بانوافسانه ستاره هنرموسیقی افغانستان
شیرین نظیری فعال حقوق زن شیرین نظیری فعال حقوق زن


بانوی آوازافغانستان ،
 هنرمند توانا ومحبوب، بهترین آوازخوان اناث،زن شایسته افغان

                                                     شیرین نظیری فعال حقوق زن
                                                                                 اولین آهنگ ها با صدای بانوان دررادیوکابل:
اینبارسخن ازموسیقی است ازنوایی افسونگروجادویی، روح افسرده ورنجدیده ،محرک عاطفه انسانی ومشوق حالات روانی. موسیقی آوایی دلنشین و لذت بخشی که روح وروان انسان را دراهتزازدرآورده وبه آن شادی وتازه گی می بخشد.    موسيقی زبان مشترک دل هاست که می تواند فراترازکلام و واژه با مخاطب ارتباط برقرارکند و براو تاثيرگذارباشد. وقتی شرايط نا متعارف اجتماعی زبان گويای بسياری ازسخنان نيست و شرايط موجود قدرت بيان را ازشخص متکلم می گيرد، اين موسيقی ست که به کمک کلام می آيد ومی تواند حرف های ناگفته را برانديشه مخاطب جاری سازد. 
 درسال ۱۹۴۱ میلادی برابر به سال ۱۳۲۰ خورشیدی نشرات رادیو کابل به شکل رسمی آن آغازگردید. ولی متاسفانه که زنان کشوردرین رویداد بزرگ تاریخی سهیم شده نتوانستند. زیرا شنیدن صدای زن از طریق امواج رادیو درین دوران ، برای مردم ما یک حرکت غیرمنتظره بود



 

ظاهرطنین در کتاب " افغانستان درقرن بیستم " نگاشته است." درفضای تعصب آلود آن روزافغانستان، زمزمه  آهنگی " با صدای یک زن کمتراز یک انقلاب نبود.


 پنج سال بعد آن " درسال 1325 خورشیدی "، آوازاولین دخت زیبایی که ازطریق امواج رادیو به گوش هم میهنان ما رسید؛ آوای مسعوده جلال فرزند سعید جلال مدیرنشرات رادیوبود. دوشیزه مسعوده با نام مستعار "فرشته " دوآهنگ زیبا ،به کمک عبدالغفوربرشنا که درآن زمان مسؤول نشرات رادیو- کابل بود. دردستگاه های بسیارساده ومعمولی آن زمان ثبت کرد. مطلع آهنگ ها چنین بود.  

" زدست عزیزان وطن  میگذ ارم"
"ای پا د شه خوبان" 
متاسفانه همکاری این دوشیزه کوچک با رادیو زیاد ادامه پیدا نکرد وبه علت موانع خانواده گی و اجتماعی موسیقی را کنارگذاشت وبه تحصیلات خود درمکتب
 ملالی ادامه داد. 
سامعه میرزاد که با نام " شهلا " دررادیوکابل آوازمی خواند، دومین دختری بود که صدایش ازطریق امواج رادیو کابل شنیده شد.
سامعه میرزاد خواهرصالحه فاروق اعتمادی وصالحه درآن هنگام، مدیرمکتب ملالی درشهرکابل بود. آنگونه که خود سامعه درکتاب "خاطرات اولین لیسه دختران افغانستان" نبشته است. اوعلاقه زیادی به هنری آوازخوانی داشته وروزها دورازچشم خانواده ومدیرمکتب ،ازمدرسه فرارکرده ، وخود را به رادیو رسانیده است تا آوازبخواند."
سامعه میرزاد            

بعد ازسامعه ، بانوان چون ؛ پروین، آزاده، ژیلا،لاله،لیلا، جلوه ، در رادیو آواز خواندند و ازین میان تنها جلوه تحت نام مستعار" افسانه " سال های زیادی است که با انرژی و شوق فراوان دررادیوها، تلویزیون ها، کنسرت ها ومحافل خوشی آوازخوانی میکند. 
اکنون همین آوازخوان محبوب وبا سابقه را خدمت شما خواننده گان عزیز، به ویژه نسل جوان کشوربه 
معرفی می گیرم.
                    

        
         بانو افسانه در سفری هنری هند                                                                                                          
                                                                                                                   

بانوپیکرسلطان " افسانه " فرزند محترم میرعدالت [" میرعدالت ، نواسه محترم میرسره بیگ ازمیران کولاب بودند. کولاب چهارمین شهر بزرگ درکشور تاجکستان است. اکنون بخش عمده‌ای ازمقام‌های تاجیکستان از این منطقه برخاسته‌اند. کولاب زادگاه امام علی رحمان ، رئیس جمهوری کنونی تاجیکستان نیزهست.] " درسال 1329خورشیدی مطابق " 1951 میلادی " درشهرکابل دریک خانواده منورچشم به جهان هستی گشود.                                                                                                     
بانوافسانه دوره ابتدائیه وتعلیمات عالی را درلیسه رابعه بلخی به پایان رسانید. او نظربه استعداد وطبع وذوق سرشاری که به آوازخوانی داشت .اولین آهنگ معروفش را زمانیکه چهارده سال  داشت " 1965 میلادی" وهنوزدانش آموزمکتب بود، 
تحت عنوان " من مست بهار حسنت‌/ ای آهوی  صحرا یی/  چرا پیشم نمی آیی؟ "شعرآن ازشاعرگرامی مقبل بود "ثبت وازطریق امواج رادیوافغانستان بدست نشرسپرد. این آهنگ زیبا؛ بانوافسانه را به قله های شامخ شهرت ومحبوبیت رسانید ونامش درهرخانه وهرمحفل و مجلس، ورد زبان ها گردید. همچنین آهنگ دیگرش نیز"حال که دیوانه شدم میروی" به اصطلاح درآن هنگام گل کرد وهمیشه بهارومطلوب دل ها شد. مردم باربار این دوآهنگ را مى شنيدند؛ و باز بار، بار فرمایش نشر مجدد آنرا به رادیو می دادند. ازآن روزکه هم اکنون 47 سال گذشته ،هرباری که این آهنگ ها شنیده شود. بازهم همان زیبائی وجذابیت را باخود دارد وبا افتخارگفته می توانیم که آهنگ های ماندگار درتاریخ موسیقی افغانستان شده است.

 حکایتی چند ازبانوافسانه ستاره موسیقی افغانستان :
 بانوافسانه ضمن صحبت تیلفونی چنین گفتند:"ماری جان آموزگارزبان دری ما ؛به خاطرجشن معلم ترانهً  را حدودی بیشترازیک هفته با ما تمرین کرد. پس ازآن که ترانه آماده ثبت رادیو شد.همه با آموزگارخود رهسپاررادیوشده ودراتاق مخصوص رادیوجهت ثبت ترانه ردیف شدیم . درین اثنا محترم فرخ افندی پیانومی نواخت ومحترم بریشنا درگوشهً جریان کاررا نظارت می نمودند. ترانه را دسته جمعی اجرا نمودیم . ولی درمیان همه دوشیزه گان آوازمن بلندترورساترشنیده می شد وقدرت وجذابیت آن به خوبی هویدا بود.این را همیشه دوستان وهم صنفی هایم نیزبمن می گفتند. 
پس ازاجرای ترانه ، دریک لحظه کوتاه چنین تصورکردم که آوازمن مورد قبول طبع این آقایان قرارگرفت. حدث و تصورم درست بود. زیرا پس ازختم ترانه محترم بریشنا به من نزدیک شده و پرسیدند؟ فردا آمده می توانی که یک پارچه را بخوانی؟ من ازآنجائیکه عاشق سازوآواز بودم . بدون درنگ ، به پاسخ شان جواب مثبت دادم. 
فردای آنروزپنهانی ازخانواده وانظارمردم خود را به رادیو رسانیدم. محترم بریشنا یک پارچه آهنگ را برایم داد و من آنرا خواندم. البته این آهنگ مستقیماً ازطریق امواج رادیوبه نشررسید.
پس ازنشراولین آهنگ؛ که بی نهایت خوش شده بودم وتاروپود وجودم را موسیقی فرا گرفته بود، چهار آهنگ دیگرنیزیکی پی دیگربه شکل مخفی ثبت رادیو نمودم. 
همینکه آوازم ازسوی خانواده بویژه برادرانم شناسائی شد. وضعیت زنده گی ام دیگرگون شد ودرتحت فشارولت وکوب ،برادرانم قرارگرفتم. گرچه خانواده من اشخاص منوروموسیقی دوست بودند. ولی جامعه آن دوران افغانستان تحمل چنین آزادی برای زنان را نداشتند و آوازخوانان را به نظرتحقیرمی دیدند. 
بایدگفت که بعد از فشارواخطاربرادرانم دیگردروازه رادیو وآرمان هایم همه برویم بسته شدند . ولی آهنگ هایم همیشه درگوشی هموطنانم طنین اندازبود وآرزوداشند که دوباره به رادیوبروم وفعالیت هنری خود را ازسرگیرم. تا اینکه دریکی ازروزها پیامی را ازجانب مرحوم داوود صدراعظم وقت حاصل نمودم ودرآن ازمن دعوت شده بود که دوباره به آوازخوانی ام ادامه دهم. درین اثنا من ازدواج نموده بودم و همسرم مردی منوری بود ومانع کاروآوازخوانی من نشد. 
خوشبختانه باردیگرموفق شدم ازحق طبیعی خود استفاده نموده وتا این دم به خدمت مردمم ازطریق هنرم قراربگیرم. "

بانوافسانه دردوره ای به موسیقی روی آورده بود که اکثریت جامعه سنتی ومذهبی افغانستان ، به آواز خوانان زن احترام نداشتند وپا گذاشتن زن دررادیووانجام فعالیت های هنری به دلیل تسلط جهل وغیرت وتعصب درآن 
دوران ؛ازنظر آنها نوعی فحشا بود. بناءً آوازخوانی درآن هنگام کارساده وآسان نبود بلکه جرات وجسارت وازخودگذری وعزم واراده آهنین می خواست. 
بانوپیکرسلطان درتحت اسمای مستعاری چون جلوه وافسانه درآغاز فعالیت های هنری خود ،آهنگ های زیادی خوانده وکمپوزیتورهای معروف وشهیرکشور چون مرحوم استاد فرخ افندی، مرحوم استاد نینواز، مرحوم استاد سرمست،مرحوم استاد فقیرمحمد ننگیالی ، مرحوم استاد هاشم ومحترم شمس الدین مسرور آهنگ هایش را کمپوزنموده بودند. 
بانوافسانه عزیزدرحدودی صدها آهنگ درآرشیف رادیو وتلویزیون افغانستان ثبت دارد. اوآغازکارهنری خود را ازترانه خوانی وستیج های روزمادروجشن معلم، ازمکتب آغازنموده وبه شکل اماتوربه جهان موسیقی گام نهاده. ولی پس ازآن که به صفت کارمند دررادیوآغازبکارکرد وبشکل سیستماتیک آن به آوازخوانی ادامه داد. به نزد محترم استاد پروفیسورچترجی به اصطلاح هنرمندان عزیز " گر" ماند. 
 باید به صراحت گفت: پشت کاروشجاعت بانوافسانه وامثال اوبود که بانوان افغانستان سنت ها را درهم شکستند وراه را برای خواهران خود بازنمودند وآنها را بسوی یکی از،هنری های زیبا و والای طبیعت کشانیدند.این گره گشائی بود که ازآن روزبه بعد زنان یکی پی دیگر دروازه های رادیو افغانستان را باز نموده و فضای کشوررا ازیک صدایی برون وبا آوازهای جذاب وآهنگ های شاد وزیبا،نشاط وخوشی به ارمغان آوردند. این بانوان ممتازوقابل افتخاربودند که درچنین شرایط دشوارمردسالاری وزن ستیزی به تنهائی ایستادند ودربرابرانواع خشونت های خانواده گی واجتماعی،فداکاری نموده وسرسختانه مقاومت نمودند. اگراین بانوان شجیع ما، شیردلانه نمی ایستادند. امروزما همین چندآوازخوان انگشت شماربانوان  را نیزنمی داشتیم. 
بانوافسانه آواز خوان شهیرکشوردرعرصه موسیقی زحماتی زیادی کشیده ، دررادیو افغانستان ، تلویزیون ها ، محافل هنری ، شعروموسیقی ، محافل خوشی هموطنان ، درروزهای جشن استقلال وهمچنان به خاطرمعرفی فرهنگ افغانستان به جهان خارج ، سفرهای زیادی هنری نموده بودند. ازجمله به شوروی سابق، آلمان شرق،چکوسلواکیای سابق ، منگولیا ، کوریای شمالی ، هند و یوگوسلاویای سابق ، سفرهای متعددی داشته وکنسرت های زیادی را درخارج مرزافغانستان اجرا نموده که همه آهنگ هایش مورد علاقه
ودلچسپی تماشاچیان قرارگرفته بود

 

                      

                         

        سفر هنری بانو افسانه در هند                                                             

بانوافسانه یک بانوی دلسوزومهربان بوده وسراسروجودش مالامال ازمحبت وعشق به میهن ومردمش است،اوهمیشه کوشیده تا ازطریق هنرش به جامعه خود مفید بوده وخدمتی را برای همنوعانش انجام دهد. بنابه همین منظوربانو افسانه کنسرت عایداتی را درسال 1998 میلادی که توسط دوکتوران افعانستانی مقیم آلمان راه اندازی شده بود. انجام داده وتمام عایدات بدست آمده توسط دوکتوران به بیمارستان های کشورانتقال یافته است. کنسرت دیگری توسط سازمان زنان آلمان برای افغان های ساکن درشهرمونشن آلمان راه اندازی ودرحدود  40000 یورو جمع آوری شده و ازپول آن ماشین آلات خریداری و توسط زنان آلمانی به بانوان افغانستان درداخل مرزرسانیده شده است. 

                                     کنسرت عایداتی بانو افسانه به نفع مردم افغانستان درفرانکفورد جرمنی     

بانوافسانه نظربه شایسته گی وپشت کاری که داشتند ازجانب نهاد های مردمی حایزجوایزوتحسن نامه های فراوان گردیده که شمه آنرا خدمت شما عزیزان یاد آورمی شوم. 
جوایزوالقاب بانو افسانه:
بانو افسانه عزیزدرزمان دولت جمهوری دموکراتیک به مدال صداقت ودرجشنواره روزملی کوریا برنده نشان " تبرطلائی " و همچنین درملاقات دوستانه با هنرمندان تاجکستان بنام الماس آفتاب ملقب شد.
بانو افسانه درسال 2004 میلادی ازسوی بنیاد جهانی ژورنالستان افغانستان درشهرویانای کشوراطریش با قلم هنرسالاراحمدشاه علم، غوث الدین میر،پروفیسورعبدالواسع لطیفی، استاد زلال هیروی، استاد احمد راتب، داکترشکراله کهگدای واحمد غوث زلمی برنده جایزه مطبوعاتی " بانوی آواز افغانستان" گردیده -بانوافسانه درسال 2006 میلادی درشهرهامبورگ آلمان، کنسرتی را به مناسبت هشت مارچ روزهمبستگی زنان سراسرجهان برای شورای زنان افغانستان ساکن آلمان اجرا نمود. با تقدیرنامه ای ازسوی همین شورای زنان افغانستان به حیث " خانم ممتازافغانستان " شناخته شده ودرهمین سال کنسرت دیگری که درویانای اطریش به پیشوازازنوروزباستانی برای کانون فرهنگ افغان ها اجرا نموده با تقدیرنامه تحت نام " هنرمند توانا ومحبوب " ازجانب این کانون فرهنگی استقبال شده است. 
جوایزهنری که درسال 2008 میلادی ازجانب محترم انجنیراحسان الله بیات وشبکه تلویزیون جهانی آریانا درشهرسانفرانسیسکوی ایالت متحده امریکا دایرگردید. به حیث " بهترین آوازخوان اناث " انتخاب گردیده بود. بازهم جوایزهنری که درسال 2009 میلادی ازسوی محترم انجنیراحسان الله بیات وشبکه تلویزیون جهانی آریانا درشهرهامبورگ آلمان برگزارگردیده بود ،به حیث " ستاره هنرموسیقی افغانستان" مسما گردیده بود. 
درسال 2010 میلادی کنسرتی که به مناسبت هشتم مارچ روزجهانی زن درشهرتورینتوی کانادا برای کانون فرهنگی زنان افغان اجرا نموده ، این کانون فرهنگی لقب " زن شایسته افغان " را بوی تفویض نمودند.
جوایزدیگری که درسال 2011 میلادی ازجانب محترم نبیل مسکین یارمسول شبکه جهانی آریانای افغانستان درشهرفرانکفورد آلمان دایرگردیده بود. به حیث " بزرگترین هنرمند تلنت افغانستان " معرفی شده است. 
بانوافسانه همین اکنون چهار آهنگ زیبا زیرکاردارد. تمنا برده می شود تا ختم سال جاری میلادی تکمیل و بدست نشرسپرده شود.
بانو افسانه این هنرمند محبوب پس ازده ها سال خدمت در رادیو وتلویزیون نظر به شرایط نامناسب که درکشورحکم فرما گردید.
 درسال 1390 میلادی مجبوربه ترک زادگاهش گردیده 
ومانند هزاران هموطن ما راهی کشورهای غریبه شده ودرکشورآلمان درمهاجرت اجباری بسرمی برد. ولی این دوری راه هیچ گاهی،به معنای دوری ازهنرش نبوده و با ارائه آهنگ ها وتدویرکنسرت ها درقاره های مختلف جهان با هم میهنان عزیزخود بوده و به خاطر شاد نگهداشتن دل های افسرده مهاجرین کشورو زنده نگهداشتن موسیقی کشورش سعی وتلاش نموده است.  
بانوافسانه عزیزبا محترم محمد اسماعیل نوابی ازدواج نموده وتاکنون این وصلت پابرجابوده وثمره ازدواج شان پنج دخترودوپسرمی باشد. هردوپسران بانو افسانه ، خلیل جان وهارون جان دسترسی کامل به آلات موسیقی دارند و دراجرای کنسرت ها اورا همراهی می نمایند. 
21 / سپتمبر/2012
پایان    

آهنگ ماندگاربانوافسانه



September 25th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل هنری