اثری از آلفارو سیکوه ئیروز
• بايد گذر كنيم از اين بندها
• و چه روزي بهتر از امروز
• كه به جرم ديدن تور صيادهاي مان
• چشم بندمان مي زنند
• و به جرم زندگي خواهي
• نان فرزندان مان را به گرو مي برند
• پس
• پيش از قرباني شدن
• در زير وزنه ي سود خدايان سرمايه
• بايد كه بگذريم از سد متروك استثمار
• و چه روزي بهتر از امروز
• سيلي از آن سوي نيل راه افتاده
• كه اهرام زر و زور و تزوير را چون زورقي شكسته بر صخره مي كوبد
• پس چه روزي بهتر از امروز
• ورد خدايان در تقديس سود
• سودي براي شان نميآورد
• و بارگاه بهشت بخش خصوصي شان
• هيچ زائري ندارد جز كرم ها
• پس چه روزي بهتر از امروز
• كه هر لحظه
• هوشياري شان پريشان تر
• كه رود خشكيده
• جز لاي و لجن ندارد
• و گنداب، جاي ماهيان آزاد نيست
• دريا دور نيست
• و ترديدي نيست كه امروز، روز ما ست!
پایان