غرور
محمد اسحاق ثنا محمد اسحاق ثنا

 

در آسمان بخت که ما بد ستاره ایم

از پا فتاده ملت صد پاره پاره ایم

رانیم دوست از خود و بیگانه پروریم

آیا سرشت ماست که ما بد گذاره ایم

ما در نفاق و دشمنی و کینه و ستم

دایم چو آتشیم و بسان شراره ایم

ریزم خون یکدیگر خود ز روی کین

گر اوزبیکم و تاجک و پشتون هزاره ایم

دنیا مگر به آز به شهر ت رسیده است ؟

ما از چه رو به اسپ تکبر سواره ایۍ

آیم و خوب جمله بد اندر جهان ما

گر جمله گی بد اند بگو ما چه کاره ایم ؟

کشور شد از  غرور من و تو چو مشت خاک

تاکی ثنا به مرده ای خود در نظاره ایم

 

ونکوور کانادا

7.0ct.2013






October 8th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان