بیژن باران بیژن باران

 

 

        

1

صلح مادر تمدن است.

نور ابدیت بوده -

زير بال پرواز کبوتر سفید حامل شاخه زیتون.

در تکامل تمدنها- ادوار هفت خوان زندگی از گهواره تا گور تحکیم میشود.

با آن مزارع سبز و پربار ، راهها پر تحرک و شهرها آباد میشود.

صلح خلاقیت بی وقفه است

برای ایجاد جاده و ساختمان.

رشد طبیعی کودک است

با عشق به خلوص و صفای زندگی

بر قالی برکت طبیعت و بدعت انسانیت.

در صلح بود که کاربرد آب و آتش به خانه رسید.

فقط صلح یا هرج و مرج، نه؛

تمدن، تدارک در راه آنها نیز هست.

در ادوار تحکیم صلح، تمدن ارتقا یابد.

 

سد سال زیر سایه سبز صلح.

صلح به اتحاد منجر شود با تقلیل نقش قهر زرادخانه.

صلح در منطقه و جهان، عدالت در خانه.

با همصدایی، بچه بدنبال پروانه رو مین پا نمی گذارد.

 

منظومه شمسی در صلح؛

نظام انسانی نیز این خواهد.

صلح برای جانواران و محیط

با لبخند و مدارا،

روابط افقی و دوستانه.

2

صلح  تکوین سفر و تجارت است.

نبود شهید، وفور قهرمان تولید

نبود  مادران داغدیده، وفور زنان خلاق

صلح اوج فوج موج کبوتران سفید بر پهنه بی مرز آسمان آبی

برنامه کشت خاک خوب در بهار

برداشت محصول، آبیاری باغ پر میوه در تیر

هرس درختان میوه زیر آسمان صاف آبی

بیل زدن مزارع بدون مین

کودک بر 3 چرخه در امنیت کوچه.

 یا در کالسکه

با مادر در پیاده رو.

پدر در صف صنعت و معیشت خانواده.

 

صلح شکیبایی کند با کینه؛

جلوه عید به مه نو کین ز دل بروبد.

صلح در سطوح مختلف:

خانواده، قبیله، ملیتها، کشور، منطقه

در آن از بمب و خمپاره خبری نیست

صلح امید بشریت

از طاعت و عبادت نیکی مومنان

ترک کین، وفور عطوفت و همدلی

دیدار خویشان و دوستان

صلح سعید آسودگی خیال، خیر، برکت

فصل فیض فریضه ی صلح

امدادگر و کمک به فرودستان و بینوایان

رویت هلال ماه مبارک

3

صلح پای دیوار است

بزیر سقف آبادانی، با قلم بر کاغذ و میز ..

ديوار سد تخيل نيست.

معبر تاخير آزادي، بله!

ولي پلگان تعالی حقوق شهروندي، نیز.

كتيبه شعر سعدي بر مدخل سازمان ملل:

"بني آدم اعضاي يك ديگرند.."

از ترک ديوار، پیداست:

آستانه سده ي عبور از تجدد- روشنایی مشعل سرخ المپیاد جهانی؛

بلندي درفش رهايي شهري، زيبايي، آزادي، جواني؛

بالاتر، پرواز کبوتران سفید عدالت و صلح بر سبز زمینی-

در نبود مرز، نبود دیوار.

صلح عروسی دایمی همگانی است.

گفتگو است و مکالمه.

صلح اهتزاز پرچمهای گوناگون در یک محل است.

عبور از مرز بدون روادید.

صلح زبان مشترک انسانها ست.

با جهانشمولی خنده و امید به آینده سازنده

از امروزی با حسن نیت و تفاهم.

 

نيايش

         درآينه بركه  نگاه ميكنم.

برگي ميافتد.

برگي برده ميشود.

ومن صداي رويش برگي دگر را ميشنوم.

 

برگ بر باد

ابر بر باد

زمين بر باد

باد- باد يكرنگي-

مرزها را پاك خواهد كرد.

زمين- زمين رها-

دوباره باكره اي بي بزك خواهد شد.

 

 

 

 


October 28th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان