سه سروده زیبا
نادیه فضل نادیه فضل

دریغ

 

نخواست تا تو برایم ستاره چین باشی

حضور روشن آیینه ی یقین باشی

بلند سبز سپیدار، شکوه لذت دیدار!

خدا نخواست برایم تو همنشین باشی

طلایه دار بهاران، کمان رنگیی باران

به تاج سبز سحرگاه من نگین باشی

سیاهِ پرده ی پرهیز را زمتن سکوت

شکسته، روشن چشمم تو نازنین باشی

سرود بارش خورشیدزآبشار صدات

ببارد، آیت اسطوره ی زمین باشی

صفای زمزمه ی عاشقانه های سحر

قصیده ی چمن و حرف واپسین باشی

نخواست تا تو برایم ستاره چین باشی

حضور روشن آیینه ی یقین باشی

 

**** **** ***** ****** ****** ****** ****** *******

 

طعم غزل

 

غزل، غزل خانه ی دل، شام غزیبانه ی دل

با تو شکوفا میشود، سبز صمیمانه ی دل

دشت شب ستاره بار، شاخ گل سیب و انار

زمزمه ی لطیف مه، شیشه ی گلخانه ی دل

باتو لب سحرگهان، پرزگل نوازش است

آیینه، روشنای مه ـ همدم جانانه ی دل!

معنی ِ عریان خزان، سردسکوت، تلخ ِ شبان

باتوچراغان میشود، سقف شب خانه ی دل

شعرشکوفای سمن، لهجه ی دریای وطن

وسعت زیبایی ونور، نغمه ی جانانه ی دل

باورم و گل سخنم، پنجه ی خورشید منم

ناز نفس های نسیم؛ کوچه ی ویرانه ی دل

روشن گلواژه ی مهر، خط طلایی سپهر

پاک دل انگیز شفق، رنگ بهارانه ی دل

باتو شکوفا میشود، سبز صمیمانه ی دل

زمزمه ی لطیف مه، شیشه ی گلخانه ی دل!

 

***** ***** ****** ****** ******* *******

 

طلیعه

تواگر ستاره ی شبم شوی

مثل صبح ِ باغ گلها وا میشم

با یکی جمله ی عاشقانه ات

بال و پر کشیده ی رها میشم

شعر عاشقانه ی چشمه و رود

لطف آهنگ و مه و صدا میشم

تو اگر ستاره ی شبم شوی

من قصیده ی خود خدا میشم


November 16th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان