مسعود حداد مسعود حداد

 

 جفاکاران دهربا توچه کردند

بگوای میهنم هرآنچه  کردند

ای خاک غم، ای مهد ماتم!

ای اسیر جهالت!

دردت را باما تقسیم کن

دیگر خاموش مباش ،بگو

هرآنچه که بر سرت آمده بگو

ای مام مادرها! بگو...

ازشکستن استخوان مادران

در زیرسنگباران بگو...

از گریۀ تن های لرزیده و

از داستان گوشهای بریده بگو

بگو که:

تبسم را ازلبان کودکانت دزدیده اند

بگو که خزندگان بیگانه...

در کانون تو خزیده اند.بگو...

از ابرهایت بگو که از گریه

باز مانده اند و...

از ستاره های آسمانت بگو

که دیگر نمی خندند.

بگو که سالهاست درزیر ساطور

جلاد نقاب بر چهره هستی

واین جلاد چیزی  نیست جزء آنکه

تو با وی پیمان بستی ومیپرستی

بگو وبازهم بگو.

 

11اپریل 2013


April 11th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان