افسر تخم فروش
مسعود حداد مسعود حداد

 

بنازم همت ات، ای مرد میهن

چنین آشفته حالی از درد میهن

زمانت بودعجب دوران نابی

گذشت، دیگر نمیآید به خوابی

ایا ای مرد، که باخودعهد بستی

نه دزدی و نه قفلی را شکستی

نه مثل آن مجاهد چور کردی

نه طفلی را زمادر دور کردی

نه کافر را گرفتی رام ساختی

نه اسلام را چنین بدنام ساختی

کنون دشمن ازین نامت بشرمد

ازین هیکل واندامت بشرمد

بشرمند آن شرور رشوه خواران

رسیده بر«کادیلاک»،خرسواران

ببین خرها همه منبر نشین اند

هنوزهم برعلیه ات در کمین اند

الا ای افسر صادق به مادر

زاین خرها قبایش را در آور

 

25 سپتامبر 2013






September 26th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان