دوپهلو
مسعود حداد مسعود حداد

خودش دیوانه تر ازمن، مرا دیوانه میخواهد

سخن ازمسجدش گوید، سوی میخانه می خواهد

بیک دست خنجر بُران، بدست دیگرش قرآن

به قصد جان من آید ، ولی جانانه می خواهد

جهان هرگز ندیده است ،چنین یار دو پهلو را

شکسته عهد وپیمان و زمن پیمانه می خواهد

دل سنگش نمی سوزد به دل های جفا دیده

ولی بر رغم میل خود، دل ودلخانه می خواهد

به آتش میکشد هردم، خیال انگیز صنوبر را

واما گر بخــود آید، گل وگلخانه می خــواهد

به عقل من نمی گنجد، جهان و دیدو وادیدش

به عـقد دیگری آید ، زمن تویانه می خــواهد

نرو حداد به آن راهی که او پیموده از مستی

رهایت سازد اندر دشت، بخود کاشانه می خواهد

7 دسمبر 2012

 

 


December 10th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان