هيچ نمى گويم، نمى خواهم سعيدى سيرجانى بشوم
براى من ديگر اوج گرفتن دير است
آن وقت ها به او مى گفتند: شاه ماهى هنر ايران. حالا شده است «گل بانو». آن وقت ها، تهران بود، حالا لس آنجلس. نه تهران، برايش تهران ماند؛ كه شد زندان صدايش؛ نه لس آنجلس، لس آنجلس، كه شد جايى كه «بايد مواظب باشى كمتر بهت صدمه بخوره.» تهران كه بود، ماندنش عجيب بود. ۲۱ سال، كنج يك آپارتمان، با صدايى زندانى كه «سقف» پيدا كرده بود. وقتى هم رفت، رفتنش عجيب بود: «آنقدر سريع اتفاق افتاد كه فرصت فكركردن» پيدا نكرد. با آدمهايى عجيب. با اسم هاى مستعار، و با قرار دادهايى در جيب كه «از بازى در فيلم» شروع شد و به «چند تا كنسرت» رسيد. حالا گوگوش، فائقه آتشين، دور از مسعود كيميايى، همسرش، در كاليفرنياست. در لس آنجلس. هنوز هم شعر مى خواند، كتاب مى خواند، اخبار ايران را دنبال مى كند: و هنوز كه هنوز است، نمى خواهد يك چيزهايى را بگويد: «سعيدى سيرجانى را اينجا نابود كردند. بعد او رفت به ايران و به آن سرنوشت دچار شد. براى همين من در اين زمينه نه صحبت كردم، نه مى كنم». با گوگوش، از آنچه مى خواهد، سخن را آغاز مى كنيم.
گوگوش در كاليفرنيا چه مى كند؟
گوگوش در كاليفرنيا تلاش مى كند موانع را از سر راهش بردارد. البته چند روزى است بعد از دو سال كه از طريق دادگاه جلوى فعاليت و خواندنم را گرفته بودند توانسته ام از قيد قراردادهاى تحميلى آزاد شوم و خوانندگى را از سر بگيرم.
و زندگى چگونه مى گذرد؟
نسبت به آن تنش هائى كه در ۲۱ سال گذشته، به دليل وجود فضاى اجتماعى سياسى حاكم بر ايران داشتم، زندگى ام در آرامش بيشترى مى گذرد. در كنار فرزند و نوه هايم. البته اينجا هم تنش هست، ولى تنش هاى اينجا بيشتر فردى و شخصى است. بايد مواظب باشيم به خودمان و دورو برى هايمان صدمه كمترى برسد.
لابد انتظار نداشتيد كه در اينجا با اين مسائل رو برو بشويد.
چرا، اتفاقا من در ايران كه بودم، هميشه اين چيزها را در ذهنم پيش بينى مى كردم. همين اتفاقاتى را كه در اين دو سال برايم افتاد و اصلا همين چيزها بود كه مانع مى شد پا پيش بگذارم. مى گويند هرچه را براى خودت تكرار كنى، برايت اتفاق مى افتد. و من گاهى فكر مى كنم آنقدر اين چيزها را به خودم گفتم و تكرار كردم، كه عاقبت اتفاق افتاد.
ولى به هر حال اين چيزها ساخته ذهن شما نبود. وجود داشت.
بله وجود داشت. واقعى بود. در اطراف من آدم هائى بودند كه براى مال اندوزى از هيچ كارى، فروگذار نمى كردند. حتى به قيمت جعل و دروغ.
درست است كه آن آدم هائى كه در آمريكا و كانادا برايتان ايجاد مشكل كردند، با ايران هم ارتباطاتى داشتند؟
اگر بگويم آن كسانى كه در ايران فعاليت هنرى مى كنند، با اين افراد در اين سوى آمريكا، رابطه هاى اطلاعاتى دارند، باور كردنى است؛ ولى من نمى خواهم اين باور را داشته باشم.
اصلا آن «كسانى كه در ايران فعاليت هنرى» مى كنند، چطور سراغ شما آمدند؟ چه شد كه بعد از آن همه سال، فكر كرديد از ايران بياييد بيرون؟
اگر بگويم كه اين اتفاق براى من چنان سريع روى داد كه فرصت فكر كردن براى قبول يا ردش را پيدا نكردم، شايد باور نكنيد. تا قبل از آن، يعنى تا شش هفت ماه پيش از آن، باز از طرف كسان ديگرى هم از اين پيشنهادها به من مى شد كه نمى پذيرفتم. حتى نمى خواستم با آنها برخورد بكنم كه پيشنهاد را از زبان شان بشنوم. از مسعود خواهش مى كردم با آنها صحبت كند و در عين دادن جواب منفى، اصولا ببيند آنها چه كسانى هستند.
چه كسانى بودند؟
ظاهرا از همين هائى كه كنسرت مى گذارند. ولى من به هر حال پيشنهاد آنها را نپذيرفتم، ولى به يكباره از طريق مسعود به من پيشنهاد كردند كه در فيلم بازى كنم.
از طرف برادران شايسته در هدايت فيلم؟
بله، من هم قبول كردم و با هم قرار داد بازى در چهار فيلم را بستيم. شايسته اول اصرار داشت كه اسمش برده نشود، بعد وقتى قرار داد را بستيم، در ميانه كار ديدم ديگر خودش را كنار كشيده و مرا سپرده به آقايى به نام خوش زبان.
يعنى شايسته قرار داد را بست و گفت اجازه بازيگرى شما را هم مى گيرد؟
بله، ولى بعد گفت بايد بيرون از ايران كار كنيم تا جلوى مزاحمت ها و اشكالاتى كه مى تواند پيش بيايد، گرفته شود. گفت بهتر است اينجا نباشيم، كار را تمام مى كنيم و اينها را در برابر عمل انجام شده قرار مى دهيم. همان كارى كه براى ديگر هنرمندان قديمى كرده بودند. به هر حال چند روز بعد از بستن قرار داد، مسعود از قول شايسته گفت دلت مى خواهد در حين بازى در فيلم، چند كنسرت هم بدهى؟ من خيلى سرسرى و عادى گفتم: آره، چرا كه نه. اگر بشود كه خوب است. بد نيست!
بد نيست؟
فكرش را بكنيد، من يك عمر، شب ها چه خواب هائى كه نديده بودم و حالا مى گفتم: بد نيست! خلاصه به همين دليل اصلا نمى دانستم در قرار داد ما درباره كنسرت قرار است چه چيزى گذاشته شود. ظرف يك هفته اين قرار داد هم بسته شد و ظرف دو سه روز، پاسپورت من آماده شد. آن هم در حالى كه من طى بيست سال، حداقل پانزده سال دنبال گرفتن پاسپورت بودم و نشده بود. پول را كه داديم، پاسپورت را دادند.
فكر مى كنيد اگر در اين رابطه نبود، با وجود دادن پول، به شما پاسپورت مى دادند؟
اگر مى دانستند كه براى چنين كارى است، نه، نمى دادند.
نه، حتى به صورتى كلى تر. براى سفر؟
نمى دانم مى شد يا نه، چون هر بار كه مراجعه مى كردم، مى گفتند اينقدر بدهكارى و روى گذرنامه ات ممنوعيت وجود دارد. آن پول را به دارايى بده، كاغذ رفع ممنوعيت را بياور تا ما پيگيرى كنيم. من هم نه اين پول را داشتم، و نه اصلا پرداخت آن را قبول داشتم. هميشه مى گفتم: اين پول را به دارايى بدهكار نيستم. بعد هم اگر بدهكار بودم، شامل مرور زمان شده، و اگر هم نشده، وقتى شما مى گوييد صداى زن حرام است، چرا مى خواهيد پولش را بگيريد؟
يعنى ماليات بر عمل حرام، منعى ندارد
بله، هزارتوى عجيب و غريبى است. نمى دانم، شايد هم قسمت اين طورى بود.
خوش چهره در ايران چكاره بود؟
(با خنده) خوش چهره، نه، خوش زبان. خوش چهره يك آقايى است كه قرار بوده در كابينه جديد وزير اقتصاد باشد.
بله، ببخشيد
خوش زبان در ايران بود، و از اول به اسم ديگرى به من معرفى شد. البته نمى خواهم نبش قبر بكنم، ولى يك جورى در دفتر شايسته بود كه به نظر عادى نمى رسيد.
چه شكلى بود؟
شبيه آقاى خيابانى كه در گروه ورزش تلويزيون است.
ولى او كه نيست؟!
نه، شبيه برادر دوقلويش بود. كت و شلوار تميزى هم مى پوشيد.
شما هم سئوال نمى كرديد كه آقا شما چكاره ايد، يا حتى از شايسته نمى پرسيديد كه او كيست؟
چرا شايسته گفت ايشان در كانادا اقامت دارند و امور مربوط به سفر ما را انجام مى دهند، ولى درواقع اصلا كار به اين چيزها نكشيد. همه كارها، شايد در طول يك هفته انجام شد. من اول بار او را در مقابل اداره گذرنامه ديدم. آمده بود كه به گفته خودش، پاسپورت مرا بگيرد و همان روز براى گرفتن ويزا به سفارت كانادا ببرد. بعد ها خبردار شدم كه جاى من، در پاسپورتم امضاء كرده. يعنى نوشته بود گوگوش، در صورتى كه امضاء من گوگوش نيست. بعد هم با پاسپورت من رفته بود پاريس تا براى برگزارى كنسرت قرار داد ببندد، بعد از دو سه روز هم برگشته بود ايران. بعدها كه ما كانادا بوديم، يك آقايى در پاريس به نام عباسى سرو صدايش درآمد كه «گوگوش از طرف جمهورى اسلامى آمده، قبلش هم مى خواستند با من قرار داد ببندند كه من اين كار را نكردم.»
از سر و صداهاى اين آقا در پاريس بود كه من فهميدم آقاى خوش زبان به جاى رفتن به سفارت كانادا، به فرانسه رفته و پاسپورت مرا هم نشان اين و آن داده كه ببينيد گوگوش دارد مى آيد. اين هم پاسپورتش. خلاصه من پيش از آن به خاطر مجموعه احوالات روحى و كمى وقت، اصلا سئوال نكردم، فقط شب آخر، و قبل از بيرون آمدن از خانه، شهرام ناظرى به من زنگ زد و گفت خيلى راجع به تو با آقاى خوش زبان حرف زدم. من گفتم: خوش زبان كى هست؟ او پاسخ داد يك آقايى است و بعد هم با مغلطه، سر و ته حرف را هم آورد و جمعش كرد.
با هم از تهران بيرون آمديد؟
بله، اين آقا همراه ما بود به اضافه يك آقا و دو خانم ديگر. من هيچ كدام را نمى شناختم. فقط شايسته در فرودگاه به من گفت شما خيالتان راحت باشد. من خودم را به شما مى رسانم.
گفتيد دو خانم و...
بله يك دخترى بود كه مى گفتند عكاس است و قرار است دستيار شخصى من باشد. من گفتم چطور كسى كه من اصلا او را نمى شناسم، مى تواند دستيار شخصى من باشد؟ ولى به هر حال او بود و هرجا هم مى رفتم با من بود.
چه مدلى بود؟
يك خانم جوان. از همين ها كه عشق فرنگ رفتن دارند. گويا دوست دختر آقاى خوش زبان هم بود. آن يكى هم كسى بود كه باز همراه دوست دخترش آمده بود و كنسرت هاى كانادا را برگزار مى كرد. خلاصه بگويم كه من در برابر عمل هاى انجام شده زيادى قرار گرفتم. بعد كه به كانادا رسيديم، يكى از دوستان بچگى مسعود همراه همسرش كه يك وكيل آمريكايى بود، پيش ما آمدند و آن قرارداد را به انگليسى برگرداندند. البته در ترجمه انگليسى يك چيزهايى هم تغيير كرد.
مثلا چه چيزهايى؟
مثلا نوشته بودند ۵۲ كنسرت در يك سال، يعنى من هم بايد فيلم بازى مى كردم، و هم هفته اى يك كنسرت مى دادم، ماراتن خواندن. من هم چون سال ها بود كه اين كار را نكرده بودم، ديگر حتى نمى دانستم ۵۲ كنسرت در سال يعنى چه. آن هم با چه دستمزدى. دستمزد شش هفت كنسرت در ازاى دادن ۵۲ كنسرت. در واقع از نادانى خودم بود. نمى دانستم.
آقاى كيميايى هم نمى دانستند؟
نمى دانم كه مى دانست يا نمى دانست، ولى قاعدتا اگر مى دانست، نبايد مى پذيرفت، چون كار خودش به تعويق مى افتاد و به اين دليل نمى خواهم قبول كنم كه او مى دانست.
بله نمى شد هم ۵۲ كنسرت داد و هم ۴ فيلم بازى كرد.
همين طور هم شد ديگر. بعد مدام به من مى گفت: پس فيلم من چه شد؟ همه چسبيده اند به كنسرت تو و كار من در هوا ول شده. من هم نمى دانستم كدام طرف را بگيرم. عاقبت هم كار كنسرت را ول كردم و دنبال ساخت فيلم به كوبا رفتيم. دو ماهى هم آنجا علاف بوديم، تابالاخره شايسته آمد و گفت كه اجازه نمى دهند.
در واقع بازى بود همه چيز.
بله، بله.
از آن شبى بگوئيد كه از ايران آمديد. شب آخر.
شب عجيب و غريبى بود. اصلا نمى دانم چطور چمدانم را جمع كردم، به هر حال فكر مى كردم برمى گردم. خوشباورانه عمل كردم و بچگانه. در فرودگاه وحشت عجيبى داشتم كه نكند جلوى مرا بگيرند. حتى موقعى كه سوار هواپيما شديم، باز هم فكر مى كردم الان مى آيند و مرا پياده مى كنند. هواپيما هم كه اوج گرفت، با خودم گفتم الان با بيسيم دستور بازگشت مى دهند و مى گويند در هواپيما، مسافرى هست كه نبايد پرواز كند...
ايرانى هاى زيادى، آدم هاى كاملاً معمولى، در اين سال ها، همين حس را تجربه كرده اند.
بله مى دانم. خيلى حس عجيبى بود. يك ترس دلنشين. البته بعدش دلنشين شد.
شايد هم سفر كردن را فراموش كرده بوديد.
آره، واقعا. عين بچه هائى بودم كه براى اولين بار مى خواهند به سفر بروند. اصلا خودم را فراموش كرده بودم. وقتى با من حرف مى زدند، درباره كنسرت يا چيزهاى ديگر، عين عقب مانده ها نگاه مى كردم. يعنى اين اتفاقات دارد براى من مى افتد؟ من بايد بروم روى صحنه؟ چه تجربه اى بود!
پايتان را كه گذاشتيد روى خاك كانادا چه؟
گيج و گنگ بودم. انگار مرا به ديوار كوبيده باشند. نمى دانستم چه اتفاقى دارد مى افتد.
و اتفاق افتاد. رفتيد روى صحنه. يك صحنه به ياد ماندنى. گريه مى كرديد و چه بسيار آدم ها كه با شما گريه كردند. مى ديديد آن آدم ها را؟
صحبت مردم و من نبود. من بين مردم بودم و مردم روى صحنه. با هم گريه مى كرديم. با هم مى خنديديم. يك حال استثنايى بود كه فكر نمى كنم در تاريخ موسيقى دنيا اتفاق افتاده باشد. يعنى يك خواننده براى مدت ۲۱ سال اجازه خواندن نداشته باشد. صدايش را توقيف كرده باشند. فكر كنيد من تمام اين سال ها نخوانده بودم، حتى در خلوت. اصلا نمى دانستم آيا صدا دارم؟ مى توانم بخوانم؟
به نظر مى آمد كه صدايتان را هم زندانى كرده بوديد. در زمزمه هم، صدا از يك حدى بالاتر نمى آمد
دقيقا. هر وقت مى خواستم يك چيزى را زمزمه كنم، آنقدر يواش مى خواندم كه كم كم فكر كردم صدايم سقف پيدا كرده. صدايم رفته. اصلا فكر مى كردم ديگر نمى توانم بلند بخوانم. اصلا نمى دانستم چطورى بايد رفت روى صحنه. چكار بايد كرد..
و در اولين كنسرت ها، به نظر مى رسيد حركت كردن يادتان رفته
نه، يادم نرفته بود، مى ترسيدم حركت كنم.
حالا راحت شده ايد؟ موانع ذهنى كنار رفته؟
از حدود ده روز پيش كه بالاخره توانستم از شر اين درگيرى هاى اينجا و اين آقايان راحت شوم، بله راحت شده ام.
ماجراى آن درگيرى ها چه بود؟ در كجا ريشه داشت؟
همان طور كه گفتم در قرار داد نوشته بودند ۵۲ كنسرت در يك سال. بعد به كمك آن وكيل آمريكايى، در متن انگليسى، قرار براين گذاشته شد كه تا يك سال هرچه كنسرت گذاشتند، گذاشتند، اگر نگذاشتند، ديگر قرارداد تمام شود. اما آقاى خوش زبان، قبل از اينكه يك سال تمام شود، از طريق چند واسطه با يك كمپانى آمريكايى قرارداد بست كه من براى آنها ۱۹ كنسرت بگذارم، آن هم در حاليكه من ديگر با او قراردادى نداشتم.
ارتباط اين آقاى قاسمى با مسئله چه بود؟
امير قاسمى و مسعود جمالى همان دو نفرى بودند كه بدون داشتن نمايندگى از طرف من، و براساس مذاكره با آقاى خوش زبان قرارداد را با آن كمپانى آمريكايى بسته بودند. ۷۰۰ هزار دلار هم پول گرفتند، كه ۲۰۰ هزار دلار را براى خودشان برداشتند و بقيه را هم دادند به آقاى خوش زبان. خوش زبان هم كه مى دانست به پايان زمان قراردادش با من رسيده...
اسم شايسته در قرار داد بود يا خوش زبان؟
در كانادا وقتى قرار داد را به انگليسى نوشتيم، مجبور شديم اسم خوش زبان را وارد قرارداد كنيم.
اصلا نمى خواهم به اين مسئله فكر كنم. حاضر نيستم. اصلا نمى خواهم به آنجا برگردم. يا بايد خواند، يا نخواند.
اوضاع ايران را دنبال مى كنيد؟
ديدى كه گفتم خوش چهره كيست.
و گنجى؟
(با بغض) شديدا. مدام برايش دعا مى كنم. دلم مى خواهد آن چيزى كه در ارتباط با گنجى همه ما را مى ترساند و همه هم سعى مى كنيم به آن فكر نكنيم، اتفاق نيفتد. من به اين پايمردى درود مى فرستم.
و او دارد پرپر مى زند
(گريه مى كند) يعنى از دست كسى كارى بر نمى آيد؟
October 23rd, 2005
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- ماریا دارواســـد الله آرام هنرمند تیاتر افغانستان به جاویدانگی پیوست
- نویسنده و مرتب عبدالله « وفا»یادی از استاد حفیظ الله « وفا » نورستانی
- سید احمد ضیا نوری روان مطهر و بزرگ استاد ( بیسد) شاد
- میرعبدالواحد ساداتصدای آشنای کریم از ام البلاد قدیم
- ماریا داروبیسد کی بود؟
- زلمی رزمیدرسوگ ازدست دادن استادعبدالقیوم بیسد
- نگارنده: زلمی رزمییادی ازبلبل توده ها مومن جان (بیلتون)
- فرستنده: آصف بره کیفلم یوسف بره کی برندۀ عالی ترین جائزۀ جشنوارۀ جهانی 2013 فلم های کوتاه دانشجویی مونترآل شد
- آصف بره کیدیر کاندیدات
- امان معاشرآریانا سعید با هنر ستوده
- نگارنده : زلمی رزمیمروری برکارنامه هنری وحید قاسمی
- نکارنده : زلمی رزمییادی از رحیم مهریار(سلطان غزل) هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمییادواره احمدظاهر آوازه خوان حنجره طلائی
- زلمی رزمییادی ازاستاد محمدحسین سرآهنگ سرتاج موسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ستاره تابناک و بی بدیل هنر موسیقی افغانستان احمد ظاهر شهید
- امان معاشر ، خبرنگار آزادوحیدامید پیشقراول (راک ان رول)درموسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ( مهریار) که مهرش بدل باقیست
- نگارنده : زلمی رزمییادی از نصرت پارسا
- زلمی نصرتتل پاتي ظاهر« هویدا«
- نگارنده: زلمی رزمی نگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثار زنده ياد ( نينواز )
- بشیر دژم یادی از مرحوم استاد ننگیالی(کارمند شایسته فرهنگ جمهوری افغانستان )
- بشیر دژم هفته تجلیل وقدر دانی از آوازخوان جوان ومحبو ب امُیــــــــــــدنظامی
- بشیر دژم (سرپرست اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان )تجلیل وبزرگداشت از هنرمند ا ین هفته موسیقی ما (بشـــــــــیر احمـــــــــد کــــــــندهاری)
- زلمی رزمیاستاد جلیل زلاند و هفت دهه عشق با موسیقی
- سجیه الهه (احرار) انستیوت ملی موسیقی افغانستان
- نذیر احمد ظفر سالاران هنر در مهاجرت
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادعتیق مزاری ، صاحب صدای سحر انگیزی که به مطرح شدن نیاز دارد
- دکتر بیژن بارانربعه سینماگران: رهنما، غفاری، کاووسی، گلستان
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل وقدر دانی از هفته ای (استاد رحمت الله عامر، نغمه سرا )
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل از هفته ای (استاد حسن هاشمی)
- بشیر دژم یادی از استاد گرامی محمد حسین ارمان
- دکتر بیژن بارانفروغ و فیلم
- داکتر آرینیادی ازظاهر هویدا
- نگاهي اجمالي به زندگي نامه هنري احمد پرویزآهنگسازوترانه سرای جوان وخوش صدا
- شیرین نظیری فعال حقوق زنبانوافسانه ستاره هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمیهمایون سخی نوازنده پنجره طلائی هموطن ما در یک نگاه
- عطا احمدىراجش كنا ستاره سينماى هند درگذست
- سید احسان " واعظی "استاد محمد حسین سر آهنگ( بخش دوم )
- سید احسان واعظی پایه های مستحکم خرابات کابل
- سید احمد ضیا نوری سلام به این مرد با وقار از روز ازل تا لحظهء غروب
- ماریا دارو الحاج عبدالمحمد همآهنگ
- نگارنده: زلمی رزمیشاخه گلی به احمدظاهر
- نگارنده : زلمی رزمیبه یادمان سومین سالگرد درگذشت خانم ژیلا آوازه خوان سابقه دار رادیو و تلویزیون کشور
- نوشته داکتر عارف پژمانهماهنگ ، صدايی کابليان، خاموش شد!
- ولی محمد« نورزی»د استاد هم آهنګ په یاد
- عطا احمدىبازهم صداى دلنواز ديگرى خاموش شد!
- همایون باختریانیغلام محمد مصور میمنه گی پیشاهنگ هنر نقاشی مصور
- رسول پویاندر مجلس استاد محد علی عطار هروی
- دکتر بیژن بارانوزن هجایی سرود سراومد زمستون
- اسماعیل هوشیارفاصله فتوای دیروز تا به امروز !
- امان معاشر،خبرنگار آزاد فلم برقع در فستیوال بین المللی فلم های مستند درونکوور کانادا
- دکتر بیژن بارانگویشهای ترانه و سرود
- نگارنده : زلمی رزمیسینمای افغانی درکجا ایستاده است؟
- نوشته : ماریا دارو آنکه هویدا بود ناپیدا شد مگر طنین صدایش که آخرین بار شینیدم در گوشهایم ظنین انداز است
- عبدالو کیل کوچی ظاهر هویدا به جا ودانگی پیوست
- ولی محمد نورزیدافغانستان نامتو سندرغاړی ظاهرهویدا په آلمان کي په حق ورسیدې
- نگارنده : زلمی رزمیمرگ هنرمند درغربت
- عطا احمدىظاهر هويدا آوازخوان نسلهاى ديروز،امروز و فردا ى كشور درگذشت
- حمید محویبرتولت برشت دربارۀ سینما (1931-1933)
- نقدی از همایون کریمپورهمسایه
- دکتر بیژن بارانمحبوبترین سرود ایرانی- سراومد زمستون
- نگارنده : زلمی رزمینگرش کوتاهی دربارهٔ شخصیت هنری نجیب رستگار
- سیامک ستودهگلشیفته فراهانی خراشی بر پوست شب
- نگارنده: زلمی رزمیاستادهماهنگ چهره سرشناس و بنام هنرموسیقی سرزمین ما دربستربیماری
- سید احمد ضیا نوریضایعهء فرهنگی
- نگارنده : زلمی رزمیتواب وهاب هنرمندچیره دست و قابل افتخار برای جامعه افغانی
- کریم پوپلصفدر توکلی
- نیلاب موج سلامفریدا کالو، لیوتروتسکی، اندری برتون، نمایشگاه پاریس
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (2)
- صالحه رشیدیدر حقيقت فلم مدرسه افتتاح شد !
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (1)
- عطا احمدىجگجيت سينگ شهنشاه غزل خاموش شد
- ارسالی ش اسحاق زیدرگذشت شهنشاۀ غزل، جگجیت سنگ
- باز گل بدخشیکریم پوپل
- برای ویکتور خارا یازده سپتامبر
- نگارنده : زلمی رزمی تبصره ای پیرامون ( تبصره گذرا بر تدویر نشست فرهنگی کشورهالند) و جوایز سینمایی شهر فرانکفورت
- شبی در پای نوای دلنواز موسیقی با حبیب قادری فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد
- ارسالی شین میم شینفرزند «وین سرخ»
- زلمی رزمییادمان اولین سالگرددرگذشت رحیم مهریار
- زلمی رزمینگاهی به ویدیوهای افغانی و ویدیوسازان
- محمدرضا راثی پورسردسته ابلهان تهران
- ازکریم پوپلبابه قِران
- ماریا داروتداوی جناب امانی هنرمند خوش آواز آغاز گردید
- نوشته نذیر ظفربلبلی که ترانه ندارد
- فرشید رویاییکمانکشی های مروت
- نگارنده : زلمی رزمی امیرجان صبوری هنرمندی که با دختر(هری) بدنیا آمد
- مکی عارفیادبود درگذشت زنده یاد عارف جهش
- برگزیده نقاشی هایبرگزیده نقاشی های
- برگردان شین میم شینپابلو پیکاسو ـ نقاش توده ها
- فرامرز دادرسخرسی که دو گروگان آلمانی را در ایران نجات داد
- منیر سپاسصدای خراباتیان کابل
- همت الله امین زینازيه اقبال دپښتوژبې غزلبوله سندرغاړې
- امان معاشر مصاحبۀ تلفونی خبرنگار مجلۀ نشریۀ زن با خانم پرستو بلبل خوش آواز کشور ما
- نگارنده : زلمی رزمی خانم پرستو مهریار ستاره همیشه محبوب هنرموسیقی بانوان کشور
- دکترحمید مفیدحمید جلیا مردیاز تبار هنر و خرد
- متن کامل دفاعیه جعفر پناهی تاریخ برخورد با هنرمندان را فراموش نمیکند
- حمید محویتأملاتی دربارۀ مفهوم سینمای ایران
- الف - محشور چشمان آبی چهره گلابی
- نو شته نذیر ظفرهنر مل ؛ هنر مل بود
- فضل الرحیم رحیم ممثل ، دایریکتر و صورتگری با جاذبه ئ از عشق و ا مید جهان فانی را وداع گفت
- دکتر بیژن بارانتطور موسیقی ایرانی
- نگارنده : زلمی رزمی نگاهی گذرا بزندگی وکارنامه های جلیل احمدمسحورجمال
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم منیر سپاس ، آوازخوان با استعداد کشور ما مقیم المان
- امان معاشرستار صابری هنرمند نقاش، نویسنده، و کارتونیست مستعد کشور
- امان معاشر،خبرنگار آزادسخنی چند با یک تن از جوهر شناسان
- نوشته : انجنیر صدیق قیام تال و لی یا ریتم
- نکارنده : زلمی رزمی مرگ رحیم مهریارآوازخوان خوش آواز وسابقه دار رادیوتلویزیون کشور
- همت الله امین زیله سندرغاړې نازيې اقبال سره ادبي مرکه
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم ببرک وسا ، موسیقیدان افغان مقیم المان
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد اینک سی و یک سال ازمرگ احمد ظاهر ، آوازخوان نسلها می گذرد او هنوز هم محبوب قلبهاست
- نگارنده : زلمی رزمیبیاد استاد فقید محمدحسین سرآهنگ
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با ممثل ورزیدهء تیاتر و سینما کشورما آقای زبیرپاداش مقیم المان
- انجنیر صدیق قیام انواع موسیقی در جهان
- انجنیرعبدالقادرمسعود ارواښاد استاد اولمیر زموږ د هیواد ویاړلي اوبرمیاله هنري څیره
- سید احمد ضیا (نوری) چراغ دیگری خاموش شد
- نوشته : انجنیر صدیق قیام راگ و تات
- نيلاب سلامبدرود « رودگر » با رود زندگی
- عبدالوکیل کوچیهنر وهنر مند
- نو شته نذیر احمد (ظفر)خنده ای اشکریز
- فضل الرحیم رحیم انیسه وهاب ، هنربیشه ء ممتاز کشورما جهان فانی را وداع گفت
- مرکچی: انجنیرعبدالقادرمسعود د خوږغږلرونکی سندرغاړی استادیارمحمدسره ځانګړی مرکه
- حمید محوینقدی در بارۀ «انجمن هنر در تبعید»
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با احمد پرویز آهنگساز و آواز خوان خوش صدا و با ذوق
- نوشته : انجنیر صدیق قیام مبدأ موسیقی و فولکولور
- فضل الرحیم رحیم گفت و شنود با محترم بشیر دژم ، هنرمند با سابقه عرصهء موسیقی افغانستان
- نوشته : انجنیر صدیق قیامدرک موسیـــــــــــــقی
- آصفه"صبا "یادی از پروفیسور غلام محمد میمنگی
- انجنــــــــــــیر صدیق قیام فراز ونشیب موسیقی در سر زمین ما
- مرکه کونکی انجنیر زلمی نصرتد محترم فرهاد «دولت زی» سره لنډه مرکه!
- نگارنده : زلمی رزمی جشنواره بزرگ موسیقی افغانی درشهرهامبورگ یک استثنا بود
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش سوم
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش دوم
- انجنیر صدیق قیام سرقت آثار ادبی دیگران گناه نابخشودنی است
- میهن فدا -- محشور به بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادچهارمین جشنواره ء اهدای جوایز تلویزیون آریانا، به بهترین های هنر موسیقی افغانستان، در شهر هامبورک المان
- رزمیآشیانه
- فضل الرحیم رحیمآیندهء درخشان در انتظار جوانی بنام احمد پرویز ، آواز خوانی با صدای سحر انگیز
- انجنير سيد احسان واعظی خرابات و نقش آن درسيمای فرهنگی کشورمان
- داکتر خاکستر تکه تکه تکه میشم
- زلمی رزمی دنیای هنروهنرمندان
- نگارنده : زلمی رزمیزما درهمه مرگ را زاد ایم
- رستم پیمانعلل "جاوید"انگی آمدظاهر
- هـ. دوستگُرمانی، یا شاگرد شدن نزد استاد موسیقی،رسم پسندیدۀ نگهداشتنی
- سيد مرتضي حسيني شاهترابينگاشتهاي برای "آخرین ملکهی زمین"
- نگارنده : زلمی رزمی به مناسبت درگذشت ( بلبل بدخشان )
- امان معاشر خبر نگار ازادگیتار نواز یما شپون در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر خبرنگار ازادسخنی با مجید قیام رییس مرکز فرهنگی و خانه مولانا در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر نمایشگاه نقاشی ستار صبوری در کنفرانس صلح جهانی در کانادا
- عبدالقدیر میرزاییگزارش از اهدای جوایز به هنرمندان موسیقی افغانستان در کالیفورنیا
- فضل الرحیم رحیم حشمت خان ،با همه ارزو ها نیکی که برای شگوفانی سینمائی کشورما داشت چشم از جهان بست
- فضل الرحیم رحیم داکتر واحد نظری ، دایرکتر ، سناریست و طنز نویس موفق کشور ما در بلجیم
- فضل الرحیم رحیم حفیظ کروندگر ، اواز خوان پرتلاش و با استعداد
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد(پردهُ سوم)
- امان معاشرموسیقی میراثمز گنجینه سی
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد( پردهٌ دوم)
- امان معاشرتنبوره بابه قیران
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد
- امان معاشر ستاره هنری از سمنگان در اسمان هنر موسیقی ما درخشید
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پر د ۀ پنجم
- فضل الرحیم رحیماستاد جلیل زلا ند ، شخصیت سرامد و ماندگار در موسیقی افغانستان
- فضل الرحیم رحیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور روی صحنه امد
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پردهّ سوم و چهارم
- نوشته : امید آذرخشپروفیسور امان الله " حیدرزاد"هنرمند والایی از تبار "مانی" و "بهزاد"
- فضل الرحیم رحیم حفیظ بخش ، غنچهء پرباری دست پرودهء شهنشاه غزل ، زنده یاد استاد رحیم بخش
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضليپر د ه د و م
- فر ستنده : نذ یر ظفر نما یشگاه آثار تا ریخی افغا نستان سوال بر انگیز است
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضلير و با ه مکا ر
- عبدل نصرت یک لحظه خاموشی
- ماريا دارو راحًیً چی وژارؤ په چیغو چیغو
- ترجمه از فرانسه توسط حمید محوی اتورانک هنر و هنرمند
- نويسنده: سيد مرتضي حسيني شاهترابينقد فيلم بادبادكباز يا گديپرانباز
- مترجم: انجنیرحفیظ اللــه زریـــر گنجینۀ در کابل
- زلمي رزمينگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثارزنده ياد ( نينواز)
- فضل الرحیم رحیم البوم " مادر" اولین کار هنری پیمان حبیب زی
- نو شته نذ یر (ظفر)سفیر دلها
- پشتون – ص – نبردموسيقي ،نوروزورسالت هاي ملي وميهني
- برگردان از یوسف آرینتا" تکسی در تاریکی" برنده اوسکاربهترین فلم مستند
- سعدشصت ساله گي ظاهرهويدا مبارک باد
- نگارنده: زلمی رزمیحضورزنان افغان درصحنه های تياتر
- سيد مرتضي حسيني شاه ترابينفوذ باليوود در افغانستان
- ترجمه ونوشته از :ظاهر دقیقجنگ چارلي ويلسون
- فضل الر حیم رحیم درسوگ و اندوهء شخصیت فرهنگی کشورما مرحوم ضیا قاریزاده
- نویسنده ظا هر دقیق تبصره وانتقاد یک هزاره مهاجر افغان از فلم گدی پرانباز
- فضل الر حیم رحیم گنجینه و پُند ک،اثر استثنائی هنر موسیقی کشور ما
- فضل الر حیم رحیم بصیر حید ر ، سینما گر موفق کشور ما
- فضل الرحیم رحیم مريم شريفي هنرپيشه موفق سينما
- اسد بودافرشتهاي با ناخنهاي سبز
- اسد بودا نسلكشي و منظره
- گزارشگر: ماریا یقینفیلم کوچه نارنجی
- فضل الر حیم رحیم گفت وشنود با دوشیزه رویا مالک، هنر پیشه سینماء خارج از کشور ما
- فضل الرحیم رحیم ظاهر هویدا ، با گامهای استوار از هنر موسیقی تا هنر هفتم ( سینما)
- فضل الر حیم رحیم با فريدون نيازی آشنا شويد
- فضل الر حیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور
- فضل الر حیم رحیم بزرگداشت از شصت ویک سالگی صاحب صدای سحرانگیز ، هنر مند نسلها احمد ظاهر و بیست هشتمین سالروز مرگ ان سرود گر جاویدان
- مهدی حق وردی طاقانکِیتحلیل سریال جواهری در قصر
- سید احمد ضیا نوریبه یاد نابغه و پروفیسور هنر موسیقی و آواز خوانی در افغانستان
- فضل الرحیم رحیم سخنان چند پيرامون موسيقي تکنو
- اسدالله کشتمند امیر جان صبوری «نیک مردی از تبار نیکان»
- تهيه وترتيب - صباحاول مي سرود هاي جاودانه
- فضل الرحيم رحيمبه ياد بود از استاد رفيق صادق فقيد
- فضل الر حیم رحیمفیروزه نشانهء از مقاومت در برابر غم و درد روزگار
- فضل الر حیم رحیم آشنايي با کارتونيست چيره دست کشورما
- نیلاب سلامتأملی بر "عطر" یا "سرگذشت یک جنایتکار"
- فضل الر حیم رحیمهنر کهکشانی
- فضل الرحیم رحیم شب موسیقی رپ
- فضل الر حیم رحیم پنجه های سحرآميز شيفته محشر مي کند
- فضل الر حیم رحیمساربان به زادگاهش برگشت
- حضرت ظریفی 60مین سالگرد تولدو 27 مین سال روز وفات احمد ظاهر
- فضل الرحیم رحیمبه بهانهء بیست وهفتمین سال مرگ بلبل شوریدهءکشور
- فضل الرحیم رحیم طنین آوازی که بارور شدن موسیقی کشور را نوید میدهد
- گزارشگر مشعلخبر فرهنگي
- فضل الرحیم رحيم ياد نصرت پارسا را گرامی ميداريم
- ساجدهازدرياي آرام شعرتاموج نوازشگر موسيقي
- فضل الرحیم رحیم آشنايي با کارگردان فلم گل محمد و درمحمد
- فضل الر حیم رحیم با سخي رحيمي آواز خوان خوب آشنا شويد
- زریر راوش سرود باستان
- فضل الرحیم رحیم اميد هنری فردای ميهن ما
- ارسالي سمسورهنر، حقيقت و سياست
- ارسالي سپيده صدفبابانوئل شخصيت جذاب سينماي جهان
- منيرسپاس بلخيتراوش اصالت ترنم و اسرار عشق
- زهره يوسفيرفيق ِ صادق ِ مردم
- ارسالي بنفشه ميتراگوگوش در گفتگو با روزنامه اينترنتى «روز»: از زندان تهران تا قفس لس آنجلس
- تهيه و تدوين از عبدالعزیزجهت نگاه مختصری به سير موسيقي در افغانستان
- استادصباحهنر و خلا قيت هنری
- آزمونچارلی چالین
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنرشرقي وغربي دربرگ هاي تاريخ
- زهره يوسفيپژواک در لايتناهي عشق و احساس
- ارسالي فرزاد ساحلسه جنبه نقد هنری
- ا ستا د صبا ح احمد ظاهرجا ودا نه مرد موسيقي کشو رما
- زهره يوسفيو بازهم ضايعه ی و اينبار هم جبران ناپذير
- تلخيص ا ز داکتر صيقلمروري برفيلم «اسكندر كبير» ساخته اليور استون
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنربي مانند ، نامه چارلي چاپلين به دخترش وجالبترين مصا حبه پسرچارلي چاپلين
- رستاخيزامروزما را با ارثـيه سياه خود تباه کرديد فردا يمان را به خو د ما وا گذ ا ريد !!!