سه جنبه نقد هنری
ارسالي فرزاد ساحل
هر اثر هنرى، كلِّ يكتا و منفردى است: «ارگانيسمى» مستقل و هنرى و برخوردار از «حيات» و واقعيتى خاص خويش است. ولى، ازاين گذشته، پديدارى تاريخى نيز هست: محصول هنرمندى مشخص و متعلق به مكتب و دوره و فرهنگى معين و مصداقى از ويژگيهاىسبكى است كه وجه مشترك آن و آثار ديگر همان هنرمند و همان مكتب و دوره و فرهنگ است. و سرانجام اينكه كارهاى هنرى از جهتخوبى و حقيقت و اهميت مختلفند: هر اثر هنرى يا تا درجهاى مخصوص به خود از كمال و حقيقت و عظمت بهره مىبرد، يا ناقص وكاذب و پيش پا افتاده است. ناقد شايسته هر سه جنبه كار هنرى را به حساب مىگيرد. همين طورند افراد غير اهل فن ولى برخوردار از حساسيت هنرى، هر چندشايد از لحاظ دقت روش و اصابت نظر تاريخى به پاى ناقد نرسند. ناقد مىكوشد از طريق باز آفرينى حساس و هنرمندانه، به درك اثرهنرى با تمام يكتايى مستقل آن كامياب شود. اما براى باز آفرينى كار هنرى به نحو كافى و وافى، نخست بايد «زبان» هنرمند را بفهمد، واين خود مستلزم آشنايى با سبك اثر و بستر تاريخى آن است. منتها بازآفرينى از جنبه تاريخى نيز جامع همه جوانب واكنش نقدىنيست، زيرا واكنش نقدى مستلزم ارزيابى كار هنرى هم از جنبه كيفيت هنرى و هم از جنبه حقيقت و اهميت معنوى آن است. بنابراين،نقد داراى سه جنبه است: جنبه تاريخى، جنبه بازآفرينى، و جنبه داورى. هر يك از اين سه با جنبهاى نظير آن در خود كار هنرى مرتبط مىشود: نقد تاريخى با خصلت و گرايش تاريخى اثر؛ بازآفرينى نقدى با فرديت هنرى يكتاى آن؛ داورى نقدى با ارزش هنرى كار. اينسه جنبه نقد عواملى هستند در يك فرايند ارگانيك و همه متقابلاً يكديگر را محدود و مقيد مىكنند. نسبتشان با هم درست مانند نسبتمتقابل سبك و فرديت و ارزش در اثر هنرى است. نقد تاريخى متكفل تعيين ماهيت و قصد بيانى كارهاى هنرى در بستر تاريخى آنهاست و بايد، از سويى، اصالت متون و آثار را معلومكند و، از سوى ديگر، به تعبير و تفسير آنها با در نظر گرفتن شواهد زندگينامهاى و اجتماعى و فرهنگى اهتمام ورزد. تنها از اين راهمىتوان به فهم اين امر اميدوار بود كه پديد آورندگان يا سازندگان كارهاى هنرى قصد بيان چه چيزى را داشتهاند. فقط با توجه به علاقههاو زمينههاى فرهنگى خود پديد آورندگان تعبير و تفسير قصد آنان امكانپذير مىشود.
باز آفرينى نقدى عهدهدار اين است كه به وسيله واكنش حساس هنرمندانه و به يارى قوه تخيل دريابد كه هنرمند در فلان كار مشخصهنرى به بيان چه چيزى كامياب شده است. طبيعى و كاملاً درست است كه ناقد باز آفريننده آنچه را در مىيابد با علاقهها و نيازهاىخودش مرتبط سازد. اين كار در بازآفرينى نقدى داراى جنبه اساسى نيست مگر تنها از اين حيث كه به فهم ناقد از كار هنرى و قصد بيانشده آن به طور مثبت كمك كند. پيشوند «باز» در واژه «باز آفرينى» داراى اهميت حياتى و تعيين كننده است. داورى نقدى بايد به اين مهم بپردازد كه ارزش هر كار هنرى را نسبت به كارهاى هنرى ديگر وساير ارزشهاى انسانى ارزيابى كند. چنانكه خواهيم ديد، اين تعيين ارزش مستلزم توسل به دستكم سه ملاك قابل تفكيك از يكديگر است: نخست، ملاك صرفاً زيبايى شناسانه خوبى كارهنرى از جهت صورت (يا فرم)؛ دوم، ملاك معرفتى؛ و سوم، ملاك اهميت و معنا و عظمت وعمق. بايد متوجه بود كه اين سه جنبه نقد در واقع به منزله سه برخورد مكمل با كار هنرى است، وهر شيوه برخورد را تنها همراه دو شيوه ديگر مىتوان به نحو مؤثر مورد كاوش و بررسى قرار داد.پژوهش تاريخى جدا از باز آفرينى توأم با حساسيت و ارزيابى از طريق داورى، حاصلى جزفهرستى خشك و بيروح از واقعيات «عينى» تاريخى نخواهد داشت كه بتنهايى در تعيين ماهيتهنرى و ارزش كارهاى مورد نظر شكست خواهد خورد. كوشش براى باز آفرينى كار هنرى بدونفهم بستر تاريخى آن بناچار از آفرينش مجدد قاصر خواهد ماند و چيزى غير از واكنشى صرفاً ذهنى نخواهد بود. واكنش زيبايى شناسانه آدمى در برابر هنر اگر با ارزيابى آن به يارى معيارهاىهنرى مناسب همراه نباشد، هيچ گونه قدر و اهميتى به لحاظ هنرى نخواهد داشت. و اگر اين ارزيابى بدون ديدگاه تاريخى و حساسيت هنرى صورت بگيرد، ناگزير در تنگنايى صرفاًآكادميك يا علمى يا اخلاقى محصور خواهد ماند. پس شرط دريافت ناشى از باز آفرينى و ارزيابى محصول داورى، جهت يابى تاريخى است.كسى براستى به باز آفريدن كار هنرى موفق مىشود كه محتوايى را كه پديد آورنده در آن بيانكرده است دريابد، بدين معنا كه بتواند آن را در مقام وسيله ارتباط و مفاهمه مورد تعبير و تفسيرقرار دهد. اينگونه دريافت نه تنها مستلزم فهم عمومى وسيله هنرى به كار رفته، بلكه نيازمندآشنايى با زبان و اصطلاح هنرمند است، و آنچه اين دو را تعيين مىكند مكتب و دوره و فرهنگو شخصيت اوست. دريافت مورد بحث همچنين مستلزم شناخت عصر هنرمند و آگاهى ازمحيط فكرى و روحى اوست. بدون اينگونه جهت يابى تاريخى، هيچ ناقدى، هر قدر هم داراىحساسيت هنرى، از دام «احساسات سطحى» رهايى نخواهند يافت، بدين معنا كه آنچه را در كارهنرى نيست در آن داخل خواهد كرد و به دريافت برخى از عناصر و اجزاى آن كامياب نخواهدشد. ارزيابى محصول داورى نيز دلبخواهى و نامنصفانه خواهد بود اگر بر فهم تاريخى و عينىآنچه مورد ارزيابى است استوار نباشد. پيش از اينكه بپرسيم «فلان چيز چه ارزشى دارد؟»، بايدسؤال كنيم «فلان چيز چيست؟»، و به اين سؤال فقط مىتوان در چارچوب تاريخ پاسخ داد.
به همين سان، اساس نقد تاريخى و داورى نقدى نيز باز آفرينى كار هنرى با تمام فرديت وتشخص آن است. كار مورخ هنر و ادبيات مشروط و مقيد به اينگونه باز آفرينى است، زيراموضوع بررسى او فقط بر اساس واكنش بيواسطه و مستقيم هنرى تعيين مىشود. فقطحساسيت هنرى آدمى آشكار مىكند كه چه چيزى «كار هنرى» است يا نيست، و بنابراين، چهچيزى موضوع تاريخ هنر و ادبيات قرار مىگيرد يا نمىگيرد. از سوى ديگر، فقط چيزى رامىتوان موضوع ارزيابى معتبر هنرى قرارداد كه با صحت و امانت باز آفرينى شده باشد. كار بردمكانيكى قواعد و اصول نمىتواند پايه ارزيابى واقع شود. بايد بتوانيم آنچه را مورد داورى قرارمىدهيم «احساس كنيم»؛ ارزيابى ما بايد بر اساس تجربه بيواسطهاى كه مستقيماً از كار هنرىحاصل مىكنيم صورت گيرد. و سرانجام اينكه ارزيابى محصول داورى گر چه به يك معنا اوج نقادى است، ولى از آغاز درسراسر عمل نقد وجود دارد. هر قدر هم كه بكوشيم تا پايان باز آفرينى و پژوهش تاريخى،ارزيابى را به تأخير اندازيم، باز مىبينيم كه از اول به ارزيابى كار هنرى مشغول بودهايم. ازارزشگذارى در انديشه و كردار گريزى نيست. همينكه با كار هنرى روبرو شويم، شروع بهارزيابى آن مىكنيم، صرفنظر از اينكه اين ارزيابى چقدر هنوز در مرحله آغازين باشد و، با توجهبه شواهد تاريخى جديد و يافتههاى محصول باز آفرينى مجدد، چند بار مورد باز نگرى قرارگيرد. اين وسواس ارزيابى نه تنها گريزناپذير است، بلكه از نظر پژوهش تاريخىِ سودمند و بازآفرينىِ ثمربخش هنرى نيز جنبه اساس دارد. پژوهش تاريخيى كه از آغاز تا انجام به راهنمايىارزشها و معيارهاى هنرى يا غيرهنرى صورت نگيرد و فاقد ديدگاه ارزشى باشد، پيش پا افتاده وبىتأثير خواهد بود. هر تحقيق تاريخى، چه در هنر و چه در حوزههاى ديگر، به شرطى نتايجمهم و پرمعنا خواهد داد كه به هدايت اصول ارزشى به انجام برسد. باز آفرينى هنرى نيز اگركيفيت هنرى و حقيقت و اهميت و معناى هنر را ناديده بگيرد، چيزى جز هوسبازى و ملاعبهنخواهد بود. حتى زيبا پرستانى كه هنر را براى خود هنر مىخواهند و به حقيقت و اهميت آناعتنايى ندارند، اگر تيز بينى به خرج دهند، متوجه كيفيت «ناب» اثر هنرى خواهند شد و بهلطافت ذوق زيبايىشناسى خويش آفرين خواهند گفت.
بنابراين، ناقد جامعالاطراف و كامل آنچنان كسى است كه در جهتگيرى تاريخى نسبت بهكار هنرى و باز آفرينى و ارزيابى آن يكسان زبر دست باشد. هيچ ناقدى نمىتواند از هر يك ازاين سه نظر دچار نقص و كمبود باشد. ولى هر ناقدى از جهت خلق و خوى و آموزشى كه ديده،در برخورد با آثار هنرى در رشتههاى مختلف، در اساس شيوه برخوردى از جنبه تاريخى يا بازآفرينى يا داورى اتخاذ مىكند. غلبه هر يك از اين سه استعداد و علاقه در ناقد، او را متعلق بهيكى از نهضتهاى نقدى و فرهنگ وى معرفى خواهد كرد. وجه تمايز اين نهضتها از يكديگر،تأكيد هر كدام بر جنبه خاصى از نقادى است كه ممكن است قرنها ادامه يابد ولى در بعضىدورههاى تاريخ حائز اهميت ويژه شود. طورمثال، در فرهنگ اروپايى، مكتب نقد «نئوكلاسيك»عمدتاً به داورى تمايل داشت و وجه امتياز آن پيروى از اصول گرفته شده از كتاب فن شعرارسطو بود و بازار آن در سدههاى هفدهم و هجدهم رونق داشت. مكتب نقد «رمانتيك» بيشتر بهبازآفرينى گرايش داشت و بر نبوغ تأكيد مىگذاشت و معتقد بود كه كيفيت هنرى عقلاًتحليلپذير نيست و فهم و دريافت هنرى به طور شهودى حاصل مىشود. اين مكتب در نيمهنخست قرن نوزدهم رواج داشت. و سرانجام مكتب جديد پژوهش تاريخى در ادبيات و هنرهاىزيباست كه در نيمه دوم قرن نوزدهم اهميت روز افزون يافت و هنوز شيوه برخورد فائق با هنراست. تكرار مىكنم كه اين نهضتها فقط از جهت تأكيد بر يكى از جنبههاى نقد با هم تفاوتدارند، و شخصيتهاى برجسته در هر يك، در هر سه شيوه نقادى استعداد فوقالعاده داشتهاند.ناقدان بزرگ جوّ فكرى روزگار و فرهنگ خويش را منعكس مىكنند و به يكى از سه نهضتبزرگ نقدى تمايل نشان مىدهند. اين سه جنبه نقد مآلاً به يكديگر وابستگى متقابل دارند. براى اينكه هرگز از اين امر غافلنشويم، بايد توجه كنيم كه ترتيب منطقى جنبههاى مذكور با تقدم و تأخرشان از حيث روانىتفاوت مىكند. پژوهش تاريخى منطقاً مقدم بر باز آفرينى هنرى و شرط لازم آن است (هر چندشرط كافى نيست)، زيرا كار هنرى (بويژه اگر متعلق به عصر يا فرهنگ ديگرى باشد) بدون جهتيابى تاريخى قابل فهم نيست. باز آفرينى نيز به نوبه خويش شرط لازم داورى نقدى است (هرچند شرط كافى نيست)، زيرا فقط چيزى را مىتوان به نحو مفيد معنا ارزيابى كرد كه قبلاً ازطريق باز آفرينى درك شده باشد. اما وقتى از جهت روانى به چيزى علاقهمند باشيم، اين ترتيبمعكوس مىشود. معمولاً زحمت باز آفرينى چيزى را بر خود هموار مىكنيم كه در نظر اولعلاقه هنرى ما را برانگيخته باشد (يعنى ارزيابى محصول داورى ما درباره آن كمابيش مساعدباشد)؛ و در قلمرو هنر، انگيزه پژوهش تاريخى معمولاً تمايل درك بهتر چيزى است كه قبلاً آنرا باز آفرينى كردهايم و به ما لذت داده است.
ممكن است بگويند كه ارزيابى محصول داورى و دفاع از آن، حق ويژه ناقد است، و علاقهمردم غير اهل فن به باز آفرينى و التذاذ هنرى محدود مىشود. ولى پافشارى بر اين فرق ميانناقد و غير اهل فن، تصويرى معوج و منحرف از ماهيت يكپارچه واكنش آدمى نسبت به هنرعرضه مىكند. حقيقت اين است كه شخص غير اهل فن نيز آنچه را درك مىكند و از آن لذتمىبرد پيوسته مورد ارزيابى قرار مىدهد، و اكثر ناقدان حرفهاى نيز به اين جهت اين پيشه رابرگزيدهاند كه از توان فوقالعاده باز آفرينى و التذاذ هنرى بهره مىبرند. هر چه مسأله را بيشتربسنجيم، بيشتر به اين نتيجه گريزناپذير خواهيم رسيد كه كسى كه به طور جدى به هنر بنگرد،يعنى هم باز آفرينى و هم داورى كند، ولو به توان نقدى لازم مجهز نباشد، در مقام ناقد قرارمىگيرد.
June 26th, 2005
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
هر اثر هنرى، كلِّ يكتا و منفردى است: «ارگانيسمى» مستقل و هنرى و برخوردار از «حيات» و واقعيتى خاص خويش است. ولى، ازاين گذشته، پديدارى تاريخى نيز هست: محصول هنرمندى مشخص و متعلق به مكتب و دوره و فرهنگى معين و مصداقى از ويژگيهاىسبكى است كه وجه مشترك آن و آثار ديگر همان هنرمند و همان مكتب و دوره و فرهنگ است. و سرانجام اينكه كارهاى هنرى از جهتخوبى و حقيقت و اهميت مختلفند: هر اثر هنرى يا تا درجهاى مخصوص به خود از كمال و حقيقت و عظمت بهره مىبرد، يا ناقص وكاذب و پيش پا افتاده است. ناقد شايسته هر سه جنبه كار هنرى را به حساب مىگيرد. همين طورند افراد غير اهل فن ولى برخوردار از حساسيت هنرى، هر چندشايد از لحاظ دقت روش و اصابت نظر تاريخى به پاى ناقد نرسند. ناقد مىكوشد از طريق باز آفرينى حساس و هنرمندانه، به درك اثرهنرى با تمام يكتايى مستقل آن كامياب شود. اما براى باز آفرينى كار هنرى به نحو كافى و وافى، نخست بايد «زبان» هنرمند را بفهمد، واين خود مستلزم آشنايى با سبك اثر و بستر تاريخى آن است. منتها بازآفرينى از جنبه تاريخى نيز جامع همه جوانب واكنش نقدىنيست، زيرا واكنش نقدى مستلزم ارزيابى كار هنرى هم از جنبه كيفيت هنرى و هم از جنبه حقيقت و اهميت معنوى آن است. بنابراين،نقد داراى سه جنبه است: جنبه تاريخى، جنبه بازآفرينى، و جنبه داورى. هر يك از اين سه با جنبهاى نظير آن در خود كار هنرى مرتبط مىشود: نقد تاريخى با خصلت و گرايش تاريخى اثر؛ بازآفرينى نقدى با فرديت هنرى يكتاى آن؛ داورى نقدى با ارزش هنرى كار. اينسه جنبه نقد عواملى هستند در يك فرايند ارگانيك و همه متقابلاً يكديگر را محدود و مقيد مىكنند. نسبتشان با هم درست مانند نسبتمتقابل سبك و فرديت و ارزش در اثر هنرى است. نقد تاريخى متكفل تعيين ماهيت و قصد بيانى كارهاى هنرى در بستر تاريخى آنهاست و بايد، از سويى، اصالت متون و آثار را معلومكند و، از سوى ديگر، به تعبير و تفسير آنها با در نظر گرفتن شواهد زندگينامهاى و اجتماعى و فرهنگى اهتمام ورزد. تنها از اين راهمىتوان به فهم اين امر اميدوار بود كه پديد آورندگان يا سازندگان كارهاى هنرى قصد بيان چه چيزى را داشتهاند. فقط با توجه به علاقههاو زمينههاى فرهنگى خود پديد آورندگان تعبير و تفسير قصد آنان امكانپذير مىشود.
باز آفرينى نقدى عهدهدار اين است كه به وسيله واكنش حساس هنرمندانه و به يارى قوه تخيل دريابد كه هنرمند در فلان كار مشخصهنرى به بيان چه چيزى كامياب شده است. طبيعى و كاملاً درست است كه ناقد باز آفريننده آنچه را در مىيابد با علاقهها و نيازهاىخودش مرتبط سازد. اين كار در بازآفرينى نقدى داراى جنبه اساسى نيست مگر تنها از اين حيث كه به فهم ناقد از كار هنرى و قصد بيانشده آن به طور مثبت كمك كند. پيشوند «باز» در واژه «باز آفرينى» داراى اهميت حياتى و تعيين كننده است. داورى نقدى بايد به اين مهم بپردازد كه ارزش هر كار هنرى را نسبت به كارهاى هنرى ديگر وساير ارزشهاى انسانى ارزيابى كند. چنانكه خواهيم ديد، اين تعيين ارزش مستلزم توسل به دستكم سه ملاك قابل تفكيك از يكديگر است: نخست، ملاك صرفاً زيبايى شناسانه خوبى كارهنرى از جهت صورت (يا فرم)؛ دوم، ملاك معرفتى؛ و سوم، ملاك اهميت و معنا و عظمت وعمق. بايد متوجه بود كه اين سه جنبه نقد در واقع به منزله سه برخورد مكمل با كار هنرى است، وهر شيوه برخورد را تنها همراه دو شيوه ديگر مىتوان به نحو مؤثر مورد كاوش و بررسى قرار داد.پژوهش تاريخى جدا از باز آفرينى توأم با حساسيت و ارزيابى از طريق داورى، حاصلى جزفهرستى خشك و بيروح از واقعيات «عينى» تاريخى نخواهد داشت كه بتنهايى در تعيين ماهيتهنرى و ارزش كارهاى مورد نظر شكست خواهد خورد. كوشش براى باز آفرينى كار هنرى بدونفهم بستر تاريخى آن بناچار از آفرينش مجدد قاصر خواهد ماند و چيزى غير از واكنشى صرفاً ذهنى نخواهد بود. واكنش زيبايى شناسانه آدمى در برابر هنر اگر با ارزيابى آن به يارى معيارهاىهنرى مناسب همراه نباشد، هيچ گونه قدر و اهميتى به لحاظ هنرى نخواهد داشت. و اگر اين ارزيابى بدون ديدگاه تاريخى و حساسيت هنرى صورت بگيرد، ناگزير در تنگنايى صرفاًآكادميك يا علمى يا اخلاقى محصور خواهد ماند. پس شرط دريافت ناشى از باز آفرينى و ارزيابى محصول داورى، جهت يابى تاريخى است.كسى براستى به باز آفريدن كار هنرى موفق مىشود كه محتوايى را كه پديد آورنده در آن بيانكرده است دريابد، بدين معنا كه بتواند آن را در مقام وسيله ارتباط و مفاهمه مورد تعبير و تفسيرقرار دهد. اينگونه دريافت نه تنها مستلزم فهم عمومى وسيله هنرى به كار رفته، بلكه نيازمندآشنايى با زبان و اصطلاح هنرمند است، و آنچه اين دو را تعيين مىكند مكتب و دوره و فرهنگو شخصيت اوست. دريافت مورد بحث همچنين مستلزم شناخت عصر هنرمند و آگاهى ازمحيط فكرى و روحى اوست. بدون اينگونه جهت يابى تاريخى، هيچ ناقدى، هر قدر هم داراىحساسيت هنرى، از دام «احساسات سطحى» رهايى نخواهند يافت، بدين معنا كه آنچه را در كارهنرى نيست در آن داخل خواهد كرد و به دريافت برخى از عناصر و اجزاى آن كامياب نخواهدشد. ارزيابى محصول داورى نيز دلبخواهى و نامنصفانه خواهد بود اگر بر فهم تاريخى و عينىآنچه مورد ارزيابى است استوار نباشد. پيش از اينكه بپرسيم «فلان چيز چه ارزشى دارد؟»، بايدسؤال كنيم «فلان چيز چيست؟»، و به اين سؤال فقط مىتوان در چارچوب تاريخ پاسخ داد.
به همين سان، اساس نقد تاريخى و داورى نقدى نيز باز آفرينى كار هنرى با تمام فرديت وتشخص آن است. كار مورخ هنر و ادبيات مشروط و مقيد به اينگونه باز آفرينى است، زيراموضوع بررسى او فقط بر اساس واكنش بيواسطه و مستقيم هنرى تعيين مىشود. فقطحساسيت هنرى آدمى آشكار مىكند كه چه چيزى «كار هنرى» است يا نيست، و بنابراين، چهچيزى موضوع تاريخ هنر و ادبيات قرار مىگيرد يا نمىگيرد. از سوى ديگر، فقط چيزى رامىتوان موضوع ارزيابى معتبر هنرى قرارداد كه با صحت و امانت باز آفرينى شده باشد. كار بردمكانيكى قواعد و اصول نمىتواند پايه ارزيابى واقع شود. بايد بتوانيم آنچه را مورد داورى قرارمىدهيم «احساس كنيم»؛ ارزيابى ما بايد بر اساس تجربه بيواسطهاى كه مستقيماً از كار هنرىحاصل مىكنيم صورت گيرد. و سرانجام اينكه ارزيابى محصول داورى گر چه به يك معنا اوج نقادى است، ولى از آغاز درسراسر عمل نقد وجود دارد. هر قدر هم كه بكوشيم تا پايان باز آفرينى و پژوهش تاريخى،ارزيابى را به تأخير اندازيم، باز مىبينيم كه از اول به ارزيابى كار هنرى مشغول بودهايم. ازارزشگذارى در انديشه و كردار گريزى نيست. همينكه با كار هنرى روبرو شويم، شروع بهارزيابى آن مىكنيم، صرفنظر از اينكه اين ارزيابى چقدر هنوز در مرحله آغازين باشد و، با توجهبه شواهد تاريخى جديد و يافتههاى محصول باز آفرينى مجدد، چند بار مورد باز نگرى قرارگيرد. اين وسواس ارزيابى نه تنها گريزناپذير است، بلكه از نظر پژوهش تاريخىِ سودمند و بازآفرينىِ ثمربخش هنرى نيز جنبه اساس دارد. پژوهش تاريخيى كه از آغاز تا انجام به راهنمايىارزشها و معيارهاى هنرى يا غيرهنرى صورت نگيرد و فاقد ديدگاه ارزشى باشد، پيش پا افتاده وبىتأثير خواهد بود. هر تحقيق تاريخى، چه در هنر و چه در حوزههاى ديگر، به شرطى نتايجمهم و پرمعنا خواهد داد كه به هدايت اصول ارزشى به انجام برسد. باز آفرينى هنرى نيز اگركيفيت هنرى و حقيقت و اهميت و معناى هنر را ناديده بگيرد، چيزى جز هوسبازى و ملاعبهنخواهد بود. حتى زيبا پرستانى كه هنر را براى خود هنر مىخواهند و به حقيقت و اهميت آناعتنايى ندارند، اگر تيز بينى به خرج دهند، متوجه كيفيت «ناب» اثر هنرى خواهند شد و بهلطافت ذوق زيبايىشناسى خويش آفرين خواهند گفت.
بنابراين، ناقد جامعالاطراف و كامل آنچنان كسى است كه در جهتگيرى تاريخى نسبت بهكار هنرى و باز آفرينى و ارزيابى آن يكسان زبر دست باشد. هيچ ناقدى نمىتواند از هر يك ازاين سه نظر دچار نقص و كمبود باشد. ولى هر ناقدى از جهت خلق و خوى و آموزشى كه ديده،در برخورد با آثار هنرى در رشتههاى مختلف، در اساس شيوه برخوردى از جنبه تاريخى يا بازآفرينى يا داورى اتخاذ مىكند. غلبه هر يك از اين سه استعداد و علاقه در ناقد، او را متعلق بهيكى از نهضتهاى نقدى و فرهنگ وى معرفى خواهد كرد. وجه تمايز اين نهضتها از يكديگر،تأكيد هر كدام بر جنبه خاصى از نقادى است كه ممكن است قرنها ادامه يابد ولى در بعضىدورههاى تاريخ حائز اهميت ويژه شود. طورمثال، در فرهنگ اروپايى، مكتب نقد «نئوكلاسيك»عمدتاً به داورى تمايل داشت و وجه امتياز آن پيروى از اصول گرفته شده از كتاب فن شعرارسطو بود و بازار آن در سدههاى هفدهم و هجدهم رونق داشت. مكتب نقد «رمانتيك» بيشتر بهبازآفرينى گرايش داشت و بر نبوغ تأكيد مىگذاشت و معتقد بود كه كيفيت هنرى عقلاًتحليلپذير نيست و فهم و دريافت هنرى به طور شهودى حاصل مىشود. اين مكتب در نيمهنخست قرن نوزدهم رواج داشت. و سرانجام مكتب جديد پژوهش تاريخى در ادبيات و هنرهاىزيباست كه در نيمه دوم قرن نوزدهم اهميت روز افزون يافت و هنوز شيوه برخورد فائق با هنراست. تكرار مىكنم كه اين نهضتها فقط از جهت تأكيد بر يكى از جنبههاى نقد با هم تفاوتدارند، و شخصيتهاى برجسته در هر يك، در هر سه شيوه نقادى استعداد فوقالعاده داشتهاند.ناقدان بزرگ جوّ فكرى روزگار و فرهنگ خويش را منعكس مىكنند و به يكى از سه نهضتبزرگ نقدى تمايل نشان مىدهند. اين سه جنبه نقد مآلاً به يكديگر وابستگى متقابل دارند. براى اينكه هرگز از اين امر غافلنشويم، بايد توجه كنيم كه ترتيب منطقى جنبههاى مذكور با تقدم و تأخرشان از حيث روانىتفاوت مىكند. پژوهش تاريخى منطقاً مقدم بر باز آفرينى هنرى و شرط لازم آن است (هر چندشرط كافى نيست)، زيرا كار هنرى (بويژه اگر متعلق به عصر يا فرهنگ ديگرى باشد) بدون جهتيابى تاريخى قابل فهم نيست. باز آفرينى نيز به نوبه خويش شرط لازم داورى نقدى است (هرچند شرط كافى نيست)، زيرا فقط چيزى را مىتوان به نحو مفيد معنا ارزيابى كرد كه قبلاً ازطريق باز آفرينى درك شده باشد. اما وقتى از جهت روانى به چيزى علاقهمند باشيم، اين ترتيبمعكوس مىشود. معمولاً زحمت باز آفرينى چيزى را بر خود هموار مىكنيم كه در نظر اولعلاقه هنرى ما را برانگيخته باشد (يعنى ارزيابى محصول داورى ما درباره آن كمابيش مساعدباشد)؛ و در قلمرو هنر، انگيزه پژوهش تاريخى معمولاً تمايل درك بهتر چيزى است كه قبلاً آنرا باز آفرينى كردهايم و به ما لذت داده است.
ممكن است بگويند كه ارزيابى محصول داورى و دفاع از آن، حق ويژه ناقد است، و علاقهمردم غير اهل فن به باز آفرينى و التذاذ هنرى محدود مىشود. ولى پافشارى بر اين فرق ميانناقد و غير اهل فن، تصويرى معوج و منحرف از ماهيت يكپارچه واكنش آدمى نسبت به هنرعرضه مىكند. حقيقت اين است كه شخص غير اهل فن نيز آنچه را درك مىكند و از آن لذتمىبرد پيوسته مورد ارزيابى قرار مىدهد، و اكثر ناقدان حرفهاى نيز به اين جهت اين پيشه رابرگزيدهاند كه از توان فوقالعاده باز آفرينى و التذاذ هنرى بهره مىبرند. هر چه مسأله را بيشتربسنجيم، بيشتر به اين نتيجه گريزناپذير خواهيم رسيد كه كسى كه به طور جدى به هنر بنگرد،يعنى هم باز آفرينى و هم داورى كند، ولو به توان نقدى لازم مجهز نباشد، در مقام ناقد قرارمىگيرد.
June 26th, 2005
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
مسايل هنری
- ماریا دارواســـد الله آرام هنرمند تیاتر افغانستان به جاویدانگی پیوست
- نویسنده و مرتب عبدالله « وفا»یادی از استاد حفیظ الله « وفا » نورستانی
- سید احمد ضیا نوری روان مطهر و بزرگ استاد ( بیسد) شاد
- میرعبدالواحد ساداتصدای آشنای کریم از ام البلاد قدیم
- ماریا داروبیسد کی بود؟
- زلمی رزمیدرسوگ ازدست دادن استادعبدالقیوم بیسد
- نگارنده: زلمی رزمییادی ازبلبل توده ها مومن جان (بیلتون)
- فرستنده: آصف بره کیفلم یوسف بره کی برندۀ عالی ترین جائزۀ جشنوارۀ جهانی 2013 فلم های کوتاه دانشجویی مونترآل شد
- آصف بره کیدیر کاندیدات
- امان معاشرآریانا سعید با هنر ستوده
- نگارنده : زلمی رزمیمروری برکارنامه هنری وحید قاسمی
- نکارنده : زلمی رزمییادی از رحیم مهریار(سلطان غزل) هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمییادواره احمدظاهر آوازه خوان حنجره طلائی
- زلمی رزمییادی ازاستاد محمدحسین سرآهنگ سرتاج موسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ستاره تابناک و بی بدیل هنر موسیقی افغانستان احمد ظاهر شهید
- امان معاشر ، خبرنگار آزادوحیدامید پیشقراول (راک ان رول)درموسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ( مهریار) که مهرش بدل باقیست
- نگارنده : زلمی رزمییادی از نصرت پارسا
- زلمی نصرتتل پاتي ظاهر« هویدا«
- نگارنده: زلمی رزمی نگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثار زنده ياد ( نينواز )
- بشیر دژم یادی از مرحوم استاد ننگیالی(کارمند شایسته فرهنگ جمهوری افغانستان )
- بشیر دژم هفته تجلیل وقدر دانی از آوازخوان جوان ومحبو ب امُیــــــــــــدنظامی
- بشیر دژم (سرپرست اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان )تجلیل وبزرگداشت از هنرمند ا ین هفته موسیقی ما (بشـــــــــیر احمـــــــــد کــــــــندهاری)
- زلمی رزمیاستاد جلیل زلاند و هفت دهه عشق با موسیقی
- سجیه الهه (احرار) انستیوت ملی موسیقی افغانستان
- نذیر احمد ظفر سالاران هنر در مهاجرت
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادعتیق مزاری ، صاحب صدای سحر انگیزی که به مطرح شدن نیاز دارد
- دکتر بیژن بارانربعه سینماگران: رهنما، غفاری، کاووسی، گلستان
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل وقدر دانی از هفته ای (استاد رحمت الله عامر، نغمه سرا )
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل از هفته ای (استاد حسن هاشمی)
- بشیر دژم یادی از استاد گرامی محمد حسین ارمان
- دکتر بیژن بارانفروغ و فیلم
- داکتر آرینیادی ازظاهر هویدا
- نگاهي اجمالي به زندگي نامه هنري احمد پرویزآهنگسازوترانه سرای جوان وخوش صدا
- شیرین نظیری فعال حقوق زنبانوافسانه ستاره هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمیهمایون سخی نوازنده پنجره طلائی هموطن ما در یک نگاه
- عطا احمدىراجش كنا ستاره سينماى هند درگذست
- سید احسان " واعظی "استاد محمد حسین سر آهنگ( بخش دوم )
- سید احسان واعظی پایه های مستحکم خرابات کابل
- سید احمد ضیا نوری سلام به این مرد با وقار از روز ازل تا لحظهء غروب
- ماریا دارو الحاج عبدالمحمد همآهنگ
- نگارنده: زلمی رزمیشاخه گلی به احمدظاهر
- نگارنده : زلمی رزمیبه یادمان سومین سالگرد درگذشت خانم ژیلا آوازه خوان سابقه دار رادیو و تلویزیون کشور
- نوشته داکتر عارف پژمانهماهنگ ، صدايی کابليان، خاموش شد!
- ولی محمد« نورزی»د استاد هم آهنګ په یاد
- عطا احمدىبازهم صداى دلنواز ديگرى خاموش شد!
- همایون باختریانیغلام محمد مصور میمنه گی پیشاهنگ هنر نقاشی مصور
- رسول پویاندر مجلس استاد محد علی عطار هروی
- دکتر بیژن بارانوزن هجایی سرود سراومد زمستون
- اسماعیل هوشیارفاصله فتوای دیروز تا به امروز !
- امان معاشر،خبرنگار آزاد فلم برقع در فستیوال بین المللی فلم های مستند درونکوور کانادا
- دکتر بیژن بارانگویشهای ترانه و سرود
- نگارنده : زلمی رزمیسینمای افغانی درکجا ایستاده است؟
- نوشته : ماریا دارو آنکه هویدا بود ناپیدا شد مگر طنین صدایش که آخرین بار شینیدم در گوشهایم ظنین انداز است
- عبدالو کیل کوچی ظاهر هویدا به جا ودانگی پیوست
- ولی محمد نورزیدافغانستان نامتو سندرغاړی ظاهرهویدا په آلمان کي په حق ورسیدې
- نگارنده : زلمی رزمیمرگ هنرمند درغربت
- عطا احمدىظاهر هويدا آوازخوان نسلهاى ديروز،امروز و فردا ى كشور درگذشت
- حمید محویبرتولت برشت دربارۀ سینما (1931-1933)
- نقدی از همایون کریمپورهمسایه
- دکتر بیژن بارانمحبوبترین سرود ایرانی- سراومد زمستون
- نگارنده : زلمی رزمینگرش کوتاهی دربارهٔ شخصیت هنری نجیب رستگار
- سیامک ستودهگلشیفته فراهانی خراشی بر پوست شب
- نگارنده: زلمی رزمیاستادهماهنگ چهره سرشناس و بنام هنرموسیقی سرزمین ما دربستربیماری
- سید احمد ضیا نوریضایعهء فرهنگی
- نگارنده : زلمی رزمیتواب وهاب هنرمندچیره دست و قابل افتخار برای جامعه افغانی
- کریم پوپلصفدر توکلی
- نیلاب موج سلامفریدا کالو، لیوتروتسکی، اندری برتون، نمایشگاه پاریس
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (2)
- صالحه رشیدیدر حقيقت فلم مدرسه افتتاح شد !
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (1)
- عطا احمدىجگجيت سينگ شهنشاه غزل خاموش شد
- ارسالی ش اسحاق زیدرگذشت شهنشاۀ غزل، جگجیت سنگ
- باز گل بدخشیکریم پوپل
- برای ویکتور خارا یازده سپتامبر
- نگارنده : زلمی رزمی تبصره ای پیرامون ( تبصره گذرا بر تدویر نشست فرهنگی کشورهالند) و جوایز سینمایی شهر فرانکفورت
- شبی در پای نوای دلنواز موسیقی با حبیب قادری فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد
- ارسالی شین میم شینفرزند «وین سرخ»
- زلمی رزمییادمان اولین سالگرددرگذشت رحیم مهریار
- زلمی رزمینگاهی به ویدیوهای افغانی و ویدیوسازان
- محمدرضا راثی پورسردسته ابلهان تهران
- ازکریم پوپلبابه قِران
- ماریا داروتداوی جناب امانی هنرمند خوش آواز آغاز گردید
- نوشته نذیر ظفربلبلی که ترانه ندارد
- فرشید رویاییکمانکشی های مروت
- نگارنده : زلمی رزمی امیرجان صبوری هنرمندی که با دختر(هری) بدنیا آمد
- مکی عارفیادبود درگذشت زنده یاد عارف جهش
- برگزیده نقاشی هایبرگزیده نقاشی های
- برگردان شین میم شینپابلو پیکاسو ـ نقاش توده ها
- فرامرز دادرسخرسی که دو گروگان آلمانی را در ایران نجات داد
- منیر سپاسصدای خراباتیان کابل
- همت الله امین زینازيه اقبال دپښتوژبې غزلبوله سندرغاړې
- امان معاشر مصاحبۀ تلفونی خبرنگار مجلۀ نشریۀ زن با خانم پرستو بلبل خوش آواز کشور ما
- نگارنده : زلمی رزمی خانم پرستو مهریار ستاره همیشه محبوب هنرموسیقی بانوان کشور
- دکترحمید مفیدحمید جلیا مردیاز تبار هنر و خرد
- متن کامل دفاعیه جعفر پناهی تاریخ برخورد با هنرمندان را فراموش نمیکند
- حمید محویتأملاتی دربارۀ مفهوم سینمای ایران
- الف - محشور چشمان آبی چهره گلابی
- نو شته نذیر ظفرهنر مل ؛ هنر مل بود
- فضل الرحیم رحیم ممثل ، دایریکتر و صورتگری با جاذبه ئ از عشق و ا مید جهان فانی را وداع گفت
- دکتر بیژن بارانتطور موسیقی ایرانی
- نگارنده : زلمی رزمی نگاهی گذرا بزندگی وکارنامه های جلیل احمدمسحورجمال
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم منیر سپاس ، آوازخوان با استعداد کشور ما مقیم المان
- امان معاشرستار صابری هنرمند نقاش، نویسنده، و کارتونیست مستعد کشور
- امان معاشر،خبرنگار آزادسخنی چند با یک تن از جوهر شناسان
- نوشته : انجنیر صدیق قیام تال و لی یا ریتم
- نکارنده : زلمی رزمی مرگ رحیم مهریارآوازخوان خوش آواز وسابقه دار رادیوتلویزیون کشور
- همت الله امین زیله سندرغاړې نازيې اقبال سره ادبي مرکه
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم ببرک وسا ، موسیقیدان افغان مقیم المان
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد اینک سی و یک سال ازمرگ احمد ظاهر ، آوازخوان نسلها می گذرد او هنوز هم محبوب قلبهاست
- نگارنده : زلمی رزمیبیاد استاد فقید محمدحسین سرآهنگ
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با ممثل ورزیدهء تیاتر و سینما کشورما آقای زبیرپاداش مقیم المان
- انجنیر صدیق قیام انواع موسیقی در جهان
- انجنیرعبدالقادرمسعود ارواښاد استاد اولمیر زموږ د هیواد ویاړلي اوبرمیاله هنري څیره
- سید احمد ضیا (نوری) چراغ دیگری خاموش شد
- نوشته : انجنیر صدیق قیام راگ و تات
- نيلاب سلامبدرود « رودگر » با رود زندگی
- عبدالوکیل کوچیهنر وهنر مند
- نو شته نذیر احمد (ظفر)خنده ای اشکریز
- فضل الرحیم رحیم انیسه وهاب ، هنربیشه ء ممتاز کشورما جهان فانی را وداع گفت
- مرکچی: انجنیرعبدالقادرمسعود د خوږغږلرونکی سندرغاړی استادیارمحمدسره ځانګړی مرکه
- حمید محوینقدی در بارۀ «انجمن هنر در تبعید»
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با احمد پرویز آهنگساز و آواز خوان خوش صدا و با ذوق
- نوشته : انجنیر صدیق قیام مبدأ موسیقی و فولکولور
- فضل الرحیم رحیم گفت و شنود با محترم بشیر دژم ، هنرمند با سابقه عرصهء موسیقی افغانستان
- نوشته : انجنیر صدیق قیامدرک موسیـــــــــــــقی
- آصفه"صبا "یادی از پروفیسور غلام محمد میمنگی
- انجنــــــــــــیر صدیق قیام فراز ونشیب موسیقی در سر زمین ما
- مرکه کونکی انجنیر زلمی نصرتد محترم فرهاد «دولت زی» سره لنډه مرکه!
- نگارنده : زلمی رزمی جشنواره بزرگ موسیقی افغانی درشهرهامبورگ یک استثنا بود
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش سوم
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش دوم
- انجنیر صدیق قیام سرقت آثار ادبی دیگران گناه نابخشودنی است
- میهن فدا -- محشور به بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادچهارمین جشنواره ء اهدای جوایز تلویزیون آریانا، به بهترین های هنر موسیقی افغانستان، در شهر هامبورک المان
- رزمیآشیانه
- فضل الرحیم رحیمآیندهء درخشان در انتظار جوانی بنام احمد پرویز ، آواز خوانی با صدای سحر انگیز
- انجنير سيد احسان واعظی خرابات و نقش آن درسيمای فرهنگی کشورمان
- داکتر خاکستر تکه تکه تکه میشم
- زلمی رزمی دنیای هنروهنرمندان
- نگارنده : زلمی رزمیزما درهمه مرگ را زاد ایم
- رستم پیمانعلل "جاوید"انگی آمدظاهر
- هـ. دوستگُرمانی، یا شاگرد شدن نزد استاد موسیقی،رسم پسندیدۀ نگهداشتنی
- سيد مرتضي حسيني شاهترابينگاشتهاي برای "آخرین ملکهی زمین"
- نگارنده : زلمی رزمی به مناسبت درگذشت ( بلبل بدخشان )
- امان معاشر خبر نگار ازادگیتار نواز یما شپون در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر خبرنگار ازادسخنی با مجید قیام رییس مرکز فرهنگی و خانه مولانا در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر نمایشگاه نقاشی ستار صبوری در کنفرانس صلح جهانی در کانادا
- عبدالقدیر میرزاییگزارش از اهدای جوایز به هنرمندان موسیقی افغانستان در کالیفورنیا
- فضل الرحیم رحیم حشمت خان ،با همه ارزو ها نیکی که برای شگوفانی سینمائی کشورما داشت چشم از جهان بست
- فضل الرحیم رحیم داکتر واحد نظری ، دایرکتر ، سناریست و طنز نویس موفق کشور ما در بلجیم
- فضل الرحیم رحیم حفیظ کروندگر ، اواز خوان پرتلاش و با استعداد
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد(پردهُ سوم)
- امان معاشرموسیقی میراثمز گنجینه سی
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد( پردهٌ دوم)
- امان معاشرتنبوره بابه قیران
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد
- امان معاشر ستاره هنری از سمنگان در اسمان هنر موسیقی ما درخشید
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پر د ۀ پنجم
- فضل الرحیم رحیماستاد جلیل زلا ند ، شخصیت سرامد و ماندگار در موسیقی افغانستان
- فضل الرحیم رحیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور روی صحنه امد
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پردهّ سوم و چهارم
- نوشته : امید آذرخشپروفیسور امان الله " حیدرزاد"هنرمند والایی از تبار "مانی" و "بهزاد"
- فضل الرحیم رحیم حفیظ بخش ، غنچهء پرباری دست پرودهء شهنشاه غزل ، زنده یاد استاد رحیم بخش
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضليپر د ه د و م
- فر ستنده : نذ یر ظفر نما یشگاه آثار تا ریخی افغا نستان سوال بر انگیز است
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضلير و با ه مکا ر
- عبدل نصرت یک لحظه خاموشی
- ماريا دارو راحًیً چی وژارؤ په چیغو چیغو
- ترجمه از فرانسه توسط حمید محوی اتورانک هنر و هنرمند
- نويسنده: سيد مرتضي حسيني شاهترابينقد فيلم بادبادكباز يا گديپرانباز
- مترجم: انجنیرحفیظ اللــه زریـــر گنجینۀ در کابل
- زلمي رزمينگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثارزنده ياد ( نينواز)
- فضل الرحیم رحیم البوم " مادر" اولین کار هنری پیمان حبیب زی
- نو شته نذ یر (ظفر)سفیر دلها
- پشتون – ص – نبردموسيقي ،نوروزورسالت هاي ملي وميهني
- برگردان از یوسف آرینتا" تکسی در تاریکی" برنده اوسکاربهترین فلم مستند
- سعدشصت ساله گي ظاهرهويدا مبارک باد
- نگارنده: زلمی رزمیحضورزنان افغان درصحنه های تياتر
- سيد مرتضي حسيني شاه ترابينفوذ باليوود در افغانستان
- ترجمه ونوشته از :ظاهر دقیقجنگ چارلي ويلسون
- فضل الر حیم رحیم درسوگ و اندوهء شخصیت فرهنگی کشورما مرحوم ضیا قاریزاده
- نویسنده ظا هر دقیق تبصره وانتقاد یک هزاره مهاجر افغان از فلم گدی پرانباز
- فضل الر حیم رحیم گنجینه و پُند ک،اثر استثنائی هنر موسیقی کشور ما
- فضل الر حیم رحیم بصیر حید ر ، سینما گر موفق کشور ما
- فضل الرحیم رحیم مريم شريفي هنرپيشه موفق سينما
- اسد بودافرشتهاي با ناخنهاي سبز
- اسد بودا نسلكشي و منظره
- گزارشگر: ماریا یقینفیلم کوچه نارنجی
- فضل الر حیم رحیم گفت وشنود با دوشیزه رویا مالک، هنر پیشه سینماء خارج از کشور ما
- فضل الرحیم رحیم ظاهر هویدا ، با گامهای استوار از هنر موسیقی تا هنر هفتم ( سینما)
- فضل الر حیم رحیم با فريدون نيازی آشنا شويد
- فضل الر حیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور
- فضل الر حیم رحیم بزرگداشت از شصت ویک سالگی صاحب صدای سحرانگیز ، هنر مند نسلها احمد ظاهر و بیست هشتمین سالروز مرگ ان سرود گر جاویدان
- مهدی حق وردی طاقانکِیتحلیل سریال جواهری در قصر
- سید احمد ضیا نوریبه یاد نابغه و پروفیسور هنر موسیقی و آواز خوانی در افغانستان
- فضل الرحیم رحیم سخنان چند پيرامون موسيقي تکنو
- اسدالله کشتمند امیر جان صبوری «نیک مردی از تبار نیکان»
- تهيه وترتيب - صباحاول مي سرود هاي جاودانه
- فضل الرحيم رحيمبه ياد بود از استاد رفيق صادق فقيد
- فضل الر حیم رحیمفیروزه نشانهء از مقاومت در برابر غم و درد روزگار
- فضل الر حیم رحیم آشنايي با کارتونيست چيره دست کشورما
- نیلاب سلامتأملی بر "عطر" یا "سرگذشت یک جنایتکار"
- فضل الر حیم رحیمهنر کهکشانی
- فضل الرحیم رحیم شب موسیقی رپ
- فضل الر حیم رحیم پنجه های سحرآميز شيفته محشر مي کند
- فضل الر حیم رحیمساربان به زادگاهش برگشت
- حضرت ظریفی 60مین سالگرد تولدو 27 مین سال روز وفات احمد ظاهر
- فضل الرحیم رحیمبه بهانهء بیست وهفتمین سال مرگ بلبل شوریدهءکشور
- فضل الرحیم رحیم طنین آوازی که بارور شدن موسیقی کشور را نوید میدهد
- گزارشگر مشعلخبر فرهنگي
- فضل الرحیم رحيم ياد نصرت پارسا را گرامی ميداريم
- ساجدهازدرياي آرام شعرتاموج نوازشگر موسيقي
- فضل الرحیم رحیم آشنايي با کارگردان فلم گل محمد و درمحمد
- فضل الر حیم رحیم با سخي رحيمي آواز خوان خوب آشنا شويد
- زریر راوش سرود باستان
- فضل الرحیم رحیم اميد هنری فردای ميهن ما
- ارسالي سمسورهنر، حقيقت و سياست
- ارسالي سپيده صدفبابانوئل شخصيت جذاب سينماي جهان
- منيرسپاس بلخيتراوش اصالت ترنم و اسرار عشق
- زهره يوسفيرفيق ِ صادق ِ مردم
- ارسالي بنفشه ميتراگوگوش در گفتگو با روزنامه اينترنتى «روز»: از زندان تهران تا قفس لس آنجلس
- تهيه و تدوين از عبدالعزیزجهت نگاه مختصری به سير موسيقي در افغانستان
- استادصباحهنر و خلا قيت هنری
- آزمونچارلی چالین
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنرشرقي وغربي دربرگ هاي تاريخ
- زهره يوسفيپژواک در لايتناهي عشق و احساس
- ارسالي فرزاد ساحلسه جنبه نقد هنری
- ا ستا د صبا ح احمد ظاهرجا ودا نه مرد موسيقي کشو رما
- زهره يوسفيو بازهم ضايعه ی و اينبار هم جبران ناپذير
- تلخيص ا ز داکتر صيقلمروري برفيلم «اسكندر كبير» ساخته اليور استون
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنربي مانند ، نامه چارلي چاپلين به دخترش وجالبترين مصا حبه پسرچارلي چاپلين
- رستاخيزامروزما را با ارثـيه سياه خود تباه کرديد فردا يمان را به خو د ما وا گذ ا ريد !!!