مژگان ساغر مژگان ساغر

خدا نخواسته باشد تو را ز دست دهم
و یا به چنگ پلنگان نیمه مست دهم
تو را ز من برهانند و پاره پاره کنند
به دست دشمن نادان خود پرست دهم
وطن تو شیمه یی جان من و جهان منی
نمی شود به غلامان می پرست دهم
تو را به مثل دل خود به سینه می بینم
به جان عشق اگر میرم و ز دست دهم
فدای پیکر زخمی و قلب بیمارت
چگونه دشمن اهریمنت شکست دهم؟
سرم نثار تو باد و فدای آزادی
خدا نخواسته باشد تو را ز دست دهم
2010/11/03


November 21st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان