میهن
محمد اسحاق ثنا محمد اسحاق ثنا

 غمنامه ای زمان است در هر کجای میهن

هر لحظه غم بروید در پیش پای میهن

هرجا که پا گذاری در جاده ها و کوچه

دست طلب بسویت طفل گدای میهن

کوش مینهی به هر سو از نا کجای دوری

آید فغان و زاری از ماجرای میهن

صد کار دار خاین با حیله و خیانت

بردند از وطن دور سرمایه های میهن

کشتی به انتحاری صد بیگناه ای ملت

نفرین به تو فرستد بشنو صدای میهن

هر کو کمر بندد دارد خراب میهن

بادا ذلیل برباد داند بهای میهن

شد سالها به غربت دارم "ثنا" تمنا

گردد نصیب یک روز بینم لقای میهن

ونکوور کانادا

9-1-2013

 


January 10th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان