مقدمه:
اين فيلم نقدي است هنري بر قوم گرايي و نژادپرستي قومي در افغانستان، به خصوص تفكر پان پشتونيزم! از اين رو، آنچه آن را درخور توجه كرده است تقابل دو فكر منسوب به جامعهي پشتانهي افغانستان است. فكر نخست، تفكري است سنتي و متعصبانه كه براي مشروعيت سلطهي خويش و مطاع نمودن ديگران خود را ساكن اصلي و بومي اين كشور قلمداد ميكند و ديگران را غيربومي و زيردست خويش ميشمارد؛ و فكر دوم، تفكري است نو و معتدلانه برخاسته از آشنايي او با فرهنگ جهاني براي ملتسازي!
مشخصات فيلم:محصول2007 هاليوود: كمپاني دريم وركس(Dreamworks) و پارامونت وانتيج(Paramount Vantage)، كارگردان: مارك فاستر، فيلمنامه:ديويد بنيوف (بر اساس رماني با همين نام از خالد حسيني)، مدیر فیلمبرداری: روبرتو شافیر، تدوین: متچیس، موسیقی متن: آلبرتو ایگلسیاس، بازیگران: خالدعبدالله، زكریا ابراهیم، همایون ارشادی، احمدخان محمودزاده، علیدانش بختیاری، آتوسا لئونی، شاون توب، مدت زمان: 128 دقیقه.
اين فيلم يكي از ده فيلم برتر سال 2007 است كه در فهرست سالانهي برگزيدههاي منتقد مشهور سينماي امريكا، راجر ايبرت، جاي گرفته است.
خلاصه فيلم:
فيلم مذكور كه نام انگليسي آن The Kite Runner است و به بادبادكباز و گديپرانباز ترجمه شده است، داستان جواني است افغان به نام امير كه در سانفرانسيسكوي سال 2000 زندگي ميكند و پس از دريافت تماس تلفني از يكي از آشنايان و هموطنان قديم خود به نام رحيمخان، گذشته، كودكي، نوجواني و جواني خويش را به ياد ميآورد. به خاطر ميآورد كه چگونه با پدر در كابل زندگي ميكردند. او كه از نژاد پشتون است از همان كودكي به خاطر دوستي با حسن كه كودكي هزاره است مورد توهين و تحقير همسالان همنژاد خود از جمله آصف(ضد قهرمان فيلم) قرار گرفته است و به چشم خود ديده است كه دوستش حسن به سبب وفاداري در دوستي او مورد تجاوز و تعدي آصف ودوستانش قرار گرفته است. امير و پدرش كه انسانهاي متمولي بودند با حملهي نظامي روسها به افغانستان، كابل را ترك نموده، به سانفرانسيسكو مهاجرت ميكنند. امير در آنجا ازدواج ميكند، پدرش از دنيا ميرود و پس از سالها، دوستي به نام رحيم خان به او تلفن ميزند و از او دعوت ميكند كه به خانه برگردد. امير پس از اين گفتگو و به ياد آوردن خاطرات گذشته براي ديدار رحيمخان به پاكستان ميرود. در پاكستان ميفهمد كه همبازي و دوست وفادار كودكياش يعني حسن، برادر نامشروع او بوده، اكنون به دست طالبان كشته شده است و از او فرزندي به نام سهراب باقي مانده است. بنابراين، براي يافتن برادرزادهي نوجوان خود به كابل ميرود و پس از جستجوي بسيار او را اسير طالبان مييابد. سهراب را از چنگال طالبان ميرهاند و با خود به پاكستان و از آنجا به امريكا ميبرد و به عنوان عضوي از خانوادهي خويش ميپذيرد.
تجزيه و تحليل:
اين فيلم نقدي است هنري بر قوم گرايي و نژادپرستي قومي در افغانستان، به خصوص تفكر پان پشتونيزم! از اين رو، آنچه آن را درخور توجه كرده است تقابل دو فكر منسوب به جامعهي پشتانهي افغانستان است. فكر نخست، تفكري است سنتي و متعصبانه برخاسته از رقابتهاي سياسي ريشه دار در تاريخ افغانستان كه براي مشروعيت سلطهي خويش و مطاع نمودن ديگران خود را ساكن اصلي و بومي اين كشور قلمداد ميكند و ديگران را غيربومي و زيردست خويش ميشمارد؛ و فكر دوم، تفكري است نو و معتدلانه برخاسته از آشنايي او با فرهنگ جهاني براي ملتسازي كه همهي ساكنان يك كشور را صرف نظر از قوميت و نژاد آنان، تابع و شهروند آن جامعه و داراي حق و حقوق يكسان ميداند.
پيام اصلي (لايه معنايي آشكار) فيلم نفي و تقبيح قومگرايي و نژادپرستي قومي در افغانستان است؛ ميخواهد بگويد: نابهسامانيهاي سياسي و اجتماعي افغانستان ريشه در همين قومگرايي دارد و انسان متمدن، آن انساني است كه تعصبورزيهاي جاهلانه را كنار بگذارد و به هموطن خويش به ديد يك انسان صاحب احترام و سهيم در سرنوشت مملكت بنگرد به دور از وابستگيهاي قومي و نژادي!
علاوهي برآن، معاني و پيامهاي ضمني و دلالتگري نيز در آن ديده ميشود كه عبارتند از:
1. جنبش طالبانيسم برخاسته از تفكر پان پشتونيزم است.
2. پشتون و هزاره در كنار هم بهتر و كارآمدتر از پشتون تنهاست؛ اين دو (و بالتبع ديگر اقوام اتنيكي افغانستان) در كنار هم و به ياري هم ميتوانند به كاميابي در امور نائل شوند و گوي سبقت را از رقيبان بربايند.
3. اسلام در افغانستان دستاويزي است براي توجيه خشونت.
اما هاليوود پشت همهي اين سخنها سخن ديگري نيز در اين اثر نهفته است و آن اينكه علاج نابه سامانيهاي فكري، سياسي، اقتصادي و نظامي و امنيتي افغانستان در دوستي با امريكا و وصل به اين فرهنگ و تمدن است.
اين فيلم كه در ژانر تاريخي- اجتماعي است در سانفرانسيسكوي سال 2000 آغاز ميشود و با فلاشبكي به كابل 1978 منتقل ميشود. از اين طريق است كه توالي زمان در روايت داستان به هم ميريزد تا گذشتهي تاسفبار امير به تصوير درآيد.
از زيباييهاي تصويري فيلم، آغاز خوب آن است كه با رنگآميزي خوب و مناسب تيتراژ آغاز ميشود و اين تيتراژ در بادبادكي كه در ميانهي آسمان در پرواز است محو ميگردد. تناسب رنگهاي بهكار رفته در بكگراند تيتراژ و بادبادك آغازين از جمله زيباييها و ظرافتهاي بصري فيلم است. علاوهي بر آن، كودكان و بزرگسالاني كه در كنار درياچهي سانفرانسيسكو مشغول بادبادكبازي هستند به خوبي با موضوع و عنوان فيلم مطابق و هماهنگ اند؛ به خصوص، نوجوان بادبادكبازي كه در خط نگاه امير(شخصيت قهرمان) درحال دويدن است و در نقطهاي دورتر از او ناپديد ميشود. اين آغاز متناسب با پايان فيلم است به گونهاي كه انتهاي فيلم نيز در كنار همين درياچه و توامان با بادبادك بازي امير و سهراب است.
آغاز فلاشبك(كابل 1978) با صحنهي بادبادكبازي و رقابت كودكان بر سر تصاحب بادبادك مغلوب نيز يكي از قسمتهاي جذاب فيلم است كه خوب پرداخته شده است و تصاوير هوايي از پرواز دو بادبادك رقيب كه يكي به رنگ پرچم افغانستان است و آن ديگري به رنگ آبي و سفيد و مشكي، زيبايي اين سكانس را افزوده است.
در اين سكانس، دويدن حسن برخلاف مسير جمعيت كودكان بيانگر اين نكته است كه او اقليتي است كه بهتر از اكثريت ميتواند تشخيص دهد صلاح و مصلحت و منفعت اربابش در كجاست و اربابش براي رسيدن به آنچه ميخواهد بايد به او اعتماد كند. موزيك اين اين سكانس گرچه به نوعي اضطرابآور و تند است اما از سوي ديگر زيبا و شورانگيز است و از تلفيق آن با دويدنهاي امير و حسن در كوچه پس كوچههاي كابل و بازار شهر، سكانس جذابي حاصل شده است. شايد بتوان گفت يكي از زيباترين قسمتهاي موسيقي متن اين فيلم كه با جهان داستان نيز سازگار است همين قسمت است. در همين ابتداي داستان، صداقت و وفاداري بيمانند حسن نسبت به دوستش امير را ميبينيم كه در پاسخ پرسش او كه ميگويد اگر به تو بگويم خاك را ميخوري ميگويد:((اگر تو بخواي مه ميخوروم!)).
حسن در داستان فيلم شخصيتي است كه به سبب انتساب به قوميت هزاره و وفاداري در دوستي با امير(منتسب به قوم پشتون) منفور آصف(ضد قهرمان فيلم) و دوستانش(كه منسوب به قوميت پشتون اند) قرار گرفته،بدين جرم مورد تجاوز جنسي آنان واقع ميشود. آصف در توجيه نفرت خويش از حسن به امير اينگونه ميگويد: :((اينا وطن ما ره مردار ميسازه، خون ماره مردار ميسازه، و اگه احمقايي مثل تو و پدرت ايناره همراه خود نگاه نميكدين ما از شرشان بيغم ميبويدم.))!
امير پشتون در سايهي دوستي با حسن هزاره و همكاري با اوست كه در مهمترين رقابت بادبادكبازي شهر(كه كنايهاي از رقابت در عرصهي سياست و اجتماع است) بر همگان چيره ميشود و كامياب ميگردد. او گرچه در صحنهي تجاوز آصف به حسن منفعلانه و ضعيف عمل ميكند و به جاي دفاع از دوست صديق خويش پنهان شدن و دورشدن از صحنه را برميگزيند، در ادامهي روند داستان و پس از رسيدن به سن جواني و رشد عقلي درصدد جبران خطا وتقصير خويش درآمده و به اين منظور براي نجات سهراب(تنها يادگار حسن) به افغانستان جنگزده و تحت سلطهي طالبان بازميگردد و او را با خود ميبرد.
از سوي ديگر، ميبينيم:طالبان و يكي از فرماندهان نظامي و صاحب نفوذ آنان كه قوانين خشك و خشني را در جامعه پياده ميكنند، به نام اسلام و قرآن بر ديگران ظلم ميكنند و زنان افغان را به جرم فسادا اخلاقي و آلوده داماني سنگسار و اعدام ميكنند خود كساني اند كه دچار فساد اخلاقي اند و آلوده دامان اند. نمونهي بارز آنان آصف است كه در نوجواني به حسن تجاوز كرده است و اكنون كه داراي مقام و جايگاه سياسي در دستگاه قدرت طالبان شده است، هر چند وقت يكبار به يتيمخانهي شهر رفته و يكي از دختربچهها يا پسربچههاي يتيم افغان را به ازاي مبلغي تصرف كرده و با خود ميبرد و از او براي خواستههاي نامشروع خود بهره ميبرد.
در واقع، گنجاندن شخصيت آصف در روايت داستاني فيلم به اين شكل ميخواهد بگويد: جنبش طالبانيسم برخاسته از تفكر پان پشتونيزم است و نيز، اسلام مورد ادعاي طالبان، دستاويزي است براي خشونت و توجيه رفتار آنان.
بسط فيلم عبارتست از يك سفر به پاكستان و افغانستان و بازگشت از آنجا به امريكا. در عين حال كه پاياني كاملا بسته دارد و در انتهاي فيلم امير با موفقيت سهراب را از چنگال طالبان نجات داده به امريكا برده به عنوان برادرزادهي خويش تحت سرپرستي ميگيرد.
نشانههاي گوناگوني در سرتاسر داستان وجود دارد كه در كنار هم توجيهگر دخالت نظامي افغانستان در امريكاست و ميگويد: مردم براي عبور از وضعيت نابهسامان موجود و رسيدن به وضعيت پايدار و مطلوب بايد فرهنگ و تمدن امريكايي را بپذيرند. برخي از اين نشانهها عبارتند از:
1. هديهي سالگرد حسن(كه امير براي سالگرد حسن به او يك تيركمان ساخت امريكا هديه ميدهد وميگويد:فكر كردم اگر ميخواهي باديگاردم شوي بايد يك سلاح درست داشته باشي)! اين نكته زماني روشنتر خود را نشان ميدهد كه متوجه باشيم تيركمان و قلك چندان شيء پيچيده و صعبي نيست كه يك نوجوان افغان قادربه ساخت آن نباشد و حاضر شود براي داشتن آن پول پرداخت كند و حتي مارك امريكايي آن را وارد كنند! در اينجا اين تيركمان ساده ولي امريكايي و ديالوگ امير پيامي دارد و آن اينكه:افغانستان اگر ميخواهد رو به رشد و قوام داشته باشد نبايد به توليد بيانديشد بلكه بايد به واردات امريكايي و مصرف كالاي امريكايي اعتماد كند. مهمتر از همه براي دفاع از خويش بايد مجهز به سلاحهاي امريكايي گردد.
2. دلبستگي شديد امير و حسن به استيو مك كوئين، چارلز برانسون و فيلم هفت دلاور!
3. كثرت ديالوگهاي انگليسي بين افغانهاي ساكن امريكا و حتي بين امير و راننده تاكسي پاكستاني و همسفرش در سفر به افغانستان.
ضعفها و انتقادها:
1. تيتراژ: تيتراژ اين فيلم گرچه ممكن است براي بخشي از مخاطبان عام جذاب و چشمنواز باشد، به لحاظ فني دچار نقصهايي است و با در نظرگرفتن اين نكته كه مخاطبان اصلي آن مردم افغانستان است، بستر انتقادهاي بيشتري ميشود.
نخستين انتقادي كه بر اين تيتراژ وارد است زبان نوشتاري آن است. تمامي اسامي و اطلاعات وارد شده در اين تيتراژ به زبان انگليسي است، حتي اسم فيلم. شايد برخي بخواهند اين انتقاد را با اين توجيه كه كمپاني سازندهي فيلم يك كمپاني انگليسي زبان است و فيلم مذكور محصول سينماي هاليوود ميباشد و طبيعي است كه تيتراژي انگليسي داشته باشد، پاسخ گويند؛ اما بايد گفت: باتوجه به زبان ديالوگها كه بخش مهمي از فيلم را ميسازند و اكثر آنها به زبان دري است، اين پاسخ پذيرفته نيست. علاوهي بر آن، از زبان مورد استعمال فيلم و روايت داستاني آن مشخص است كه مخاطبان اصلي آن مردم جامعهي افغانستان است؛ اما، تيتراژ فيلم در اداي مسئوليتي كه داشته و دارد ناتوان است؛ كاركرد اوليه تيتراژ معرفي عنوان فيلم و دست اندر كران توليد فيلم است اما تيتراژ مذكور در اداي اين وظيفه ناتوان است زيرا در حالتي خوشبينانه، بيش از شصت درصد مخاطبان افغان آن ناآشناي با زبان انگليسياند و اين عدم آشنايي به عنوان پارازيتي در فرآيند برقراري ارتباط بين مخاطب افغان و تيتراژ فيلم است. بهتر بود طراح تيتراژ ذيل هر يك از نوشتههاي آن ترجمهي آن را نيز ذكر ميكرد يا لااقل عنوان فيلم و نام كارگردان را به زبان دري مينگاشت.
دومين انتقادي كه بر آن نشانه ميرود، موسيقي بهكار گرفته شده در تيتراژ است. آهنگي كه در اين بخش از فيلم به گوش ميرسد آهنگي است عربي و ناهمخوان با فيلم و جهان داستان. اين امر به گونهاي است كه مخاطب در ابتداي كار و با شنديدن موزيك تيتراژ آغازين گمان ميبرد كه به تماشاي فيلمي عربي نشسته است، فيلمي از قبيل: هزار و يك شب و... استفاده از آهنگي بر مبناي دستگاههاي موسقيايي افغاني و نزديك به فرهنگ فولكلوريك مردم افغانستان جذابيت تيتراژ را بيشتر ميافزود و بر غناي آن فزوني ميبخشيد.
سومين نكته نيز فونت يا قلم نوشتههاي آن است كه نزديك به خط كوفي است و گمان نادرست عربي بودن موضوع فيلم را تقويت ميكند.
2. لهجه:يكي ديگر از نكاتي كه واقعاً جزو نقاط ضعف فيلم محسوب ميشود عدم توازن و يكدستي لهجهي ديالوگهاست به عنوان مثال: لهجهي پدر امير(همايون ارشادي) كه با لهجهي فارسي تهراني آميخته شده و به گونهاي غير قابل انكار باعث آزار مخاطب افغان ميشود. مخاطب از پدر امير انتظار دارد كه به لهجهي شيرين و روان دري متداول در كابل سخن بگويد اما اين انتظار برآورده نميشود. علت اين ضعف نيز عدم تسلط كافي هنرپيشهاي است كه نقش پدر امير را ايفا ميكند، هنر پيشهاي كه زبان و لهجهي مادرياش فارسي تهراني است.
3. زبان:نكتهي ديگر اينكه برقراري پيوند با شخصيتهاي داستان و فهم سخنان آنان در بسياري از موارد براي مخاطب دري زبان دشوار و در برخي موارد غير ممكن است زيرا به ناگاه زبان ديالوگ به انگليسي بدل ميشود و عليرغم اينكه ديالوگهاي فارسي براي مخاطب انگليسي زبان فيلم ترجمه و زيرنويس شده ، ديالوگهاي انگليسي براي مخاطبان دري زبان ناآشناي به زبان انگليسي بدون ترجمه و زيرنويس رها شده است. اين مسئله باعث ميشود كه در مواردي حساس، مخاطب دري زبان از فهم روند داستان محروم بماند.
4. كثرت ديالوگهاي انگليسي بهخصوص بين شخصيتهاي افغان حتي در مواردي كه انتظار آن نميرود. مثلاً در گفتگوي تلفني امير و رحيم خان در آغاز فيلم، به ويژه كه با زبان دري آغاز ميشود اما به ناگاه در نقطهاي حساس – كه خواهش رحيم خان مبني بر بازگشت امير به خانهاش است- به انگليسي بدل ميشود.
5. عدم رعايت امانت در بازسازي وقايع: مثلا در فضاي شهر كابل در بكگراند صحنهها در كوچه و بازارها زنهايي بدون حجاب اسلامي گنجانده شده است در حالي كه در دورهي تاريخي مذكور پايبندي به حجاب اسلامي به شدت وفور دارد و هنوز جامعه بيحجابي را به شكل ترسيم شده به خود نديده است. اين اشكال و اشكالاتي از اين قبيل بدين جهت وارد است كه از اين منظر فيلم مذكور در ژانر تاريخي جاي ميگيرد. مثل همين اشكال در ترسيم موقعيت اجتماعي هزارهها وارد است. چون در فيلم، هزاره فقط به عنوان نوكر معرفي شده است در حالي كه در همين برهه از تاريخ و قبل و بعد از آن ميبينيم هزارههاي متعددي در جايگاههاي مهم سياسي اجتماعي هستند. همهي هزارهها خدمتكار نبودند، در همين دوره عدهاي در مشاغل اداري فعاليت دارند و عدهاي نيز در امور تجارت و ...! در مورد اعمال مجازات زاني در دوران طالبان نيز همين ضعف به چشم ميخورد! طالبان زناكار را سنگسار شرعي ميكردند نه به شكلي كه در فيلم تصويرشده است! در مورد برگزاري مسابقه فوتبال در استاديوم نيز نظير همين ايراد وارد است و مانند آن....
6. انتخاب كاراكتر: در انتخاب كاراكتر كودكي امير اهمال صورت گرفته و هنرپيشهي ايفاكنندهي نقش امير از لحاظ فيزيك صورت و چهره دقيق انتخاب نشده، چهرهاش به حسن(و نژاد هزاره) شبيهتر از نژاد پشتون است! بايد از هنرپيشهاي ديگر نزديك به چهره آصف و امثال آنها كه به خوبي فيزيك صورتش منعكس كنندهي نژاد و پايگاه قومي اوست استفاده ميشد!
7. عدم تنوع قوميتي: فيلمنامه نويس فيلمنامه را به گونهاي نوشته است كه گويي اقوام موجود در افغانستان فقط دو قوم هزاره و پشتون است و نزاع قومي نيز فقط ميان اين دو است در حالي كه واقعيت چيز ديگري است و در كشور افغانستان اقوام متعددي زندگي ميكنند از جمله:تاجيك، ازبك، بلوچ، قزلباش و... و نزاع قبيلهاي نيز بدين شكلي كه ترسيم شده است نيست!
8. ضعف در دگرگوني امير: چگونه امير كه كودكي ضعيف و منفعل و ترسو بود وحتي قدرت دفاع از خود را نداشت بدان حد از شجاعت رسيد كه به دنبال سهراب به قلب خطر زد و با يكي از سران طالبان درگيري و نزاع فيزيكي كرد؟! چگونگي اين تحول شخصيتي در فيلم بي جواب مانده است!
9. اسلام ستيزي: كه در قالب نماد طالبان و شخصيت آصف(مدعي جهاد عليه روسها و مجري احكام اسلامي) جلوه گر شده و پيش از آن نيز در ديالوگ ميان امير و پدرش بر سر حرمت شراب نشان داده شده است.
10. تصوير كردن صحنهي تجاوز: به تصوير كشيدن صحنهي تجاوز آصف و همدستانش به حسن يكي از مواردي است كه بيشاز جنبهي هنري و سينمايي آن، جنبهي ايجاد جذابيت تجاري و تاثيرگذاري فرهنگي(ترويج غير مستقيم همجنس بازي)اش مورد توجه كارگردان و تهيه كنندگان آن بوده است و گرنه ميشد با تمهيدات تصويري و استفاده از عناصر بياني و روايتگر اين صحنه را تغيير داد يا حذف كرد!
نتيجه: بادبادكباز گرچه بر پايهي رماني پرفروش استوار شدهاست و فيلمنامهاي اقتباسي دارد اما آنچناني كه از كارگردان و سناريست آن انتظار ميرفت موفق نبوده است! اين فيلم در مقايسه با ديگر فيلمهاي هاليوودي در جايگاه متوسط قرار ميگيرد و اگر منتقداني چون راجر ايبرت از آن استقبال ميكنند به خاطر ساختار فرميك آن است. دليل سرمايه گذاري هاليوود براي اين فيلم نيز اگرچه اميد تهيهكنندگان آن به فروش و موفيقت تجاري است ولي انگيزه سياسي نيز پشتيبان آن بوده است و آن زمينه سازي براي حضور امريكا در افغانستان است كه تا حدودي در ايفاي اين رسالت خود موفق بوده است.
April 7th, 2008
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- ماریا دارواســـد الله آرام هنرمند تیاتر افغانستان به جاویدانگی پیوست
- نویسنده و مرتب عبدالله « وفا»یادی از استاد حفیظ الله « وفا » نورستانی
- سید احمد ضیا نوری روان مطهر و بزرگ استاد ( بیسد) شاد
- میرعبدالواحد ساداتصدای آشنای کریم از ام البلاد قدیم
- ماریا داروبیسد کی بود؟
- زلمی رزمیدرسوگ ازدست دادن استادعبدالقیوم بیسد
- نگارنده: زلمی رزمییادی ازبلبل توده ها مومن جان (بیلتون)
- فرستنده: آصف بره کیفلم یوسف بره کی برندۀ عالی ترین جائزۀ جشنوارۀ جهانی 2013 فلم های کوتاه دانشجویی مونترآل شد
- آصف بره کیدیر کاندیدات
- امان معاشرآریانا سعید با هنر ستوده
- نگارنده : زلمی رزمیمروری برکارنامه هنری وحید قاسمی
- نکارنده : زلمی رزمییادی از رحیم مهریار(سلطان غزل) هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمییادواره احمدظاهر آوازه خوان حنجره طلائی
- زلمی رزمییادی ازاستاد محمدحسین سرآهنگ سرتاج موسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ستاره تابناک و بی بدیل هنر موسیقی افغانستان احمد ظاهر شهید
- امان معاشر ، خبرنگار آزادوحیدامید پیشقراول (راک ان رول)درموسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ( مهریار) که مهرش بدل باقیست
- نگارنده : زلمی رزمییادی از نصرت پارسا
- زلمی نصرتتل پاتي ظاهر« هویدا«
- نگارنده: زلمی رزمی نگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثار زنده ياد ( نينواز )
- بشیر دژم یادی از مرحوم استاد ننگیالی(کارمند شایسته فرهنگ جمهوری افغانستان )
- بشیر دژم هفته تجلیل وقدر دانی از آوازخوان جوان ومحبو ب امُیــــــــــــدنظامی
- بشیر دژم (سرپرست اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان )تجلیل وبزرگداشت از هنرمند ا ین هفته موسیقی ما (بشـــــــــیر احمـــــــــد کــــــــندهاری)
- زلمی رزمیاستاد جلیل زلاند و هفت دهه عشق با موسیقی
- سجیه الهه (احرار) انستیوت ملی موسیقی افغانستان
- نذیر احمد ظفر سالاران هنر در مهاجرت
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادعتیق مزاری ، صاحب صدای سحر انگیزی که به مطرح شدن نیاز دارد
- دکتر بیژن بارانربعه سینماگران: رهنما، غفاری، کاووسی، گلستان
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل وقدر دانی از هفته ای (استاد رحمت الله عامر، نغمه سرا )
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل از هفته ای (استاد حسن هاشمی)
- بشیر دژم یادی از استاد گرامی محمد حسین ارمان
- دکتر بیژن بارانفروغ و فیلم
- داکتر آرینیادی ازظاهر هویدا
- نگاهي اجمالي به زندگي نامه هنري احمد پرویزآهنگسازوترانه سرای جوان وخوش صدا
- شیرین نظیری فعال حقوق زنبانوافسانه ستاره هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمیهمایون سخی نوازنده پنجره طلائی هموطن ما در یک نگاه
- عطا احمدىراجش كنا ستاره سينماى هند درگذست
- سید احسان " واعظی "استاد محمد حسین سر آهنگ( بخش دوم )
- سید احسان واعظی پایه های مستحکم خرابات کابل
- سید احمد ضیا نوری سلام به این مرد با وقار از روز ازل تا لحظهء غروب
- ماریا دارو الحاج عبدالمحمد همآهنگ
- نگارنده: زلمی رزمیشاخه گلی به احمدظاهر
- نگارنده : زلمی رزمیبه یادمان سومین سالگرد درگذشت خانم ژیلا آوازه خوان سابقه دار رادیو و تلویزیون کشور
- نوشته داکتر عارف پژمانهماهنگ ، صدايی کابليان، خاموش شد!
- ولی محمد« نورزی»د استاد هم آهنګ په یاد
- عطا احمدىبازهم صداى دلنواز ديگرى خاموش شد!
- همایون باختریانیغلام محمد مصور میمنه گی پیشاهنگ هنر نقاشی مصور
- رسول پویاندر مجلس استاد محد علی عطار هروی
- دکتر بیژن بارانوزن هجایی سرود سراومد زمستون
- اسماعیل هوشیارفاصله فتوای دیروز تا به امروز !
- امان معاشر،خبرنگار آزاد فلم برقع در فستیوال بین المللی فلم های مستند درونکوور کانادا
- دکتر بیژن بارانگویشهای ترانه و سرود
- نگارنده : زلمی رزمیسینمای افغانی درکجا ایستاده است؟
- نوشته : ماریا دارو آنکه هویدا بود ناپیدا شد مگر طنین صدایش که آخرین بار شینیدم در گوشهایم ظنین انداز است
- عبدالو کیل کوچی ظاهر هویدا به جا ودانگی پیوست
- ولی محمد نورزیدافغانستان نامتو سندرغاړی ظاهرهویدا په آلمان کي په حق ورسیدې
- نگارنده : زلمی رزمیمرگ هنرمند درغربت
- عطا احمدىظاهر هويدا آوازخوان نسلهاى ديروز،امروز و فردا ى كشور درگذشت
- حمید محویبرتولت برشت دربارۀ سینما (1931-1933)
- نقدی از همایون کریمپورهمسایه
- دکتر بیژن بارانمحبوبترین سرود ایرانی- سراومد زمستون
- نگارنده : زلمی رزمینگرش کوتاهی دربارهٔ شخصیت هنری نجیب رستگار
- سیامک ستودهگلشیفته فراهانی خراشی بر پوست شب
- نگارنده: زلمی رزمیاستادهماهنگ چهره سرشناس و بنام هنرموسیقی سرزمین ما دربستربیماری
- سید احمد ضیا نوریضایعهء فرهنگی
- نگارنده : زلمی رزمیتواب وهاب هنرمندچیره دست و قابل افتخار برای جامعه افغانی
- کریم پوپلصفدر توکلی
- نیلاب موج سلامفریدا کالو، لیوتروتسکی، اندری برتون، نمایشگاه پاریس
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (2)
- صالحه رشیدیدر حقيقت فلم مدرسه افتتاح شد !
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (1)
- عطا احمدىجگجيت سينگ شهنشاه غزل خاموش شد
- ارسالی ش اسحاق زیدرگذشت شهنشاۀ غزل، جگجیت سنگ
- باز گل بدخشیکریم پوپل
- برای ویکتور خارا یازده سپتامبر
- نگارنده : زلمی رزمی تبصره ای پیرامون ( تبصره گذرا بر تدویر نشست فرهنگی کشورهالند) و جوایز سینمایی شهر فرانکفورت
- شبی در پای نوای دلنواز موسیقی با حبیب قادری فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد
- ارسالی شین میم شینفرزند «وین سرخ»
- زلمی رزمییادمان اولین سالگرددرگذشت رحیم مهریار
- زلمی رزمینگاهی به ویدیوهای افغانی و ویدیوسازان
- محمدرضا راثی پورسردسته ابلهان تهران
- ازکریم پوپلبابه قِران
- ماریا داروتداوی جناب امانی هنرمند خوش آواز آغاز گردید
- نوشته نذیر ظفربلبلی که ترانه ندارد
- فرشید رویاییکمانکشی های مروت
- نگارنده : زلمی رزمی امیرجان صبوری هنرمندی که با دختر(هری) بدنیا آمد
- مکی عارفیادبود درگذشت زنده یاد عارف جهش
- برگزیده نقاشی هایبرگزیده نقاشی های
- برگردان شین میم شینپابلو پیکاسو ـ نقاش توده ها
- فرامرز دادرسخرسی که دو گروگان آلمانی را در ایران نجات داد
- منیر سپاسصدای خراباتیان کابل
- همت الله امین زینازيه اقبال دپښتوژبې غزلبوله سندرغاړې
- امان معاشر مصاحبۀ تلفونی خبرنگار مجلۀ نشریۀ زن با خانم پرستو بلبل خوش آواز کشور ما
- نگارنده : زلمی رزمی خانم پرستو مهریار ستاره همیشه محبوب هنرموسیقی بانوان کشور
- دکترحمید مفیدحمید جلیا مردیاز تبار هنر و خرد
- متن کامل دفاعیه جعفر پناهی تاریخ برخورد با هنرمندان را فراموش نمیکند
- حمید محویتأملاتی دربارۀ مفهوم سینمای ایران
- الف - محشور چشمان آبی چهره گلابی
- نو شته نذیر ظفرهنر مل ؛ هنر مل بود
- فضل الرحیم رحیم ممثل ، دایریکتر و صورتگری با جاذبه ئ از عشق و ا مید جهان فانی را وداع گفت
- دکتر بیژن بارانتطور موسیقی ایرانی
- نگارنده : زلمی رزمی نگاهی گذرا بزندگی وکارنامه های جلیل احمدمسحورجمال
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم منیر سپاس ، آوازخوان با استعداد کشور ما مقیم المان
- امان معاشرستار صابری هنرمند نقاش، نویسنده، و کارتونیست مستعد کشور
- امان معاشر،خبرنگار آزادسخنی چند با یک تن از جوهر شناسان
- نوشته : انجنیر صدیق قیام تال و لی یا ریتم
- نکارنده : زلمی رزمی مرگ رحیم مهریارآوازخوان خوش آواز وسابقه دار رادیوتلویزیون کشور
- همت الله امین زیله سندرغاړې نازيې اقبال سره ادبي مرکه
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم ببرک وسا ، موسیقیدان افغان مقیم المان
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد اینک سی و یک سال ازمرگ احمد ظاهر ، آوازخوان نسلها می گذرد او هنوز هم محبوب قلبهاست
- نگارنده : زلمی رزمیبیاد استاد فقید محمدحسین سرآهنگ
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با ممثل ورزیدهء تیاتر و سینما کشورما آقای زبیرپاداش مقیم المان
- انجنیر صدیق قیام انواع موسیقی در جهان
- انجنیرعبدالقادرمسعود ارواښاد استاد اولمیر زموږ د هیواد ویاړلي اوبرمیاله هنري څیره
- سید احمد ضیا (نوری) چراغ دیگری خاموش شد
- نوشته : انجنیر صدیق قیام راگ و تات
- نيلاب سلامبدرود « رودگر » با رود زندگی
- عبدالوکیل کوچیهنر وهنر مند
- نو شته نذیر احمد (ظفر)خنده ای اشکریز
- فضل الرحیم رحیم انیسه وهاب ، هنربیشه ء ممتاز کشورما جهان فانی را وداع گفت
- مرکچی: انجنیرعبدالقادرمسعود د خوږغږلرونکی سندرغاړی استادیارمحمدسره ځانګړی مرکه
- حمید محوینقدی در بارۀ «انجمن هنر در تبعید»
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با احمد پرویز آهنگساز و آواز خوان خوش صدا و با ذوق
- نوشته : انجنیر صدیق قیام مبدأ موسیقی و فولکولور
- فضل الرحیم رحیم گفت و شنود با محترم بشیر دژم ، هنرمند با سابقه عرصهء موسیقی افغانستان
- نوشته : انجنیر صدیق قیامدرک موسیـــــــــــــقی
- آصفه"صبا "یادی از پروفیسور غلام محمد میمنگی
- انجنــــــــــــیر صدیق قیام فراز ونشیب موسیقی در سر زمین ما
- مرکه کونکی انجنیر زلمی نصرتد محترم فرهاد «دولت زی» سره لنډه مرکه!
- نگارنده : زلمی رزمی جشنواره بزرگ موسیقی افغانی درشهرهامبورگ یک استثنا بود
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش سوم
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش دوم
- انجنیر صدیق قیام سرقت آثار ادبی دیگران گناه نابخشودنی است
- میهن فدا -- محشور به بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادچهارمین جشنواره ء اهدای جوایز تلویزیون آریانا، به بهترین های هنر موسیقی افغانستان، در شهر هامبورک المان
- رزمیآشیانه
- فضل الرحیم رحیمآیندهء درخشان در انتظار جوانی بنام احمد پرویز ، آواز خوانی با صدای سحر انگیز
- انجنير سيد احسان واعظی خرابات و نقش آن درسيمای فرهنگی کشورمان
- داکتر خاکستر تکه تکه تکه میشم
- زلمی رزمی دنیای هنروهنرمندان
- نگارنده : زلمی رزمیزما درهمه مرگ را زاد ایم
- رستم پیمانعلل "جاوید"انگی آمدظاهر
- هـ. دوستگُرمانی، یا شاگرد شدن نزد استاد موسیقی،رسم پسندیدۀ نگهداشتنی
- سيد مرتضي حسيني شاهترابينگاشتهاي برای "آخرین ملکهی زمین"
- نگارنده : زلمی رزمی به مناسبت درگذشت ( بلبل بدخشان )
- امان معاشر خبر نگار ازادگیتار نواز یما شپون در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر خبرنگار ازادسخنی با مجید قیام رییس مرکز فرهنگی و خانه مولانا در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر نمایشگاه نقاشی ستار صبوری در کنفرانس صلح جهانی در کانادا
- عبدالقدیر میرزاییگزارش از اهدای جوایز به هنرمندان موسیقی افغانستان در کالیفورنیا
- فضل الرحیم رحیم حشمت خان ،با همه ارزو ها نیکی که برای شگوفانی سینمائی کشورما داشت چشم از جهان بست
- فضل الرحیم رحیم داکتر واحد نظری ، دایرکتر ، سناریست و طنز نویس موفق کشور ما در بلجیم
- فضل الرحیم رحیم حفیظ کروندگر ، اواز خوان پرتلاش و با استعداد
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد(پردهُ سوم)
- امان معاشرموسیقی میراثمز گنجینه سی
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد( پردهٌ دوم)
- امان معاشرتنبوره بابه قیران
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد
- امان معاشر ستاره هنری از سمنگان در اسمان هنر موسیقی ما درخشید
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پر د ۀ پنجم
- فضل الرحیم رحیماستاد جلیل زلا ند ، شخصیت سرامد و ماندگار در موسیقی افغانستان
- فضل الرحیم رحیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور روی صحنه امد
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پردهّ سوم و چهارم
- نوشته : امید آذرخشپروفیسور امان الله " حیدرزاد"هنرمند والایی از تبار "مانی" و "بهزاد"
- فضل الرحیم رحیم حفیظ بخش ، غنچهء پرباری دست پرودهء شهنشاه غزل ، زنده یاد استاد رحیم بخش
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضليپر د ه د و م
- فر ستنده : نذ یر ظفر نما یشگاه آثار تا ریخی افغا نستان سوال بر انگیز است
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضلير و با ه مکا ر
- عبدل نصرت یک لحظه خاموشی
- ماريا دارو راحًیً چی وژارؤ په چیغو چیغو
- ترجمه از فرانسه توسط حمید محوی اتورانک هنر و هنرمند
- نويسنده: سيد مرتضي حسيني شاهترابينقد فيلم بادبادكباز يا گديپرانباز
- مترجم: انجنیرحفیظ اللــه زریـــر گنجینۀ در کابل
- زلمي رزمينگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثارزنده ياد ( نينواز)
- فضل الرحیم رحیم البوم " مادر" اولین کار هنری پیمان حبیب زی
- نو شته نذ یر (ظفر)سفیر دلها
- پشتون – ص – نبردموسيقي ،نوروزورسالت هاي ملي وميهني
- برگردان از یوسف آرینتا" تکسی در تاریکی" برنده اوسکاربهترین فلم مستند
- سعدشصت ساله گي ظاهرهويدا مبارک باد
- نگارنده: زلمی رزمیحضورزنان افغان درصحنه های تياتر
- سيد مرتضي حسيني شاه ترابينفوذ باليوود در افغانستان
- ترجمه ونوشته از :ظاهر دقیقجنگ چارلي ويلسون
- فضل الر حیم رحیم درسوگ و اندوهء شخصیت فرهنگی کشورما مرحوم ضیا قاریزاده
- نویسنده ظا هر دقیق تبصره وانتقاد یک هزاره مهاجر افغان از فلم گدی پرانباز
- فضل الر حیم رحیم گنجینه و پُند ک،اثر استثنائی هنر موسیقی کشور ما
- فضل الر حیم رحیم بصیر حید ر ، سینما گر موفق کشور ما
- فضل الرحیم رحیم مريم شريفي هنرپيشه موفق سينما
- اسد بودافرشتهاي با ناخنهاي سبز
- اسد بودا نسلكشي و منظره
- گزارشگر: ماریا یقینفیلم کوچه نارنجی
- فضل الر حیم رحیم گفت وشنود با دوشیزه رویا مالک، هنر پیشه سینماء خارج از کشور ما
- فضل الرحیم رحیم ظاهر هویدا ، با گامهای استوار از هنر موسیقی تا هنر هفتم ( سینما)
- فضل الر حیم رحیم با فريدون نيازی آشنا شويد
- فضل الر حیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور
- فضل الر حیم رحیم بزرگداشت از شصت ویک سالگی صاحب صدای سحرانگیز ، هنر مند نسلها احمد ظاهر و بیست هشتمین سالروز مرگ ان سرود گر جاویدان
- مهدی حق وردی طاقانکِیتحلیل سریال جواهری در قصر
- سید احمد ضیا نوریبه یاد نابغه و پروفیسور هنر موسیقی و آواز خوانی در افغانستان
- فضل الرحیم رحیم سخنان چند پيرامون موسيقي تکنو
- اسدالله کشتمند امیر جان صبوری «نیک مردی از تبار نیکان»
- تهيه وترتيب - صباحاول مي سرود هاي جاودانه
- فضل الرحيم رحيمبه ياد بود از استاد رفيق صادق فقيد
- فضل الر حیم رحیمفیروزه نشانهء از مقاومت در برابر غم و درد روزگار
- فضل الر حیم رحیم آشنايي با کارتونيست چيره دست کشورما
- نیلاب سلامتأملی بر "عطر" یا "سرگذشت یک جنایتکار"
- فضل الر حیم رحیمهنر کهکشانی
- فضل الرحیم رحیم شب موسیقی رپ
- فضل الر حیم رحیم پنجه های سحرآميز شيفته محشر مي کند
- فضل الر حیم رحیمساربان به زادگاهش برگشت
- حضرت ظریفی 60مین سالگرد تولدو 27 مین سال روز وفات احمد ظاهر
- فضل الرحیم رحیمبه بهانهء بیست وهفتمین سال مرگ بلبل شوریدهءکشور
- فضل الرحیم رحیم طنین آوازی که بارور شدن موسیقی کشور را نوید میدهد
- گزارشگر مشعلخبر فرهنگي
- فضل الرحیم رحيم ياد نصرت پارسا را گرامی ميداريم
- ساجدهازدرياي آرام شعرتاموج نوازشگر موسيقي
- فضل الرحیم رحیم آشنايي با کارگردان فلم گل محمد و درمحمد
- فضل الر حیم رحیم با سخي رحيمي آواز خوان خوب آشنا شويد
- زریر راوش سرود باستان
- فضل الرحیم رحیم اميد هنری فردای ميهن ما
- ارسالي سمسورهنر، حقيقت و سياست
- ارسالي سپيده صدفبابانوئل شخصيت جذاب سينماي جهان
- منيرسپاس بلخيتراوش اصالت ترنم و اسرار عشق
- زهره يوسفيرفيق ِ صادق ِ مردم
- ارسالي بنفشه ميتراگوگوش در گفتگو با روزنامه اينترنتى «روز»: از زندان تهران تا قفس لس آنجلس
- تهيه و تدوين از عبدالعزیزجهت نگاه مختصری به سير موسيقي در افغانستان
- استادصباحهنر و خلا قيت هنری
- آزمونچارلی چالین
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنرشرقي وغربي دربرگ هاي تاريخ
- زهره يوسفيپژواک در لايتناهي عشق و احساس
- ارسالي فرزاد ساحلسه جنبه نقد هنری
- ا ستا د صبا ح احمد ظاهرجا ودا نه مرد موسيقي کشو رما
- زهره يوسفيو بازهم ضايعه ی و اينبار هم جبران ناپذير
- تلخيص ا ز داکتر صيقلمروري برفيلم «اسكندر كبير» ساخته اليور استون
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنربي مانند ، نامه چارلي چاپلين به دخترش وجالبترين مصا حبه پسرچارلي چاپلين
- رستاخيزامروزما را با ارثـيه سياه خود تباه کرديد فردا يمان را به خو د ما وا گذ ا ريد !!!