در باب ضرورت هنر در دوران ما
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

نوشته هایی

دربارۀ

ادبیات و هنر

 

 

در باب ضرورت هنر در دوران ما (1928)

تاریخ دانان هنر افرادی هستند که به دور از جهان سیاست، در موزه هایی زندگی می کنند که در آن علاوه بر تابلو های نقاشی، سنگ های تراشیده و خرده ریز های کرم خورده به نمایش گذاشته شده اند.

برای این افراد کاملا بی خطر، اتفاق خاصی روی می دهد، و به این معنا که ناگهان به شکل موفقیت آمیزی به فروش اشیاء هنری بی خطر نائل می آیند. ولی از سوی دیگر مخالفین فریاد می کشند که ما پول برای خرید شیر نداریم و کودکان گرسنه اند، با این وجود این همه پول صرف خرید چند متر پارچۀ نقاشی شده می شود. تاریخ دانان هنر با شگفتی در مقابل این فریادها می گویند، تأیید چنین قیمت های بالایی برای تابلوهای نقاشی، موجب نیست که ما چنین وضعیتی را که مانع خرید شیر برای کودکان شده است تأیید کنیم.

آنها تصور می کنند که این دو مسئله با یکدیگر رابطه ای ندارد. اگر برای برخی قابل تأسف است که شمار کودکانی که از خوردن شیر محروم مانده اند دائما در حال افزایش است، در عین حال اظهار تأسف می کنند که شمار افرادی که آثار هنری را خریداری می کنند، دائما رو به کاهش دارد .

به عقیدۀ آنها، به هیچ عنوان صحیح به نظر نمی رسد که اشکال هنری، مثل شرکت تجاری، تنها به تعداد اندکی از افراد تعلق داشته باشد. آنها با چنین نظریاتی خودشان را کاملا انقلابی می دانند. ولی باید به آنها یادآوری کرد که راه اشتباهی را در پیش گرفته اند، هر چند که راهشان مفروش از سنگ های قیمتی باشد و در اشکال بسیار عالی تراشیده شده باشد. زیرا در واقع، رابطۀ عمیق و در عین حال نفرت انگیزی بین تابلوی ها نقاشی و مجسمه های گران قیمت، و وضعیتی که به کمبود شیر برای کودکان گرسنه انجامیده است، وجود دارد.

همان روحیه ای که چنین آثار هنری را خلق کرده، این وضعیت را نیز  خلق کرده است.

هنر را نباید به آن شیوۀ بیانی تعبیر کنیم که منحصر به بازنمایی شخصیت های بزرگ منحصر به فرد به عنوان پدیده های استثنائی است.

ولی باید منطقی فکر کنیم. اگر حقیقت این است که شخصیت های استثنائی قیمت خود را برای تمام جهان دیکته می کنند، و آن هم قیمت هایی به این گرانی، ولی در عین حال عملا می بینیم که برای این همه کودک گرسنه ارزشی قائل نمی شوند،... تا وقتی که چنین شخصیت های بی بدیلی که می خواهند جهان را به بیان خودشان تبدیل سازند، اثری که متعلق به خود آنها و بر اساس سلیقۀ آنها خلق شده باشد، در این صورت، کودکانی گرسنه هم  وجود خواهند داشت.

نباید شکایت داشته باشیم و یا خوشحال باشیم که هنر بیش از پیش به حیطۀ متخصصین اختصاص پیدا می کند. «فرزند بخشنده» اثر ژروم بوش (1) که قیمت آن به سی صد و هشتاد و پنج هزار مارک رسیده است، بی آن که شناخت فنی داشته باشیم، سه مارک و نیم هم ارزش ندارد. ولی چه کسانی هستند که می توانند این شناخت تخصصی را کسب کنند. به سادگی می توانیم بگوییم که کسب چنین تخصص هایی به هزینۀ هنگفتی نیازمند است. باید ارزش اشیاء را بر اساس استفادۀ واقعی آن تعیین کرد. به این ترتیب باید پرسید که اساسا آثار عهد قدیم به چه کار می آیند؟ که چنین آثاری برای بررسی و پژوهش در اختیار هنرمندان گذاشته شود تا از آن به عنوان قواعد و اصول فنی، برای خلق آثار جدید و  آثاری که ما به آنها نیازمند هستیم استفاده کنند.

ولی هنر نوین باید کاربرد و  مورد استفادۀ آثارش را مشخص کند. و باید امیدوار باشیم، که برای نقاش هایی که نقاشی می کنند تنها برای این که تماشگران به آن با چشم های حیرت زده خیره شوند، نام هنر مند را اتلاق نکنند.

تاریخ دانان هنر  ترقی خواه ضرورت مورد استفاده های آثار هنری را به عنوان عنصر تعیین کننده باز شناسی می کنند. ولی اشتباه بزرگ آنها در این نکته نهفته که فکر می کنند تنها کافی خواهد بود که به افراد به اندازۀ کافی غذا برای رفع گرسنگی بدهیم تا حائز شرایط برای استفاده از چنین آثاری باشند. به این ترتیب، بر اساس نظریات تاریخ دانان هنر ارزش تابلوی « ژروم مقدس و شیر» اثر فرواهوف(2) دربارۀ رابطه ای زیبا بین انسان و حیوان است، و فکر می کنند چنین رابطه ای برای تمام انسان ها معتبر است. حتی آنهایی که کاملا سیر هستند، آدمهایی که در عصر حاضر زندگی می کنند، حیوانات را تنها در بشقاب غذایشان می بینند، ولی در تابلوها باید در پی رابطۀ سخاوتمندانۀ انسان و حیوان باشند.

خوشبختی خندانی که در روح فردی که سرشار از احساس صلح فروتنانۀ شادی در سکوت است، به چه کار می آید، در بهترین معانی تنها می تواند حالت روحی خاصی را منتقل سازد.

نه هرگز : نه هنرمندان و نه تاریخ دانان هنر نمی توانند از مسئولیتی که تحت چنین شرایطی بر عهده دارند، و از ایجاد تحول در آن شانه خالی کنند.

 

برتولت برشت 1928

 

 

پانوشت مترجم

1)      Jérome Bosch. Le fils prodigue. 1490. 1505

ژرو بوش دو تابلو با تیتر «فرزند سخاوتمند» در سالهای 1490 و 1505 کشیده است که با یک دیگر تفاوت هایی دارند

 

منبع :

Bertolt Brecht. Ecrits sur la littérature et l’art 1. Sur le cinéma.1920-1929. L’ARCHE. travaux 7. 1976.

 

 

در باب واقعیت گرایی

«مبارزه کن! وقتی می نویسی مبارزه کن! وقتی می نویسی، نشان بده که در حال مبارزه هستی! واقعیت گرایی تهاجمی! واقعیت دوشا دوش تو است، پس تو نیز دوشادوش واقعیت مبارزه کن! بگذار زندگی حرف بزند! با خشونت با آن رفتار نکن! و بدان که بورژواها به زندگی رخصت حرف زدن نمی دهند! ولی تو، تو می توانی خود را برای این کار مجاز بدانی. حتی چنین گزینشی برای تو اجباری است. دیدگاهی را انتخاب کن که واقعیت در آن جا به استتار درآمده، جا به جا و تغییر شکل داده شده است. کار تو برکشیدن نقاب از چهرۀ واقعیت است. به جای تک گویی، ضد و نقیض حرف بزن. دلیل و برهان های تو، انسان زنده ای است که دست به عمل می زند و از این طریق به زندگی اش تحقق می بخشد. شجاع باش، زیرا  به حقیقت بستگی دارد! اگر در نظریاتت حق با تو باشد، در نتیجه باید بتوانی تضادهای جهان واقع را نیز تحمل کنی، کندوکاو مشکلات در وجه تمامیت دهشتناک آن، رویاروی همه کاری کن تا آرمان طبقاتی تو پیشرفت کند، که آرمان تمام بشریت است، هیچ چیزی را به این بهانه که در چهار چوب نتایج و پیشنهادات و امیدهای تو نمی گنجد، حذف نکن، از چنین رفتاری باید اجتناب کنی زیرا ضرورت آن به حقیقت بستگی دارد. نشان بده که مشکلات با تمام سنگینی شان قابل حل است.

در این مبارزه تو تنها نیستی، و اگر بتوانی مبارزه ات را هدایت کنی خوانشگر تو نیز در کنارت مبارزه می کند. راه حل را تو به تنهایی پیدا نمی کنی، تنها به عهدۀ تو نیست، او نیز در این کندوکاو شریک تو است

 

(برتولت برشت. نظریه برای ادبیات پرولتاریایی.

« »1933-1938)

 

 

30 اکتبر 2010


November 1st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان