بدرود « رودگر » با رود زندگی
نيلاب سلام نيلاب سلام

با دریغ که مرگ نابهنگام اینبار سراغ عارف جهش رودگر ( 1947 ـ 2010 ) ـ آهنگسرای سرود های میهنی و ژورنالیست مردمی را گرفت و پنجۀ سیاهش را در گلویی که گلوگاه سرایش آهنگهای شورآفرین بود، فرو برد.

« رودگر » که در ژرفای قضایا مینگریست و تمنای تامین صلح و امنیت در افغانستان و رفاه مردم مظلوم و شهید پرور سرزمین زیبای مان را همواره در سر و دل میپرورانید، صدای رسایش را توفانزا، از رود اندیشه های انسانی با امواج عصیانی در دل « شبهای ظلمانی » رها کرد و خود با آبهای بیکران فراسوها پیوست.

 روانش همیشه شاد و یادش جاویدان باد!

 

بعضاً اگر رویداد ها را از سنجش منطق بیرون بیاوریم، باور ناکردنی میشوند. باور نکردن رویدادی که میتواند از دیدگاه منطقی، طبیعی باشد ـ اگر باشد ـ میتواند دلیل برای عاطفی گشتن شود. اگر ما با همۀ منطقی بودن مان در چنین مسایلی عاطفی میشویم پس این نمادیست برای انساندوستی.

 

 بر ما نیست که به خاطر طرز دید دیگرگونۀ سیاسی شاعر، نویسنده، پژوهشگر، فیلسوف و هنرمند، بُعد هنری شخصیتش را با هیچ برابر کنیم. بایستی گفت که در این وابسته گی کمترین کار در جامعۀ روشنفکری و فرهنگی ما صورت گرفته است. ارزیابی بُعد های گونه گون شخصیت هنری انسانها به شکل جداگانه خواستار فهمیدن و پذیرفتن فرهنگ تالورانس است. تا به آن مرحله برسیم زمان دراز به کار داریم. خوب است اگر از امروز بیاغازیم و راه را برای فرداییان هموار تر از امروز بسازیم. مسلما گونۀ دید یک هنرمند با مسایل اجتماعی و سیاسی را نباید آنگاه که سخن از انساندوستی و انسانستیزی به میان می آید از دیده به دور داشت. به پندار من، بایستی در نخست سنجید، میخواهیم خویش را روی کدام بُعد شخصیتی متمرکز بسازیم. اگر قرار باشد، هنر او را محور قرار بدهیم و هر آنچه که در پیرامون آن متحرک است را حاشیه بنامیم، مسلما بایستی به آنها حاشیه یی برخورد نماییم و اگر خط سیاسیش را نقد میکنیم، پس هنرش را در ردیف پستر قرار بدهیم. زمانی فرا میرسد که سیاست و هنر با هم می آمیزند؛ به گفتۀ یک شمار ترکیب نامتجانس را بدست میدهند و به گفتۀ شمار دیگر هنر متعهد را. در این صورت ارزیابی ما نیز ترکیب دوگانه در خود خواهد داشت. آنچه سزاوار ژرفنگری است این است که در هر صورتش از برخورد تبعیضگرایانه بپرهیزیم.

 

« سرود با من بمان » که به تاریخ 15 جنوری سال 2009 ترسایی به نوشت آمد، ویرایش شده و چکیده یی است از صحبت تلفنی مورخ چهاردهم جنوری سال 2009 با زنده یاد عارف جهش رودگر ( شهر مونتریال کانادا ) و ایمیل مورخ یازدهم جنوری همان سال به نشانی نگارنده.

پیوست این گفت و شنود آهنگ بهارانۀ مرحوم جهش است که او با فرستادنش یک و نیم سال و اندی پیش بر من منت گذاشت. همچنان برای شنیدن آهنگ « با من بمان » میتوانید به این لینک رو بیاورید.

http://www.youtube.com/watch?v=_tbsV3ddiF8

 

14 اپریل 2010

 

 

سرود « با من بمان»

 

عارف جهش معروف به نامهای مستعار « موسیقیار » و « رودگر »  سرود پرداز سابقه دار رادیو و تلویزیون افغانستان آوازی دارد چونان رود عصیانگر. او خواسته، ناشناس بماند. و اما، هنر پدیده یی است که تنها گوش به فرمان هنرمند نمینشیند. اگر اصیل و زیبا باشد، بر دل شیفته گان مینشیند و اگر به اضافۀ اصیل بودن مردمی و میهنی باشد، پرده ها را میدرد؛ طغیان میکند و جنبش می آفریند.

 

سخن روی سرود حماسی « با من بمان » به آواز پر صلابت عارف جهش رودگر حاوی پیام شفاف سمت و سو دهنده است. پیام آن روشنی، بیداری و با آفتاب همسویی هست. در سوی مخالف آن تاریکی، راحت طلبی و ددمنشی آرمیده.

 در جایی سخن ژرفی خوانده بودم: « شعری که تکانت ندهد / گهواره است/ خوابت میکند. ».

و اما، عصر ما عصر بیداری است و هنرمند رسالتهایی در برابر جامعه دارد که یکی آن بیدار گری است.  

 

اما چگونه این آهنگ ماندگار ساخته شد و به نوا آمد؟

 

سال 1366 آفتابی، عارف جهش تحصیلاتش را در رشتۀ اقتصاد سیاسی در کشور بلغاریا به انجام رساند؛ عازم میهن شد و همکاری را با رادیو که سالها پیش به نام « موسیقیار » آغازیده بود، با نام مستعار دیگر ـ  رودگر از سر گرفت.

 رودگر در نخستین روز های بازگشت به وطن اشعاری را به منظور گزینش برای ضبط در قالب تصنیف دریافت کرد و از آن میان شعر « با من بمان » را بی آنکه شاعرش را بشناسد، برگزید. قرار بر آن شد تا آقای حیدر نیساز ـ کامپوزیتور سرشناس کشور و رییس بخش موسیقی رادیو در دهۀ شصت آفتابی برای این تصنیف آهنگ بسازد. جهش و نیساز کار را روی شعر آهنگ آغازیدند. تصنیف آماده شد. شاد روان استاد فقیر محمد ننگیالی آهنگ را آرمونیزه و دایرکت کرد.

همکاری استادان و نوازندگان چیره دست آرکستر نمبر یک و دوی رادیو تلویزیون ( مسمی به شرقی و غربی ) در کنار آواز سنگین رودگر آهنگ « با من بمان » را به یکی از آهنگهای جاودان موسیقی حماسی افغانستان مبدل کرد. نامهای این استادان و نوازنده گان هنرمند را با قدردانی بسیار یاد آور میشویم:

استاد فقیر محمد ننگیالی ترمپت نواز ـ رهبر آرکستر، استاد حسین آرمان گیتارنواز، حیدر نیساز پیانو نواز، استاد نسیم طبله نواز، استادغلام نبی دلربا نواز، استاد مجید تنبور نواز، استاد ناله فلوت نواز، ظاهر قیومی اکوردیون نواز، استاد عتیق باهی جان رباب نواز و استاد حکیم جاز بند نواز. ضبط آهنگ به وسیلۀ یکی از همکاران مجرب تخنیکی رادیو تلویزیون ـ بانو فرزانه نیساز ( همسر حیدر نیساز ) صورت گرفت.

سپس در یکی از برنامه هایی که از سوی سازمان دموکراتیک جوانان با گویندگی غوث زلمی برگزار شده بود، پیشنهاد صورت گرفت تا رودگر « با من بمان » را برای ضبط تلویزیونی در آنجا بخواند.

این آهنگ در روزهای پسین از طریق امواج رادیو پخش و با استقبال و تحسین رو به رو شد و گل کرد. مردم و به ویژه از آن میان جوانان، دوستدار این آهنگ شدند. رودگر هنوز هم سرایندۀ شعر را نمیشناخت.

 

روزها پستر رودگر که برای روزنامۀ « کابل تایمز » ایفای وظیفه میکرد، پله های زینه را به قصد دفتر بالا میرود که میبیند، یکی از شاعران مستعد کشور دفتر شعر بر دست، کنار دفتر رودگر انتظار او را میکشد. آقای فضل الحق فکرت معاون بخش نظامی روزنامۀ « حقیقت انقلاب ثور »، پس از سلام و علیک اشاره به آهنگ « با من بمان » میکند و خواستار دانستن نام شاعر تصنیف میشود. رودگر عدم شناساییش را ابراز میکند. فکرت در حالی که برق شادمانی در دیدگانش میدرخشد، میگوید که سرایندۀ این شعر اوست. رودگر باور نمیکند و فکرت دفتر شعر را گشوده، سروده را به او نشان میدهد.

 

 در حالی که از محترم عارف جهش رودگر از برای پیشکش این سرود زیبای میهنی سپاسگزاری میکنم، شما را به شنیدن آن فرا میخوانم.

 

15 جنوری 2009

 


April 28th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل هنری