اِنتحاری
فروغ از لندن فروغ از لندن


این سروده به استقبال سروده ای آقای فرخاری تحتِ

عنوان انتحاری سروده شد

 

در جهان ملتِ بیچاره و سرشار ترین

شهره ای دهر به سرکوبی جبار ترین

هرتجاوزگری با رویِ سیاه برمی گشت

همچو اسکندرو چنگیز همه خونخوار ترین

لُطفِ خالق همه وقت شامل حالِ ما بود

روس را خاک بسرکرده و خاکسار ترین

دستِ وحدت همه وقت ضامین پیروزی ما

وز نِفاق غرق بخون گشته و خونبار ترین

سالها شد همه درآتش جنگ میسوزیم

چون کباب سوخته چون لاله داغدار ترین

بسی صادق بوطن در سُخن و گفتاراند

در خرابی همه جا هر یکی معمار ترین

رَهی بیراهه روند منزلِ کج مقصد شان

بارِ از خصم بدوش کج شده کج بار ترین

آبیاری بکنند مزرعه ای دُشمنِ خود

همچو دهقانِ عدو از همه آبیار ترین

فرق در بین همه قوم و زبان انداختن

گهی پنهان وگه آشکارو گه آشکارترین

خارهای بغل و دامنِ گل گشته همه

خار زارست کنون گلشنِ گلزار ترین

باده ازخون مُدام در قدح دارند بَسی

نه خُمارش شکند آنهمه خُمار ترین

خونِ هر بیگنهی گشته دوایِ دردی

طالبِ خونِ من و تو شده بیمار ترین

انتحاری برود جانب دوزخ یکه راست

هرکه خودرا بکُشد هست زِمُردار ترین

فضل الحق را همه گفتار شکروار بود

هرسُخن قندوشکرگفته شکربارترین

خامه را دُرو گهر بار نمود فرخاری

از فروغ قلم اش نامه پُر انوار ترین

17/9/2012

با تقدیم احترام


September 20th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان