دوبیتی ها
فروغ از لندن فروغ از لندن


 
من بی وطنم وطن خرابست مرا

در سینه دل و جگر کبابست مرا

هرچند که عُمر روانه ای پیری شد

درعشق وطن گویی شبا بست مرا

******

من خانه بدوشم وطن نیست مرا

سیرِگل وگلگشتِ چمن نیست مرا

اکنون که مهاجر شده ام آواره

جُزعشقِ وطن سروسِمن نیست مرا

******

 

خاکِ وطنم برایِ هریک جان است

هر زره ای خاک برابرِ ایمان است

ما جان بدهیم ویک بلست اینخاک

برآن ندهیم که دشمنِ افغان است

******

میهن بخدا عاشقِ پاکت هستم

عاشق بَهوا و آب وخاکت هستم

مردم همگی نشه زِمی میگردند

من نشه ز انگور و ز تاکت هستم

******

ای میهنکم خراب و ویرانه شدی

رنجور زخویش و هم زبیگانه شدی

اُفتادی به بستر و نبودت غمخوار

مُحتاج همان دشمن پارینه شدی

******

ما را زدیارِ خویش بیرون کردند

آواره و بیچاره به گردون کردند

دین و وطن و جهاد و آن ملت را

ارزان فروخته خود چو قارون کردند

******

در میهنِ من آتشی افروخته اند

پروانه صفت ملتِ من سوخته اند

دین و وطن و غرور هر افغان را

بفروخته و بخود زر اندوخته اند

*******

ای شمع بسانِ دل من میسوزی

ای اشک گریبانِ دلم می دوزی

ای ناله ای جانسوز تو هرشام وسحر

در عشق وطن مُحبت ام آموزی

29/11/2012


December 1st, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان