دانشکده ژورناليسم در شهر زيولي همراه با يک گروپ از دوستان شان در اين تازه گي ها با راه اندازی برنامه“شب کمک به کودکان مکتبي افغانستان“ مقداری پول گردآورده و برای کمک به مکاتب مواد اساسي تهيه و ارسال داشتند،همچنان خوشحال دانش آموز سال سوم پزشکي دانشگاه روتردام،همراه با احمدعزيزيار  هنرمندجوان که تازه دانشکده هنرهای زيبای اکادمي سلطنتي لاهه را با موفقيت به پايان رسانيده است،بنيادی را زيرنام »مکتب« ايجاد و درنظر دارند تا با جلب کمک مادی هالندی ها مکتبي را در شهر بگرام برپا نمايند.

خوشبختانه اين نمونه ها را مي توان بيشتر از اين هم برشمرد و از کمک های گسيل داشته از جانب بزرگسالان هم که خوشبختانه شمار شان در هالند کم نيست نام برد.اما روی اساسي سخن برآنست تا در کشورهای ديگر نيز احساسات ميهن پرستانه جوانان را بايد برشگفت و از آنان خواهش نمود تا از همچو نمونه ها پيروی نموده و در راه دستگيری مردمان آواره و مستمند ما با اين چنين برنامه هايي نقش کوچکي ادأ نمايند.چه اين خلاقيت را مي توان به تنهايي پيگيری کرد و با استفاده از امکانات کوچک ،کار پربهره ای را به همنوعان بي بضاعت خويش انجام داد.

بگذار همه وطنداران شريف ما در هرگوشه يي از گيتي که قرار دارند،خود را در تراژيدی مردم بي بضاعت ما که از اثر سرمای شديد و جنگ های خانمانسوز آواره گرديده اند،شريک دانسته و در اين کار انساني نقش بايسته يي ايفأ دارند./

 

 

برگرفته از شماره يازدهم سال پنجم ماهنامه مشعل

 

 


March 23rd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها