لاله ء دا مانک ما !
عزیزه عنایت عزیزه عنایت

 

 

به استقال ازسرودهء شاعر محبوب و گرامی, استاد محمد یوسف کهزاد

( کی فراموش شود کابل ویرانک ما)

(جادهء شهرنــوو آن پل لـرزانک ما)

 

 

ای خوشا کابل وآن کارتهء پروانک ما

باغ بالا شده بـود باغ وگلستــا نک مـا

ازسعی مردم زحمت کش وبیداروطـن

موج گل بودبه هرگوشه چوپغمانک ما

می گشود بال درختان پراززینت سرو

چون عقابان برهی سازوغزلخوانک ما

کانتیننتال, بسرء کـوه بـلند وســرسبــز

میـدرخشیـد, چو خورشید بدورانک ما

میله ء فصــل گل وفرصــت ایـام بهـار

شاد میکــرد, دل کودک خــنــدانک ما

آتش افروخت به هربیشهءمیهن دشمن

که زکف رفت درومنزل و دالانک ما

مـافــیا گنج وطـن, حیف به تاراج برد

وای برملت و این کشور ویرانک ما

ازچه بنشسته وخاموش بدشمن نگریم؟

که بـرد لعل بـد خشانی ومرجانک ما

آ ن نیامد که کــند کشــور افغـان آبــاد

تشنهء خون من وتست نه مهمانک ما

نشـد آرام زدست دادن فرزند شهــیـد

هــرکجــا پای نهـد مـادر گـریانک ما

دل نشد شاد (عزیزه) زگل و باغ دگر

تا هـوس کرده گل ولالهء دامـانک ما

14/6/2012  -

هالند


June 17th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان