جشنوارهء فرهنگی گشايش کتاب ستاره های آريانا
مشعل مشعل

روز شنبه 6 نوامبر 2010  شهرک پورته ویست فالیکه  Porta Westfalica  در ایالت نورد راینلند ویست فالین   Noord-Rijnland-Westfalen کشور آلمان شاهد برگزاری باشکوه جشنواره فرهنگی باهنرمندان موسيقی افغانستان بود. اين جشنواره در حقيقت مراسم گشايش، معرفی وتوزيع کتاب موسيقی ( ستاره های آريانا) يا مجموعه تصويری زنده گی نامهء هنری، هنرمندان موسيقی افغانستان نوشتهء آقای احمد بشير دژم را به نمایش گذاشت.

شهرک قدیمی ویست فالیکه در حومه شهر میندنMinden موقعیت دارد و این نام را که لاتین به نظر می رسد در سال 1870 از سوی امپراتوری وقت به آن شهر مسما گردیده است. این شهر یکی از زیبا ترین مناطق تفریحی و گردشگری آلمان  می باشد که بیش از 35 هزار شهروند در آن زنده گی دارد.دریای خروشان ویسر Weser  شهر را به دو بخش تقسیم نموده  است.آنچنانکه جنگلات و تپه های سبز و بلند به  زیبایی طبعیت افزوده و به قول شهروندان آن، آن شهر رویایی را به بهشت برین Paradise مبدل ساخته است. افزون برآن شهر با قلعه های بلند اهمیت رهبردی برای دفاع از شهر میندن در زمانه های دور ودوران زمامداری قیصر ویلیام دینک مال Kaiser Wilhelm Denkmal که اکنون تندیس بزرگ او  درتیه غربی از دور نمودار است، داده بود.

در گزینش این جشنواره با شکوه نه تنها شکوهمندی این شهر افسانوی برای کارگزاران آن مطرح بود ، بلکه موقعیت هتل باخ در آن ناحیه از ارزش ویژه یی برخوردار بود. زیرا نگارنده کتاب ستاره های آريانا که از برای ماندگار ساختن چهره های هنری و موسیقی کشورما، این کتاب را به نگارش درآورده است، نیکو میداند که یوهان سباسیَان باخ Johann Sebastian Bach موسیقیدان نامور جهان که در سالهای پسین سده پانزدهم عیسایی پا به گیتی نهاد، نزدیک به صد سال پس از مرگش از شهرت جهانی برخوردار گردید. او دردوران زنده گیش به عنوان آهنگساز شهرتی نداشت و فقط شمار اندکی از آثارش در آن هنگام به چاپ رسید و انتشار یافت .اما سالها بعد از درگذشت باخ، وقتی فلیکس مندلسن رهبری اولین اجرای پس از مرگ باخ را از اثر ممتاز وی به نام پاسیون به روایت متای قدیس عهده دار شد دوستداران موسیقی تازه متوجه شدند که باخ چه نابغه بزرگی در پهنه موسیقی و آهنگسازی بوده است . اما با آنکه امیدواری آن وجود دارد که آوازخوانان ما هنگام زنده گی شان به شهرت رسیده و آثار شان مورد توجه کارشناسانه اهل هنر قرار گیرد، و در غیر آن این آرزو پس از سالها که انجام پذیرفتنی است. زیرا تاکنون کمترین کاوشی برای ارزش دهی آفریده های هنرمندان ما انجام یافته است.

از همینرو و به گمان زیاد که موجودیت هتل زیبایی که نام باخ با حروف درشت در تارک آن درج گردیده است، ارزش نمادین و سمبلیک برای گرداننده گان این جشنواره با شکوه ایفأ نموده است.

 

و اما پیرامون جشنواره کتاب ستاره های آريانا :

به گزارش روزنامه نگار مشعل، هتل باخ در آنروز بصورت کل چهره افغانی را بخود گرفته بود. بمجرد نزدیک شدن به محل، بیننده از شروع جشن زود هنگام، آگاهی میافت. دهلیز پیاده رو که از کنار جاده عمومی تا در ورودی هتل با فرش قرمز مزین گردیده بود، هر مهمان را به یاد فستیوال های بزرگ هنری چون جشنواره های سینمایی کان، برلین، ماسکو، سوچی، ادیسه و ... مینداخت. با نیم نگاهی به مهمانان از یک گوشه یی ، بخوبی می توان همین احساس را در ژست ها و حرکات آنان مشاهده کرد. این تخیل و یا بهتر است گفته شود همخوانی، نه تنها از سبک لباس پوشیدن و آراسته بودن آنها، بلکه در پیش آمد شان نیز هویدا بود. مهمانان با پذیرایی گرم کارکنان هتل و گرداننده گان جشنواره استقبال و نوشابه های مختلف برایشان تعارف می گردید، و هر کدام برای شروع جشن دقیقه شماری میکردند. خوشبختانه مهمانان که بیشترینه آنرا یاران خنیاگر و مطرب تشکیل میداد، هر کدام با دیدن یکدیگر برق شادی از چشمان شان نمایان گردیده و پس از ماهها و شاید هم سالها همدیگر را به آغوش گرفته و  تجدید خاطرات می کردند.

سر ساعت پنج شام دروازه تالار با شکوهی که بدین مناسبت آماده گردیده بود، گشایش یافته و مهمانان پس از مشاهده کارت های دعوت و رهنمایی به میزهای از قبل ریزرف شده، مشایعت می گردیدند.

آمد آمد مهمانان ادامه داشت و میزبانان با آرامی و محبت فراوان از آنها پذیرا می گردیدند. چهره های سرشناس موسیقی کشورما زینت بخش آن جشنواره بودند. آوازخوانان دوست داشتنی ما حسین آرمان، ظاهرهویدا، صابر شیرزوی، بانوافسانه، استاد حسین بخش، احمدولید، انوش و خوشحال سدوزی چون نماینده گان نسل پربار خانواده هنری کشورما، و بشیر دژم، اکبر نیکزاد، فرشته سماء، محسن جوادی، رشاد فیروز، نعیم امیری، نجیب رهی بخش جوانتر گلدسته های خرمن پربار موسیقی کشورما را در آن شب ماندگار تشکیل میدادند.

در این میان آقای حیدر نیساز آهنگساز چیره دست کشورما، دکتر علوم هنری شمس عبادی، هنرمند موفق تیاتر ما زبیر پاداش، طنز نویس سرشناس هارون یوسفی و نجیب رستگار آوازخوان، نوازنده، شاعر و نقاش  با استعداد که با دریغ و درد فراوان سالهاست پس از سکته مغزی نصف وجود گرامی اش فلج گردیده، با آنکه از همان آوان نخستین حمله حس گویایی اش از کار بازمانده بود، سوگمندانه که  در این تازه گی ها حس شنوایی اش نیز از کار افتاده است ، درخشش ویژه داشتند.

اگر دقیق تر نگاشته شود در اين جشنواره هنری بیش از 250 تن  از 15 کشور که از نهاد های علمی ، شخصيتهای ملی و فرهنگی، تجار ملی ، نماينده های سازمانهای اجتماعی افغانها ، هنرمندان، آواز خوانان و پيشکسوتان موسيقی وتياتر مدرن وکلاسيک وتک نوازان ، شاعران، طنازان ونويسنده ها، ژورناليستان، روزنامه نگاران ونماينده های بنگاه های نشراتی، برنامه سازان تلويزيونی،راديويی ورسانه يی،محققان  وپژوهشگران، منتقدان ادبی وفرهنگی ، سینما گران، نقاشان، ذوقمندان هنرموسيقی وشمار کثيری از شنونده گان موسيقی نماينده گی مينمودند، اشتراک داشتند.

هنگام ورود به تالار مهمانان را نغمه های دلپذیری که توسط نوید شالیزی و عمر رسولی بطور زنده اجرا و در فضای تالار پیچیده بود، بدرقه میکرد. و بسیاری ها را به خیالاتشان فرو برده بود.

 نخست جمشيد دژم به مهمانان آلمانی زبان جشنواره خوش آمديد گفته وفشرده یی برنامه را بيان داشت. سپس آواز آشنا و خوش، گوینده توانا و سرشناس کشور ما آقای شریف فقیرزاده که سالهای دراز در رادیوتلویزیون ملی گوینده گی برنامه های اخبار را عهده دار بود، سکوت حاکم در تالار را شکستاند. وی با پیش گفتار کوتاه، اما پرمحتوی اش پیرامون کتاب و جایگاه آن در روشن ساختن اذهان مردم پرداخت.

 سپس بانو ناهيد صديق علومی گوينده پشتو چنين گفت: "له هغه ځایه چه زه خبر یم ددی کتاب اول  جلد چي په دوو برخو کی ۱۳۲۱ مخونو کی په سوچه  پښتو او دری  ژبوکی  خپور شوی دی، د سریزی او فهرست وروسته دکتاب  لمړي فصل  ( دافغانستان دهنرمندانو اتحادیی ) ته وقف شوی ، کوم چه دکتاب لیکونکی ښاغلی بشير دژم  14 کاله هلته خدمت کړیدی . دکتاب په دوهم  فصل کی  د هنر، هنرمند، د هنری الهام ، ښکلا  اوڅیړینې او د موسيقی دهنر لوړو، ژورو په برخه کی ژوره څیړنه شویده . او دکتاب په دریم فصل کې د (ستاره های آريانا) په نامه د ځوانانو د جازآرکستر، ( ارکسترگل سرخ)، د وخت دکلتور ددولتی کمیټې د موسیقی  اداره  او دهیواد په وسلوالو ځواکونو کی دموسيقی دهنر په برخه کی ژور او په زړه پورې  تحلیلی مطالب وړاندې شویدی .  دکتاب په  څلورم فصل کې ؛د افغانستان د ملي راديو تلويزيون هنرمندان دالفبا په ترتیب دعکسونو سره معرفی شویدی . دکتاب وروستی او پنځم فصل دافغانستان دموسیقی دملی هويت دساتنې  ، دموسیقی دریتم دټاکنې  او  په ځانګړې توګه په  هجرت او دهیواد بهر کې  دځواناتو دموسیقی په برخه کی چي په هجرت کی یی  ظهورکړی او شهرت موندلی دی ،وقف شویدی".

 سپس رشته سخن به آقای دکتر عظیم الله غنی زاده متصدی چاپ کتاب سپرده شد. آقای غنی زاده از چگونه گی چاپ کتاب که در یکی از بنگاه های نشراتی در شهر دوبی انجام یافته روشنی انداخته و چاپ آنرا خدمت کوچک در ستایش کار بزرگی که آوازخوانان ما برای میهن انجام میدهند، پنداشته و برای همه فرهنگیان و بويژه نگارنده آن آقای دژم تبریک گفته، از همکارانش خواست تا یک نسخه کتاب را به تالار بیاورند تا با شکوه و جلال به نویسنده تقدیم دارد.

در همین هنگام گروهی از دوشیزه گان و پسران جوان که با کالا های افغانی ملبس بودند، با سلیقه خاصی در حالیکه آهنگ زیبای مرحوم استاد اولمیر (ای زما وطنه دلعلونو خزانی زما)پخش میشد داخل تالار شدند. آنها با الهام از محافل سرور و شادمانی(عروسی) کتاب ها را در پتنوس ها و با همان شیوه حمل مینمودند که با کف زدنهای پیهم حضار بدرقه گردید. پس از آنکه آقای دژم کتابها را  از آقای نذير حيات تمویل کننده (سپانسور) برنامه به دست گرفت، برای لحظاتی چند آرامش کلی که خبر از انجام کار گسترده که محصول ده سال پیگیری خلاقانه او برای گردآوری مواد و نگارش کتاب بخرج داده بود، سرا پایش را فرا گرفته و از خرسندی زیاد اشک شادی در چشمانش حلقه زد.

بعداً آقای نذیرحیات یکی از تاجران ملی کشور که در چاپ کتاب نقش برازنده گرفته و هزینه آنرا پرداخته است، سخن گفته این اقدام خویش را خدمت در راه فرهنگ و هنر کشورما دانست.

متعا قباً آقای بشیر دژم بعد از تشکر از آقای حیات که این همه امکانات را برایش مهیاکرده بود در  مورد اولین وآخرین سی دی اش که آنهم با نام (به خاطر ستاره های آریانا) مسما ودر استدیوی بیژن با ده آهنگی از خودش، در کشور آلمان ثبت وبه همکاری آقای پروفیسور کونو (آلمانی تبار  مسکونه کوبلنز) نشر گردیده است، روشنی انداخت.

متعاقباً پروفیسور کونو از انستیوت کوبلنز که پیرامون هنر و فرهنگ شرق کارهای پژوهشی می کند، سخنرانی نموده و  نشر 2000 سی دی آهنگ های آقای دژم را که او هزینه آنرا پرداخته بود،یک گام بجا در ارج گزاری زحمات هنرمند که اکنون همشهری آنها می باشد، پنداشته و برای آقای دژم آرزوی شگفتن همه آرزوهای هنری و فرهنگی او را نمود. وی همچنان سی دی را به حضور مهمانان به وی تفویض نمود.

 

پس از آن آقای صدیق وفا ویراستار کتاب ستاره های آریانا سخنرانی نموده و در قسمتی از آن چنین گفت:

در کتاب سعی بعمل آمده است  تادرون مايه رشد وتکامل موسيقی افغانستان در يک برهه زمانی مورد تحليل، شناخت وپژوهش قرار داده شود، اين يک کار پژوهشی، تتبع ونگارش و جمعبندی  وارايهء آثار پيشکسوتان موسيقی افغانستان بوده ودارای متن بسيار ساده وسليس است که هر يک از رهروان موسيقی ميتوانند چنين اثری راپيشکش کنند.اما برادر ما بشير جان دژم همت گماشته، بيشتر از دهسال کاوش کرده، صد ها ودهها ريفرنس را جستجو کرده، صد ها  قطعه تصوير را مستقيم از خود هنرمندان يا به همکاری دوستان باقبول مشقات فراوان مادی ومعنوی بدست آورده و همچنان خود در پای مصاحبه صد ها هنرمند در داخل وخارج از کشور نشسته است.

دهها راپورتاژ را سرهم بندی کرده واز اين آرشيف به آن  آرشيف سرزده، وحداقل دوسال اخير را نه خواب درست کرده ونه نان به موقع خورده تا اين اثر گرانبها را آماده نشر ساخته وامروز ما شاهد گشايش آن ميباشيم، در اين کتاب از بزرگانی چون: مرحوم استاد برشنا، محترم عبدالوهاب مددی، مرحوم استاد محمد حسين سر آهنگ  سرتاج وبابای موسيقی افغانستان،مرحوم استاد ننگيالی،مرحوم مصطفی جهاد، پاييز حنيفی ، نصرالله حافظ انجنير صديق قيام ، مرحوم محمد دين زاخيل ،ضيا احمد فضلی  حامد حسينی که هريک در عرصه موسيقی نوشته اند،نهایت با قدر دانی یاد کرده وخواننده گانش را هرچه بیشتر تشویق نموده تا قبل از مطالعهء ستاره های  آریانا، آثار ايشان را مرور نمایند، همچنان با دهها پيشکسوت موسيقی چون: مسحور جمال، استاد حسين ارمان، استاد حيدر نيساز، دکتوراسد بديع.. وديگران  پيرامون اثر تبادل نظر ومشوره های  فنی نموده است.

انچه مربوط به ارايش  وآماده سازی چاپ کتاب ميشود بايد از محترم حامد يوسف نظری  وبنگاه نشراتی کاوه با قدر دانی ياد آور ی نمود که ايشان در اين عرصه کار مثمری را انجام داده اند، همچنان ازجناب نذير حيات ريس بخ هوتل  ومحترم داکتر عزيزالله  غنی زاده متصدی چاپ کتاب در دوبی که بامحبت فراوان امور چاپ وميزبانی جشنواره را سپانسور شده اند وهم آقای رفيع قادری که امور ثبت ودايرکت برنامه را بدوش دارند، وساير عزيزان، هنرمندان نازنين، گوينده ها وگرداننده گان برنامه اظهار شکران مينمايم،  آنچه مربوط به  ويراستاری اثر ميشود بايد به آگاهی رسانيده شود که در ويرايش کتاب برغم  دشواری های تخنيکی که ايجاب چندين بار تغير فورمات ( شکل) نوشته ها را نمود، بازهم دوشادوش ودر همکاری متقابل با نويسنده سعی بعمل آمده است که حتی الامکان از نا همگونی های املايی وانشايی کاسته شود، قابل تذکر ميدانم که معيار ويراستاری در اين کتاب ( روش املای زبان دری) پذيرفته شدهء انجمن نويسنده گان افغانستان ميباشد که در اواخر دهه هشتاد به وسيله شماری از نخبه گان ودانشمندان شهير افغانستان بدسترس قرار گرفته است، رعايت وپاسداری شده است."

پس از آن بشیر دژم رشته سخن را بدست گرفته و در بخشی از سخنانش چنین گفت: خانمها وآقایان گرامی ، خواهران وبرادران عزیز سلام وخوش آمدید.

نهایت مسرورم ازینکه به خاطر دعوت صمیمانهء هنردوست گرامی ما جناب محترم نذیر حیات وعده ء کثیری از همکارانیکه امشب را برای ماو شما برپا کرده اند ، به این سالون زیبا وافغانی ما از راه های دور ونزدیک تشریف فرما شدید. یکبار دیگر خسته نباشین وخوش آمدین.

بگذارید فریاد زنم آنچه را که در درونم انبار شده است،آنچه در کتاب گفته ام گپ هایست که آخرنه آخر خواهید خواند، من یقین دارم که چنین می شود زیرا اگر شما به کتاب وفرهنگ وهنر تان علاقه نمی داشتین درینجا حضوربه هم نمی رساندین. می خواهم ازطریق حضور جسمی شما واین مکرفونهای تصویر دار به هموطنانم در جهان خطاب کرده بگویم و قصه کنم که این کتاب امشب چگونه به دستهای شمارسید واین جشنواره موسیقی چگونه برپاشد!

بعداً داستان سرگردانی هایش را بازبان نهایت ساده وعام فهم که چگونه کتاب موسیقیء  ستاره های آریانا، از آلمان به پاکستان واز آنجا به افغانستان وبالاخره دوباره برای آراستاری آخری به آلما ن به دست بنگاه کاوه رسید  تو ضیحاتی داد که شنونده گانش را به سکوت عجیبی  وادار ساخت،در صحبت هایش همه از درد ورنج گفت از تکالیف ومصارف هنگفتی که در راه تهیهء این اثر شانه هایش را خم کرده بود، قصه کرد و از فشار های روانی ایکه بر او درین دهسال اخیراز هرطرفی گرینبار گیر کارش بود به حاضرین جشنواره معلوماتی داد که بهترست قسمت هایی از همان صحبتش را که کاملا ً شفاهی وبدون آماده گی قبلی بیان داشته بود از ورای امواج نشرات تلویزیونی ویا رادیویی شنید زیرا آنگونه گزارش وصحبت را نمی توان درین جا انتقال داد. زیرا از تهء دلش بود و درد و سوز در آن فراوان.  او در میان صحبتش از دوری وطن نالید وگفت اگر در داخل وطنش می بود شاید این همه مشکلات را نمی دید چنانچه اگر این کتاب را در آنجا تکمیل می کرد شاید هیچکدام ازین حوادث وفشار های روانی را که بروی تحمیل شده پیشرویش نمی داشت، وبه یک باره گی  چنین ادامه داد...

این همه مشکلات ودربدری ها از دست جلا وطنی و هیچ بودن ماست اگر ما چانس میداشتیم که در داخل کشور خود به این کار دست می زدیم ممکن با این همه نا ملایمات روبرو نمی شدیم.

 ما واقعاً هیچ هستیم، ما چون دور از وطن هستیم ودر بوستان دیگران بسر می بریم که اینها ماره جز خار ی نمیدانند واقعاً هیچ هستیم درین ملکها از غصه ودرد، دریغ که بیماریم به جز از درد وغم ازین زنده گی برای ما چیزی نمی آید اگر آغوش وطن بروی ما مثل همیشه  وگذشته های دور دور ترباز باشه شاید  چنان اغوش گرم ره ده هیچ جای دنیا نیابیم!!

بعداز گفتن این حرفهاادامه داد،

بلی دوستان عزیز من این توانایی را هم در خود می بینم که همین گپ ها ودرد هایمه با صدا وکمپوز خود هم برایتان  از زبان موسیقی بگویم چرا به حرفها؟ بیایید که من برایتان این (هیچ) بودن را در اهنگ خودم  اجراءکنم وشما هم بشنوید که درد هیچ بودن یعنی چه؟

سپس آهنگی را که از کمپوزهای خودش بوده و تصنیف آن از آقای سخنور می باشد، سرود که مطلع ومتن شعری آن چنین است :

دور از وطن

دور از وطن ای هموطن، نبود ترا مقدار هیچ!!

در بوستان دیگران، هرگز نه ای جز خار هیچ!!

هیچ، هیچ، هیچ ،هیچ !

در ملک اغیاری دریغ،از غصه بیماری در یغ

جز درد و غم ناید دگر، بهر تو زان اغیار هیچ!!

هیچ، هیچ، هیچ ،هیچ !

باز آ که آغوش وطن، بر روی تو باز است  باز

هرگز نیابی این   چنین،آغوش مردم دار هیچ!!

هیچ، هیچ، هیچ ،هیچ !

علاقه مندان می توانند این آهنگ زیبا را در پایان همین گزارش بشنوند.

او این آهنگش را در میان شور وهلهلهء حاضران مجلس اجرا ء کرد واز همه تشکر کرده به  جایش نشسته، احساس ارامش کرد زیرا آنچه در دل داشت بیان کرد و خواند.

 سپس بانو سیما سماء شاعر و گرداننده موفق، به پیشبرد جشنواره پرداخته و به نوبه خود بر اهمیت کتاب و تجلیل و تبجیل از کار خلاقانه نویسنده گان و هنرمندان مکث نموده و همیاری در راستای تحقق این آرزومندی را، از سوی تاجران ملی خواستار گردید و یکی از سروده هایش را زیر نام مادر به خوانش گرفت.

پس از آن مجرایی آوازخوانان با گرداننده گیی خانم سیما سماء آغاز  شد. نخستین آهنگ از شکرالله رحمانی اشتراک کننده جشنواره از ماسکو که با لباس مخصوصی ازبیکی آراسته بود، وآن هنرمند یک پارچه آهنگ مقبول با شعر مولانا جلال الدین بلخی راکه با  رباب کاشغری و به سبک  وزبان ازبکی  اجرا کرد مورد استقبال  گرم حاضران جشنواره قرار گرفت. سپس عبیدالله نوابی آهنگی بزبان ملی پشتو را اجرأ کرد.

بعد از آن آواز خوان سرشناس و قابل افتخار کشورما بانو افسانه بالای ستیژ رفته و یکی از آهنگ های ماندگارش را اجرأ نمود که این آهنگ نیز مورد استقبال گرم اشتراک کننده گان جشنواره قرار گرفت.

پس از آن آواز خوانان یکی پی دیگری به ستیژ آمده و هنرنمایی کردند. پس از اجرای یک آهنگی توسط یکی از شاگردان مکتب موسیقی محسن جوادی، آقای استاد  محمدحسین آرمان یکی از آوازخوانان سرشناس و سابقه دار رادیو تلویزیون که افتخار استادی شمار زیادی از هنرمندان جوان کشورما که لیسه موزیک را به پایان رسانیده اند، دارد، یکی از آهنگ های فنا ناپذیر خود را با عنوان (زغمی کسی هلاکم که زمن خبر ندارد )اجرا نمود که با کف زدنهای پیهم استقبال گردید.

بعداً برادران خوش آواز و پرکار رامین شریف و عمر شریف که برای اشتراک در جشنواره از کانادا تشریف آورده بودند، آهنگ مقبولی را اجرأ نموده و مورد استقبال گرم مهمانان قرار گرفتند.

سپس آقای ظاهرهویدا یکی از آوازخوانان دوست داشتنی و خوش آواز کشورما، با آنکه تازه پای خویش را عملیات نموده و دوره ضعف بعد از بیماری(نقاهت) را پشت سر میگذراند، اما با آنهم بخاطر ارج گزاری از کار پر ثمر آقای دژم به جشنواره تشریف آورده بود، صحبت نمود. او شادباش هایش را ابراز و بر ضرورت ادامه همچو کارهای خلاقانه از سوی فرهنگیان کشور تأکید ورزید.

پس از آن آقای حیدر نیساز آهنگساز سرشناس کشورما پیام تبریکیه خویش را ابراز نموده و از زحمات آقای دژم قدردانی نمود.

سپس آقای شریف فقیرزاده عقب تربیون رفته و از مهمانانی که پیام های تبریکیه و تحسین نامه هایی برای گروپ کاری چاپ و تهیه کتاب داشتند، تقاضا نمود تا به نوبه خویش پیام های شانرا ایراد نمایند.

آقایان زلمی رزمی رييس شورای مهاجران افغان در آلمان، ولی محمدشاهپور رييس اتحاديه انجمنهای افغانها درهالند، ، غوث میر رييس کانون فرهنگی افغانها در اتريش، صلاح الدین صمیم مسوؤل انجمن فرهنگی افغانها در بلژیک، دکتر گویا رییس کانون بین المللی رشد فرهنگ و هنر افغانستان در کشور روسيه ، ذبیح الله بشردوست  به نماینده گی از عدهء از همشهریان  افغانی شهر کوبلنز، لعل محمد درانی رییس انجمن سينماگران مقیم اروپا، وديگران پیام های تبریکی شانرا ایراد نمودند. شماری هم تحسین نامه هایی به آقایان دژم، نذیرحیات،ودیگر همکاران اهدأ نمودند.

گفتنی است که همچنان پیام هایی تیلفونی وبرقی از جناب دکتر صادق فطرت ناشناس آوازخوان محبوب و پسندیده مردم ما،آقای ببرک وسا موزیسن بنام کشورما که اکنون رهبری آرکستر موسیقی آلمان را عهده دار است، فرید رستگار،یما ناشر یکمنش،زوج هنری  حفیظ علی وخانم دیفیا نی علی ، یما شپون لید گیتاریست و جواد غازی یار ، احمد مرید ،نویسنده  وپژوهشگر توانا صدیق رهپو طرزی ،جلیل احمد مسحور جمال که بنابر عذر معقولی از اشتراک در ین جشنواره پوزش خواسته بود و آقای احسان الله آرین زی رییس روابط بین المللی تلویزیون جهانی آریانا و عده از علاقمندان  ديگر به آدرس جشنواره مواصلت ورزیده بود.

پس از وقفه صرف نان شب که غذاهای خوشمزه و متنوع را آشپزان ماهر و همکاران هتل باخ تهیه داشته بودند، بخش دوم جشنواره شروع شد.

بانو فرشته سماء آوازخوان خوش سیما و خوش آوا که با کار پیگیرانه و با پشتکار فراوان از جایگاهی خوبی میان هنرمندان کشورما برخوردار گردیده و از اینکه سالها پای استاد فتح علی خان یکی از آواز خوانان سرشناس و غزل سرایان بنام هندی زانو زده و با تمام عشق و علاقه در اين راه دشوار اما پرافتخار رياضت کشيده ، یک پارچه آهنگ مقبول را اجرا نمود که مورد استقبال گرم حاضرین قرار گرفت.

بعداً استاد حسین بخش فرزند استاد بزرگوار زنده یاد رحیم بخش که برای اشتراک در این جشنواره از کشور فنلنند تشریف آورده بود به همراهی نوازنده گان پرکار حفیظ بخش و عبدالله منصور دو غزل ناب را که یکی آن از نیکونام استاد قاسم افغان و شادروان استاد رحیم بخش و دیگر آن در سه راگ متنوع  از آهنگهای خودش را اجرا نمود که با استقبال فراوان همراه بود.

احسان الله سلام طنز نويس شهير هم چند نمونه از طنز های دلپذير خویش را به خوانش گرفت که مورد استقبال گرم قرار گرفت.

همچنان  رامین شریف وعمر شریف که از کانادا برای این جشنواره دعوت شده بودند چند پارچه آهنگ دلنشین و مقبول را به همراهی طلا محمد دهل نواز خیلی ماهر و ورزیده که از کشور سویدن تشریف آورده بود با همراهیی نوازنده ماهر تنبور علی جان، در میان کف زدنهای مهمانان اجرا نمود که از شگوفایی  ستاره های دگر در آسمان موسیقی کشورما ارمغان میدادند.

افزون برآن بانو صالحه واصل وهاب یک سروده اش را به خوانش گرفته، جلدی از اشعار اش را که تازه به زیور چاپ آراسته شده است برای حاضران جشنواره معرفی کرد و یک تابلوی زیبای رسامی خود را که به همین مناسبت نقاشی کرده بود ، به آقای دژم اهدأ نمود.

متعا قباً مصطفی قادری جوان هژ ده سالهء رسام نیز یکی از تابلوهایش را که با خود از شهر فرانکفورت آورده بود برای مولف کتاب آقای بشیر دژم اهداء کرد

در این جشنواره همچنان آوازخوانان خوب و موفق ما نويد شاليزی، کريم ايوبی، تيمور دلنشين، حميد نوين، عبدالله آروين، نعیم امیری، احمدپرویز، رشاد فیروز، نجیب رهی، دکتر غیاث بیدار، لعل محمد درانی با مجرایی یک آهنگ همبسته گی هم مسلکانه شانرا با آقای دژم ابراز داشتند.

سپس آقای هارون یوسفی طنزنویس و یکی از آماتوران موسيقی دو پارچه از طنزهای خویش را به خوانش گرفت.

اقبال موفق جوان خوش آواز و با استعداد که نزد استاد شریف غزل شاگردی می نماید، چند پارچه غزل به آواز سریلهء خود به همراهی امید نوری سرود که مورد توجه گرم اشتراک کننده گان جشنواره قرار گرفت.

بعداً آقای زبیر پاداش هنرپیشه موفق تیاتر و سینما با همان شیوه خاص هنری اش فکاهیات خنده دار و شنیدنی را بیان داشت که با بدرقه تماشاچیان همراه بود.

آخرین آوازخوان جشنواره، هنرمند دوست داشتنی و خوش آواز اکبر نیکزاد بود که یکی از پارچه های مقبول و دلنشین خویش را اجرا نمود که با کف زدنها ی ممتد و به پا ایستاد شدن مهمانان بدرقه گردید.

محفل با گرمی ادامه داشت و با آنکه عقربه های ساعت 4 و چند دقیقه بامداد را نشان میداد، همه مهمانان منتظر اجرای آهنگ هایی فلکولوریک ومحلی بودند، اما مسوولین هتل تقاضا نمودند تا محفل پایان بیابد زیرا ساعت دوی همان روز محفل دیگری داشتند . در همین هنگام نخست آقای داکتر غنی زاده چون یکی از میزبانان و سپس آقای دژم ضمن سپاس و امتنان از تشریف آوری مهمانان و همکاران شان در تهیه امور صدا وتصویری ساختن این جشنواره چون آقای رفیع قادری، فوتو راپورتران، کمره مین ها ، ژورنالیستان وبرای همه یک پایان هفته خوش آرزو نمود. سرانجام برغم خواست مهمانان محفل در میان اوجی از شور و شعف مهمانان پایان یافت.

شماری از مهمانان دسته های گل تهیه شده را به آقای دژم اهدا و مراسم وداع تا ساعت 5 صبح ادامه داشت.

قابل یاددهانی است که همزمان با جشنواره میز فروش کتاب ستاره های آریانا در یک گوشه رهرو هتل جا یافته و هر از گاهی علاقه مندان کتاب آنرا ( با یک حلقه اولین سی دی بشیر دژم که در همان جشنواره برای اولین بار معرفی شده بود طور تحفه وتشکری از جانب دژم )بدست می آوردند.

 

گفتنی است که چون عده یی از مهمانان محفل بیشتر از یک ساعت ناوقتر به تالار تشریف آوردند برنامه به ساعت پلان شده ومعینه آغاز نه شد که باعث ضیاع وقت برنامه شده برای این فرهیخته گان هنر وقت کافی باقی نماند تا آنچه آماده گی داشتند پیشکش حضور شنونده گان شان نمایند که از جانب آقای بشیر دژم از هریک عذر خواهی شد:

1/آقای خوشحال سدوزی آواز خوان محبوب ویکی از هنرمندان سابقه دار کشور.

2/ آقای هارون لمهه یکی از محبوب ترین غزلسرایان ورزيده  ومحبوب کشور.

3/آقای همایون نویدی یکی از محلی خوانهای محبوب کشور که باسبک امانی وبا سبک خاص خودشان با نوازنده گان پرکار شان چون آقایان عبدالله بهادر، عمر رسولی، و طلا محمد  آمادگی اجرای کنسرت لایف را داشتند.

4/ گروپ هنری شاه یاری که برای اجرای آهنگهای غزل آماده گی داشتند .

5/ و عده یی از شاعران گرانمایه ما که همه با عده دیگر از آواز خوانان ونوازنده گانی چون آقای وحید کوچی ، استاد یعقوبی، آقای نعمان گویا آواز خوان جوان و شماری دیگر  از هنرمندان دعوت شده در محفل نسبت کمبود وقت نتوانستند در برنامه سهمی داشته باشند از جانب بشیر دژم وعده شد تا در محافل همگون بعدی بار دیگر از ایشان دعوت شده به هنرنمایی خواهند پرداخت که از هریک جداگانه تشکر شد.

 

واینک خواننده گرانقدر را به شنیدن همان آهنگ بشیر دژم که در محفل معرفی کتابش زمزمه کرد فرامیخوانیم.

 

جهت معلومات مزید برای خواننده گان این راپورتاژ ،گزارشگرمشعل در هنگام یکی از وقفه  ها پرسش های زیرا از بشیر دژم مطرح کرد که وی به پاسخ های زیرین پرداخت.

هدف اصلی شما از نوشتن کتاب حاضرچه بوده؟

این کتاب بیشترینه به دو هدف تدوین شده ؛

یک؛ انتقال تجربه های عملی وامتحان شدهء امور سازماندهی هنر موسیقی در افغانستان  به منظور استفاده نسل بعدی

دو؛ اینکه در دوران امارت اسلامی طلبای کرام همه  هنر ها ی ما ممنوع وقدغن شدند ومن درین تصور شدم آنهاییی را که  باهم  همکار بودیم نشود ،نسل های بعدی وجوانان ما وحوادث روزگار فراموش شان کننداقدام به نوشتن این کتاب کرده کارهای شانرا ثبت این تاریخچه کردم.

 ما  هزاران مشکل دیگر نیزدر امور رهبری واداره موسیقی داریم نسل های قبلی ما در سمینار ها، کنفرانس ها، سمپوزیم ها و دهها گرد هم ایی های جهانی وقاره یی با پول وسر مایه همان غریب خانه!!اشتراک کرده اند ولی هیچ تجربه یی به درد بخوری را به کشور ما در روی کاغذ نه ریختند واگر قرار باشد ما بخواهیم کاری برای رشد این هنر  (موسیقی ) در نظر بگیریم چون تجربه نداریم  دانش رهبری و انتقال تجربه صورت نه گرفته باز به خطا می رویم وهر چیزی روی یخ نوشته می شود ودر افتاب سوزان بی تفاوتی ها آب می شود واز بین میرود،

 این کتاب آنعده تجاربی را به نسل های بعدی انتقال میدهد که عملاً در کشور ما با هزاران خون جگر وسرمایهء ملی ما به منصه عمل گرفته شده بود وامروز اثری از آن به چشم نمی خورد

چند مثال ساده؛

زمانی کمسیونهایی ارزیابی آهنگهای جدید را داشتیم به همین خاطر بود که گوش مردم از شنیدن بی سری ها وبی مزه گی ها در امان باشد برای این کمسیونها حق الزحمه از حساب 6001 دولت ها داده می شد تا جلو آنچه نباید نشر می شد قبل از نشر گرفته شود  حتا برای ثبت آهنگهای بی کیفیت پول و، و قت به خرج می رسید ولی زمانیکه تشخیص می شد این اهنگ وآن شعر وفلان کمپوز ارزش انتشار از امواج راد یو وتلویزیون را ندارد جلوش گرفته می شد چه شدند این کمیسیونهای ارزیابی ؟ چه شد این اصولهای نتیجه داده؟

هر کاری در یک کشور بربنای تجارب استوارا ست. اگر تجربه انتقال نیابد ونسل های بعدی کادری هم بنا بر حوادث جنگی وسیاسی ترک کشور کنند نتیجه کار چیست؟

پرسش،آیا شما مطمئین هستید که تجارب تان درین کتاب انتقال یافته است؟

من حدس  می زنم تا انجایی که توانسته ام درین کتاب به بهانه ها وعناوین مختلفی این گذشته ها را بابیان داستانها وقصه های هنری ودر وجود اشخاص وافراد دست اندرکار  این عرصه انتقال داده ام  برای انجام  هر کاری طرح پالیسی ضرورت است هرگاه هدف معلوم نباشد به کجا میرویم؟ چقدر دور یک چهاراهی نا معلوم که صوب حرکت معلوم نیست می چرخیم؟ وتاکی؟ما باید بالاخره راهی را انتخاب کنیم که موسیقی خود را به آن دور نما؟ کدام دور نما ؟ سوق بدهیم !!

من هیچ گاهی در هیچ کتاب موسیقی افغانی نه خوانده ام که یک ریاست ویا یک مدیریت موسیقی یعنی چه؟مدیریت یعنی حواله معاش وگرفتن حاضری؟ چیزیکه در هیچ زمانی برای یک هنر آفرین جالب وخوش ایند نبوده ونیست!

بار ها خوانده ایم که این آهنگ وآن آهنگ را فلانی خوانده وفلان کمپوز را فلانی کرد وفلان خانم اولین زن بود وفلان مرد اولین واخرین نوازندهء فلان آله موسیقی؟ این کتاب به جز ازهمین تکرار ها به نکاتی اشاره کرده که به اساس کار ها وتجارب گذشته ؛ در آینده چه باید کرد؟؟

برای همین سوال اساسی کوشش شده تا درین کتاب جوابهایی پیدا شود اینست بزرگترین تفاوت این اثر با آثار گذشته ازین کتاب،

پرسش:

درین مقطع از این هنرمندان حاضر در مجلس چه توقعی دارید؟  

من اکنون از هیچ کسی توقع تبریکی شنید ن مبنی بر نوشتن این  کتاب قطور بالاتر از هزار صفحه را ندارم زیرا ایشان هنوز این کتاب را نخوانده اند ،هنوز این کتاب را ارزیابی کرده نمی توانند، وامشب نه شبیست برای ارزیابی این کتاب! زیرا چیزی را که نخوانده اند چه ارزیابیی در میان است واساساً ارزیابی ایجاب مصاحبه ها وکنفرا نسها و ملاقات ها ومهم تر از همه ایجاب نوشتن را می کند  ایشان  باید اول این کتاب به دست آورده و آنرا بخوانند این هزاران قطعه عکسها را که در طی سالها دانه دانه جمع آوری شده ببنند ، نتایجی ازین اثر به دست بیاورند ، ما برای اینکار زمان می گذاریم

سوال ، از حاضران این جشنواره چه انتظاری دارید؟

انتظارات زیادی از جمله؛

بیایید که دست به هم داده  همه در پشتیبانیی (مادی ومعنوی ) این کتاب براییم ؛ مادی اش همانکه این همه کاغذ های سیاه شده را با این وزن چطور به دست شما ومردم خود برسانیم؟ دور بعدی اشرا در کجا وچگونه وبا کدام سرمایه دست داشته به ارزانترین قیمت به دست خواننده گانش در سراسر گیتی برسانیم؟

معنوی اش همانکه آیا این کتاب می تواند با قصه های که در آن درج شده کارمندان بعدی را کمک کند؟برای این جواب کافی وقت داریم واین بخش مربوط به قلم بدستان وعلاقمندان کتب می شود که من در انتظار خواهم بود وببینیم چه نوشته یی پیرامون این کتاب برایم مواصلت خواهد کرد؟

سوال، قسمیکه دیده شد با وجود همه پذیرایی گرم شما ومسوولین هوتل بخ همهء کتابها را مهمانانتان به دست نیاوردند وبخشی از آن باقی ماند،علت آن قیمت کتاب است ویا چه مشکلی وجود داشت؟

 

اگر من در داخل کشورم ارگانی را دریابم که صادقانه مسوؤلیت تولید اصلی وانتشار آنرا به دوش بگیرد واین کتاب را به شکل درست آن مطابق نمونه های امتحانیی ما به قیمت نهایت نازل چاپ کنند هیچ مانعی نمی بینم که این کتاب هم به قیمت پنجصدافغانی در سرچوک ویا در پل باغ عمومی بدسترس مردم برسد ولی نه به دسترس بیگانه گانی که سالها خون فرهنگیان ما را ومحصول سالها زحمات شانرا به انواع مختلف مکیده اند وهیچ مرجعی باز خواست وجوابگویی برای این دزدان هنر وفرهنگ ما نداریم من در پشاور سی دی های استاد سرآهنگ وداکتر صاحب ناشناس را دیدم وخریدم که در پشتی آنها عکسهای همامالانی و جیتندر چاپ شده بود وقتی پرسیدم چرا اینطور است؟ می گویند ولا داکتر صاحب موهایش رفته واز استاد هم عکس جوانی اشرا نداشتیم باز اگه ای عکسهای دلکش ده پشت پشتی چاپ نه شوه کس نمی خره ما نقص میکنیم،

 من سوال کردم شما چه نقص میکنید شما که درین کست هابیت نخوانده اید گفتند نه، ما فی دانهء این سی دی هاره در کراچی به سی الی پنجاه سنت چاپ می کنیم یک پنجاه سنت خوحق مامیشه باز ده امریکا واروپا خوهم همی سی دی ها به بازار عرضه میشه باز او بیچاره ها چطور پوره کنند؟؟

هی ،هی، هنرمند اولاد ش ونواسه اش از بی نوایی به ماندن تبنگ کیله وشا گردی قصابی تیر میشه وتجاران قلابی  سی دی وکتاب وکنسرت وبرنامه تلویزیون ده غم پنجاه سنت خود استند،

 اینست دلیلی که ما نخواستیم در قدم نخست این اثر در کشوری چاپ شود که پیش از رفع خلا ها به هزاران جلد کاپی وبه صورت سیاه در بازار عرضه شود به همین دلیل با کوالتی بهتر ونسبت با سایر کتب افغانی متاسفانه قیمت تر تمام شد وشاید هم هنرمندان ما توان خرید این کتابرا نداشتند که همه اش به فروش نرسید در حالیکه قیمت این اثر معادل (یک دانه پیراهن یخن قاق مردانه است ) شما می توانید از آنهاییکه کتاب را خریدند خود به پرسید که آیا قیمت آن واقعاً از نرخ یک عدد پیراهن مردانه زیاد بود؟؟

متاسفم با این حالش هم راضی هستیم که پنجاه در صد کتب  چاپ شده به خانه های مردم ما رفت ولی حد اکثر هنرمندان ما متاسفانه درین شب دست به جیب خود فرو نبردند

 ودر انتظار بودند تا کتابی را که با پول قرضه ء یک تاجر فرهنگ دوست به چاپ رسیده بود برایشان تحفه داده شود !!

بیشتر ازین گپی ندارم، شما خود بخوانید حدیث این مجمل را.

تشکر آقای دژم

وتشکر از شما هم ، لطفاً سلامهایم را برای خواننده گان گرامی مشعل، یکی از بهترین نشریه ها ی برون مرزی کشور ما و مهمانانیکه درین محفل دعوت شده بودند وبدون اطلاعی تشریف نیاوردند برسانید.


November 14th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها