آنکه به غم هایش پایان بخشید و مرگ شتبانه سراغش را گرفته بود و پیکر استخوانیش را خاک درآغوش کشید.
آنکه آواز پرُ طنینش بر قلب حکومت مستبد برعلیه ظلم ُ ستم و بیعدالتی چون تیر برهدف میخورد و از راست گفتن و راسخ بودن به هدفش منصرف نگردید « ظاهر هویدا » بود.
گرچه در جامعه که ظلم ستم ُ بیعدالتی و بیسوادی توده های میلونی را شکنجه مینمود و عنکوبت عقب ماندگی ذهن توده ها را تنیده بودُ رژیم های مستبد از گوشت و استخوان مردم روغن میکشیدُ اما چون ظاهر کودکانی در آغوش والدین وطن پرست پرورش میشدند که روزی از طریقه های ممکن برای رهایی از پنجه ظلم و استبداد داد خواهی نماید و بسراید« نازم آن مشت که فرق زور مندان بشکند)
بلی در (۲۸ فبوری سال ۱۹۴۵) میلادی یک خانواده روشنفکر پدری صاحب فرزند گردید و ظاهر نامش نهاد. پدرش جهت اجرای وظایفش به ولایات مختلف سفر میکرد و هویدا در داینکدی هزاره جات تولد و الی سه سالگی در دایکندی زندگی کرد و بعد نسبت تبدلی وظیفه پدرش بدیار مولانای بزرگ ولایت بلخ شهر مزار شریف کوچید. در آنجاه پدرش روح بزرگ هویدا و استعداد هنریش را کشف نمود و به استخدام معلم موسیقی برای مایه گذاری هنر موزیک در وجود پسرش اقدام کرد.
دریغاٌ بعداز هفت سال تنفس از فضای ارامش کودکی در آغوش پر محبت والدین ُ سیلی محکم یتیمی را در رخسارش احساس کرد و داغ همان سلی ناامیدی اورا به امید های بزرگی رسانید.
او یک طفلی بود که یک سر وهزار سودا داشت و در دامان شیر زن «مادر مهربانش» پرورش یافت مگر اخلاق بدیع شعری و فضایل علمی وادبی پدر روحش رااحاطه نموده بود لذا در خود آموزی و کتاب خوانی قدم های پدرش را تعقیب نمود پدرش اهل هنر و شعر و ادب بود و در روح ظاهر اثر بزرگ گذاشت یعنی با کتاب انس گرفت و بجای بازیهای کودکانه با کتاب بازی کردُ باکتاب قصه گفت و از کتاب شینید و از کتاب محبوب بی آرزش راه ورسم زندگانی آموخت و در جامعه که ظلم وستم چون هیولا انسان های مظلوم را قورت مینمودُ راه خودرا پیداکرد.
گرچه خود کودکی بیش نبود اما خود آموزی پیشه کرد و در کنار خود دو برادرش ( کبیر و منیر) را زیر تحت حمایت وسرپرستی قرار داد زیرا مادر جوانش برای پیدا کردند رزق وروزی کمر بست و نان آور سه فرزندش شد او در موسسه نسوان بصفت خیاط مقرر گردید و از نوک سوزنش نان حلال و صفره غیربانه ولی با شهامت بروی فرزندانش پهن نمود.
یکاز وفات دچپدرس یک سال ونیم دوباره بکابل کوچیدند و هویدا در سن نه سالگی شامل لیسه استقلال گردید.
گرچه ظاهر از صنف نهم لیسه استقلال «مکتب معمولی » را رها کرد مگر با اندوخته ی که در ذهن روشنش داشت و در سن تقریباٌ پنج سالگی پدرش برای پرورش استعداد او در رشته موسیقی مایه وخمیر مایه هنری در وجودش ترذیق کرده بودُ همان خمیر مایه تخمر کرد. همان تلاش کوتاه مدت پدرش برای آرزو کودکی چون « ظاهر » استعدادش را صیقل نمود.
بلی ظاهر که هنوز هویدا نشده بود با کمک ناچیزیکه از دستش برآورده میشد با شاگردی نزد( مستریُ سکاوارچیُ موچی ...و هر آنچه چی ) داشت دست شور داد و پول خیلی ناچیز مگر تجربه بزرگ از زندگی زتوده های فقیر با خود به کلبه فقیرانه اش آورد و رهنمای دو برادر کوچکش گردید.
زمانیکه تازه به سن بلوغ میرسد دامن مکتب معمولی را رها کرد و در جستو جوی راه اصلی زندگی و عشق هنریش بود روزی با هنرمندی بنام عزیز آشنا معرفی شد و عشق دیرنه اش که موسیقی بود ُ اورا بدیار پهناور هنر کشانید.
اولاٌ مرحوم هویدا با برادر کوچکش کبیر هویدا در شهری ننداری به هنر تمثیل تیاتر اقدام نمودند و در اجتماع هنری با هنرمندان بزرگ چون( مرحوم فقیر محمد ننگلیالیُ مرحوم محمد سلیم سرمستُ مرحوم سارابانُ مرحوم درمحمد سایر هروی ُ و مرحوم فرخ افندی ) استاد بزرگ موسیقی آشنا گردید و از همین جا راه عشق واقعی خود را پیمود... بعداز همان ستیژ به ستیز تیاتر پوهنی ننداری و کورسهای موسیقی و استدیو های سابق « رادیو کابل » واقع پل باغ عمومی وغیره مجامع هنری حضور پیدا کرد. کورسهای ریاست ثقافت هنر را نیز طی نمود وبا معرفت هنرمندان جوان دراخیر دهه چهل و آغاز پنجاه با همکاری عزیز آشنا و دیگر جوانان بااستعداد یک گروپ هنرمندان آماتور را ایجاد نمود و گامهای بزرگ در ایجاد موسیقی پاپ افغانستان برداشت و خدمت بس بزرگی برای هنرمندان جوانان و روند موسیقی پاپ انجام داد.
درسال ( ۱۳۴۵) هش-(۱۹۶۶)میلادی ظاهر هویداُ ببرک وساُ چترام ُ رحیم جهانیُ آقا محمد کاگرُکبیر هویداُ عیزیز آشنا ودیگران جهت تحصیل موسیقی در رشته های متخلف برای مدت تقربیاٌ پنج سال به اتحاد جماهیر شوروی وقت رفتند. ظاهر جوهر هنریش هویدا گشت و به هویدا معرفت پیدا کرد و با همان ذهن پر از هنرهفتگانه اسعتدادش در نواختنُ خواندنُ پرودیس کردن برنامه هاُ انانسری چشنواره هاُ گویندگی محافل شعر وادبُ نوسنده گی و غیره شگوفان گردید زبان زد عام وخاص بود. در این زمان رادیو کابل بنام رادیو افغانستان یاد میشد زیرا نشرات از محوطه کابل بیرون پرواز کرده بود و نشرات سرتاسری شده بود. در سال (۱۳۵۱) هش- برای تحصیل هنری به ایران رفت و بعداز برگشت راهی رادیو افغانستان گردید.
هویدا در رادیو موسس برنامه ( رادیویی ننداره و یا نمایش رادیویی) گردید که این برنامه کمیدی و انتقادی میلونها شنونده را بدور رادیوهای منازل شان جمع میکرد.
باداشتن صدایش بعضا مینازید و میگفت صدا باشد مانند صدای هویدا که خواب از چشم کوکان ُ بزرگان فرار دهد.
زمانیکه مرحوم داکتر محمود حبیبی وزیر اطلاعات وکلتور بود ُ از هنرمندان خواست تا داستان های دنباله دار (سریال) از رادیو نشر گردد. داوود فارنی دوست وهمکار دیرین هویدا اولین داستان دنباله دار را بنام « مراد» نوشت و هویدا نقش مراد را بازی کردُ دومین داستان دنباله دار یک داستان پولیسی بود و سومین داستان به اساس پیشنهاد مرحوم هویدا داستان طنز و کمیدی بود که نوسینده آن هویدا بود بعد از آن زمان هنرمندان چون داوود فارانی ُ جلال نورانی ُ استاد رفیق صادق ُ در بخش پشتو ُ مرحوم منان ملگریُ مرحوم جان محمد پلار و مرحوم فضل محمد فضلی کار داستان نویسی کمیدی انتقادی را به همکاری یکدیگر ادامه دادند.
هویدا در کار هایش دارای دقیق لازم ولی پرُ تلاطم و رنگین چون پر طاوس در رشته های مختلف هنری بود در این راه با روح نا آرام میتپید تا کار از کارخانه ذهنش سالم بدرآید. او با آهنگهای پر احساس ش روح پژمرده ملت نجبیب خود را تازه میکرد و راه مبارزه «حق گرفته میشود» در آهنگهایش منعکس میساخت چون آهنگ ( در پیش بی دردان چرا فریاد بیحاصل کنمُ نازم آن مشتی که فرق زور مندان بشکندُ یا جنگل است ) و صد های دیگر کاخ استبداد را لرزاند و بعضی از اهنگ هایش زندانی اریشف رادیو افغانستان گردید.
هویدا درهنر تمثیلُ ساختن موزیکُ پرودیس برنامه رادیویُ تلویزیونی اعتماد به نفس داشت. هیچگاه درهر رشته هنری ایکه اقدام مینمود قلمش نمیلرزید و قبلش چون کوه بر قامت بلندش استوار بود. از ایام غیربیش نمیشرمید و بی هراس وبا افتخار ایام گذشته را چون آیینه عبرت درمقابل چشمانش مجسم میساخت چون با افتخار از آن سر بلند کرده بود بر افتادگان دست کمک دراز مینمودُ با غرور وسر بلندی از تجارب تلخش و از انجام کار های شاقه اش یادآور میشد.
روی در دفتر ما قصه نمود. {من از طفلی یک بچه هوش پرک بودم همیشه دراه که میرفتم فکرم در مسیر که روان بودم متمرکز نمیبود بلکه ذهن پر تلاطمم در یک بحر بیکران پوژهش و خود آموزی شنا میکرد و هر آنچه مادر بیچاره ام میگفت در هوای گرم تابستان از سرویس های شهری استفاده کنم ُ گپش را عملی نمیکردم. روزی از پولهای که مادرم برای کرایه سرویس پرداخته بودُ برایم کتابی رااز پل خشتی خریده و طرف خانه رفتم . دراه خانه روان بودم کتاب را میخواندم چندبار در چقری های سرک افتادم خاک آلود شدمُ حیران بودم با این سرو وضع برای مادرم چه بگویم که از بخت برگشته در دام مادرم افتادم مادرم میدانست که پیاده آمده ام با لباس خاک الودم بخشم آمد وگفت چرا با این سرو ضع خاک الود .... ؟؟
خوب جوابم واضع بود که پیاده آمده بودم. دو باره با هیبت گفت چرا پول کرایه سرویس را چه کردی که پیاده امدی .... گفتم مادر !..اینه در دستم است بیجاه مادرم مطلبم را گرفته نتوانست....چون خیلی قهر بود دستانم را که جز یک کتابُ پولی وجود نداشتُ دید دوباره خشم کرد و بالاخره کتابیکه در دستم بود تکان دادم. اندک خشمش فرو نشست وگفت ُ فرزند عزیزم کمی متوجه حالت روانیت باش.}
واقعاٌ هویدا در طول زندگی از کتاب دوری نکرد و از مقدار خوراک و پوشاک زیادتر کتاب خرید و خواند. او از روزگار که صدای رادیو رااز لوت اسپیکرهای کنار جاده میشینید و یا کرایه گرفتن مجلات ایرانی را که نسبت نبود بودجه به دوافغانی کرایه میکرد و از بی برقی در روشنی مهتاب مطالعه مینمود با افتخار قصه میگفت.
هویدا با قیافه خیلی جدی که گوی هیچاه از کوچه خنده گذر نکرده است مگر خوش طبع و فکاهی گو بود و تمام خوبیهایش و مقبولی هایت در لطافت زبانش بودُ زبان گویا و حقیقت گو که هیچگاه کلام تلخیش دوستانش را آرزده نمیساخت بلکه الهام نوین برای هرکس داشت و در ذهن همه دوستانش منحیث یک پند بزرگ حک میشد. چند دقیقه صحبت و یا ساعتی نشستن با هویدا با شینیدن کلمات زیبا طنز ولی پیام آور قلب انسان شاد میگردید و انسان آرزو میکرد ساعات متمادی گوش به آنمرد خردمند بدهند و بیآموزند. او ازتجارب زندگیش که در سیر وسفرهای داخلی و خارجی وملاقاتش باهرطبقه اشخاصُ اندوخته های مفید بمثابه کتاب داشتُ درسهای عبرت انگیز بر دوستان ارشاد میگرد چنانچه میگفت که این زبان زیبای و مقبول فارسی دری را » زبون » نسازید ُ پرورشش دهید که شگوفان گردد. روی همین زبان و زبون خاطره عبرت انگیزش را که در سفر تحصیلی ایران در ذهنم هجوم آورد که در یکی از نشستها با همکارانش در سال (۱۳۵۲) هنگام نوشتن برنامه های ( نمایش رادیویی) که ابتکار وی بود گفته بودُ حالا از حافظه عزیزالله هدف برای تان مینگارم{ در سال «۱۳۵۱» هش- در ایران با فریودن فرخزاد برادر فروغ فرخزاد دریک نمایش تلویزیونی بنام( سلام همسایه) در صفحه تلویزیون ایران ظاهر شد و با فریدون فرخزاد روابط نزدیک ایجاد کرده بودُ روزی فریدون به هویدا گفت« که شما افغانها در صحبت کلمات مغلق استفاده میکنید وحرفهای هم از خود میسازید.
هویدا پرسید چطور؟
فخرزاد گفت « مثلاٌ ما زملانیکه از یک موضوع بی اصلاعیم ُ میگویم که آقا نمیدونمُ مگر شما میگوید مچم!
هویدا در جواب گفته بود «اولاٌ خلص صحبت کردن گپ بد نیست. ما ذاتاٌ مردم کم حرفی هستیم.
دوم انیکه ببینید زبان دری را کی بهتر میداند و کی بهتر صحبت میکند و کی کلمات را مسخ نموده استُ انگاه خود قضاوت کنید طورمثال : ما دالان میگویم شما دالانش کردید. دکان بودُ دو کونش کردید زبان بود و شما « زبونش » کردید.}
آیا این یک درس از تاریخ ادبیات زبان فارسی پهلوی نبود ؟... مرحوم هویدا برای فرخزاد سر گذشت تاریخی زبان وادبیات ایران را در سه جمله کوتاه مرور کرد زیرا زبان وادبیات ایران در زمان رضا شاه به بهانه تصفیه سازی کلمات عربی ملت ایران را در دفاع از قدرت خویش به بهانه نژاد و زبان پرستی به بیرانه کشاندُ جای کلمات عربی که در زبان فارسی پهلوی عجین شده بود به اصطلاحات محلی رجوع کردند چون همان کلمات زیبای را قبلاٌ با استفاده از لغات عربی ازدست داده بودند آنرا دوباره زنده نساختند بلکه با استفاده از گفتار و اصطلاحات محلی ُ زبان شیرین فارسی رااز قالب ادبیات تهی گردانیدند و زبونش کردند.
این خدمت رضا شاه پهلوی بزرگترین صدمه بر زبان فارسی ایران وارد کرد.
مانند این مثال هزاران رازهای نهفته درسینه هویدا پنهان بود که در برنامه هایش اندک اندک نظر به شرایط زمان انعکاس داده میشدُ بربنامه قطعی عطار یکی از نمونه های بزرگ عبرت و طنز بود و زمانیکه آن پروگرام در تلویزیون به نشرات آغاز نمود یکی از پرُ تماشاه ترینُ پرُ پند افرین برنامه های تلویزیونی بود که سخنانش برای جامعه آیینه روزگار گردیده بود.
زمانیکه جناب فیض محمد خیرزاده یک تعداد هنرمندان با سابقه را نظر به گروپ بندیهای ناقص و افکار و پدیده گروپی از کابل ننداری اخراج نمودُ سردارمحمد ایمن ُ اکبر روشنُ عزیزالله هدف را را هویدا باخود برادیو برد و برنامه « نمایش رادیی » را بیناد گذاشت . او درام های و پارچه های تمثیلی انتقادی کمیدی را تهیه نمود که بنام های «جک دلآغاُ شیرآغا فریدونُ گل آغا یوسف ُ شاه کوکو تایلر و برخی نامهای کمیدی روز به تمثیل پرداختند. این برنامه از اول سرطان (۱۳۵۱) از طریق رادیو نشر گردید در تمام افغانستان نمایش رادیویی هنگامه برپا گرد و بعداز کودتای (۱۳۵۲) هش- سردار محمد داوودُ بین همکاران رادیو یک مزاح شده بود که هویدا میگوید« برنامه ما پیش از داوود خان کوتاد کرده بود»
هویدا در افغانستان اولین کسی بود که برنامه گفتاری « تاک شو و یا شومن) را بیناد گذاشت.
هر آنچه از هویدا برجامعه جهانی فارسی زبان میراث مانده همه بمثابه یک گنج میباشد هرگاه بدان چنگ بزنیم جز سود زیان نخواهم کرد.
او زمانیکه در مدیریت نریش فیلم به مدیریت شکریه جان رعد در تلویزیون کار مینمود برعلاوه دبلاژو نریشن به ترجمه فیلم های روسی پرداخت.
هویدا در بخش های مختلف هنری گام نهاد:
تمثیل در شهری ویا «شاری ننداری» به دایرکتری عبدالر شید جلیا باسایر هنرمندان به هنر تمثیل پرداخت که از قدمهای مهم هنری او بشمار میرود وی در ستیژ با هنرمندان بزگ در سن (۱۳-۱۴) حصه گرفت . نوازندگیُ آواز خوانیُ برنامه سازیُ انانسریُ طنز و فکاهی گوییُ نویسندگیُ تمثیل سینماییُ ترجمه فیلمهای روسی به فاری دری و بسیار دیگر.
آیا میتواند ظاهر دوباره هویدا گردد؟...نه هرگز نه...جالش خالیست.
او در هنر نمایی و هنر پردازی سبک مخصوص خود را داشتُ هیچگاه از دیگران تقلید نمیکرد اما برای رسیدن به مراحل خوبتر و مفد تر همیشه تلاش میکرد و نو آوری مینمود.
در افغانستان اولین فیلم که هویدا حصه گرفت « بمانند عقاب » از ساخته های فیض محمد خیر زاده بود. بعداٌ در فیلم های بیشماری مانند ( «روزهای دشوار» ساخته رفیق یحیاییُ « اختر مسخره و صبور سرباز» « فیلم دیدار» محصول مشترک ألمان وهالند که هویدا موسیقی آنرا کمپوز نمود و و آخرین فیلم که هویدا در آن نقش داشت بنام پروفیسور از ساحته های کریم تنویر بود که در کشور هالن پرودیس گردید.
زمانیکه با وحیده جان پیوند زندگی بستُ مرد مسعودی بود زیرا همسر عزیزش چو گل اورا پرورش میداد و تمام خواسته های اورا صمیمانه برآورده میساخت زیرا هویدا از مدت زمان طولانی مریض بودُ حیده جان التیام بخش درد هایش بود.
هویدا وطنش را سخت دوست و بمردمش بی نهایت احترام داشتُ زمانیکه در افغانستان آتش جنگهای داخلی شعله ور گردید روح و رانش را زیاد تر متاثر ساخت مگر همسر گرامی و عزیزش اورا هیچگاه تنها نگذاشت و همیشه چون ستون استوار سفق آرزو هایش بود و در کنارش ایستاده و مریضی اورا پرستاری مینمود.
او یکبار ازدواج کرد و چند فرزندبنامهای ( ژالهُ آرشُ علیُ لیلی و مسیح ) بیادگار گذاشت.
هویدا اهنگ هایش را همیشه با یک پیام عالی خدمت هموطنانش تقدیم میکرد زمانیکه مردم افغانستان بناچار وطن شان را ترک میگفتند آهنگ
« شینیدم از اینجاه سفر میکنی - تو آهنگ شهر دیگر میکنی » را همه مردم تکرار میشنیدند و میگریستندُ و بالا آخره خودش نیز سفر کرد مدت دوسال در هندوستان مسکون گردید و درسال (۱۹۹۱)میلادی بکشور المان در شهر هامبورگ رحل اقامت پهن کرد. پس از چند سال زندگی با درد و دریغ بتاریخ ۵ مارچ ۱۰۱۲ درسن شصت و هفت سالگی به تکلیف سرطان گلو در منزلش واقع هامبورگ المان جان به جان افرین سپرد.
هویدا رفت مگر نام نیکویش و خاطرات شیرینش برای ما جاویدانه است . در پایان برای هویدا روان شاد و خلد برین آرزو میدارم و برای خانم وحیده هویداُ فرزندان عزیزش وبرادرن گرامیش جناب کبیر هویدا و منیر هویدا و تمام جامعه هنری افغانستان درسرتاسر جهان تسلیت میگویم .
March 14th, 2012
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- ماریا دارواســـد الله آرام هنرمند تیاتر افغانستان به جاویدانگی پیوست
- نویسنده و مرتب عبدالله « وفا»یادی از استاد حفیظ الله « وفا » نورستانی
- سید احمد ضیا نوری روان مطهر و بزرگ استاد ( بیسد) شاد
- میرعبدالواحد ساداتصدای آشنای کریم از ام البلاد قدیم
- ماریا داروبیسد کی بود؟
- زلمی رزمیدرسوگ ازدست دادن استادعبدالقیوم بیسد
- نگارنده: زلمی رزمییادی ازبلبل توده ها مومن جان (بیلتون)
- فرستنده: آصف بره کیفلم یوسف بره کی برندۀ عالی ترین جائزۀ جشنوارۀ جهانی 2013 فلم های کوتاه دانشجویی مونترآل شد
- آصف بره کیدیر کاندیدات
- امان معاشرآریانا سعید با هنر ستوده
- نگارنده : زلمی رزمیمروری برکارنامه هنری وحید قاسمی
- نکارنده : زلمی رزمییادی از رحیم مهریار(سلطان غزل) هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمییادواره احمدظاهر آوازه خوان حنجره طلائی
- زلمی رزمییادی ازاستاد محمدحسین سرآهنگ سرتاج موسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ستاره تابناک و بی بدیل هنر موسیقی افغانستان احمد ظاهر شهید
- امان معاشر ، خبرنگار آزادوحیدامید پیشقراول (راک ان رول)درموسیقی افغانستان
- سید احمد ضیا نوری ( مهریار) که مهرش بدل باقیست
- نگارنده : زلمی رزمییادی از نصرت پارسا
- زلمی نصرتتل پاتي ظاهر« هویدا«
- نگارنده: زلمی رزمی نگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثار زنده ياد ( نينواز )
- بشیر دژم یادی از مرحوم استاد ننگیالی(کارمند شایسته فرهنگ جمهوری افغانستان )
- بشیر دژم هفته تجلیل وقدر دانی از آوازخوان جوان ومحبو ب امُیــــــــــــدنظامی
- بشیر دژم (سرپرست اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان )تجلیل وبزرگداشت از هنرمند ا ین هفته موسیقی ما (بشـــــــــیر احمـــــــــد کــــــــندهاری)
- زلمی رزمیاستاد جلیل زلاند و هفت دهه عشق با موسیقی
- سجیه الهه (احرار) انستیوت ملی موسیقی افغانستان
- نذیر احمد ظفر سالاران هنر در مهاجرت
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادعتیق مزاری ، صاحب صدای سحر انگیزی که به مطرح شدن نیاز دارد
- دکتر بیژن بارانربعه سینماگران: رهنما، غفاری، کاووسی، گلستان
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل وقدر دانی از هفته ای (استاد رحمت الله عامر، نغمه سرا )
- اتحادیه هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل از هفته ای (استاد حسن هاشمی)
- بشیر دژم یادی از استاد گرامی محمد حسین ارمان
- دکتر بیژن بارانفروغ و فیلم
- داکتر آرینیادی ازظاهر هویدا
- نگاهي اجمالي به زندگي نامه هنري احمد پرویزآهنگسازوترانه سرای جوان وخوش صدا
- شیرین نظیری فعال حقوق زنبانوافسانه ستاره هنرموسیقی افغانستان
- نگارنده: زلمی رزمیهمایون سخی نوازنده پنجره طلائی هموطن ما در یک نگاه
- عطا احمدىراجش كنا ستاره سينماى هند درگذست
- سید احسان " واعظی "استاد محمد حسین سر آهنگ( بخش دوم )
- سید احسان واعظی پایه های مستحکم خرابات کابل
- سید احمد ضیا نوری سلام به این مرد با وقار از روز ازل تا لحظهء غروب
- ماریا دارو الحاج عبدالمحمد همآهنگ
- نگارنده: زلمی رزمیشاخه گلی به احمدظاهر
- نگارنده : زلمی رزمیبه یادمان سومین سالگرد درگذشت خانم ژیلا آوازه خوان سابقه دار رادیو و تلویزیون کشور
- نوشته داکتر عارف پژمانهماهنگ ، صدايی کابليان، خاموش شد!
- ولی محمد« نورزی»د استاد هم آهنګ په یاد
- عطا احمدىبازهم صداى دلنواز ديگرى خاموش شد!
- همایون باختریانیغلام محمد مصور میمنه گی پیشاهنگ هنر نقاشی مصور
- رسول پویاندر مجلس استاد محد علی عطار هروی
- دکتر بیژن بارانوزن هجایی سرود سراومد زمستون
- اسماعیل هوشیارفاصله فتوای دیروز تا به امروز !
- امان معاشر،خبرنگار آزاد فلم برقع در فستیوال بین المللی فلم های مستند درونکوور کانادا
- دکتر بیژن بارانگویشهای ترانه و سرود
- نگارنده : زلمی رزمیسینمای افغانی درکجا ایستاده است؟
- نوشته : ماریا دارو آنکه هویدا بود ناپیدا شد مگر طنین صدایش که آخرین بار شینیدم در گوشهایم ظنین انداز است
- عبدالو کیل کوچی ظاهر هویدا به جا ودانگی پیوست
- ولی محمد نورزیدافغانستان نامتو سندرغاړی ظاهرهویدا په آلمان کي په حق ورسیدې
- نگارنده : زلمی رزمیمرگ هنرمند درغربت
- عطا احمدىظاهر هويدا آوازخوان نسلهاى ديروز،امروز و فردا ى كشور درگذشت
- حمید محویبرتولت برشت دربارۀ سینما (1931-1933)
- نقدی از همایون کریمپورهمسایه
- دکتر بیژن بارانمحبوبترین سرود ایرانی- سراومد زمستون
- نگارنده : زلمی رزمینگرش کوتاهی دربارهٔ شخصیت هنری نجیب رستگار
- سیامک ستودهگلشیفته فراهانی خراشی بر پوست شب
- نگارنده: زلمی رزمیاستادهماهنگ چهره سرشناس و بنام هنرموسیقی سرزمین ما دربستربیماری
- سید احمد ضیا نوریضایعهء فرهنگی
- نگارنده : زلمی رزمیتواب وهاب هنرمندچیره دست و قابل افتخار برای جامعه افغانی
- کریم پوپلصفدر توکلی
- نیلاب موج سلامفریدا کالو، لیوتروتسکی، اندری برتون، نمایشگاه پاریس
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (2)
- صالحه رشیدیدر حقيقت فلم مدرسه افتتاح شد !
- برگردان میم حجرییوهانای مقدس کشتارگاه ها (1)
- عطا احمدىجگجيت سينگ شهنشاه غزل خاموش شد
- ارسالی ش اسحاق زیدرگذشت شهنشاۀ غزل، جگجیت سنگ
- باز گل بدخشیکریم پوپل
- برای ویکتور خارا یازده سپتامبر
- نگارنده : زلمی رزمی تبصره ای پیرامون ( تبصره گذرا بر تدویر نشست فرهنگی کشورهالند) و جوایز سینمایی شهر فرانکفورت
- شبی در پای نوای دلنواز موسیقی با حبیب قادری فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد
- ارسالی شین میم شینفرزند «وین سرخ»
- زلمی رزمییادمان اولین سالگرددرگذشت رحیم مهریار
- زلمی رزمینگاهی به ویدیوهای افغانی و ویدیوسازان
- محمدرضا راثی پورسردسته ابلهان تهران
- ازکریم پوپلبابه قِران
- ماریا داروتداوی جناب امانی هنرمند خوش آواز آغاز گردید
- نوشته نذیر ظفربلبلی که ترانه ندارد
- فرشید رویاییکمانکشی های مروت
- نگارنده : زلمی رزمی امیرجان صبوری هنرمندی که با دختر(هری) بدنیا آمد
- مکی عارفیادبود درگذشت زنده یاد عارف جهش
- برگزیده نقاشی هایبرگزیده نقاشی های
- برگردان شین میم شینپابلو پیکاسو ـ نقاش توده ها
- فرامرز دادرسخرسی که دو گروگان آلمانی را در ایران نجات داد
- منیر سپاسصدای خراباتیان کابل
- همت الله امین زینازيه اقبال دپښتوژبې غزلبوله سندرغاړې
- امان معاشر مصاحبۀ تلفونی خبرنگار مجلۀ نشریۀ زن با خانم پرستو بلبل خوش آواز کشور ما
- نگارنده : زلمی رزمی خانم پرستو مهریار ستاره همیشه محبوب هنرموسیقی بانوان کشور
- دکترحمید مفیدحمید جلیا مردیاز تبار هنر و خرد
- متن کامل دفاعیه جعفر پناهی تاریخ برخورد با هنرمندان را فراموش نمیکند
- حمید محویتأملاتی دربارۀ مفهوم سینمای ایران
- الف - محشور چشمان آبی چهره گلابی
- نو شته نذیر ظفرهنر مل ؛ هنر مل بود
- فضل الرحیم رحیم ممثل ، دایریکتر و صورتگری با جاذبه ئ از عشق و ا مید جهان فانی را وداع گفت
- دکتر بیژن بارانتطور موسیقی ایرانی
- نگارنده : زلمی رزمی نگاهی گذرا بزندگی وکارنامه های جلیل احمدمسحورجمال
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم منیر سپاس ، آوازخوان با استعداد کشور ما مقیم المان
- امان معاشرستار صابری هنرمند نقاش، نویسنده، و کارتونیست مستعد کشور
- امان معاشر،خبرنگار آزادسخنی چند با یک تن از جوهر شناسان
- نوشته : انجنیر صدیق قیام تال و لی یا ریتم
- نکارنده : زلمی رزمی مرگ رحیم مهریارآوازخوان خوش آواز وسابقه دار رادیوتلویزیون کشور
- همت الله امین زیله سندرغاړې نازيې اقبال سره ادبي مرکه
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد گفت و شنود با محترم ببرک وسا ، موسیقیدان افغان مقیم المان
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزاد اینک سی و یک سال ازمرگ احمد ظاهر ، آوازخوان نسلها می گذرد او هنوز هم محبوب قلبهاست
- نگارنده : زلمی رزمیبیاد استاد فقید محمدحسین سرآهنگ
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با ممثل ورزیدهء تیاتر و سینما کشورما آقای زبیرپاداش مقیم المان
- انجنیر صدیق قیام انواع موسیقی در جهان
- انجنیرعبدالقادرمسعود ارواښاد استاد اولمیر زموږ د هیواد ویاړلي اوبرمیاله هنري څیره
- سید احمد ضیا (نوری) چراغ دیگری خاموش شد
- نوشته : انجنیر صدیق قیام راگ و تات
- نيلاب سلامبدرود « رودگر » با رود زندگی
- عبدالوکیل کوچیهنر وهنر مند
- نو شته نذیر احمد (ظفر)خنده ای اشکریز
- فضل الرحیم رحیم انیسه وهاب ، هنربیشه ء ممتاز کشورما جهان فانی را وداع گفت
- مرکچی: انجنیرعبدالقادرمسعود د خوږغږلرونکی سندرغاړی استادیارمحمدسره ځانګړی مرکه
- حمید محوینقدی در بارۀ «انجمن هنر در تبعید»
- فضل الرحیم رحیم گفت وشنود با احمد پرویز آهنگساز و آواز خوان خوش صدا و با ذوق
- نوشته : انجنیر صدیق قیام مبدأ موسیقی و فولکولور
- فضل الرحیم رحیم گفت و شنود با محترم بشیر دژم ، هنرمند با سابقه عرصهء موسیقی افغانستان
- نوشته : انجنیر صدیق قیامدرک موسیـــــــــــــقی
- آصفه"صبا "یادی از پروفیسور غلام محمد میمنگی
- انجنــــــــــــیر صدیق قیام فراز ونشیب موسیقی در سر زمین ما
- مرکه کونکی انجنیر زلمی نصرتد محترم فرهاد «دولت زی» سره لنډه مرکه!
- نگارنده : زلمی رزمی جشنواره بزرگ موسیقی افغانی درشهرهامبورگ یک استثنا بود
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش سوم
- میهن فدا -- محشوربه بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر بخش دوم
- انجنیر صدیق قیام سرقت آثار ادبی دیگران گناه نابخشودنی است
- میهن فدا -- محشور به بهانه هشتاد سالگی لتا منگیشکر
- فضل الرحیم رحیم خبرنگار آزادچهارمین جشنواره ء اهدای جوایز تلویزیون آریانا، به بهترین های هنر موسیقی افغانستان، در شهر هامبورک المان
- رزمیآشیانه
- فضل الرحیم رحیمآیندهء درخشان در انتظار جوانی بنام احمد پرویز ، آواز خوانی با صدای سحر انگیز
- انجنير سيد احسان واعظی خرابات و نقش آن درسيمای فرهنگی کشورمان
- داکتر خاکستر تکه تکه تکه میشم
- زلمی رزمی دنیای هنروهنرمندان
- نگارنده : زلمی رزمیزما درهمه مرگ را زاد ایم
- رستم پیمانعلل "جاوید"انگی آمدظاهر
- هـ. دوستگُرمانی، یا شاگرد شدن نزد استاد موسیقی،رسم پسندیدۀ نگهداشتنی
- سيد مرتضي حسيني شاهترابينگاشتهاي برای "آخرین ملکهی زمین"
- نگارنده : زلمی رزمی به مناسبت درگذشت ( بلبل بدخشان )
- امان معاشر خبر نگار ازادگیتار نواز یما شپون در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر خبرنگار ازادسخنی با مجید قیام رییس مرکز فرهنگی و خانه مولانا در شهر وانکوور کانادا
- امان معاشر نمایشگاه نقاشی ستار صبوری در کنفرانس صلح جهانی در کانادا
- عبدالقدیر میرزاییگزارش از اهدای جوایز به هنرمندان موسیقی افغانستان در کالیفورنیا
- فضل الرحیم رحیم حشمت خان ،با همه ارزو ها نیکی که برای شگوفانی سینمائی کشورما داشت چشم از جهان بست
- فضل الرحیم رحیم داکتر واحد نظری ، دایرکتر ، سناریست و طنز نویس موفق کشور ما در بلجیم
- فضل الرحیم رحیم حفیظ کروندگر ، اواز خوان پرتلاش و با استعداد
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد(پردهُ سوم)
- امان معاشرموسیقی میراثمز گنجینه سی
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد( پردهٌ دوم)
- امان معاشرتنبوره بابه قیران
- دوکتور بشير افضلي وخانم ايلزا افضليسلطان و چهار دزد
- امان معاشر ستاره هنری از سمنگان در اسمان هنر موسیقی ما درخشید
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پر د ۀ پنجم
- فضل الرحیم رحیماستاد جلیل زلا ند ، شخصیت سرامد و ماندگار در موسیقی افغانستان
- فضل الرحیم رحیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور روی صحنه امد
- دوکتوربشير افضلي وخانم ايلزا افضلي روباه مکار پردهّ سوم و چهارم
- نوشته : امید آذرخشپروفیسور امان الله " حیدرزاد"هنرمند والایی از تبار "مانی" و "بهزاد"
- فضل الرحیم رحیم حفیظ بخش ، غنچهء پرباری دست پرودهء شهنشاه غزل ، زنده یاد استاد رحیم بخش
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضليپر د ه د و م
- فر ستنده : نذ یر ظفر نما یشگاه آثار تا ریخی افغا نستان سوال بر انگیز است
- دوکتور بشير افضلي و خانم ايزا افضلير و با ه مکا ر
- عبدل نصرت یک لحظه خاموشی
- ماريا دارو راحًیً چی وژارؤ په چیغو چیغو
- ترجمه از فرانسه توسط حمید محوی اتورانک هنر و هنرمند
- نويسنده: سيد مرتضي حسيني شاهترابينقد فيلم بادبادكباز يا گديپرانباز
- مترجم: انجنیرحفیظ اللــه زریـــر گنجینۀ در کابل
- زلمي رزمينگاهی به زندگی، شيوۀ کار وآثارزنده ياد ( نينواز)
- فضل الرحیم رحیم البوم " مادر" اولین کار هنری پیمان حبیب زی
- نو شته نذ یر (ظفر)سفیر دلها
- پشتون – ص – نبردموسيقي ،نوروزورسالت هاي ملي وميهني
- برگردان از یوسف آرینتا" تکسی در تاریکی" برنده اوسکاربهترین فلم مستند
- سعدشصت ساله گي ظاهرهويدا مبارک باد
- نگارنده: زلمی رزمیحضورزنان افغان درصحنه های تياتر
- سيد مرتضي حسيني شاه ترابينفوذ باليوود در افغانستان
- ترجمه ونوشته از :ظاهر دقیقجنگ چارلي ويلسون
- فضل الر حیم رحیم درسوگ و اندوهء شخصیت فرهنگی کشورما مرحوم ضیا قاریزاده
- نویسنده ظا هر دقیق تبصره وانتقاد یک هزاره مهاجر افغان از فلم گدی پرانباز
- فضل الر حیم رحیم گنجینه و پُند ک،اثر استثنائی هنر موسیقی کشور ما
- فضل الر حیم رحیم بصیر حید ر ، سینما گر موفق کشور ما
- فضل الرحیم رحیم مريم شريفي هنرپيشه موفق سينما
- اسد بودافرشتهاي با ناخنهاي سبز
- اسد بودا نسلكشي و منظره
- گزارشگر: ماریا یقینفیلم کوچه نارنجی
- فضل الر حیم رحیم گفت وشنود با دوشیزه رویا مالک، هنر پیشه سینماء خارج از کشور ما
- فضل الرحیم رحیم ظاهر هویدا ، با گامهای استوار از هنر موسیقی تا هنر هفتم ( سینما)
- فضل الر حیم رحیم با فريدون نيازی آشنا شويد
- فضل الر حیم فلم سیاسی و انتباهی پروفیسور
- فضل الر حیم رحیم بزرگداشت از شصت ویک سالگی صاحب صدای سحرانگیز ، هنر مند نسلها احمد ظاهر و بیست هشتمین سالروز مرگ ان سرود گر جاویدان
- مهدی حق وردی طاقانکِیتحلیل سریال جواهری در قصر
- سید احمد ضیا نوریبه یاد نابغه و پروفیسور هنر موسیقی و آواز خوانی در افغانستان
- فضل الرحیم رحیم سخنان چند پيرامون موسيقي تکنو
- اسدالله کشتمند امیر جان صبوری «نیک مردی از تبار نیکان»
- تهيه وترتيب - صباحاول مي سرود هاي جاودانه
- فضل الرحيم رحيمبه ياد بود از استاد رفيق صادق فقيد
- فضل الر حیم رحیمفیروزه نشانهء از مقاومت در برابر غم و درد روزگار
- فضل الر حیم رحیم آشنايي با کارتونيست چيره دست کشورما
- نیلاب سلامتأملی بر "عطر" یا "سرگذشت یک جنایتکار"
- فضل الر حیم رحیمهنر کهکشانی
- فضل الرحیم رحیم شب موسیقی رپ
- فضل الر حیم رحیم پنجه های سحرآميز شيفته محشر مي کند
- فضل الر حیم رحیمساربان به زادگاهش برگشت
- حضرت ظریفی 60مین سالگرد تولدو 27 مین سال روز وفات احمد ظاهر
- فضل الرحیم رحیمبه بهانهء بیست وهفتمین سال مرگ بلبل شوریدهءکشور
- فضل الرحیم رحیم طنین آوازی که بارور شدن موسیقی کشور را نوید میدهد
- گزارشگر مشعلخبر فرهنگي
- فضل الرحیم رحيم ياد نصرت پارسا را گرامی ميداريم
- ساجدهازدرياي آرام شعرتاموج نوازشگر موسيقي
- فضل الرحیم رحیم آشنايي با کارگردان فلم گل محمد و درمحمد
- فضل الر حیم رحیم با سخي رحيمي آواز خوان خوب آشنا شويد
- زریر راوش سرود باستان
- فضل الرحیم رحیم اميد هنری فردای ميهن ما
- ارسالي سمسورهنر، حقيقت و سياست
- ارسالي سپيده صدفبابانوئل شخصيت جذاب سينماي جهان
- منيرسپاس بلخيتراوش اصالت ترنم و اسرار عشق
- زهره يوسفيرفيق ِ صادق ِ مردم
- ارسالي بنفشه ميتراگوگوش در گفتگو با روزنامه اينترنتى «روز»: از زندان تهران تا قفس لس آنجلس
- تهيه و تدوين از عبدالعزیزجهت نگاه مختصری به سير موسيقي در افغانستان
- استادصباحهنر و خلا قيت هنری
- آزمونچارلی چالین
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنرشرقي وغربي دربرگ هاي تاريخ
- زهره يوسفيپژواک در لايتناهي عشق و احساس
- ارسالي فرزاد ساحلسه جنبه نقد هنری
- ا ستا د صبا ح احمد ظاهرجا ودا نه مرد موسيقي کشو رما
- زهره يوسفيو بازهم ضايعه ی و اينبار هم جبران ناپذير
- تلخيص ا ز داکتر صيقلمروري برفيلم «اسكندر كبير» ساخته اليور استون
- تهيه و تدوين از استاد صباحهنربي مانند ، نامه چارلي چاپلين به دخترش وجالبترين مصا حبه پسرچارلي چاپلين
- رستاخيزامروزما را با ارثـيه سياه خود تباه کرديد فردا يمان را به خو د ما وا گذ ا ريد !!!