کودک ام
تانیا زبیر عاکفی تانیا زبیر عاکفی




کودکی دوشیزه نما
بوی شیر از دهنم میاید...
نه! نه دروغ است مگو
مزهء شیر به کامی منی بیچاره نشد
یاد من است، دو پستان عزیز مادر
دو تا بازیچه دستان هوس بازی شد
که خود از جنس نران بود
ولی مرد نبود

کودک ا م
کودکی نافرمانی
که خلاف همه قانون خدا
پسری خواستهء مادر و بابا نشدم
جنس زن بودم و دختر به زمین آمده ام
ناف بی مهر مرا
چو بریدند ز مادر
هوس مرگ مرا
ز خدا خواسته اند

!!!کودک ام...
کودک ام
دخترکی آن طرف ام
که عروسک بازی
رسم دیرینهء ماست
ما عروسان مقوای را
شامل بازی خونین شب عقد و نکاح ننمایم

ما عروسان ده و نو ساله
هدیه سازیم به (مردان چهل سالهء )خود
که عزیز اند به ما......

11 اکتوبر 2012


November 14th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان