گله با نوروز
نوشته نذ یر ظفر نوشته نذ یر ظفر

ورجینیا

 

 

نو روز ! ای نوید رخ نو بهار ها

نوروز ! ای سرود خوش نغه سار ها

نو روز آمدی و تو میا یی سالها

کس شاد میشود؛ کسی دارد شرار ها

نوروز!با تو گله کنم ؛نیست هیچ کس

همرازو همنوای دل داغدار ها

نوروز!سال پار تو دیدی درین وطن

کمتر ز حال نقش و وجود مزار ها

نو روز!اشک و ما تم مردم فزونتر است

از دین فروش و قا تل و از تیکه دار ها

نو روز!روز نو تو نبینی به بیکسان

یکسان بود به دیده شان روزگار ها

نو روز با بهار بگو گل نیاورد

روئیده هر کناره ز اشرار خار ها

نو روز! آمدی نکنی شهر را غلط؟

تعمیر های خوشگل و نو در کنار ها

نوروز! در بلندی تعمیر ها نگر

نقش است پول ظالم و بزم قمار ها

نو روز! مشکلست عبور از میان شهر

با  آن همه هجوم و قطار سوار ها

نو روز! گر بسوی یتیمان شدی دمی

باری بروب از رخ آنها غبار ها

نو روز! مردمان وطن خسته گشته اند

از چهره های بی نمک ریشدار ها

نوروز! آرزوی (ظفر) از خدای پاک

این است تاکه محو شود سوسمار ها


March 18th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان