امید
محمدرضا راثی پور محمدرضا راثی پور

۲۰۱۱

رؤیای سبز گشتنش از سر نرفته است!

می آورد جوانه در این ظرف آهنین!

• شور و نشاط عید و شتاب دقیقه ها
• حسی است مثل حس تهی گشتن از درون

• حسی چنان سقوط که هر لحظه،
• در بهتِ ساعتِ شنیِ ذهنم
• طوفانی از تلاطم و وحشت روان کند:

• ....این برگ ها که کنده شد از تقویم
• شیرازه حیات مرا پاره پاره کرد

• این اضطراب را
• آیا توان به یاری صحّاف، چاره کرد؟

• می گویدم امید:
• که این سبزه را ببین

• هرچند از او مضایقه شد مادر زمین،
• رؤیایِ سبز گشتنش از سر نرفته است:

• می آورد جوانه در این ظرف آهنین!

پایان

March 25th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان