مداوا
نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

  ورجینیا 13/0710

ما را سرشــــک چشم مداوا نمیکند
راهی به حـــــل مشکل ما وا نمیکند
تصمیم قاطع و دل نرم و نوای گرم
شاید دوا کـــــند که مســــیحا نمیکند
با اختلاف رخنهء دشمن فزون شود
کاری به وصل ما و تو اعـــدا نمیکند
از هر کجا که هستی و هستم یکیستیم
لحــــن و زبان مـا و تــو پروا نمیکند
گر بال همــدلی به تن خویش وا کنیم
پرواز همـــچو ما و تــو عنـقا نمیکند
گر از منم منم گـــذری با خــرد کنیم
امــراض کــبر در دل مــا جا نمیکند
در هر دیار طایر غربـــت نشسته ایم
کس اعــــتنا به صــوت دل ما نمیکند
با جام عــــــشق باده وحدت بیاورید
کاین باده مــست سازدو اغوا نمیکند

 






July 15th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان