جگجيت سينگ شهنشاه غزل خاموش شد
عطا احمدى عطا احمدى

 

جگجيت سنگه شهنشاه غزل هند بتاريخ 10-10-2011 به عمر 71 سالگى به ساعت 8 و 10 دقيقه به وقت محلى در بيمارستانى در هند به اثر سكته مغزى جهان فانى را وداع گفت و رهسپار ابديت گرديد.

جگجيت در هشتم فبروري 1941 در روستاى ( گنگا نگر ) راجستهان هند در يك خانواده نسبتآ متوسط از لحاظ اقتصادى بدنيا آمد نام اصلى او جگموهن سنگ است كه دوستان نزديك و خانواده او، او را جگجيت ( جهانگشا ) و يا جيت ( پيروز ) مى نامند. او از همان اوان كودكى به آموزش موسبقى نزد چهگن لال شرما و بعدآ نزد استاد جمال پرداخت ترانه ( نيايش بامدادى ) مكتب و سرودملى به آواز او خوانده ميشد و از اينرو او موقعيت و جايگاه خاصى در ميان هم قطارانش داشت.

جگجيت براى نخستين بار در مقابل مردم درسن شانزده سالگى آواز خواند و طوريكه خودش ميگويد مردم برايش سه تا پنج روپيه يا چند آفرين خوب ميخوانى دادند. اما او درسن هفده سالگى براى چند هزار شنونده آواز خواند كه سرنوشت او را با موسيقى گره زد. او براى آموزش بهتر و برتر راهسپار ( جالندهر ) شد و در كنار دانشگاه هوائى به ( آل انديا راديو ) راه يافت. جگجيت براى رسيدن به همه موفقيت و شهرت فراز و نشيب هاى فراوانى را طى كرد شكست ، نااميدى و حتى تحقير و توهين هيچگاهى نتوانست جلو حركت او را براى رسيدن به ارمانهايش سد شود او جسورانه گام برداشت حتى دستارش را برداشت و موهاى سرو رويش را كوتاه كرد تا بتواند به ارمانهايش برسد. 

جگجيت درسال 1961 با چترا ازدواج كرد آنطوريكه جگجيت خودش ميگويد دراين پيوند زرق و برق يا جوش و خروشى در كار نبود مصرف ان از سى روپيه بالا نرفت. حاصل اين وصلت در كنار ( مونيكا ) درسال 1971 پسرى بود بنام ( ويوپك بابو ). چترا ميگويد در انزمان موقع اجراى آواز خوانى از بابت فقر و تنك دستى ناگزير بود نوزادش را روى بازوانش نگهدارد و آواز بخواند و اما ( بابو ) در نزدهمين بهار عمرش در يك حادثه ترافيكى جان ميسپارد و غمى بزرگى را براى پدر و مادر بجا ميگذارد. آنطوريكه جگجيت خود در غم فرزند ميگويد ( من بابو را در موسيقى و چترا در روحانيت جستجو ميكند ) مرگ پسر سياهى تيره را بر اسمان روشن جگجيت چيره ميكند و در فراق پسر صدا در گلويش خاموش ميگردد او ماه ها نتوانست بخواند تا انكه شش ماه بعد از مرگ دوباره از پرتگاه غم و اندوه برخاست دوباره به موسيقى پناه برد و ( بابو ) را در موسيقى جستجو كرد. بر خلاف بدخواهان كه ميگفتند مرگ ( بابو ) پايان جگجيت است اينبار نيرومندتر ظاهر شد و با البومهاى سجده ، عشق نابيناست ، اميد ، كهكشان ، جستجو ، چراغ ، نگرش ، سلسله و چندى ديگر توانست بر همه پيش داورى بدخواهان خط بطلان بكشد و ( بابو ) خود را در موسيقى دوباره بيابد. اما از قضا سوگوارى، فراز و فرود بخش ناگستنى سرنوشت چترا و جگجيت شده بود انها بعد از مرگ پسر بار ديگر طعم تلخ مرگ فرزند دلبند ديگر را دز سال 2009 چشيدن اينبار خبر خودكشى مونيكا روح و روان اين زوج هنرمند و داغديده را افسرده تر ساخت و اندوه بر اندوه ديگر افزود.

آشارانى ما تهر زندگينامه نويس جگجيت ميگويد ( جگجيت قلبى از پولاد داشت با نا گوارى ها بى باكانه ميرزمد توانش باورنكردنى است روزى كه مادرش مرد او تابوتش را به شانه گذاشت و پيكرش را به آتش سپرد و خود راهى كلكته براى اجراى كنسرت شد.

جگجيت در كنار آواز خوانى ساينس خواند و تحصيلات برترى را در رشته تاريخ هند و جهان به اتمام رساند. او در كشف و پرورش استعداد ها و اوردن انها به جهان موسيقى تلاش فراوان كرد و هنر و داشته هايش را صميمانه در اختيار ديگران قرار داد و هيچگاهى از انچه در توان داشت براي ديگران دريغ نگرد از جمله اين چهره ميتوان از كمار سانو ، طلعت عزيز و وينود سيگل و شمارى ديگرى نام برد.

جگجيت سالانه بخش از درامدش را براى پشتيبانى از كتابخا نه ها ، آموزشگاه ها ، انجمن هاى فرهنكى و بيمارستانها مساعدت مينمود تا رنج را كه در ساليان متمادى بر دوش كشيده بود از دوش هموطنانش كمتر سازد و نسل هاى امروز و فردا بتوانند از حداقل حمايت او مستفيد شوند.

دولا محهتا غزل پرداز نامور و كارشناس پراوازه موسيقى هند در مورد نقش جكجيت در موسيقى ميگويد كه ( كسى كه غزل را از تنگناى دربارشاهان ، بارگاه بزم اشراف و نهانخا نه كوچك فراز نشينان برون اورد و به خانه خانه و كوچه كوچه رساند و او مفهوم غزل را براى شنوندگانى  كه اگاهي كمترى از موسيقى كلاسيك نيز قابل فهم ساخت تا جايكه انان نيز ميتوانند اين غزل ها را در زمزمه كنند.

جگجيت ميخواست به مناسبت هفتادمين سالگرد تولدش هفتاد كنسرت در همه جهان اجرا نمايد اما افسوس مرگ ديگر اين مجال را برايش نداد و او با همه غم واندوه شهرت وثروت و قلب بزرگ و پاك به ديدار عزيزانش ( بابو و مونيكا ) شتافت تا باشد در كنار آنان ديگر غم دورى شان فراموش نمايد.

و اما در اين دنيا مليون ها علاقمند و دوستدار اوازش غم و اندوه نبود او را ساليان سال و نسل به نسل سينه و به سينه انتقال خواهد داد و ياد او را در لابلاى آهنك هايش و كليپ هايش جستجو نموده و ياد ان هنرمند بززگ را هميشه جاويدان نگه خواهند داشت . مرگ او نه تنها ضا يعه بزرگ و جبران ناپزيز براى كشور موسيقى پرور هند بوده بل نبود او ضا يعه است براى جهان موسقى.

فقط همين صدا ست كه ميماند.

روانش شاد ويادش جاويدان

 

يادداشت: من حد اكثر استفاده را انچه در فوق امده است از نبشته داكتر صاحب صبورالله سيا سنگ نموده ام اميد بنده را ببخشند. 


October 11th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل هنری