نظم و قانون
فروغ از لندن فروغ از لندن


 
چند تنی آباد از ویرانی است

کشوری برباد از نادانی است

هرطرف بنگر جنایت پیشه یی

مردمم حیران درحیرانی است

غارت و غارت گران در مُلکِ ما

غرقِ دالر بوده در ارزانی است

آنکه از پستی بلند پرواز شد

دشمنانِ میهن و افغانی است

کس نمی پُرسد زخود درخلوتی

هرچه دارد حاصلِ ویرانی است

بی حیایی دیده ها را پاره کرده

آنهمه وجدان ها زندانی است

نظم و قانون و قیادت سال ها

تابع هر قاتل و یا زانی است

جمله درفکرِ زرو مال گشته اند

کی بفکرِ این جهانِ فانی است

آنکه تا دیروز،نَبودش لُقمه نان

صاحبِ هر امتیاز و غانی است

مَردو زَن با سیم و زَر بازی کند

باجواهر جمله زَرها خانی است

منبع وسرچشمه هایِ پول شان

قتل وغارت بوده وشیطانی است

افتخارِ کِشتِ تریاکِ آنِ ماست

پولِ آن درجیبِ هر آلمانی است

گرچه پنجابی بوَد از دشمنان

آبِ زیری کاه آن ایرانی است

آنکه باتوپ وتفنگ مهمان شده

از قماشِ دوستانِ جانی است

بهرِ سود خود تجاوز کرده اند

روس وآمریکایی وجاپانی است

سرنوشتِ ما بدستِ این و آن

ذاتِ خالق قدرتِ یزدانی است

بُت شکن باشد خدایِ لایزال

از فروغ او جهان نورانی است

      1/1/2013 

باتقدیم سلام

 


January 2nd, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان