2
فروپاشی کارخانجات بزرگ گوشت
اجتماع کارگران جلوی در کارخانه گوشت لنوکس
• کارگران:
• «ما ـ هفتاد هزار کارگر در کارخانه گوشت لنوکس ـ دیگر نمی توانیم حتی روزی با دستمزد به این ناچیزی ادامه حیات دهیم.
• دیروز دو باره در یک چشم به هم زدن، دستمزد ما کاهش داده شد.
• امروز دوباره اعلام کرده اند:
• هر کس که با دستمزدهای ما حاضر به کار نیست، می تواند برود!
• پس بیایید صاف و ساده برویم و بر دستمزدها که روز به روز ناچیزتر می شوند، برینیم!
سکوت
• دیری است که این کار برای ما تهوع آور است.
• و کارخانه برای مان دوزخی است.
• تنها وحشت شیکاگوی یخبندان است که ما را در این دوزخ پابند کرده است.
• اما اکنون با 12 ساعت کار روزانه حتی مزدی نمی گیریم که بتوانیم نان خشکی و یا شلوار مندرسی بخریم.
• حالا می توان بی دغدغه خاطر رفت و درجا مرد.
سکوت
• ما را اینها با چه عوضی گرفته اند؟• فکر می کنند که ما گاویم و حاضر به قبول هر تصمیم؟
• مگر ما خرفت و ابلهیم؟
• همان بهتر که بمیریم!
• همین الساعه می رویم!
سکوت
• احتمالا ساعت 6 است؟
• مرده خوارها، چرا باز نمی کنید!
• قصابان، گاوهای تان اینجا ایستاده اند، باز کنید درها را!
در می زنند.
• شاید فراموش مان کرده اند!
خنده
• باز کنید!
• می خواهیم وارد سوراخ های کثیف تان، آشپزخانه های لجن بارتان شویم و برای ساندویچ شکمباره های پولدار گوشت بپزیم.
سکوت
• حد اقلش دستمزد سابق را طلب می کنیم که به نوبه خود ناچیز است، حد اقلش!
• با ده ساعت کار و حد اقل ...
مردی می گذرد
• منتظر چیستید اینجا؟
• مگر نمی دانید که لنوکس بسته است؟
پسربچه های روزنامه فروش شتابان وارد صحنه می شوند!
• پسربچه های روزنامه فروش داد می زنند:
• «لنوکس، پادشاه گوشت باید کارخانه خود را ببندد.
• هفتاد هزار کارگر می مانند، بی نان و بی سرپناه!
• میم لام لنوکس قربانی جنگ بی رحمانه رقابت با پادشاه گوشت معروف و انسان دوست سرشناس پیر پونت ماولر شده است. »
• کارگران:
• «واه!
• جهنم حی و حاضر!
• در به روی ما ببندید!
• خانه خراب گشته ایم، ما!
ماولر خونالود پنجه بر حلقوم بهره کش ما می فشارد و ما را نفس بند می آید!
ادامه دارد.