یاد بهار
شعر از:محمد یونس عثمانی شعر از:محمد یونس عثمانی

 
یک زمان من هم  دیاری داشتم
در دیار خود بهاری داشتم
 
همهمۀ رود خروشان کوه
زمزمۀ جویباری  داشتم
 
دوخت سنبل ام  گیسو گسترده بود
سایۀ بید و چیناری داشتم
 
در سرود بلبلان  شهر باغ
بزم مست شهر یاری داشتم
 
عطر سوسن و گلابم  در بغل
ساغر می درکناری داشتم
 
تاج الماس  جوانی  ام به سر
با خوبرویان قراری داشتم
 
همنیشنی بودم در ده و شهر
هر کجا من اعتباری داشتم
 
باز بودم هر دری  در ده مرا
ده خود را اختیاری داشتم
 
پرسی ام با خنده(!)بهاری داشتي؟
هم بهارو و هم دیاری داشتم

 


March 20th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان