مصئو نیت قضایی نظامیان شوروی و ضمانتهایی که افغانستان میخواست
خلیل وداد خلیل وداد

 

پسمنظر سیاسی- حقوقی مناسبات روسیه- افغانستان

تاریخ مناسبات روسیه و افغانستان سابقهء درازی داشته و به نیمهء سدهء 19 میلادی برمیگردد. به قول سید قاسم رشتیا امیر دوست محمد خان در زمان حکومتش خواست «برای تغییر وضعیت برتانیا از موازنهء سیاسی و رقابت همسایگان کار بگیرد و به این منظور مکتوبهایی به شاه ایران و تزار روس نگاشت». ..« مگر جوابهایی که از ایران و روس به او رسید، کدام قطعیت را حاوی نبوده و صرف همدردی آن ممالک را نشان میدادند.» در درازنای سده 19 چندین فاکتور خارجی باعث گسترش روابط افغانستان با خارجیها شدند. مهمترین آنها آمدن استعمارگران اروپایی در همسایگی افغانستان بود. چنانچه در خاور و در جنوبِ افغانستان، کنترول بریتانیا بر هندوستان قایم شده و در شمال فعالیتهای روسیه گسترش یافت. در این بحبوحه فارس (ایران) و افغانستان عملاً به عرصهء رویایی منافع دو ابرقدرت اروپایی یعنی روسیه تزاری و برتانیا مبدل شدند.

در سدهء 19 سیاست انگلیس در برابر افغانستان برشالودهء تحکیمِ تسلط بر هند برتانوی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان در همجواری نزدیکِ هند استوار بود. با این وجود سیاست انگلیسها که شیوهء نفوذ تدریجی در امور افغانستان را پیشه کرده بودند، منظماً در حال دگرگونی بوده و پیشبرد کارهای نفوذی بطور مستقیم یا غیر مستقیم در امور افغانستان مدنظر دایمی انگلیسها بود.

این امر در سال 1838 به جنگ اول افغان- انگلیس انجامید. که باعث خونریزی بیشمار، شکست انگلیس، ارتقای حیثیت امیر دوست محمد خان شده و به خروج بریتانیاییها از افغانستان انجامید. بهمین علت بود که آنها حداکثر میکوشیدند با سرداران و جنگجویان افغانی رویاروی نشده و بکوشند، سیاست دوستانه یی را در برابر آنها پیش گیرند. این کار در سال 1857 به پیروزی انجامیده و افغانستان و بریتانیا معاهده یی را عقد کردند که برمبنای آن حق افغانستان در سیاست خارجی مربوط به دولت انگلیس شده و آزادی امیر افغان فقط در عرصهء سیاست داخلی تضمین میشد. بعبارهء دیگر افغانستان در اواخر قرن 19 به کشور تحت الحمایه (پروتکترات) انگلیس تبدیل شده و عملاً کشور نیمه مستعمره بود.

در سدهء نزدهم روابط بازرگانی روسیه با آسیای میانه (و از طریق آسیای میانه با افغانستان و ایران) گسترش یافته و از نيمه‌ی دوم قرن نزده ميلادی روابط اقتصادی ميان روسيه و آسيای‌ميـانه خصلت ثابت و پايدار کسب کرد. وامبری در مورد توسعه‌ی اين روابط می‌نويسد: "کافی است به بازار بخارا، خيوه و قارشی نگاه کنيم تا بيبينيم که با چه سرعتی تجارت روسیه گسترش می‌یابد. بدون مبالغه می‌شود گفت که هیچ خانه وهیچ دکانی در آسیای میانه وجود ندارد که در آن یک محصول روسی به نظر نخورد، در آسیای‌میانه يک خانه هم بدون محصول روسی ديده نمی‌شود." در ادامه او می‌افزايد که " کالاهای نامبرده از بخارا و قارشی نه تنها به بقيه بخش‌های ترکستان، بلکه به ميمنه، هرات و حتا قندهار و کابل هم انتقال می‌يافت."

در زمان امیر شیرعلیخان دولت تزاری یک هیأت بریاست افسر جوان بنام ولادیمیر خانیکوف (که زبانهای شرقی منجمله فارسی را میدانست) را به دربار امیر مذکور فرستاد. خانیکوف که خیلی هوادار نزدیکی دولت تزاری و افغانستان (دربرابر انگلیسها) بود، به امیر شیرعلی وعده های بلند بالایی را در مورد عقد عهدنامهء دوکشور داده و به سنت پتربورگ رفت. مگر با استقبال سرد دربار تزاری مواجه شده، طرحهایش در روی کاغذ مانده و خودش به افسردگی روانی مواجه شده در مأموریتش ناکام ماند. در درازنای سده 19 انگلیسها یک مشی فعال جاسوسی و استخباراتی را در آسیا بصورت کل و منجمله افغانستان و آسیای میانه پیش میبردند. چنانچه هنوز در آغاز سده‌ی نوزدهم ميلادی انگلیسها از طریق مأموران اطلاعاتی خویش به جمع‌آوری اطلاعات در باره‌ی راههای میان شهری، منابع اقتصادی، وضعیت بازرگانی، ساختار نظامی و همچنان امکان مقابله‌ی فعال در برابر روسیه دست زدند.

هیأت‌های گوناگونی چون میرزا عزت‌الله (١٨١٢)، اِم. مورکروفت و دِ. تریبیک ( ١٨٢٥-١٨١٩)، آلکساندر ِبرنس با «میجر لیج» و «میستر میسن» ( ١٨٣٣-١٨٣١)، دِ. وُود ( ١٨٣٧)، وغیره تحت نامهای گوناگون از ترکستان دیدن کردند. اطلاعات جمع‌آوری شده توسط آنها بخاطر تسهیل اشغال آتی آسیای‌میانه بود که بازارهای آنجا بوسیله‌ی بازرگانان مسلمان بتدریج پر از کالاهای انگلیسی می‌شدند. در سالهای بعد نيز فرستادگان گوناگون انگلیسی همچنان به خیوه، خوقند و بخارا سفر کردند و به جمع‌آوری اطلاعات پرداختند.

گماشتگان انگلیس که مشغول تعیین خط سیر هجوم احتمالی شان بودند، حتی دور افتاده ‌ترین مناطق را نیز از نظر دور نداشتند. چنانچه مک گریگور که در سال ١٨٧٥ ميلادی از شهر های شمال‌شرقی ایران بازدید کرده بود، در باره‌ی شهر سرخس نوشته بود: "این ناحیه در آینده مورد توجه همه خواهد بود؛ آیا روسیه آنرا برای پیشروی بسوی هرات بکار خواهد گرفت و یا انگلیس از آن بمثابه‌ی نقطه‌ی دفع در برابر چنین تلاش‌هایی استفاده خواهد کرد." او سپس با طرح اقدام فوری از سوی دولت انگليس چنين ادامه میدهد: "پيش از آنکه دير شود با صدای رساتر تکرار میکنم که: اگر انگلستان از سرخس برای دفاع استفاده نکند، روسیه از آن جهت حمله سود خواهد برد."

در یادداشت‌های بیشماری که میان هر دو طرف در سال‌های هفتاد سده‌ی نوزدهم ميلادی مبادله شد، انگلیس بر شناخت خانشینهای آسیای‌میانه به مثابه‌ی منطقه‌ی بیطرف از سوی روسیه تأکيد داشت، در حالیکه روسیه متقابلا از انگلیس می‌خواست تا افغانستان را به مثابه‌ی کشوری بیطرف بشناسد. به گونه‌ای که مارتنس نوشته: «... مناسبات میان روسیه و انگلیس در مورد آسیای‌میانه رفته رفته لحن خصمانه‌تری بخود گرفته و زبان یادداشت‌های دیپلماتیک نیز دشمنانه‌تر شد.»

همه‌ی اینها در کل باعث تحرک سریع روسیه به عمق آسیای‌میانه شد. در مدت زمانی نسبتاً کوتاه از سال ١٨٦٥ تا سال ١٨٦٧ روسیه منطقه‌ی بزرگی شامل سه دولت (خانات مستقل): خوقند، بخارا و خیوه را اشغال کرد.

پـیشروی لشکر تزاری به عمق آسیای‌میانه باعث نگرانی شدید انگلیسها بود. چنانچه یکی از روزنامه‌های انگلیس در باره‌ی بازار آسیای‌میانه نوشت: "همه‌ی تلاش‌ها برای انحصار بازارهای آسیایی به نفع نهایی یکی از دو دولت باید توسط کسانی به کار رود که به نفوذ مدنی بازرگانی معتـقدند، و در اين راستا تا حد ممکن باید از بکار بردن زور پرهيز کرد."

محافل حاکم انگلیس برای تحکیم مواضع خویش درترکستان دست به اقدامات معینی زدند. از یک سو آنها تلاش کردند تا اتحادی ضد روسیه از جمع ايران و خانات آسیای میانه تشکیل دهند و از سوی دیگر از راه‌های دیپلماتیک دست به کار شدند. در سال ١٨٦٥ وزیر خارجه‌ی انگلیس لارد روسل به دولت روسیه رسماً پیشنهاد کرد در باره‌ی "چگونگی مواضع هردو کشور در آسیای‌میانه به تبادله‌ی نظر بنيشينند". این پیشنهاد از سوی دولت روسیه بی‌پاسخ ماند. در همان سال ١٨٦٥ ارتش هند برتانوی خود را آماده‌ی انجام عمليات بزرگ نظامی در خاک افغانستان و حتی در مرزهای آسیای‌میانه کرد.

کارل مارکس با ارزیابی جنگهای سالهای ١٨٥٦- ١٨٥٣ ميلادی روسیه در کتاب "خلاصه‌ی کتاب باکونین (دولت و انارشی )"، نوشته بود: "به این ترتیب، راه به اروپا برای امپراتوری بزرگ روسیه، فعلاً مسدود است...، مگر اگر راه به سمت شمال‌غرب بسته باشد، راه به سوی جنوب، جنوب‌شرق، بخارا، ايران، افغانستان و بالآخره به قنسططنیه باز است."

همزمان در قرن 19 روسیهء تزاری به تحکیم حیطهء نفوذش به جنوب روسیه در مرز افغانستان (ترکستان شامل فرغانه، خوارزم، ترکمنستان و غیره) ادامه داده و به همسایهء مهم افغانستان تبدیل شد. در عهدنامهء سال 1869 انگلیس و روسیه مناطق زیر نفوذ خویش را در آسیای میانه مشخص ساختند که مطابق آن افغانستان رسماً از «از جستجوی نفوذ آیندهء روس» بیرون قرار گرفت» و مرحلهء اول اطمینان انگلیس از طرف روسیه ختم و با مولفقهء تزار روس به واگذاری واخان و بدخشان به افغانستان در سال 1873این قرار داد شکل ثابت و قطعی اختیار کرد.

در سال 1873 روسیه تزاری و انگلیس بمثابهء دو ابرقدرت برای جلوگیری از تقابل و رویارویی (بدون آگاهی و یا موافقهء امیر شیرعلیخان) ظاهراً موافقه نموده بودند که رودخانهء آمو پیش از علامه گذاری مرزی منقسمِ افغانستان و روسیه بوده و افغانستان ساحهء نفوذ بریتانیا باشد.

 همچنان آمدن غیر مترقبهء هیأت روسی تحت ریاست جنرال ستولیتوف بتاریخ ۲۲جولای ۱۸۷۷م که بیشتر جنبهء تشریفاتی و ترساندن انگلیسها را داشته و بدون موافقهء قبلی امیر شیرعلیخان صورت گرفته بود، در تحریک انگلیسها بمداخله در افغانستان و آغاز جنگ دوم افغان و انگلیس بی تأثیر نبود. فرستادهء مذکور برعلاوهء اعتماد نامه اش طرح یک عهدنامه را هم آورده بود، که در آن منجملهء استفادهء خاک افغانستان برای حمله به هند، ساختمان راه آهن، دادن کمککهای لازمی منجمله اسلحه و برگرداندن خاکهای جنوبی امپراتوری احمدشاه درانی به افغانستان غیره تذکر رفته بود، که مورد توجه شاه قرار نگرفت.

زمانیکه روسها تقریباً تمام خاننشینهای آسیای میانه یکی پی دیگر را اشغال نموده وخطوط آهن را دراکثرنقاط آسیایی مرکزی تمدید نمودند، برای بریتانویها دیگر مسأله رسیدن به مارکیتهای آسیایی مرکزی مطرح نبوده بلکه موضوع دفاع از هند و جلوگیری از پیشروی روسها به افغانستان و در نهایت دفاع هند بطور جدی مطرح شد. در اینجا بود که انگلیسها در یک مضیقه جدی قرار گرفته و ناگزیر به تجدید نظر و عمل تشدیدی در سیاست خود منجمله در قبال افغانستان شدند. آنها در سر دوراهی قرار گرفته بودند، که به سند عقب نشینند یا به پیشروی به آسیای میانه (برای رقابت با روسیه تزار) از راه افغانستان و ایران ادامه دهند. آخرالامر هند برتانوی راه مقابله با روسیه را گرفته و تصمیم حمله گسترده به کابل را گرفت. در سال 1876 لارد لیتن وایسرای جدید هند سیاست تهاجمی بر ضد پیشرویهای روسیه و بالنتیجه تضعیف افغانستان را در پیش گرفته، به امیر شیرعلیخان از گسیل یک انگلیسی بحیث نماینده بنزد امیر اطلاع داد. امیر که این تصمیم وایسرای جدید را خلاف تعهدات قبلی دولتین (که فقط مسلمان هندی میتوانست نمایندهء هند برتانوی باشد) میدانست ار قبول این امر خودداری کرد. لارد لیتن بتاریخ ۳۱ اکتوبر۱۸۷۸عنوانی امیر شیرعلیخان التیماتومی صادر کرده و برایش الی ۲۰ نومبر۱۸۷۸م یعنی بیست روز موقع داد که به نمایندگی سیاسی انگلیس (فرد انگلیسی اصیل و غیر مسلمان) موافقت کند. در نتیجه مقدمات جنگ دوم افغان و انگلیس چیده شد.

امیر با اگاهی از لشکرکشی انگلیس بطرف کابل بتاریخ ۱۰دسمبر ۱۸۷۸م در حضور گروهی از نمایندگان مردم اعلام کرد که میخواهد به روسیه سفر نموده و موضوع تجاوز انگلیس را بر افغانستان بمثابهء یک کشور آزاد و مستقل در یک کفرانس بین المللی که در سنت پترزبورگ دایر میشد مطرح نماید. بناً به اثر خواهش مردمِ حاضر در مجلس شهزاده محمد یعقوبخان را از زندان رها و بحیث والی کابل و نائب سلطنت مؤظف کرده و خودش با اعضای خانواده و یک تعداد وزرا بطرف بلخ حرکت کرد تا از آنجا بروسیه برود. مگر روسیه که قبلاً افغانستان را به حیث ساحهء نفوذ بریتانیا برسمیت شناخته بود، از دخول امیر شیرعلیخان طفره رفت. یک دلیل دیگر روسیهء تزار از خودداری کمک به شیرعلیخان این بود که روسیهء میخواست جنگ میان هند برتانوی و افغانستان مشتعل باشد تا هردو طرف تضعیف گردند. در واقعیت تلاشهای روسیه برای گسترش ساحهء نفوذش بجنوب و موقف متزلزل امیر افغانستان در برابر انگلیس در امر آغاز جنگ دوم افغان- انگلیس نیز مؤثر بودند. بویژه ماکاتبات و روابط نیک گورنر- جنرال روسیه تزار در آسیای میانه با امیرشیرعلیخان باعث تحریک انگلیسها و مایهء نگرانی شان بود.

امیر شیرعلیخان که بوعدههای میان تهی روسیهء تزاری امید واهی بسته بود، بالاخره به بیماری صعب العلاج جسمی و روانی دچار شده، در مزار شریف بتاریخ 12 فبروری 1879 بعمر 59 سالگی پدرود حیات گفته و در روضهء مبارک دفن شد.

مؤفقیتهای اولیهء انگلیسها در جنگ دوم افغان- انگلیس با یک قیام عمومی افغانها به شکست انجامید. این امر به اقدامات سرکوبگرانهء انگلیسها و تلاش آنها برای دعوت سردار عبدالرحمان خان که گویا در اوایل خصلت ضد انگلیسی داشت، انجامید. روسیهء تزار نیز از این امر حمایت کرده و به عبدالرحمان خان که حیثیت مهمان سیاسی روسیه در تاشکند را داشت اجازه داد به افغانستان بیاید. به سرادر نامبرده درامر استقرار سلطنتش در کابل از جانب هند برتانوی کمک پیشنهاد شد. با موافقت او انگلیسها در سالهای بعدی کنترول کامل سیاست خارجی افغانستان را بدست گرفتند.

امیر عبدالرحمان خان قادر شد، تا سیاست داخلی را مطابق میل خودش پیش ببرد. سیاست خارجی افغانستان موافق مشی انگلیسها بود که بهر شیوه یی میکوشیدند، نفوذشان را در افغانستان بقوت نگهداشته روسها را از آنجا دور نگه دارند. این امر با رویارویی هایی نیز همراه بود تا اینکه در سال 1907 با عقد معاهدهء دوجانبه میان انگلیس و روسیهء تزاری برای تقسیم ایران و افغانستان همچون ساحه های نفوذ شان، (بدون مشوره با افغانستان ویا ایران)، انجامید. در اواخر قرن 19 انگلیسها عملاً به سرور افغانستان تبدیل شده بودند.

مگر این تسلط فقط شامل سیاست خارجی افغانستان بود. در سیاست داخلی آنها کنترول زیادی نداشته و آنرا نیز نمیخواستند. درسی که آنان در قرن 19 آموخته بودند، این بود که ثبات در افغانستان به بهترین شکلی با کمترین مداخلهء مستقیم و با بیشترین حمایت از شاهی که آماده باشد از ناآرامی جلوگیری کرده و در ادارهء کشور سیستمهای اجتماعی- اقتصادی و منافع مرتبط به آنها را در نظر بگیرد؛- ممکن است. امیر عبدالرحمان خان (1880-1901) در این امر تا حدی مؤفق بود. سیاست اصلاحاتی محدودی که او آنرا پیش میبرد، ساختار اجتماعی- اقتصادی کشور را طور محسوس متضرر نساخت. او معتقد بود که پسماندگی نسبی افغانستان و تجرید مربوطهء آن بهترین تضمین برای موجودیت نوعی استقلال برای افغانستان و بالنتیجه تحکیم دولتش میباشد. این درس او در سدهء نزدهم بود. در این زمان به علت اقدامات امپریالیستی انگلیس و روسیه روحیهء نفرت ازخارجیها در افغانستان گسترش یافته و امیر از این ضدیت سازندهء ضد خارجیها درجهت تقویت موقفش و حل ناآرامیهای داخلی استفاده میکرد.

افغانستان با روسیهء و همهء کشورهای همسایه (بدون هند برتانوی) تا سال 1919 هیچنوع رابطهء دیپلماتیک نداشت.

جنگ اول جهانی 1914-1918 باعث تضعیف دو ابر قدرت زمان بریتانیا و روسیهء تزاری شد. جنگ جهانی و اشتراک ناکام روسیه زمینهء تغییرات جدی اجتماعی را در روسیه بوجود آورده و زمینهء انقلاب فبروری 1917 و سپس اکتوبر 1917 را که بنام انقلاب بلشویکی موسوم است، مهیا ساخت. با پیروزی اتقلاب اکتوبر (که مطابق تقویم قدیمی روسیه در ماه اکتوبر و براساس تقویم جدید در 7 نوامبر 1917 بوقوع پیوست.) تغییری جدی در سیاست خارجی روسیه بمیان آمد. چنانچه زمامداران جدید برهبری لنین تمام معاهدات و قرادادهای بین المللی را که خصلت استعماری داشتند (منجمله قرارداد 1907 روسیه و انگلیس دربارهء ایران و افغانستان) را ملغا کردند. دولت جدید روسیهء شوروی که خود درگیر جنگ داخلی و رویارویی با کشورهای بزرگ سرمایداری بوده و سخت به پشتیبانی و همبستگی بین المللی ضرورت داشت اصول نو سیاست خارجی خویش را برمبنای همزیستی مسالمت آمیز، تساوی حقوق در میان ملتها و دفاع از جنبشهای آزادیبخش اعلام کرد.

در سال 1919 پس از کشته شدن امیرحبیب الله «سراج الملته والدین» پسرش امان الله خان زمام سلطنت افغانستان را گرفته و با درنظرداشت ارادهء قاطبهء مردم افغانستان و اوضاع دگرگون شدهء بین المللی (جنگ اول جهانی، نابودی روسیهء تزاری، تضعیف بریتانیا، جنبشهای آزادیخواهی هند و مشروطیت در ایران) و برای تقویهء موضعش در برابر مدعیان دیگر سلطنت اعلام استقلال افغانستان را کرد. مگر این امربرای انگلیسها قابل قبول نبوده و در نتیجه آنان جنگ را برعلیه افغانستان اعلام کردند.

این جنگ که در تاریخ بنام جنگ سوم افغان و انگلیس ویا جنگ استقلال (فبروری- جون 1919) مشهور است به استقلال سیاسی افغانستان انجامید. بعد از استقلالِ افغانستان اين كشور معاهدات فراوانی را با کشورهای گوناگون چون روسیه، ایران، آلمان، هند برتانوی، فرانسه، ترکیه، ایتالیا و غیره عقد کرد. از جملهء این عهدنامه ها معاهدات افغانستان با بریتانیا و روسیهء شوروی از ارزش بیشتر سیاسی و تاریخی برخوردار اند.

روسیهء شوروی نخستین کشوری بود که استقلال افغانستان را برسمیت شناخت. چنانچه لنین رهبر روسیهء شوروی طی نامه یی بتاریخ 27 می سال 1919 به امیر امان الله خان نوشت: «با برقرارشدن مناسبات دایمی دیپلوماتیک بین دو خلق کبیر امکان وسیع کمک متقابل علیه هرگونه تجاوز از جانب درنده خویان خارجی بر آزادی دیگران و دستآورد دیگران پدیدار میشود. در همین زمان لنین به امان الله خان نخستین دستگاه رادیویی را بخشید، که در ساختمان موسوم به «کوتی لندنی» در پهلوی رودخانهء کابل مستقر شد.

نخستین معاهده بين افغانستان و شوروی در ماه حوت 1299 خورشيدي مطابق فبروری سال 1921 ميلادی میان محمدولیخان دروازی نمایندهء فوق العادهء حكومت امان الله خان و چیچیرین کمیسار امور خارجی روسیهء شوروی به امضا رسيد. به موجب اين معاهده طرفين استقلال يکديگر را به رسمیت شناخته و متعهد شدند كه با هیچ دولت سوم در موافقت نامه های نظامی و سياسي كه به يكی از طرفين معاهده ضرر برساند، وارد نشوند.

دو طرف به افتتاح پنج قونسلگری جمهوری روسيه در خاك افغانستان و هفت قونسلگری دولت افغانستان در خاك روسيه به توافق رسيده و قونسلگري های روسيه در هرات، مزار شريف، قندهار، غزنی و ميمنه و قونسلگری هاي افغانستان در پتروگراد، قازان، خوقند، سمرقند، مرو، و كراسناوودسك گشوده شدند.

در اين معاهده دولت روسيه متعهد شد كه سرزمين هایی را كه در مناطق مرزی در گذشته متعلق به افغانستان بوده است به اين كشور باز گرداند (که چنین نشد) و همچنين برای استحكام دوستی كمك های نقدی و غير نقدی به دولت افغانستان بدهد.

بر اساس اين معاهده دولت روسيه تعهد کرد، مبلغ یک میليونِ روبل طلایی، 11 فروند طیاره، 5 هزار میل تفنگ را به صورت رايگان به افغانستان تحویل داده و ساختمان خط تلگراف كشك- هرات و قندهار- كابل را راه اندازی كند. همچنان روسیهء شوروی تربیهء نخستین پیلوتهای نظامی را بعهده گرفت، چنانچه به موجب قرارداد مذکور 25 دانشجوی افغانی جهت تحصیل در رشته خلبانی و چندین نفر دیگر در سایر فنون نظامی به شوروی فرستاده شدند. این قرارداد نظامی، نقطه عطفی در تاریخ ارتش افغانستان محسوب شده و سر آغاز نفوذ بعدی نظامی شوروی در امور افغانستان بود. چنانچه در سال 1924 طیارات نظامی شوروی در سرکوب شورش جنوبی «ملای لنگ» سهم گرفتند

معاهده ديگري كه ميان دو كشور بر قرار شد و محمود طرزی در 31 اگست 1926 از طرف دولت امان الله خان آن را در پغمان با جانب شوروی امضا كرد پيرامون عدم مداخله و بی طرفی دو كشور در امور يکديگر بود.

این معاهده با وجود اینکه برای افغانستان نوعی تضمین در برابر تجاوز خارجی بود، در واقعیت امر آزادی عمل افغانستان را در عرصهء سیاسی محدود کرده و او را در برابر دولت توانمندی مانند شوروی متعهد میساخت. مگر امان الله خان بخاطر زیر فشار آوردن انگلیسها به تحکیم مناسبات و نزدیکی با اتحادشوروی ادامه داد، گرچه ظاهراً طرفدار توازن وهمسانی روابطش با هردو جانب بود.

بر اساس مادهء 2 اين معاهده دو طرف متعهد شدند که در هیچ اتحاد نظامی و سیاسی بدون توافق جانب دیگر اشتراک نکرده و هم در هیچ بایکوت و تعزیر علیه یکدیگر اشتراک ننمایند. همچنان مطابق ماده سه اين معاهده هر دو طرف متعهد شدند كه به حق حاکمیت و تماميت ارضی یکدیگر پابند بوده و از هر گونه مداخله مسلحانه و غير مسلحانه در امور يکديگر اجتناب ورزند و به گروه های سياسی مخالف اجازه ندهند كه در خاك طرف متعهد، دست به فعاليت بزنند و از عبور هر گونه تسلیحات نظامی كه بر خلاف طرف متعهد باشد از خاك خود خود داری كنند.

در سال 1927 خط منظم پرواز میان تاشکند- کابل ایجاد شده و در پایان همان سال قراردادی دیگر میان افغانستان- شوروی عقد شد که برمبنای آن افغانستان از اتحادشوروی به ارزش 4 ملیون و سیصدهزار روبل اسلحه و تخنیک حربی خریداری کرده و پرسونل و کارشناسان هوایی شوروی در افغانستان به کار آغاز کردند.

بقدرت رسیدن امیر حبیب الله کلکانی در سال 1929 برای انگلیس و روسیه غیر مترقبه بود، چون نخستین بار یک روستایی تاجیک نژاد وعیار برخاسته از ژرفای اجتماع و غیر از دودمان عنعنوی سلطنتی (محمدزایی) بر مستند شاهی افغانستان تکیه زد. همچنان این تحول جو سیاسی را در آسیای میانه و جنوبی جداً دگرگون ساخته و رقابت دیرینهء برتانیه و اتحادشوروی را تشدید بخشید. همچنان کشورهای همسایه چون هند برتانوی، اتحادشوروی و ایرا ن نیز به تحرک افتاده و در جهت مداخله در امور افغانستان و دفاع از رهبران دلخواه شان دست به اقدامات معین زدند.

در مورد استقرار مناسبات با رژیم امیر حبیب الله کلکانی میان رهبری حزبی و دولتی اتحادشوروی یعنی کمیته مرکزی حزب کمونیست «بلشویک»، کمیساریات امورخارجه از یکسو و گ.پ.او. (ادارهء استخبارات خارجی که شبکهء فعالی در افغانستان داشت) از سوی دیگر اختلاف نظر وجود داشت.

گ.پ.او. تأکید میکرد که که باید به اقدامات معینی در راستای روابط نورمال با امیر حبیب الله متوسل شد تا این که از امان الله خان که در انظار مردم افغانستان خود را بی اعتبار ساخته حمایت کرد. استخبارات خارجی شوروی ادعای مبنی بر این را که حبیب الله «اجنت انگلیس» است را رد نموده، پیشنهاد میکرد، باید «حکومت بچهء سقأ را برسمیت شناخت» زیر این امر مواضع او را «در مبارزه اش علیه نادرخان که با امکان بیشتر، اجنت انگلیسها است، چون آنها او را از خاک هند اجازه فعالیت داده اند، مستحکم خواهد کرد».

مگر رهبری حزبی و دولتی اتحادشوروی در رأس استالین (بویژه کمیته مرکزی حزب و کمیساریات امور خارجه شوروی) به این پیشنهاد استخبارات خارجی (گ. پ. او.) وقعی نگذاشته، ترجیح میدادند که با نادرخانِ پشتون سرو کار داشته باشند تا بچهء سقأ تاجیک.

در این مورد رهبری شوروی دید طبقاتی عنعنوی اش را فراموش کرده و برخورد استعماری نمود. بعبارهء دیگر بجای دفاع و برسمیت شناختنِ شاه توده یی برخاسته از قعر اجتماع (حبیب الله) آنها نخست از شاه امان الله و سپس سردار محمد نادر خان حمایت کردند. رهبری شوروی هراس داشت که « حبیب الله خان با داشتن پیوندهای خونی با قبایل و اقوام ترکستان» به تجاوزگری به جانب شوروی تلاش خواهد کرد، در حالیکه نادر خان «همچون افغان خالص (پشتون) فعالیتهایش متوجه سرحدات هند خواهد ساخت». بنابراین اتحادشوروی از امان الله خان تا آخر دفاع کرده و در این راستا تا گسیل نظامیان شوروی با پوشاک افغانی با اسلحهء سنگین و منجملهء حمایت هوایی برضد امیر حبیب الله کلکانی تا بلخ و سمنگان پیش رفت. همچنان انگلیسها از فرد دلخواه خودشان سپه سالار محمد نادرخان با پول، اسلحه و گسیل افراد قبایل سرحدی حمایت نموده و بالآخره باعث پیروزی او در جنگ علیه امیر حبیب الله کلکانی شدند.

محمد نادر خان که فرد سیاسی و نظامی کار کشته بود، مناسباتش با انگلیس را بهبود فوق العاده بخشیده و با اتحاد شوروی نیز روابط خوبی برقرار کرد.

چنانچه بتاريخ 2 سرطان 1310 برابر با 24 جون 1931 معاهدهء بیطرفی، حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر ميان دو كشور افغانستان و اتحادشوروی به امضا رسيد که در حقیت دوام معاهدات قبلی با حکومت امانی بود. بر اساس اين معاهده مقرر شد كه در صورت جنگ طرف متعهد نسبت به طرف اول بی طرفی را رعايت كرده و دو جانب متعهد شدند كه در هيچ بايكوت يا محاصره مالی و اقتصادی كه به ضرر يكی از دو طرف باشد شركت نكنند.

در اين پيمان دو طرف متعهد شدند كه حق حاكميت يکديگر را به رسميت شناخته و از مداخله در امور داخلی پرهيز نمايند. بر اساس معاهده فوق هر يك از طرفین اظهار كردند كه هيچ گونه تعهد سری يا علنی با يك يا چند كشور ثالث كه مخالف اين پيمان باشند نداشته و در تمام مدت منازعه، طرف مذكور داخل هيچ يك از موافقتنامه های كه مخالف اين پيمان باشند، نشود. این عهدنامه برای افغانستان نوعی ضمانت از عدم مداخلهء شوروی در امور افغانستان بود.

مناسبات افغانستان و اتحادشوروی در دورهء حکومت هاشم خان عادی بوده و برجستگی خاصی نداشت. مگر پس از جنگ دوم جهانی و بویژه در زمان حکومت سردار محمد داوود این مناسبات گسترش بارزی یافتند. چنانچه در همین زمان دولت افغانستان بر سر مسئله پشتونستان با پاكستان اختلاف مرزی پيدا كرد كه منجر به بروز درگيری هاي محدودی نيز شد. دولت افغانستان برای تقويت نيروهای نظامی خود يك قراداد نظامی را (در همین دورهء نخست وزيری سردار محمد داوود خان) با جانب شوروی به امضا رساند.

پسانها يك هيات شوروی به رياست جنرال سولوفسكی به كابل آمد تا ارتش افغانستان را كه قبل از آن بر اساس سیستم تركيه سازماندهی شده بود به روش شوروی تغییر دهد. همچنان تعدادي از دانشجويان نظامی نيز به خاطر آموزش رشته های گوناگون به اتحاد شوروی اعزام شدند.

بروز 15 دسامبر 1955 ن. ا. بولگانین رئیس شورای وزیران اتحاد شوروی سوسیالیستی و خروشچف منشی اول کمیته مرکزی ح.ک. اتحادشوروی وعضو هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، بنابر دعوت مقامات عالیرتبهء افغانستان، وارد کابل شدند. بتاریخ 18 دسامبر اعلامیه مشترکي بین محمد داوود صدراعظم وقت افغانستان و ن. ا. بولگانین به امضا رسید. در این موافقتنامه بر نظر هر دو دولت در مسائل مربوط به خلع سلاح و منع بلاشرط سلاح اتمی، صلح و امنیت بین‌المللی تأكيد شده بود. در عین حال، پروتوکلی به امضا رسید که طبق آن، مدت اعتبار معاهده بیطرفی و عدم تجاوز متقابل بین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و افغانستان مورخ جون 1931 از همان سال 1955 برای ده سال دیگر تمدید شد.

خروشچف رهبر شوروی هنگام اقامت در کابل از موضع افغانستان در قبال مسئله پشتونستان حمايت كرد و وعده همكاری به دولت افغانستان داد. به موجب قرار داد نظامی عقد شده اتحاد شوروی مبلغ 25 میليون دلار به صورت قرضه در اختيار افغانستان قرار داد تا تسلیحات نظامی خود را از اتحاد شوروی ویا كشور های بلوك شرق خريداری کند.

اعلامیه مشترک درباره روابط اقتصادی بین دولت افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی «سهم مهمی در امر توسعه همکاری شوروی و افغانستان و مناسبات حسن همجواری مبتنی بر اعتماد متقابله اداء كرد. در این سند، اشاره شده بود که درباره شکلهای آینده همکاریهای اقتصادی و تکنیکی هر دو کشور، که برای طرفین با صرفه و سودمند باشد، موافقت حاصل گردیده است.»

در اپریل سال1956 يك قرارداد نظامی ديگر میان افغانستان و اتحاد شوروی در مسکو به امضاء رسید و در اگست همان سال جنگنده های میگ 15، 17، هواپیماهای ایلیوشین، هلیکوپترها، تانكهای تی 34، و انواع سلاح های سبک، اتومات (مانند پ.پ.ش.) و ثقیل از اتحاد شوروی خریداری شد. به موجب اين پیمان شورویها متعهد شدند كه چند ميدان هوایی (منجمله نظامي) در هرات، قندز، بلخ، شیندند و بگرام در افغانستان احداث کنند.

کودتای نظامی سردار داوود در سال 1973 سرآغاز گسترش بیشتر روابط دوکشور افغانستان و اتحادشوروی بوده و نفوذ نظامی شوروی در افغانستان را تقویت کرد. دولت جمهوری افغانستان در رأس محمد داوود همکاریهای نظامی میان افغانستان- شوروی را توسعه داده و اسلحهء عصری منجمله هواپیماها، توپخانه مدرن و اسلحهء اتومات مانند کلاشنیکوف را از اتحاد شوروی خریداری کرد. در دورهء ریاست جمهوری پنجسالهء سردار محمد داوود تعداد مشاوران نظامی شوروی در افغانستان بیشتر شده و از سوی دیگر روابط مخفیانهء شوروی با ح.د.خ.ا. (که پس از اشعاب طولانی شاخه های خلق و پرچم در سال 1976 دوباره متحد شده بودند) نیز تقویت شد.

رویگردانی رژیم محمد داوود از اتحادشوروی، تحکیم مناسبات با دولت شاهنشاهی ایران، عربستان سعودی و پاکستان زنگ خطری به اتحادشوروی بود. قتل میر اکبر خیبر از رهبران برجستهء جناح پرچم ح.د.خ.ا. و بازداشت بعدی اعضای کمیته مرکزی آن توسط رژیم محمد داوود انگیزهء اقدام نظامی برعلیه دولت شد. حفیظ الله امین از رهبران فعال و ماجراجوی ح.د.خ.ا (جناح خلق) که آخرین کادر دست اول هنوز زندانی نشدهء حزب و مسئول شاخهء نظامی آن (در جناح خلق) بود، با استفاده از فرصت شخصاً امر کودتای نظامی را داد.

در کودتای نظامی 27 اپریل 1978 (7 ثور 1357) که برای اکثریت غیر مترقبه بود؛ عمدتاً نظامیان جناح خلق و همچنان برخی افسران جناح پرچم اشتراک داشتند. سردار محمد داوود رئیس جمهور و خانواده اش در نتیجهء این کودتا کشته شدند و در افغانستان جمهوری دموکراتیک تحت رهبری ح.د.خ.ا. مستقر شد.

ارگان رهبری این رژیم شورای انقلابی بوده و رییس آن نورمحمد تره کی و معاونان آن ببرک کارمل و حفیظ الله امین بودند.

اتحادشوروی همانند گذشته نخستین کشوری بود که ج.د.ا. را برسمیت شناخت.همچنان اتحادشوروی از طرق گوناگون و منجمله دیپلماتیک نیز به گسترش هرچه بیشتر روابط و نفوذش در افغانستان پرداخت.

استقرار جمهوری دموکراتیک برهبری ح.د.خ.ا. باعث تعمیق بیش ار پیش روابط افغانستان اتحادشوروی منجمله همکاریهای گسترده نظامی میان دوکشور شد. از ابتدای حاکمیت دولتی ح.د.خ.ا. اختلافات دو جناح قبلاً منشعب ح.د.خ.ا. تشدید یافت که در تعمیق و تشدید آن شخص حفیظ الله امین وگروه او نقش اساسی داشتند. شورویها (با اتکأ بیشتر به اطلاعات گ. اِر. او.- سازمان اطلاعات ارتش شوروی) از آغازِ رژیم ج.د.ا. از جناح خلق (که عمدتاً پشتونهای اطراف و نظامیان پایین رتبه بودند) در برابر پرچمیها (که عمدتاً شهرنشینان فارسی زبان و کارمندان متوسط و افسران بالارتبه بودند) دفاع کردند که همانا ادامهء همان تز استالین مبنی بر رجحان حاکمیت پشتونها در افغانستان بود.

عقد پيمان دوستی، حسن همجواری و عدم مداخله در امور یکدیگر 1978 افغانستان و اتحاد شوروی که در پنجم دسامبر همانسال ميان نورمحمد تره كی و لیونید ایلیچ برژنف رهبران دوکشور در مسكو به امضا رسيد، نقطهء عطفی در وابستگی بیشتر افغانستان به اتحادشوروی بود.

چنانچه رهبری ج.د.ا. افغانستان در تلگرامی عنوانی رهبران شوروی بمناسبت شصت و پنجمین سال عقد قرارداد سال 1921 افغانستان- شوروی ازجمله خاطر نشان ساخته بودند: «ما با رضایتمندی خاطرنشان میسازیم که بعد از انقلاب ثور مناسبات بین دوکشور مان که در قرارداد دوستی، حن همجواری و همکاری مؤرخ پنجم دسامبر سال 1978 تسجیل یافته هنوز هم کثیرالجهت تر، مستحکم، استوار و از لحاظ محتوی غنی تر شدند. این مناسبات به روابط برادرانه و همبستگی انقلابی ارتقأ یافتند که بویژه در اوضاع مغلق کنونی بین المللی حایز اهمیت میباشند.»

با گسترش نفوذ اتحادشوروی در افغانستان که با شورشها و قیامها همراه بود، دول غربی و عربی در تبانی با پاکستان و حمایت چین و ایران همکاریهای شان را به دولت افغانستان کاهش داده و حتی به حمایه و تسلیح علنی مخالفان دولت (مجاهدان) از خاک کشورهای همسایه پرداختند.

شورویها هم با استناد به معاهدات دوکشور و بویژه پیمان دسامبر 1978 به وابستگی بیشتر افغانستان به ایشان ادامه دادند. در مادهء 4 عهدنامهء افغان- شوروی که زمینهء لشکرکشی بعدی شوروی را مساعد ساخت چنین آمده بود: "جانبين متعاليه تعهد كننده، با عملكرد مطابق روحيه سنت های دوستی و همسایگی نيك و همچنان مطابق منشور سازمان ملل متحد با هم مشورت کرده و با توافق هر دو جانب، تدبير هاي لازم را به منظور تامين امنيت، استقلال و تماميت ارضی طرفين اتخاذ می نمايند. به خاطر تحكيم توانايی دفاع جانبين متعاليه تعهد كننده، آنان به همكاری در عرصه های نظامی ادامه خواهند داد..." همزمان مادهء پنجم اين معاهده صریحاً خاطر نشان میساخت: "اتحاد جماهير شوروی سوسیالیستی، پالیسی بیطرفی را كه جمهوري دموكراتيك افغانستان تعقيب مي كند و يك عامل عمده حفظ صلح و امنيت بين المللی مي باشد احترام می كند."

مگر این پیمان تنها به مسایل بین المللی، دیپلماتیک و نظامی خلاصه نمیشد بلکه عرصه های بیشتری را در بر میگرفت. چنانچه در ديگر مواد اين معاهده به همكاریهای گستردهء اقتصادی در سطوح وسيع، در زمينه های صنعتی، حمل و نقل و مواصلات، زراعت، و استفاده از منابع طبيعی، اشاره شده و هر دو طرف متعهد شدند كه بر اساس اصول مساوات و منافع متقابل به تجارت و فعاليت های اقتصادی بپردازند.

هنر، ادبيات، تعليم و تربيه، مطبوعات، راديو، تلويزيون، سينما، توریزم، ورزش و خدمات بهداشتی از موضوعات ديگری بودند كه هر دو طرف متعهد شدند كه همكاری های خود را در آن زمينه ها ادامه دهند. از سال 1978 تعداد بورسیه های شوروی برای تحصیلات متوسه و عالی ملکی و نظامی به افغانستان بیشتر شد.

با تشدید نا آرامیها و شورشهای مسلحانه دولت ج.د.ا. برهبری تره کی و امین از اتحاد شوروی خواستار گسیل بیشتر اسلحه و تحنیک جدید حربی و پرسونل نظامی شوروی شدند. جانب شوروی با ارسال سلاحهای مدرن و تخنیک نظامی پیشرفته به گسیل بیشتر مشاوران نظامی در اردوی افغانستان وپولیس (سارندوی) نیز آغاز کرد. مگر برای رد پیشنهاد رهبران افغانستان مبنی بر گسیل نظامیان شوروی برای اشتراک در جنگ افغانستان کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش. پس از تقاضاهای مکرر تره کی و امین طی فیصله یی ویژه به سفیرش در کابل چنین سپارش کرد:

«شماره ویژه ۹۷۸. حفیظ الله امین ویا شخص دیگری را که صلاحیت پذیرش شما را داشته باشد، دیده به اواطلاع دهید که تقاضای جانب افغانی در مورد ارسال کالاهای مورد استفاده عامه و اجناس ویژه به قوای مسلح تان از طریق کمیته دولتی روابط خارجی اقتصادی اتحاد شوروی و اعزام خدمتی کارشناسان شوروی به نیروهای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان بدقت مورد بررسی قرار گرفته است.

بایشان بگویید که حکومت اتحاد شوروی بر اساس روابط دوستانه موجود میان کشورهای ما به استحکام قوای مسلح افغان با شرایط نهایت سهل کمک مینماید. اجناس ویژه و فالتو به ارزش ۲۵ درصد اصل جنس با کریدیت سالانه ۲ درصد و پرداختن آن در ۱۰ سال در اختیار تان گذاشته میشوند. باید خاطرنشان گردد که جمهوری دموکراتیک افغانستان از امکانات بهتری نسبت به کشورهای دوست دیگر که به آنها نیز اجناس ویژه داده میشود، برخوردار است.


به ایشان توضیح دهید که برمبنای اصل جدی ما همه اجناس مورد استفاده عامه ازجمله موترها و هلیکوپترهای هوانوردی ملکی صرف نظر از اینکه این اجناس در نیروهای مسلح استفاده میشوند یا در مؤسسات دیگر فقط از طریق کمیته دولتی روابط خارجی- بازرگانی اتحاد شوروی مطابق شرایط تجارتی ارسال میشوند.


همچنان بگویید که حکومت اتحاد شوروی فیصله نموده براساس خواست جانب افغانی همه کارشناسان شوروی را که برای کار در قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان میآیند از حساب دولت شوروی ﺍعزام نماید.»

در ماه مارچ 1979 نورمحمد تره کی در رأس هیأت دولتی – حزبی ج.د.ا به اتحادشوروی سفر کرد. او در اتحاد شوروی با ل. بریژنف، آل. ن. کاسیگین، آ.آ. گرومیکو، دِ. ف. اوستینوف، ل.ن. و پوناماریوف ملاقات نمود.

در ملاقاتها تره کی از مداخلهء دوامدار کشورهای خارجی و تجاوزهای پاکستان و ایران یادآوری کرده و خواستار گرانتیهای شوروی در برابر این مداخلات مسلحانه شد (مداخله یی که کماکان ادامه دارد و و ضمانتی که گویا کرزی نیز اکنون از ایالات متحده در برابر عمدتاً پاکستان میخواهد!)

برای تصویر بهتر از محتوای این ملاقاتها جریان بعضی از گفتگوهای تره کی و رهبران شوروی را عیناً نقل میکنم:

«آ. ن. کاسیگین: در ماه مارچ به شما 33 عراده واسطه زرهی (ماشین محاربوی) بِ. اِم. پِ. 5 فروند هلیکوپتر می 25، 8 فروند می 8 و همچنان 50 عراده زرهپوش بِ.تِ. اِر. و 60 ب.پ. 25 عراده موتر رزهدار کشف، 50 دستگاه مدافعه هوایی دارای قابلیت تحرک و دستگاه ضد هوایی «ستریلا» تحویل داده خواهد شد. قبلاً بروز 18 مارچ 4 فروند هلیکوپتر می 8 را ارسال کرده ایم و بتاریخ 21 مارچ 4 فروند دیگر را نیز خواهیم فرستاد. اینها همه کمک بلاعوض اند.

ف.د. اوستینوف. در رابطه با گسیل بیشتر تخنیک محاربوی ضرورت اعزام اضافی مشاوران و کارشناسان نظامی به افغانستان بمیان میآید.

ن.م. تره کی. اگر شما میپندارید که چنین چیزی لازم است، پس ما آن را میپذیریم. آیا اجازه نمیدهید که ما پیلوتها و تانکیستهایی را از کشورهای سوسیالیستی دیگر نیز استفاه کنیم؟

آ. ن. کاسیگین. وقتی از کارشناسان نظامی ما میگوییم، مرام ما تخنیکرانی اند که خدمات وسایل محاربوی را انجام میدهند. من نمیدانم، چرا مسئله پیلوتها و تانکیستها بمیان میآید. این پرسش برای ما غیر مترقبه است. و من فکر میکنم، که غیر ممکن است، کشورهای سوسیالیستی تن به چنین کاری دهند. مسئله گسیل کسانی که از تانک شما بالای مردم تان آتش کند، چالش جدی سیاسی ست.

ن.م. تره کی. تا آنجایی که من از صحبتهای امروزی فهمیدم، شما ما را کمک کرده و کمک خواهید کرد، مگر شما ما را در مقابل متجاوزان ضمانت («گرانتی») نمیکنید.

آ. ن. کاسیگین. اینچنین سطحی ما این موضوع را با شما بحث نکردیم. ما از مرحله کنونی و اینکه حالا شیوههای دفاع سیاسی از کشورتان تأثیر بیشتر دارند، میگوییم. شما نباید چنین برداشت کنید که گویا ما شما را به سرنوشت خودتان رها خواهیم کرد.

ن.م. تره کی. سه نوع حمایت وجود دارد- سیاسی، اقتصادی و نظامی. شما دو نوع کمک را بما میدهید، اما شما چه خواهید کرد، اگر ببینید کشور ما از خارج مورد تجاوز قرار میگیرد؟

آ. ن. کاسیگین. اگر تجاوز مسلحانه بخاک تان از خارج صورت گیرد، این حالت بکلی دیگری ست. ولی اکنون ما همه کار را بخاطر آن انجام میدهیم تا تجاوز صورت نگیرد. ومن فکر میکنم ما به این امر قادر خواهیم شد.

ن.م. تره کی. من این را برای آن میگویم که چین با جدیت پاکستان را برضد ما تحریک میکند.

آ. ن. کاسیگین. وقتی تجاوز صورت گیرد، حالتی بکلی متفاوت بمیان میآید. چینیها به این موضوع در نمونه ویتنام معتقد شده اند، و به اصطلاح پشت دست شان را دندان میگیرند. آنچه مربوط به افغانستان است، ما به اقداماتی جهت حفاظت آن از تجاوز متوسل شده ایم. من پیشتر از ارسال پیامی مرتبط به این به رئیس جمهور پاکستان، خمینی و نخست وزیر ایران تذکر دادم.

در همان روز ل. ای. بریژنف. منشی عمومی کمیته مرکزی ح.ک. ا. ش. با صراحت به تره کی از حمایتش از ج.د.ا. و همزمان از نگرانیهایش مبنی بر اشتباهات و ناتوانیهای رهبران ح.د.خ.ا. چنین گفت: « رگ و راست میگویم: چنین بر میآید که شما از عهده کار سیاسی- تودهیی برآمده نمیتوانید.

اکنون در مورد پرسش شما که در صحبت تلفونی با رفیق کاسیگین و سپس در اینجا در مسکو در خصوص اعزام قطعات نظامی اتحاد شوروی به افغانستان مطرح کرده بودید. ما این مسئله را طور همه جانبه بررسی کرده، دقیقاً آنرا ارزیابی نمودیم و من به شما به صراحت میگویم: این کار را نباید کرد. این کار فقط آب را به آسیاب دشمنان شما و ما خواهد انداخت. شما در مورد این مسئله با رفقای ما صحبت مفصل داشتید. و آروز برده میشود، که شما تصورات ما را در اینباره درک مینمایید.»

در ادامه بریژنف خاطر نشان ساخت: «مگر، اعلام علنی این مسئله توسط شما یا ما مبنی بر اینکه ما برنامه انجام آن را نداریم، در لحظه فعلی بدلایل معینی لازم نیست.

حزب و دولت شوروی ما به شما همه کمکهای سیاسی را انجام خواهند داد. از جمله ما همین اکنون به کشورهایی چون ایران و پاکستان با جدیت توصیه می کنیم، تا جلو هرنوع مداخله در امور افغانستان را بگیرندآن تسلیحات و تخنیک نظامی را که ما اکنون طور اضافی میدهیم، بشکل محسوس توان رزمی اردوی افغانستان را بالا خواهد برد. مگر این امر وقتی ارزش دارد که سلاحها در دستهای مطمئن باشند، نه در دست دشمنان.

مطابق به خواهشهای شما ما به افغانستان تعدادی مشاور و کارشناس هم نظامی، هم غیر نظامی و هم در عرصههای دیگر فرستادیم. نزد شما بیشتر از 500 جنرال و افسر ما کار میکنند. طوریکه بمن گذارش دادند، شما از کار متخصصان و مشاوران شوروی راضی هستید. و این خوب است. اگر لازم باشد ما طور اضافی یکعده کارشناسان حزبی و همچنان حدود 150 تا 200 افسر دیگر را نیز خواهیم فرستاد.

ن.م. تره کی: در این اواخر دشمنان خارجی ما عمدتاً ایران، پاکستان، ایالات متحده و بریتانیا فعالیتهای تخریبی شان را علیه ما تشدید نموده اند، که در چندین راستا پیش برده میشود. آنها تبلیغات مختلفی را براه انداخته، گروهای ویژه جواسیس، کارشکنان و تروریستها را آماده مینمایند. این کشورها مناسبات دوستانه و همسایگی نیک کشورهای ما را نیز به باد انتقاد میگیرند.»

بنابر پافشاری رهبری ج.د.ا. بر گسیل نظامیان شوروی همراه با تخنیک جدید و اشتراک آنان در عملیات جنگی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بازهم دستور اکید اشد محرم زیر را به سرمشاور نظامی اتحادشوروی در کابل داده و از او خواست آنرا به آگاهی رهبران افغانستان برساند:

«پیرامون بند ۹۳ پروتوکول شماره ۱۵۰/ پروندهء ویژه

اشد محرم

پرونده ویژه

کابل

به سرمشاور نظامی

با نخست وزیر جمهوری دموکراتیک افغانستان حفیظ الله امین ملاقات نموده باو بگویید که در خواست شما مبنی بر ارسال ۱۵-۲۰فروند هلیکوپتر جنگی با عمله شوروی به اطلاع حکومت اتحاد شوروی رسانده شده است.

به او بگویید، که قبلاً به رهبری افغانستان در خصوص بیهودگی اشتراک مستقیم قطعات شوروی در امر سرکوب فعالیتهای ضد انقلابی در ج.د.ا. توضیحات داده شده، زیرا چنین اقدامات توسط دشمنان انقلاب افغانستان و نیروهای مخالف خارجی برای بدنام سازی کمک انترناسیونالیستی اتحاد شوروی و اشاعه تبلیغات ضد حکومتی و ضد شوروی در میان مردم افغانستان مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.

به وی خاطر نشان سازید که قبلاً در جریان ماه مارچ- اپریل سالروان۲۵ فروند هلیکوپتر جنگی که با دارای تجهیزات لازم حربی و مهمات اند، به ج.د.ا. تحویل داده شده است.

حفیط الله امین را متقاعد سازید که هلیکوپترهای موجود با عمله افغانی در همآهنگی با قطعات زمینی اردو و نیروی هوایی قادر اند، خود اقدامات ضد انفلابی را سرکوب نمایند.

به سر قوماندانی افغانستان مشورههای لازم برای حل این مسئلهرا طرح کنید.»

بنا به اصرار بیشتر جانب افغانی کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش. بازهم از طریق سفارت شان در کابل مراتب ذیل را به اطلاع تره کی رساند:

«مربوط بند ... پروتوکول شماره ۱۵۹

اشد محرم

پرونده ویژه

کابل

به سفارت اتحاد شوروی

با نورمحمد تره کی دیدار کرده و با استناد بر سپارش ما اطلاع دهید، خواهشات رهبری افغانستان در مورد کمک اضافی به جمهوری دموکراتیک افغانستان مورد بررسی قرار گرفته اند.

به ایشان بگویید که مسکو نگرانی رهبری افغانستان را بهدلیل تشدید فعالیت ضدانقلابی نیروهای ارتجاعی درک مینماید. حکومت اتحاد شوروی با تلاش در جهت کمک انترناسیونالیستی به جمهوری دموکراتیک افغانستان تصمیم گرفته است در سالهای ۱۹۷۹- ۱۹۸۰کمکهای بلاعوض مادی را به ارزش ۵۳میلیون روبل، از جمله ۱۴۰ میل هاوان، ۹۰ عراده زرهپوش (از جمله ۹۰ عراده آن بشکل عاجل تهیه میشوند)، ۴۸ هزار میل اسلحه ماشیندار،۱۰۰۰ میل راکت انداز، ۶۸۰عدد بم هوایی و همچنان در جریان ماههای جون- جولای ادویه و وسایل طبی را به ارزش ۵۰ هزار روبل تحویل دهد. همچنان در ماه می سال روان ۱۰۰ هزار فیوز بم و ۱۶۰ عدد کسِت بم یکبار مصرف بشکل عاجل در اختیار تان قرار داده میشود. اما ارائه بمهای گازی بدون مواد زهری مسموم کننده ناممکن است.

در باره خواهش جانب افغانی در باره گسیل هلیکوپترها و طیارات ترانسپورتی با عمله شوروی و دیسانت کوماندوهای ما به کابل باید گفت که مسئله استفاده نیروهای نظامی شوروی با دقت هنگام سفر رفیق نورمحمد تره کی در ماه مارچ سال روان مورد بررسی قرار گرفته است. ما اعتقاد ژرف داریم که چنین اقداماتی مشکلات بیشماری را در سیاست داخلی و عرصهء بین المللی ببار آورده، بدون شک مورد بهره برداری نیروهای مخالف قرار گرفته و بضرر منافع ج.د.ا. و استحکام دستآوردهای انقلاب ثور خواهند تمام خواهند شد.

از اجراآت تان تلگرافی خبر دهید.

۱۹-گ.ار.

م.ک. ۷ جون سال۱۹۷۹

۲۶ پِ. ارِ. خ.

ال. ِان/ ت.ب.»

مگر باوجود کمکهای بیشمار اتحاد شوروی اوضاع افغانستان بشدت وخیم شده میرفت. رهبری شوروی پس از قتل تره کی توسط امین دانست که او به حاکمیت استبدادی اش ادامه داده، قابل کنترول نیست و باید سر به نیست شود. در مسکو آنها رهبری فراکسیون پرچم را آمادهء حاکمیت ساخته و تصمیم قاطع شان را مبنی بر نابودی امین و هوادارانش گرفتند. این تصمیم در یک محفل ویژهء بیروی سیاسی در خانهء ایلاقی (داچه) بریژنف گرفته شد، تا لشکر شوروی رسماً داخل افغانستان شده به حاکمیت امین پایان دهد. حزب کمونیست و دولت شوروی به این منظور با احزاب کمونیستی و کارگری و دول سوسیالیستی از وخامت اوضاع گفته و تلویحاً از اقدام نظامی اش اگاهی داد. همچنان دولت شوروی از طریق سفیرش در تهران به دولت جمهوری اسلامی ایران از تصمیمش مبنی بر لشکرکشی به افغانستان برای نابودی امین و دفاع از افغانستان خبر داد.

فیصلهء ک.م.ح.ک.ا.ش. که به لشکر کشی ارتش این کشور به افغانستان انجامیده و تقریباً دهسال دوام کرد، چنین بود:

«مربوط بند پ.۱۷۶/ ۱۲۵ مؤرخ۱۲- ۱۲-۱۹۷۹

بتاریخ ۲۶ دسامبر ۱۹۷۹ (در حالیکه رفقا بریژنف ل. ای.، اوستینوف دِ. ف.، گرومیکو آ. آ. و چرننکو ک. او. در داچه حاضر بودند)، درمورد اجرای مصوبه .۱۷۶/۱۲۵ مؤرخ۱۲.۱۲.۱۹۷۹ کمیته مرکزی ح.ک. ا. ش. رفقا اوستینوف، گرومیکو و اندروپوف گذارش دادند.

رفیق بریژنف بعضی نظریاتش را ارائه کرده ضمناً برنامه اقداماتی را که رفقا برای آینده نزدیک در نظر دارند، تأیید کرد.

چنین فیصله شد که کمیسیون بیروی سیاسی با همین ترکیب و در همین راستا برای اجرای پلان طرح شده عمل نموده و هر گام اقداماتی اش را بسنجد. درباره مسایلی که پیرامون شان باید تصمیم گرفته شود، باید بموقع به کمیته مرکزی ح.ک.ا. ش. پیشنهادات لازم ارائه شود.

شماره ۱۳- او. پِ. (یک برگ)

امضای چرننکو ک.

۲۷-۱۲-۱۹۷۹-

****

اشد محرم

پرونده ویژه

تحت ریاست رفیق ل.ای. بریژنف.

حاضران جلسه: م. آ. سوسلوف، و.و. گریشین، آ. پ. کریلنکو، آ. یا. پلشه، دِ. اف. اوستینوف، ک. او. چرننکو، ی. و.، اندروپوف ی. و.، گرومیکو آ. آ.، تیخونوف ن.آ. و ب. ن. پوناماریف.

اشد محرم

پرونده ویژه

تحت ریاست رفیق ل.ای. بریژنف.

حاضران جلسه: م. آ. سوسلوف، و.و. گریشین، آ. پ. کریلنکو، آ. یا. پلشه، دِ. اف. اوستینوف، ک. او. چرننکو، ی. و.، اندروپوف ی. و.، گرومیکو آ. آ.، تیخونوف ن.آ. و ب. ن. پوناماریف.

*****

مصوبه کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش.

پیرامون اوضاع «آ»

نظریات و اقدامات رفقا اندروپوف ی.و.، اوستینوف ک. او.، و گرومیکو آ. آ. تأیید آنان اجازه دارند، در جریان اجرای این اقدامات اصلاحات فرعی را عملی نمایند.

مسایلی که فیصله کمیته مرکزی را لازم داشته باشند، باید بموقع به بیروی سیاسی ارائه شوند.

مسئولیت اجرای تمام این اقدامات بعهده رفقا اندروپوف ی.و.، اوستینوف ک. او. و گرومیکو آ. آ.میباشد.

۲. رفقا اندروپوف ی.و.، اوستینوف ک. او. و گرومیکو آ. آ. مؤظف اند، بیروی سیاسی کمیته مرکزی را از جریان اجراآت خویش اطلاع دهند.

۹۹۷ اوپ. (ص.۱)

منشی کمیته مرکزی ل. ای. بریژنف،

پ. ۱۷۶/ ۱۲۵ مؤرخ ۱۹۷۹.۱۲.۱۲

پرولترهای جهان متحد شوید!

 در جریان ۳ روز قابل برگشـــــت به کمیته مرکزی

ح.ک.ا. ش. (شعبه اسناد و ارتباط سکتور ۱) است.

کمیته مرکزی

حزب کمونیست اتحاد شوروی


 

اشد محرم

پرونده ویژه

شخصاً

شماره پ. ۱۷۷/۱۵۱

به رفقا، بریژنف، اندروپوف، گریشین، گرومیکو، کریلینکو، کاسیگین، کونایف، پلشهِ، رومانوف، سوسلوف، تیخونوف، اوستینوف، چِرنینکو، شیربیتسکی، علییُف، گُرباچف، دیمیچف، کوزنِتسوف، ماشیروف، پوناماریف، رشیدوف، سولومنتسف، شواردنادزه، دولگیخ، زیمیانین، کاپیتونوف و روساکوف.

نقل از پروتوکول شماره ۱۷۷ جلسه بیروی سیاسی کمیته مرکزی ح. ک.ا.ش.مورخ ۲۷ دسامبر سال ۱۹۷۹

 

در مورد اقدامات ما پیرامون انکشاف اوضاع در افغانستان.*

۱. طرح دساتیر به سفرای اتحاد شوروی در برلین، بوداپست، پراگ، صوفیه، هاوانا، اولان باتور، هانوی (پیوست شماره ۱) تصویب است.

۲۲. طرح دساتیر به همه سفرای اتحاد شوروی در رابطه به انکشاف اوضاع پیرامون افغانستان (پیوست شماره ۲) تصویب است.

۳. طرح دساتیر به نماینده اتحاد شوروی در نیویارک (پیوست شماره ۳) تصویب است.

۴. طرح اطلاعیه آژانس تاس تصویب است (پیوست شماره ۴).

۵. تیلگرام تبریکی به رفیق ببرک کارمل رئیس شورای انقلابی، منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، صدر اعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان تصویب است (پیوست شماره۵).

۶. مربوط به پشتوانه تبلیغاتی (پروپاگندی) اقدامِ ما در افغانستان تصویب است (پیوست شماره ۶).

۷. متن نامه کمیته مرکزی به سازمانهای حزبی ح.ک.ا.ش. تصویب است (پیوست شماره ۷).

۸. متن نامه کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش. به احزاب کمونیستی و کارگری کشورهای غیر سوسیالستی تصویب است (پیوست شماره ۸).

منشی کمیته مرکزی

*- تذکر: (بشکل ریز و ناخوان چاپ شده).

رفقا، سندِ حاضرِاشدِ محرمِ کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش نباید بدون اجازة خاص کمیته مرکزی به کسان دیگر داده شود. کاپی برداری از اینچنین اسناد و بازنویسی آن بطور قطعی ممنوع است. رفقایی که برایشان سند ارسال گردیده باید آنرا پس از مطالعه با قید تاریخ امضأ نمایند.

۲۷ اِر. ای.

اِ. اِف.

****

به اینترتیب بتاریخ 27 دسامبر 1979 لشکر 40 شوروی همراه با هزاران نفر و تخنیک جنگی اعم از تانکها، توپخانه طیارات ترانسپورتی و جنگی به افغانستان وارد شد. امین که همانروز به بهانهء برگشت دستگیر پنجشیری از تداوی در مسکو در کاخ تاج بیگ مهمانی یی باشتراک اعضای کمیته مرکزی دایر کرده و فکر میکرد که ارتش شوروی برای دفاع از او و حاکمیتش آمده اند، با حملهء کماندوهای ویژهء شوروی موسوم به الفا غافلگیر و نابود شد.

پس از نابودی فزیکی امین و هواداران نزدیکش در رأس حاکمیت دولتی و حزبی افغانستان ببرک کارمل قرار گرفت.

از همان آغاز دولت و رهبری شوروی ادعا میکرد که « نیروهای نظامی اتحاد شوروی به محض اینکه اوضاع در افغانستان با ثبات گردیده و عوامل این اقدام از بین بروند، از آن کشور خارج خواهند شد.»

شورویها پس از ورود ارتش شان به افغانستان عهد نامه یی را با یک پروتوکل آماده کرده و حضور شان در افغانستان را خصلت حقوقی و بین الحکومتی دادند. در مجموعهء اسناد ک.م.ح.ک.ا.ش. عهدنامه یی (که نام ویا امضای عقد کنندگان را ندارد) وجود دارد که نشان میدهد شورویها به مسایل حقوقی حضور ارتش شان توجه داشته و بویژه مجازات احتمالی نظامیان شان توسط ارگانهای عدلی و قضایی افغانستان پیشبینی میکردند. گرچه در عمل هیچ موردی از محاکمهء نظامیان متخلف شوروی توسط ارگانهای افغانی ثبت نشده ولی با اینهم بر اساس این قرارداد شورویهای متخلف قوانین افغانسنان گویا میتوانستند در افغانستان توسط ارگانهای عدلی و قضایی ج.د.ا. تحت پیگرد و محاکمه قرار گیرند. در اینجا بیجا نیست که این عهدنامه و اسناد مربوط به آن آورده شوند:

«نقل از پروتوکول شماره ۱۸۱ جلسه بیروی سیاسی کمیته مرکزی مؤرخ ۲۵ جنوری سال۱۹۸۰.

 در مورد تدویر مذاکرات میان حکومت اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان

پیرامون استقرار مؤقت قطعات نظامی شوروی در خاک ج.د.ا.

۱. پیشناد وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و کمیته امنیت دولتی شوروی (کا.گِ. ب.) پیرامون تدویر مذاکرات با حکومت ج.د.ا. در خصوص عقد معاهده میان حکومات اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک افغانستان در مورد شرایط استقرارِ مؤقتِ قطعات نظامی شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان تأیید است.

۲. متن طرح معاهده بصورت عموم تأیید است، (پیوست ۱).

۳. به وزارت امورخارجه اتحاد شوروی دستور داده میشود طرح معاهده فوق الذکر را با جانب افغانی تفاهم نماید. به (این وزارت) صلاحیت وارد نمودن تغییرات و اضافاتی در متن را که با اصول آن منافی نباشند داده میشود.

زمان و نحوه عقد معاهده طور اضافی معین میشود.

۴. پیشنهاد وزارت دفاع در دادن صلاحیت به آن برای گسیل نظامیان، کارگران و کارمندان به قطعات نظامی شوروی که مؤقتاً در جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر اند و تهیه پاسپورتهای سفر خارجی مطابق به مقررات نافذ در قطعات نظامی شوروی در خارج تصویب است، (پیوست ۲).

منشی کمیته مرکزی

۱۸امِ.اِم.

ب.ب.

****

 

مربوط بند ۲ پروتوکول شماره۱۸۱

پیوست شماره ۱

پیشنویس

 

معاهده

 

میان حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک افغانستان در مورد شرایطِ استقرارِ مؤقتِ قطعات نظامی شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان

 

حکومت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان،

با بیان عزم شان برای دفاع از امنیت و استقلال خلقهای شوروی و افغانستان،

با ابراز تصمیم قاطعِ همکاری برای تحکیم صلح و امنیت در آسیا و سراسر جهان،

با اتکأ به معاهده دوستی و حسن همجواری مؤرخ ۵ دسامبر ۱۹۷۸،

و با تأییدِ وفاداری به اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد،

در موارد آتی موافقت کردند:

 

ماده۱

حکومت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان موافقت نمودند که بخشی از قطعات محدود نظامی شوروی که در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مطابق خواست حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر شده اند، بخاطر کمک به مردم افغانستان در دفع تجاوزات خارجی مؤقتاً در خاک ج.د.ا. میمانند.

تعداد و محلات استقرار قطعات شوروی که طور مؤقت در جمهوری دموکراتیک افغانستان جابجا شده اند، با موافقت حکومات اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک افغانستان مشخص میشود.

قطعات شوروی که در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مؤقتاً جابجا شده اند، زیر فرماندهی قوماندانی نظامی شوروی میباشند.

ماده۲

 

۱. قطعات شوروی که در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مؤقتاً جابجا شده اند، استقلال ملی انرا خدشه دار نمیکنند. قطعات شوروی در امور درونی جمهوری دموکراتیک افغانستان مداخله نمیکنند.

۲. قطعات شوروی، افراد شامل آنها و اعضای خانوادههای آنان که در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان واقع اند، قوانین جاری جمهوری دموکراتیک افغانستان را مراعات مینمایند.

 

ماده۳

 

۱. جانب شوروی عهده دار مخارج مربوطه قطعات شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان است.

۲. حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان به قطعات شوروی، افراد شامل آنها و اعضای خانوادههای آنان که در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان طور مؤقت واقع اند، شرایط لازم برای زیست در مساکن و شهرکهای نظامی، استفاده از ساختمانهای اداری، ذخیره گاهها و همچنان بهره برداری از میدانهای هوایی و شفاخانهها را بر اساس موافقت جانبین و مطابق پروتوکول (پیوست) مهیا میسازد.

پولیگونها، محلات تیر اندازی و میدانهای تعلیمی طور مشترک با اردوی ملی جمهوری دموکراتیک افغانستان مورد استفاده قرار میگیرند.

چگونگی و شرایط بهره برداری از جاهای نامبرده براساس تفاهم طرفین متعاهد مشخص میشود.

 

ماده۴

قطعات شوروی، افراد شامل آنها و اعضای خانوادههای آنان میتوانند به محلات استقرار قطعات نظامی شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان و دوباره از جمهوری دموکراتیک افغانستان با موتر، هواپیما وغیره وسایل ترانسپورتی سفر کنند.

افراد شامل قطعات نظامی شوروی هنگام دخول و خروج به جمهوری دموکراتیک افغانستان از کنترول پاسپورت و ویزه معاف اند.

نقاط و چگونگی عبور از مرز افغانستان- شوروی، نحوه کنترول و همچنان انواع و اقسام اسناد مربوطه براساس تفاهم طرفین متعاهد مشخص میشود.

 

ماده۵

 

جانب افغانی موافقت میکند که اشخاص آتی را در نقاط مرزی دولتی بدون اخذ محصول و مالیه مرزی بداخل جمهوری دموکراتیک افغانستان راه دهد:

- قطعات شوروی و افراد شامل آن و جزوتامهای مربوط آنان با قواندانان شان؛

- همه محمولههای نظامی منجمله بارهای تجارتی مربوط به خدمات معیشتی قطعات شوروی؛

- افراد شامل قطعات نظامی، که طور انفرادی و یا با اعضای خانوادههایشان با اجناس مورد استفاده شخصی شان به جمهوری دموکراتیک افغانستان داخل و یا از آن خارج میشوند، هنگام عبور از نقاط مرزی دولتی افغان- شوروی اسناد مربوطه را به ارگانهای گمرکی نشان میدهند.

اجناس، مهمات و تخنیک حربی که توسط جانب شوروی به افغانستان برده میشوند، میتوانند، بدون محصول و مالیه دوباره به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آورده شوند.

ماده۶

 

۱. خدمات تجارتی- معیشتی پرسونل قطعات شوروی ، افراد شامل آنها و اعضای خانوادههای آنان که در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان طور مؤقت واقع اند، توسط مؤسسات تجارتی- معیشتی شوروی صورت میگیرد.

۲. جانب افغانی اجناس لازمه را به مقدار معینهیی که میان مؤسسات مربوطه تجارتی اتحاد شوروی و جمهوری دموکراتیک افغانستان به قیمت دولتی رایجِ پرچون در جمهوری دموکراتیک افغانستان با تخفیف تجارتی که برای مؤسسات بازرگانی جمهوری دموکراتیک افغانستان معمول است؛ در اختیار مؤسسات تجارتی- معیشتی شوروی میگذارد.

پرداخت اجناس تحویل داده شده با پول رایج جمهوری دموکراتیک افغانستان صورت میگیرد.

۳. جانب افغانی مطابق قراردادها میان ادارات بازرگانی خارجی افغانی و شوروی محصولات خوراکی و صنعتی (منجمله گاز، ذغال سنگ، ذغال بریکت و چوب) را به قیمت رایج در معاملات تجاری میان اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک افغانستان جهت تأمینات منظم قطعات شوروی تهیه مینماید.

 

ماده۷

حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان مبالغ لازمی پول افغانی را جهت مصارف مربوط به استقرار مؤقت قطعات نظامی شوروی در خاک افغانستان در اختیار حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی میگذارد. مقدار این پول مطابق تفاهم ارگانهای زیربط جانبین متعاهد تعیین میشود.

ماده۸

نحوه پرداخت خدمات ارایه شده که در ماده۳ تذکر رفته است و همچنان مبالغ پول افغانی که در ماده۷ معاهده حاضر تذکر رفته با توافقات اضافی میان جانبین متعاهد در موعد دوماه پس از نافذ شدن این معاهده معین میشود. تسعیر پول افغانی به روبل به تناسب قیمتهای داخلی جمهوری دموکراتیک افغانستان و بهای تجارت خارجی صورت میگیرد

.

ماده ۹

مسایل حقوقی مربوط به استقرار مؤقت قطعات شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان بشیوه آتی تنظیم میگردند:

۱. در موارد ارتکاب جرم و تخلفات از جانب افراد شامل قطعات شوروی و اعضای خانوادههای آنان در جمهوری دموکراتیک افغانستان، قوانین افغانی توسط محاکم، سارنوالیها(دادستانیها) و غیره ارگانهای مسوول امور تعقیبی و جزایی اجرأ میشوند.

پرونده (دوسیه) های جرایم نظامیان شوروی توسط سارنوالی نظامی و ارگانهای عدلی جمهوری دموکراتیک افغانستان بازرسی و تحقیق میشود.

۲. مفاد بند یکم این ماده در موارد آتی قابل اجر نیست:

الف. در صورتی که جرایم و تخلفات مرتکب شده توسط افراد شامل قطعات نظامی و اعضای خانوادههای آنان بر علیه اتحاد شوروی و همچنان علیه افراد شامل قطعات نظامی شوروی و یا اعضای خانوادههای آنان باشد.

ب. در صورتی که جرایم و تخلفات مرتکب شده توسط افراد شامل قطعات نظامی و اعضای خانوادههای آنان هنگام انجام خدمت و در نواحی محل استقرار قطعات نظامی صورت گرفته باشد.

در رابطه به موارد تذکر داده شده در فقرههای «الف» و «ب» این بند محاکم ذیصلاح شوروی، سارنوالیها و غیره ارگانها که مطابق قوانین شوروی عمل میکنند، اجراآت مینمایند.

۳. در صورت تخلفات بر ضد قوای شوروی و همچنان افراد شامل آن که مؤقتاً در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان واقع اند، جزای مجرمان برابر با جزایی ست که برای تخلفاتِ ضد قوای مسلح ملی جمهوری دموکراتیک افغانستان وهمچنان افراد شامل آن تعمیل میشود.

۴. ارگانهای ذیصلاح شوروی و افغانی میتوانند در رابطه تسلیمی دوسیههای جداگانه که در بندهای ۱و ۲ ماده حاضر تذکر رفته از یکدیگر خواستار کمک شوند. ایننوع درخواستها با حسن نیت بررسی خواهند شد.

۵. ارگانهای ذیصلاح شوروی و افغانی از هرنوع کمک حقوقی و غیره در مورد مسایل مربوط به تحقیق جرایم مرتکبه که در بندهای ۱، ۲ و ۳ ماده هذا تذکر رفته، دریغ نمیورزند.

ماده۱۰

۱. حکومت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی به حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان خسارات مادی که در نتیجه اعمال و اشتباهات نظامیان شوروی به جمهوری دموکراتیک افغانستان وارد شده و یا خساراتی که توسط قطعات نظامی شوروی و یا افراد شامل آن در هنگام انجام وظیفه به شهروندان افغان، مؤسسات آن ویا شهروندان دولت سومی واقع در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان وارد میشود، را – در هردو حالت به اندازه معینه (مطابق اقامه دعوای افراد با در نظر داشت قوانین افغانستان) توسط نماینده ویژه درامور استقرار مؤقت قطعات شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان که مطابق ماده ۱۳ معاهده حاضر تعیین میگردد؛ جبران مینماید.

دعواهای مربوط به مکلفیتهای قطعات نظامی شوروی نیز بر همان منوال حل و فصل میگردند.

۲. حکومت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی همچنان به حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان خسارات مادی که در نتیجه اعمال و اشتباهات نظامیان و شوروی به جمهوری دموکراتیک افغانستان وارد شده و یا خساراتی که توسط قطعات نظامی شوروی، افراد شامل آن و یا اعضای خانوادههای آنان خارج از انجام وظیفه به شهروندان افغان، مؤسسات آن ویا شهروندان دولت سومی واقع در خاک جمهوری دموکراتیک افغانمستان وارد میگردد را – در هردو حالت به اندازه معینه مطابق فیصله محکمه ذیصلاح افغانی و برمبنای اقامه دعواهای افراد خساره مند، جبران مینماید.

 

ماده۱۱

 

۱. حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان به حکومت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی نیز خسارات مادی وارده به داراییهای قطعات نظامی شوروی که مؤقتاً در جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر اند و در نتیجه اعمال و اشتباهات مؤسسات دولتی آن بعمل آمده، را به اندازهیی که نماینده ویژه در امور استقرار مؤقت قطعات شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان مطابق اقامه دعوا با در نظر داشت قوانین افغانستان تعیین نماید؛ جبران مینماید.

دعواهای مربوط به مسئولیتهای مؤسسات افغانی در برابر قطعات شوروی نیز بر همان منوال حل و فصل میگردند.

۲. حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان حاضر است به حکومت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی خسارات ناشی از اعمال و اشتباهات شهروندان افغان به قطعات شوروی، افراد شامل آنها و به اعضای خانوادههای آنان که مؤقتاً در جمهوری دموکراتیک افغانستان واقع اند، را مطابق مطابق اقامه دعوا از جانب افراد خساره دیده، به اندازهیی که دادگاه افغانی تعیین مینماید؛ جبران نماید.

 

ماده ۱۲

 

جبران خسارات که در مواد۱۰ و۱۱ تذکر رفته، توسط جانبین در ظرف سه ماه پس از فیصله نماینده ویژه در امور استقرار مؤقت قطعات شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان و یا بعد از انفاذ فیصله محکمه صورت میگیرد.

پرداخت مبالغ متذکره به افراد خساره دیده و قطعات شوروی از جانب ارگانهای ذیصلاح طرفین، برطبق ماده ۱۰- توسط ارگانهای افغانی و مطابق ماده۱۱- از سوی ارگانهای شوروی پرداخته میشود.

 

ماده ۱۳

 

جهت تنظیم لازمی مسایل مربوط به استقرار مؤقت قطعات شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان، حکومت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان نمایندگان ویژه خویش را در امور استقرار مؤقت قطعات شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان تعیین مینمایند.

 

ماده۱۴

. توضیحاتِ مربوط به معاهده حاضر:

«افراد» شامل قطعات نظامی شوروی عبارتند از:

الف. نظامییان اردوی شوروی؛

ب. افراد ملکی که شهروند اتحاد شوروی بوده و در قطعات شوروی که مؤقتاً در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان واقع اند، کار مینمایند.

۲. «اعضای خانوادههای آنان که شامل قطعات شوروی اند» عبارتند از:

الف. همسران شان،

ب. فرزندان مجرد شان،

پ. خویشان نزدیک این افراد که تحت تکفل آنان قرار دارند.

۳. «محلات استقرار» مناطقی اند که از جانب حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان و یا ارگانهای محلی حکومت در اختیار قطعات شوروی جهت استقرار قطعات آنان گذاشته میشود.

 

ماده۱۵

 

این معاهده از زمان توشیح هردو جانب نافذ بوده و در درازنای موجودیت قطعات شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان دارای اعتبار است.

 

در شهر ماه جنوری سال ۱۹۸۰

در دو نسخه روسی و دری که هردو متن دارای اعتبار مساوی اند، امضأ شد.

از جانب حکومت از جانب حکومت

جمهوری دموکراتیک افغانستان اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی

م.م. آگ.

وِ.چ.او.اِل.

****

محرم

پیشنویس

 

پروتوکول

مربوط به معاهده میان حکومت جمهموری دموکراتیک افغانستان

و حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیرامون شرایط استقرار قطعات شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان

مطابق به معاهده منعقده میان حکومت جمهموری دموکراتیک افغانستان و حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیرامون شرایط استقرار قطعات شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مؤرخ جنوری سال ۱۹۸۰ طرفین در موارد آتی توافق کردند:

۱. در قلمرو جمهوری دموکراتیک افغانستان قطعات شوروی با کمیت تا ۶۰ هزار نفر را مستقر نمایند.

این قطعات از پیاده نظام، توپچی، تانک و غیره انواع واحدها تشکیل گردیده اند.

برعلاوه نیروی هوایی متشکل از۲۰۰ فروند هواپیما و هلیکوپتر نیز مستقر میگردند.

برای اداره قطعات ارگانهای فرماندهی مربوطه آن تشکیل میگردد.

در شهرهای کابل و هرات نمایندگان قوماندانی شوروی در امور استقرار مؤقت قطعات شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان موجود میباشند.

۲. جانب افغانی تا ۳۰جنوری سال ۱۹۸۰ برحسب بند۱ این پروتوکل در محلات مسکونی و گارنیزونها مطابق پیوست (ضمیمه) مربوطه جای استقرار قطعات منجمله در شهرکهای نظامی و یا خارج از شهرها مثل بارکها و محلات مسکونی و همچنان در میدانهای هوایی از جمله در شهرکهای مربوطه و محلات دیگر واقع در این میدانهای هوایی را مهیا میسازد.

پولیگونها، محلات تیراندازی و مراکز آموزشی برای آمادگی رزمی قطعات، مشترکاً با قوای مسلح ملی ج.د.ا. مورد بهره برداری قرار میگیرند.

در صورت لزوم، قوای شوروی برای بهبود آمادگی رزمی خویش، در ساحات مربوطه به خود میتوانند، ساختمانهای لازمی یی را که ملکیت اتحاد شوروی میباشد، بسازند.

۳. قوای اتحاد شوروی که مؤقتاً در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر اند، حق دارند، جهت ارتباط میان خویش و فرماندهی قطعات شوروی در خاک اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک افغانستان همة انواع وسایل ارتباط نظامی را مطابق مقررات نافذ در نیروهای مسلح اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی استفاده نمایند.

۴. نیروی هوایی شوروی میتواند، هنگام آمادگیهای نظامی و انتقالات هوایی برای قوای اتحاد شوروی که مؤقتاً در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر اند و همچنان جهت پرواز از جمهوری دموکراتیک افغانستان به اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و برعکس که در مقررات مشترک قوماندانی قوای شوروی و قوای مسلح ملی ج.د.ا. مشخص شده، از حریم فضایی جمهوری دموکراتیک افغانستان استفاده نماید.

استفاده قوای اتحاد شوروی که مؤقتاً در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر اند، از نیروهای مدافع هوایی برضد فعالیت هواپیماهای ناقض حریم فضایی جمهوری دموکراتیک افغانستان توسط مقرره ویژه تعیین میگردد که مشترکاً توسط قوماندانی قوای شوروی و قوای مسلح ملی ج.د.ا. ترتیب میشود.

۵. تردد قوای شوروی میان مراکز تعلیمی و محلات استقرار آنها مطابق برنامههای قوماندانی قوای شوروی صورت میگیرد.

محلات آموزش نظامی برای تعلیمات فرقهها و بالاتر از آنها با توافق نمایندگان با صلاحیت طرفین در امور قوای اتحاد شوروی که مؤقتاً در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر اند و در مطابقت با ماده ۱۳ معاهده میان حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک افغانستان در مورد شرایطِ استقرارِ مؤقتِ قطعات نظامی شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مشخص میگردد.

۶. پروتوکول حاضر همزمان با نافذ شدن معاهده میان حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک افغانستان در مورد شرایطِ استقرارِ مؤقتِ قطعات نظامی شوروی در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان که در ماه جنوری سال۱۹۸۰ توشیح شده، قابل اعتبار بوده و جزء جدایی ناپذیر آن میباشد. این پروتوکول در زمان اعتبار معاهده نامبرده معتبر میباشد.

 

امضأ شد در شهر جنوری سال ۱۹۸۰

از جانب حکومت جمهوری از جانب حکومت اتحادجماهیر

دموکراتیک افغانستان شوروی سوسیالیستی

 

 یاف، اِل. زِ.

او. ال.

****

محرم

 

فهرست

محلات مسکونی و گارنیزونهایی که جانب افغانی در آنجاها بارکها، مؤسسات اداری و غیره ساختمانها، میدانهای هوایی و ذخیره گاهها را برای استفاده نیروهای اتحاد شوروی که مؤقتاً در خاک جمهوری دموکراتیک افغانستان مستقر اند و همچنان پولیگونهایی را جهت بهره برداری مشترک با قوای مسلح ملی ج.د.ا. در اختیار آنها قرار میدهد.

ساحه استقرار

ساحات گدامها گراجها گارنیزونها موجود به متر مربع از حساب ساحه اضافی

(محلات) به متر مربع

۱. گارنیزونها و شهرکهای نظامی

فیض آباد

کابل

قلعه بالاحصار

سر آسیاب (کابل)

کوته اشرو (میدان)

بگرام

چهاریکار

جبل السراج

دوشی

خیبر

پلخمری

بغلان

مرغاب (هرات) شیندند

دهنو

ادرسکن

جمعاً

۲. میدانهای هوایی مورد استفاده مشترک

شیندند، کابل، بگرام، قندهار و قندز

ذخیره گاهها

گارنیزونها نوع ملکیت واحد اندازه گیری مقدار

 

****

 

نتیجه گیری:

ارتش شوروی به افغانستان مطابق به توافقات و معاهدات قبلاً امضاء شده میان دولتین و تقاضای رهبری وقت افغانستان داخل شد. نیروهای شوروی پس از تقریباً یکدهه براساس توافقات ژنیو افغانستان را ترک کردند.

رهبری شوروی و افغانستان برای توجیه لشکرکشی شوروی همواره به معاهدهء 5 دسامبر سال 1978 ج.د.ا. و اتحادشوروی و ماده 51 منشور ملل متحد که در آن حق دولتها مبنی بر امنیت دستجمعی تسجیل شده است، استناد میکردند.

- مگر لشکر شوروی به افغانستان نخست وارد شده و سپس مسایل حقوقی میان دوطرف منجمله محاکمهء مجرمان و متخلفان شوروی که قوانین افغانستان را نقض کنند بمیان آمد. به تعقیب آن مسئله امنیت قضایی نظامیان متخلف شوروی مطرح شد که آنها مطابق سند تحریر شده فاقد آن بودند.

- برخلاف امریکاییها که درج مسألهء تعقیب قضایی در افغانستان در پیمان استراتیژیک را کسر شأن شان میدانند، شورویها این مسئله را درج عهدنامهء مربوطه کرده بودند. چنانچه در مادهء یکم این عهدنامه صریحاً گفته شده بود:

«. در موارد ارتکاب جرم و تخلفات از جانب افراد شامل قطعات شوروی و اعضای خانوادههای آنان در جمهوری دموکراتیک افغانستان، قوانین افغانی توسط محاکم، سارنوالیها (دادستانیها) و غیره ارگانهای مسوول امور تعقیبی و جزایی اجرأ میشوند

مگر این اصل هیچگاهی در افغانستان اجرأ نشد، چون از یکسو شهرکهای نظامی شوروی (برخلاف امریکاییان) تا حدامکان دور از شهرها و محلات مسکونی بودند، تا از برخورد با مردم محل جلوگیری شود و بالنتیجه کمتر جرم و تخلف رخ دهد. ازسوی دیگر اگر جرم و تخلفی مشهود توسط شورویها صورت میگرفت، رهبری نظامی آن میکوشید آنرا در محل بنحوی با حکومت ج.د.ا. حل کند.

و حال در مورد مصئونیت قضایی نظامیان امریکایی:

- گیریم که مجرمی از نظامیان امریکایی برای محاکمه به دستگاههای قضایی و حقوقی افغانستان سپرده شود، آیا این محاکم و سارنوالیهای سراسر آلوده و متخلس توانایی محاکمهء مجرمان امریکایی را دارند؟ آنها که پرستیژ لازم را برای این امر ندارند و به کدام رویی میتوانند این کار را انجام دهند. دستگاه قضایی افغانستان همین اکنون یکی از آلوده ترین و بدنامترین ارگانهای افغانستان است. سارنوالیها و دستگاههای قضایی افغانستان کدام مسئله و یا تخلف را حل کرده اند که کار محاکمهء احتمالی امریکاییان را هم انجام دهند. پرونده های کلانی مانند چپاول کابل بانک، غصب غیرقانونی ملیونها جریب زمین، ملکیتهای عامه و دولتی، قتلهای زنجیره یی رهبران سیاسی و دولتی افغانستان همه و همه به باد فراموشی سپرده شده و زورمندان دولتی و خانوادههایشان در غارت بیت المال شخصاً سهیم اند. آیا این دستگاه دولتی توانایی محاکمهء امریکاییهایی که ولینعمت شان بوده، بودجه، تنخواه و مخارج شان را تأمین نموده و آنها را مقام، حیثیت ، رتبه های عالی ملکی و نظامی داده و آنان را ملیونر ساخته، را دارد؟ نه، نه، نه!

ایا دولتی که توانِ مصرف بودجه اش که عمدتاً از کمکهای جهانی تمویل میشود، را ندارد، میتواند در برابر بادارانش قدعلم کند؟ نه، نه، نه!

و همینگونه امریکا که بادار جهان خود را میپندارد و در آسیا، افریقا و اروپا سربازان مستقر شده اش را داشته و در همه جا نظامیان امریکایی مصئونیت قضایی دارند، هیچگاهی به این امر تن نخواهد داده و در نهایت کاری خواهد کرد، که افغانستان را به سرنوشت خودش و در دست همسایه های حریص و بنیادگرایان افراطی رها کند. برای غربیها در هر حالی بالآخره منافع خودشان مطرح است و اگر ببینند، حضورشان گران بوده و مخالفت شدید شهروندانشان را بر می انگیزد، از افغانستان خواهند رفت.

حامد کرزی از مسئلهء مصئونیت قضایی بازی سیاسی ساخته و فقط در آن منافع شخص خودش، گروه وابسته به ان و طوایف معینی را ، درنظر دارد. او فکر میکند که رئیس جمهور منتخب مردم است ولی فراموش میکند که نقشِ غرب بویژه امریکا در بقدرت رسیدنش چه بوده. او از آینده بیم دارد مگر نباید از یاد ببرد که ایالات متحده در صورت سرخوردگی و یأس انتقام میگیرد و خیلی هم بیرحمانه. اوضاع کنونی شرق میانه و بویژه حالات وخیم سوریه، عراق، مصر و یمن نمونه های آنند.

- بر حامد کرزی بمثابهء رییس جمهور کشور است که خود با درنظرداشت منافع اکثریت مردم افغانستان، تصمیم نهایی اش را در مورد مسایل بنیادی دوجانبه با ایالات متحده بمثابهء شخص اول کشور، اتخاذ کرده و با مشوره با سنا، ولسی جرگه و دیگر مجاری قانونی ازین موضوع درامه نسازد. او که بالاخره امضأ کردنی این سند است و بقول خودش میداند «که امریکاییها نیامده اند که دوباره بروند.» پس چرا از این مسئاله بهره برداری سیاسی و شخصی کرده خاک به چشم مردم افغانستان میزند؟

همچنان پول بیت المال را درحالتی که مردم نان خوردن نداشته، نظامیان، معلمان و کارمندان دولت ماهها معاش نگرفته و آذوقهء زمستان را ندارند، نباید به جرگه های نمایشی که چیزی جز اسراف دارایی ملی و ضیاع وقت نیست، حیف و میل کرد.






October 24th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي