نقد آثار ویگن
بیژن باران بیژن باران

خلاصه. میراث هنری و انسانی ویگن در فرهنگ ایرانی بسیار غنی و ارزنده است. ویگن سفیر مشترک اقوام خاور میانه کهن در تمدن غربی جدید است. او همآهنگ کننده موسیقی و شعر گذشته ملیتها و تمدن آتی جهانی برای دوستدارانش بود. او 40تیکه اتنیکهای فلات را با تجدد غرب بهم پیوند می دهد. از اینرو موسیقی او فراگیری جغرافیایی اقوام ساکن فلات و تاریخی پیشین تا مدرنیزم را دارا ست. محبوبیت او بخاطر آینده نگری و عواطف صمیمانه او ست. با شخصیت پیگیرش، از اقلیتی برای اکثریت جامعه، نیم قرن در هنر و انسانیت استمرار نشان داد.

 

او واسطه بین نوازندگان و حضار بود که در هارمونی سازها، با صورت نجیب و دهان خوش بیانش چون مار کبرای عمودی مدعوین را مسحور می کرد. او صداقت درونیش را در صدایش ترابرای می کرد. در اجرای حضوری هم او انرژی مثبت را به حضار انتقال می داد. از اینرو ارباب سینما زود فهمیدند که او را درگیر فیلم کنند- چه در نقش بازیگر چه در صدای خواننده. خلاقیت، انسانیت، فرهمندی، دوستی، انرژی در او لایزال بودند. او رابط گذشته رنگین فلات با مدرنیزم غرب بود.

 

در حکومت پیشین احزاب واقعی وجود نداشتند؛ در رژیم جمهوری هم احزاب قانونی بدور شخصیتهای جناحی حاکمیت آفریده شده اند. روشن است که تا پیدایش احزاب واقعی طبقات و اقشار، شخصیتهای هنری مانند ویگن و فرهاد با بار عاطفی، ادبی مانند بهرنگی و گلسرخی با بار آگاهی، ورزشی مانند تختی با بار شهامت و ایثار- محورهای امیال شهروندان برای تغییر جامعه اند. البته عاطفه، آگاهی، ایثار جای برنامه سیاسی حزبی را نمی گیرند. مردم هم ازخودگذشتگی این قهرمانان را با علاقه خود به آنها نشان می دهند. اولیا گاهی نوزادشان را بنام این قهرمانان اسم گذاری می کنند.

 

در دنیای تجدد شهره گان celebrity ورزش، سینما، تلویزیون جای انسانهای اساطیری اعتقادی پیشامدرن را گرفته اند. ما با آنها مدتهای طولانی شاید عمری معشوریم. گاهی یکی از آنها برای ما الگوی صحبت با دوستان در باره شهره گان وجوه مشترک اجتماعی را ایجاد می کند تا فرد از تنهای شهری درآید. ولی دیدن حضوری آنها زاویه های شخصیتی آنها را برملا میکند. آنگاه است که یک تصویر واقعی، نه تخیلی و ایده آلی از آنها در ذهن ما شکل می گیرد. روشن است که وقتی محیط ناسازگار می شود؛ شخصیت بخودش نزدیکتر می شود؛ از ماسک بازاری رسانه ای فاصله می گیرد.

 

مقدمه. ویگن 1929-2003 خواننده نامی ثلث عمرش در تبعید گذشت. از دهه 30ش او خواننده، گیتاریست، بازیگر سینما، شاعر، آهنگساز بود. آثار هنری ویگن در باره چرخه زندگی از گهواره تا گور اند: تولد، کودکی، عشق، عروسی، 13بدر، طبیعت، عزا. او خواننده ترانه های بياد ماندنی است. آثارش برای نسل امروز و فردا کشش خود را حفظ می کنند. او را آغازگر موسيقی پاپ و سلطان جاز ايران نامیده اند. او هنرمندی با منزلت، ثروت، قدرت در جامعه بود که از طرف هر 2 حاکمیت قبلی و فعلی طرد شد.

 

ویگن، محبوبترین خواننده مرد در نیم قرن گذشته ایران، 600 ترانه اجرا کرد – بطور متوسط سالی 12 ترانه یا یک ترانه در ماه. هیچ خواننده ای پرکاری، پشتکار، سلامتی او را نداشته است. او مظهر فرهنگی است که در ایران، افغانستان، عراق، امارات، ارمنستان، ترکیه، کولونیهای فارسی زبان شهرهای غربی طرفدار دارد.

 

باغراق گفته شده؛ از هر 3 آهنگی که ویگن خواند یکیش در باره ایران یا تهران است. ولی بی اغراق، او همیشه از ایران و تهران سخن می گفت. در خاور میانه و برخی شهرهای آمریکایی و اروپایی از شهرت برخوردار است. او موسیقی ارمنی، اسپانیایی، ایتالیایی را خوب می شناخت. ترانه مهتاب، رقیب، گلسرخ، بارون در موسیقی پاپ و عامیانه/ فولکلوریک ایرانی ابدی اند. نخستین خواننده با گیتار، چون همنسلش الویس پریسلی 1935-1977، در صحنه موسیقی ایران ظاهر شد. او 50 سالگی خوانندگی خود را در سالن بزرگ پالادیوم هالیوود جشن گرفت، 2001.

 

هنر ویگن- با خلاقیت، نوگرایی، صحت روحی و جسمی- را می توان از 3 منظر بررسی کرد:

1-   شخصیت. استعداد، خلاقیت، اجرا، رابطه با دوستداران

2-   کار. ترانه، آهنگسازی، موسیقی، نوازندگی گیتار، ارکستراسیون، بازیگری، ترانه، سبک.

3-   دوستداران. تاثیرش بر موسیقی پاپ، مخاطبان، دوستدارن

 

شخصیت. ویگن استعداد، حافظه، خلاقیت، مهربانی ذاتی داشت که از محیط - هم مردم هم موسیقی آنها- می آموخت. او سریع با مردم رابطه می ساخت. شخصیت صمیمی، خالصم/ مخلصم او- عواطف، محرکات، احساس شرا بآسانی به حضار ترابری می کند. او هم استعداد و هم کیفیت ستاره گی را داشت.

 

او با شخصیت وارسته و شور شادیزای صدایش همه ملیتهای ایرانی را بوجد می آورد.  او خلاق، مبتکر، رفیق باز، شاد، فرهمند charismatic بود؛ با تندرستی جسمی، روحی، فکری در حلقه هنرمندان هم از محبوبیت برخوردار بود. روحیه شاد، بانشاط، تندرست، خنده رو همراه با منش خاکی و اعتماد بنفس او برای دیگران مسری بودند.

 

هویت فردی او در حرفه اش ادغام بود؛ برای شنونده این صمیمت آشکار می شد. او برای دوست داشتن آسان بود؛ ولی فهمیدنش سخت بود؛ نیاز به دانش موسیقی و شعر برای درک استعدادش داشت. او همیشه آفتابی بود- خالی از نیش به، غیبت از، تعارف با، تحقیر دیگران.

 

او برای ژانرهای 2صدایی، لالایی، عامیانه، قومی/ اتنیک، پاپ، رمانتیک و زبانهای فارسی، ارمنی، ترکی، انگلیسی از دامنه صدایی مقتدر برخوردار بود. سبک خواندن، نواختن، رابطه با مخاطب او نیاز به واشکافی دارد. در فیسبوک دسامبر 2010 تعداد دوستدارانش 3800 نفر بودند. آثار او را در سینما، شعر، موسیقی می توان بررسی کرد. شاکله های اجرایی او- سبک خلاقانه نو، صدای صمیمی، صورت بشاش، مهر درونی، حرکت شاد، زبان عشق کودکانه، ریتم رقصی او یند. از اینرو از حاکمیت مذهبی نمیتوانست روادید برای تور موسیقی بایران بگیرد.

 

برخی صفات او بقرار زیرند: سبک شاد پاپ، صدای ساری، خصایل انسانی، نگاه نجیب، لبخند مهربان، سواد موسیقی و شعری، وقار، خاکی بودن با دوستان. او چون زنجره در پنجره غربت با حنجره زرین می خواند. صدای او تو کاسه سر دوستدارش حبس می شود؛ هر از گاهی بگوش درونی می رسد؛ آنرا بی اختیار زمزمه  می کنیم. 

 

از لس آنجلس برای چند کنسرت به آلمان سفر کرد. با حجب نجیبانه اش خود را شاعر و خنیاگر نخوانده؛ می گوید مردم او را خواننده می دانند. از نظر هسته شخصیتی ویگن بسیار به تختی شبیه است؛ البته با در نظرداشتن لایه سنتی تختی و لایه مدرن ویگن. در مصاحبه اش علل مانایی ترانه هايش را اینگونه پاسخ داد:

 

1- مردم مرا آهنگساز، ترانه سرا و شاعر می دانند. زیرا گاهی به تنهايی ترانه را نوشته، آهنگش را ساخته، ارکستراسیون آنرا تنظیم کرده؛ آن را خوانده ام. او ادامه داد: بارها می نشستيم روی يک ترانه کار می کرديم. فکر می کرديم، اين وقت را داشتيم و به آن اهميت می داديم. کاری که متاسفانه در خارج زياد رواج نداشته؛ اين طور وقت گذاری ندارد. 2- اين قيد و بندها {یعنی کار ابتکاری، گروهی، ممتد} دیگر برای ساختن یک ترانه وجود ندارند. من معتقدم که هنرمندان نبايد به مردم خيانت کنند.

 

در پاسخ به اين که چه گونه  لقب سلطان جاز گرفت؛ پاسخ داد: اين لقب را مردم به من داده اند. برای من هيچ مهم نيست که اين سلطان معنی واقعی داشته باشد يا نه. چيزی که برایم مهم است آن است که مردم خواسته اند بگويند. آنچه برای من مهم است اصل موضوع است: اينکه من چکاره ام؛ کارم آيا برای مردم ارزش دارد يا ندارد؟

 

ويگن همچنين با اشاره به دلبستگی اش به ايران گفت: تنها آرزويم اين است که روزی برای مردم دوباره در ايران آواز بخوانم. اميدوارم يک روز بیآید، قبل از اينکه من به کلی کارم را کنار بگذارم، يک َسری بروم به ايران؛ برای مردمی که آنجا بارها و بارها به من تلفن می زنند، برای جوانانی که به خانه من تلفن می زنند؛ آرزو می کنند که مرا ببينند، چون اصلا مرا نديده اند؛ فقط صدايم را شنيده اند، بخوانم. بروم و برای آنها يک برنامه بزرگ اجرا کنم.

 

سبک. ویگن باخلاقیت آهنگها را از منابع گوناگون فولکوریک ارمنی، ترکی، غربی، عربی می گزیند. از سینه صادق خود صدای دلنشین و آشنا را به حضار می رساند. ترانه های او در ژانرهای پاپ، فولکلوریک، مرثیه blue، رقص ریتمیک- روح انسانی او را ظاهر می کنند.

 

دامنه صدای او تنور و باریتون در 2 و نیم اُکتاو بود. تمبر صدایش رنگ آمیزی دلچسب D flat یا ر بمُل داشت. دامنه صدایش از نجوای محرمانه لالایی تا آه، فریاد، غرش، داد، جیغ، لابه شنونده را از آرامش به شور، عشق، تسلیم، رقص می برد. حجم صدای decibel او هم در تقلید آواهای شنیده در جامعه دلپذیر بود.

 

موسیقی او گونه ایست که شعر در ترانه قابل فهم است. موسیقی شعر را غرق نمی کند. برخی قطعات او ریتمیک با صدای بلند برای رقص و شادی اند. برخی دیگر ملایم و ترنمی برای احساس و مداقه اند. هر دو شکل بر شنونده اثرگذار اند. او با ترانه های خود مردم را به رقص و مهربانی می کشاند؛ با این کار مهر را در جامعه ترویج و تحکیم می کرد.

 

او خلاق، مبتکر، نوآور بود. او سبکهای دیگر را از اسپانیا، ایتالیا، آمریکا در خویش ذوب کرده؛ بفارسی بازسازی می کرد. تاثیر بر دیگر اصحاب موسیقی هم داشت. میراث او را جوانان در کاباره ها، تلویزیونها، کنسرتها ادامه دادند. عباس مهرپویا 1928-1993 گیتارنواز و خواننده ترانه مرگ قو نتوانست تداوم ویگن را داشته باشد؛ اگرچه هر از گاهی به شهرگی لحظه ای دست می یافت.

 

اعضای گروه نوازنده با سازهای زهی، بادی، ضربی پیام طرب شعری را همراهی می کردند. جاز/ چند طبل قد و نیم قد و سنج، گیتار برقی، کیبورد، شیپور تکانه های پنجه او را روی 6سیم و پرده های بازوی گیتار تاکید و غنیتر می کردند. او با قامت بلند، بازوان عضلانی، چشمان خرمایی، صورت بشاش به حضار پیام عاطفی را با صمیمت انتقال می دهد. او قیف واسط بین هیجان خروجی ارکستر و شور ورودی حضار است. در این قیف انرژی صوتی و عاطفی رد و بدل می شود.

 

شعرهای او عاشقانه اند که برای برد بیشتر در بین مردم به زبان عامیانه سروده شده اند. استعارات، کنایات، ایهام با لحن مالیخولیایی و غربتی آمیخته اند. بخاطر 25 سال غربت، او از ته قلب برای میهن تاریخی دلتنگی می کرد. ولی روحیه او افسردگی نداشت؛ بلکه این عاطفه به زادگاه ش بود که او را بفکر وطن می انداخت. این عاطفه به موطن را در نوعی ماهی در شمال غربی آمریکا بنام salmon می توان دید که در پایان فصل از دریا به رودخانه، سربالا تا زادگاه خود، برای ایجاد نسل بعدی شنای مخاطره آمیزی می کنند.

 

در شعر او "تو" می تواند گیتار، معشوق، وطن، دوست یا هر چیز مهرآمیز باشد. درد غربت بدون امید به برگشت به موطن را با عاطفه ای محسوس اینگونه بروز می دهد:

بی تو خاموشم در اين شهر فرنگ/ توی غربت دل من بازشده تنگ.
كی ميشه باز دوباره شب برسه/ تاببينم خواب تهرون قشنگ.

 

هر جا که جمعیت مشتاق بود، او حاضر بود- رادیو، عروسی، فیلم، کنسرت، سینما، رادیو، تلویزیون، کافه، تور هنری به شهرها. اکنون هم در اینترنت، یوتیوب، فیسبوک، دی وی دی، کاست صوتی، سی دی فیلمها، صفحه موسیقی، عکسها، نوشته ها این آثار در دسترس اند. 

 

او در 28 فیلم بازیگر و یا خواننده بود. این فیلمها در باره زندگی شهرنشینی با تیپهای لات، جاهل، لوطی، نشمه، لکاته، رفاص، خیابانی می باشند. این تیپها در صحنه های رقص و آواز، زد و خورد، دوستی و بیوفایی، بامعرفتی و آسمان جلی ظاهر می شوند. این فیلمهای تفریحی نوع رایج سینمای دهه های 30 تا 50 ش بودند.

 

بازی و صدای دلنشین ویگن فروش بالا در گیشه را ضمانت می کرد. این آثار به فیلمهای هندی و مصری آندوره شاکله های ایرانی را می افزودند که ساواک اجازه نمایش بدهد. در این بازه زمانی صنعت سینما کم هزینه، کم حرکت، پر از دیالوگ، با صحنه های بزن بزن، رقص و آواز، و گواهی ساواک بود.

 

مخاطب. ویگن در مخاطب خاطره دلپذیر بجا می گذاشت که مخاطب برای احیای این خاطره به ویگن وابسته می شد. ترانه های او در فازهای چرخه زندگی با لحظات لذیذ زندگی مخاطب در حافظه مخاطب بهم آغشته می شدند.  لالایی او حکم مداقه و جذبه برای دوستداران داشت. مفهاهیم عشق، شادی، سوز blue را در کلمه، نت، صورت صمیمی خود در مغز طالبانش حک می کرد.

 

روی صحنه معشوق او گیتارش بود که باهم باحجبی نجیبانه راز و نیاز می کردند. این مناظره کلمه و نت، همراه با لمس بدنه گیتار با دستان نوازشگر، روی عواطف دوستدارانش تاثیر ژرف می گذارد. دوستی او با گیتار به دوستی او با حضار تبدیل می شود. دوستی او با نوازندگان به هارمونی، فراز، فرود، تاکید رتیم، آکورد، برای انتقال احساس به مخاطب ختم می شد.

 

ویگن در حافظه ملی میماند زیرا او شادی آورد. صداقت، صمیمیت، حرکت، هیجان، خونگرمی، لبخند، حجب را روی صحنه به بینندگان القا می کرد. آهنگهای او در اذهان حضار خاطرات گذشته شیرین تولد، عروسی، 13بدر، جشن، عشق، دوستی، طبیعت، باران را تجدید خاطره می کردند.

 

ویگن در اجرای ترانه ها شاهد اصل تقارب بمعنی ضرب‌المثل "کمال همنشين در من اثر کرد" یا خاصیت ظروف مرتبطه اصل پاسکال می باشد. حضور او شادی و خوشی را در آدمهای دوروبرش ایجاد می کند. او خط خیام و حافظ در فرهنگ مدرن است که لذت لحظه را تجویز می کند.

 

وقتی ويگن گيتار را برمي‌دارد؛ به نواختن و آواز آغاز می کند- انبساط عضلات چهره، پیدایش سور در ذهن، احیای یادهای وجدآور در حضار ظهور می کنند. ترانه ی اول را مي‌خواند، همه تشويقش مي‌کنند؛ برايش کف و سوت مي‌زنند. سالن بوجد می آید. او در صحنه، جعبه صدای گیتار به بغل، سیمها زیر انگشتان، نتها در هوا، صدای جادویی بر لب ساطع می کند که در حضار شور euphoria پدید می آورد.

 

ویگن با ترانه های شاد رابطه با مردم ایجاد می کند؛ آنها برای تجدید خاطره آهنگهای او را هی و هی دوباره گوش می کنند. آهنگهای او در خاطرات مردم لانه می کنند. چون در موقعیتهای شاد فرد آنها را شنیده؛ بازشنیدن آنها رفلکس شرطی 2باره سازی شادی در ذهن را همراه دارد.

 

نظرات. ویگن بر مردم و هنرمندان تاثیر بسیار گذاشت. استبداد نه تنها انسانهای با وجدان را زندان و اعدام می کند؛ بلکه عواطف انسانهای حساس را هم جریحه دار می کند. از اینرو استبداد به افسردگی جامعه دامن می زند. چند نمونه از کامنتهای خوانندگان در بی بی سی در زیر می آیند: رسول از آبادان: ويگن عزيز تو هميشه ماندگاري، من فقط يکبار تو وين تو کنسرتش بودم. ولي سالهاي سال با ساز و صداش خوش بودم و هستم. روحت شاد.

 

فريد 17 ساله دوستدار ویگن از اصفهان: من وقتی دوشنبه ظهر از مدرسه به خانه آمدم؛ تلويزيون را روشن کردم. وقتی به نوشته پايين صفحه نگاه کردم در يک لحظه بسيار ناراحت شدم؛ ناخودآگاه به گريه افتادم. پيش خودم گفتم اين هم مثل هايده رفت؛ به آرزويش که آمدن به ايران بود نرسيد. من هم موفق به ديدار هيچکدام نشدم. من در آخر اين غم بزرگ را اول به خانواده آقای ويگن تسليت می گويم؛ بعد به تمام ايرانيان و ايران دوستان. يادش گرامی.

 

او پدر ۳ نسل بود. با لالايی اون کودکان می خوابيدند. با خنچه بياريد ازدواج می کردند. با زن ايرانی می رقصيدند. با مرا ببوس خداحافظی می کردند. به تمامی دوستداران و خانواده اش از صميم قلب تسليت می گويم. روحش شاد. انسان بزرگی بود. ليندا- تهران. ويگن زنده است. او به موسيقی ايرانی زيبائی، طراوت، جوانی و عشق را اضافه کرد. خود او نيز شخصيتی بسيار دوست داشتنی و بياد ماندنی داشت. فرهاد م.- ايران. 

 

من با دل ديوونه ويگن عاشق شدم با بردی از يادم اون بزرگ مرد گريستم. امروز هم در غم اين هنرمند بزرگ گريه می کنم. ميدونم که ويگن نمرده تا وقتی عشقی هست ويگن هم هست. يادش گرامی روحش شاد. صنم – تهران. او نمونه بارز يک هنرمند ايرانی وطن دوست بود. او سلطان جاز ايران بود. موسيقی و هنر ايرانی مديون او بوده و خواهد بود. ما هميشه ياد او را زنده نگاه خواهيم داشت. روحش شاد. عبدالله حيدری- فيروز آباد فارس.

 

در صدای ويگن هم وقار هست، هم صميميت، هم شادی هست، هم اندوه؛ مهمتر از همه عشق به زيستن. او از تواناترين خوانندگان ما بود و هست. او از ميان ما نمی رود، چرا که در دلهای ما خانه دارد. رامين– تهران. ويگن يعنی سرود عشق، ويگن يعنی ترانه عاشقی. ويگن اين خاطره زمانه ما رفت ولی ياد او برای من هجده ساله تا ابد باقی است. ترانه هايش آرامش بخش روانمان و همدم هنگامه عاشقی مان است. روانش شاد. علی - تهران

 

منابع.

دکتر بیژن باران: یادها- ویگن http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=13181

دکتر بیژن باران: تطور موسیقی ایران http://www.mashal.org/

http://www.adeeb.mihanblog.com/post/11   

http://www.iranchamber.com/music/vderderian/vigen_derderian.php

آهنگهای ویگن http://www.aftabgardoon.com/index.php?board=10.0

http://myalbum.mihanblog.com/post/2

http://www.bbc.co.uk/persian/forum/story/2003/10/031027_a_mf_vigen.shtml

http://www.facebook.com/pages/vigen/49884393780  3807 دوستدار در 1.13.2011

http://www.bbc.co.uk/persian/tv/2011/01/110105_hardtalk_soltan_ali_mirza_qajar.shtml

پانویس.

http://persianpost1.blogspot.com/   ‏20‏/01‏/2011‏ 01:36:00 م


January 21st, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان