کولاک
نورالله وثوق نورالله وثوق

همآوا با جوانان عرب وپیامی به:

قذافیان سربه زیر

 

حلقه درگوش

سرابی را به غفلت کردة نوش

نگشتی با دل دریا هما غوش

فراموشی سراغت را نگیرد

کجایی ای غلام حلقه درگوش

.......

دست فرداها

اگرشاه واگر میر ووزیرید

دگردر پیش توفان سر به زیرید

شما وکنج ذلت بار تاریخ

شما دردست فرداها اسیرید

......

هیولای جهانی

چها این بال بد آهنگ دارد

که در دامان هرپر سنگ دارد

بترس از این هیولای جهانی

که حتی با خدا هم جنگ دارد

.......

کولاک

زدی برهم صدای درد مارا

بخور سیلی آه سرد مارا

تو وغرقاب این کولاکِ کولاک

ببین طوفان ره آورد مارا

.......

بحر حیرانی

شنو ازسینه مان سوز دعارا

بیاموز ازدل عاشق شنارا

گمان من به دست کم گرفتی

نگاه تندِ      خون گرم مارا

..........

حنای بی رنگ

دل من باشما جنگی ندارد

به دستِ دیده اش سنگی ندارد

به حق قطره قطره خون عاشق

حنای تان دگر رنگی ندارد

.........

درفش وداغ

دگر امروزِِ    شب   فردا ندارد

سر    همراهی    تان  پاندارد

سر آمد عمر   تومار    توحُّش

درفش وداغ   تان معنی ندارد

........

دوران آرامش

سخن از زاری وخواهش گذشته

دگر آب ازسرِ      دانش گذشته

جهنم شد جنون   جهل وجورت

تورا دوران        آرامش گذشته

........

دیوار ترس

نه درجیب جنایت   ارز داریم

نه پروا   از   بروز   درز داریم

درو دیوار ترس   ما فروریخت

برایت مژده های   لرز داریم

......

دلهای همآغوش

جنایت را به پشتت بار میزن

سرت را برسر  دیوار می زن

سرِ چارسوی دلهای همآغوش

جنونت را به هرسر جار میزن

...............

یک جهان پر

برو تاعشق پرور    گردی ای دل

به اوج دیده سنگر گردی ای دل

به هر جا مرغ بی بال وپری هست

برایش یک جهان پرگردی ای دل

.......

سه شنبه 1389/12/3


February 22nd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان