نیچه ، شاعر و فیلسوف
نصرت شاد نصرت شاد

Friedrich Nietzsche 1844 – 1900

Nushad@web.de  

 

اریستوکراتی فکری و جنون فلسفی .

سفر به ابدیت خوش باد .

کاش آخرین واژه را

از دهانت می بوسیدیم .

لبخند مقدس ات علیه مرگ نابکار،

ولی بیخیال ما زنده ایم .

گرچه در لحظه مرگ

غیاب شاگردانت

احساس  شد .

استادان دانشگاهی غرب از میانه قرن بیست دیگر پیرامون شاعر یا فیلسوف بودن نیچه پرسشی ننمودند . نیچه یکی از روشنفکران اریستوکراتی و خالق اشعار ایمپرسیونیستی ، خود تحت تاثیر اشعار گوته ، هلدرلین ، و کلوپاستوک ، در ادبیات آلمان بود . او بعد از سال 1890 تاثیر مهمی روی ادبیات آلمان گذاشت . هیچ فیلسوفی مانند او ادبیات پایان قرن 19 و آغاز قرن 20 غرب را آنچنان تحت تاثیر خود قرار نداد . امروزه بعضی از محافل ادبی، او را نماینده ادبیات سمبولیسم ، امپرسیونیسم ، رمانتیک نو ، و اکسپرسیونیسم بشمار می آورند . بعدها ناتورالیستها نیز متکی به آثار او ، خالق ادبیاتی شدند . او حتی امروزه روی فرم و محتوای آثار بعضی از نویسندگان زمان حال مانند پیتر هندکه ، نویسنده اتریشی اثر داشته . نیچه خود قضاوت اش در باره هنر و ادبیات ، احتیاط آمیز یا در چهار چوب نظرات استتیک هگل بود . اگزیستنسیالیسم و فلسفه زندگی نیچه در جستجوی نوعی انسان جدید است .

نیچه بیشتر مرد هنر است تا مرد علم . او رمان نویسانی مانند / هسه ، موسیل ، توماس و هاینریش مان را تحت تاثیر خود قرار داد . نیچه خود از نظر سبک نویسندگی عالی، تحت تاثیر قلم توانای مارتین لوتر ، اصلاحگر مسیحیت و مترجم کتاب انجیل به آلمانی، در قرن 16 بود . جریانات ادبی دیگر تاکنون حداقل مدتی زیر تاثیر نظرات نیچه بوده اند . ناتورالیستها آنزمان فکر میکردند دلایلی را که نزد مارکس نیافتند ، نزد نیچه یافته اند . نیچه در غالب آثارش به بحث پیرامون مقوله های هنر ، علم ، و اخلاق پرداخت . فلسفه نیچه غیر از موضوعات اخلاق و انسانشناسی، به مقوله های هنر و فرهنگ نیزمی پردازد . امروزه اشاره میشود که هیچکس مثل او به جنبه های منفی هنر و فرهنگ یونان باستان نپرداخته است . نیچه در جوانی آثار متنوعی در باره فرهنگ یونان نوشت ولی آشنایی او با نظرات شوپنهاور باعث شد که او سراغ فلسفه برود .

بیشتر آثار نیچه انتقادی از اخلاق و دین مسیحی آنزمان هستند . او میگفت که دین همچون اخلاق تبدیل به یک ایدئولوژی شده است . توماس مان نوشت که او دارای یک روانشناسی تیزبینانه است که دگم های اخلاقی گذشته را به نقد می کشاند . در آغاز، تئوری اخلاق نیچه تحت تاثیر نظریه اخلاق اسپینوزا بود . نیچه اخلاق غرب در طول تاریخ را به دو بخش تقسیم میکند ؛ اخلاق مثبت  اربابانه یونانی – و اخلاق منفی برده وار ادیان ابراهیمی . امروزه اشاره میشود که انتقاد او از اخلاق ، جانبداری از بی اخلاقی در اجتماع نیست . کتاب جملات قصار او غیر از اخلاقگرایان فرانسوی و رمانتیک ها ، زیر تاثیر آثار گوته ، هاینه و لیشتنبرگ است .

مورخان فلسفه ، آثار او را شامل سه دوره میدانند . مرحله اول شامل هنر و فلسفه است . در مرحله دوم او به نقد و اهمیت تاریخ گرایی در زندگی می پردازد . در مرحله سوم و در کتاب " چنین گفت زردشت "  او غیر از فلسفه زندگی به رستاخیر ابرمرد یا انسان برتر اشاره میکند . ابرمرد نیچه میکوشد تا ورای اخلاق مسیحی قرار گیرد . امروزه  گفته میشود که ابرمرد او مخلوطی از اسطوره های رمانتیک و دارونیسم بی پایه بود . او به طنز می نویسد که انسان اروپایی، خدای مسیحی را کشت تا میدانی به ظهور انسان برتر بدهد . در نظر نیچه در طول تاریخ به کسانی که تجاوز شد، سراغ ادیان ابراهیمی رفتند و از برابری ، برادری ، همدردی ،و آزادی ، بجای شعار غرور یونانیها و رومیها ،سخن گفتند . در نظر او معنی تاریخ خلاف خواسته اخلاق ، نه رضایت بشر بلکه انتخاب و رشد ابرمرد است . بالاترین ایده ، در مقابل مرگ ، بیماری ، ضعف و همدردی ، ارزش زندگی است . در نظر نیچه ، زردشت سنبل تکرار چرخ فلک است چون او نه خدایی می شناسد و نه متافیزیک و نه روح ابدی . نیچه مینویسد که از زندگی میتوان فقط بصورت پدیده ای استتیک دفاع کرد . ابرمرد صوری نیچه غیراخلاقی ولی استتیک است . اوتوپی های نیچه مفاهیمی خیالی هستند . امروزه اشاره میشود که نیچه آنزمان طبقه و قشر ارتجاعی خودرا ترک نمود تابا کمک ابرمرد خیالی اش ، ایده آلی تازه بیابد . بعدها ادعا شد که چون خواهر نیچه هوادار فاشیسم آلمان بود به یکی از آثار او عنوان جعلی " اراده برای قدرت " را داد تا نزد نازیها خودشیرینی نموده باشد . او حتی عصای پیری و راه پیمایی برادرش یعنی نیچه را به هیتلر شخصا هدیه داد .

نیچه در زمان خود مخالف علم و تاریخ گرایی مرسوم بود . او حرکت جهان و تاریخگرایی را تکراری ، پوچ و نیهلیستی میدانست .انتقاد او از سوسیالیسم و امپریالیسم ، انتقاد از انقلاب و تمایلات امپراتوری دوم آلمان در قرن 19 بود . او با تحقیر اصلاحگرایان و انقلابیون میگفت که میان ایده آلها و زندگی انسان ، تضادی غیرقابل حل وجود دارد . نیچه با تبدیل متافیزیک اراده به متافیزیک هنری ، قطع رابطه با عقلگرایی را تکمیل نمود . او نوع زندگی هنرمندانه را وسیله ای برای حل تضادهای جهان مدرن برای انسان می نامید . نیچه میگفت چون جهانی منطقی و عقلگرا وجود ندارد ، از جهان میتوان فقط دفاعی استتیک نمو د. زندگی نیچه و خلق آثارش ، با هم وحدتی آشکار دارند . در نظر او تاریخ انسان حرکتی است بدون هدف و پیشرفت ، چون انگیزهها و شرایط آن مدام فقط تکرار میشوند . نیچه با همه بدنامی اش در فلسفه ، علیه شونیسم آلمان آنزمان و علیه یهودی ستیزی راسیست ها در اروپا ، مبارزه نمود . او خود را فیلسوف آینده تاریخ اروپا میدانست .

از نظر بیوگرافی، نیچه در سال 1844 در یک خانواده مسیحی در جنوب شرقی آلمان بدنیا آمد و در سال 1900 بعد از 10 سال جنون، در شهر فرهنگی وایمار در گذشت . نیچه در جوانی به سبب نشر چند کار علمی دعوت به شغل استادی در دانشگاه باسل در سوئیس گردید . او آنزمان 25 ساله بود و پایاننامه دکترایش را هنوز تحویل نداده بود . وی بعد از بازنشستگی زودرس به سبب بیماری ، زندگی بی خانمانی را در جنوب آلمان ، ایتالیا و فرانسه آغاز کرد . نیچه سالها در مسافرخانه های ارزان در درههای کوههای آلپ برای کاهش رنج بیماری اش ، زندگی کرد .

نیچه در جوانی زیر تاثیر فلسفه شوپنهاور و موسیقی واگنر قرار گرفت . مسیحیت گرایی پایانی آثار واگنر موجب شد که او از واگنر جدا گردد. نیچه زیر تاثیر آثار ولتیر به انتقاد از فرهنگ آلمان زمان خود پرداخت . خلاف شوپنهاور هنر برای نیچه نقش آزادی بخش داشت نه برای فرورفتن در عالم خلسه . فلسفه او بیش از شوپنهاور با زندگی اش گره خورده لست . امروزه ادعا میشود که او غیر از فاشیسم روی مارکسیسم و اگزیستنسیالیسم نیز بی تاثیر نبوده است . توماس مان نوشت که او روانشناسی زوال اروپای پیش از دو جنگ جهانی اول و دوم را پیش بینی نمود . نیچه غیر از تاثیر روی اگزیستنسیالیسم و علم فیلولوگی روی فیلسوفانی مانند کاسپارس و هایدگر نیز اثر گذاشت . در کتاب " چنین گفت زردشت " او شعر اکسپرسیونیستی را به اوج خود رساند . نویسندگان جریانات مختلف ادبی اروپا مانند شلاف ، ارنست یونگر ، توماس و هاینریش مان ، تسوایگ ، بن ، و هرمان هسه ، درباره او کتاب و مقاله نوشتند . نیچه مدعی بود که سقراط مقصر سقوط خلاقیت فکری در یونان باستان بود . نیچه را امروزه یکی از فیلسوفان خردگریز فلسفه غرب میدانند .


April 25th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان