دوره استالین بگواهی آمار و ارقام
نوشته گنادی زیوگانوف نوشته گنادی زیوگانوف

 

برگردان: ا. م. شیری

(بخش دوّم)

 

سوسیالیسم پیروز می شود

پیشگفتار مترجم

ماکسیم گورکی، نویسندۀ بزرگ خلق روس اعتقاد داشت: «روشنفکرانی که چند سالی از عمر خود را روی نیکمت دانشگاهها گذرانده­اند، اگر نخواهند به نفع جامعه تربیت شوند، به خطرناکترین انسانها تبدیل خواهند شد و مردم را بسوی تباهی هدایت خواهند کرد». مواضع «روشنفکران» دور جدید جنگهای استعماری که از اوایل دهه نود قرن گذشته میلادی آغاز شده، صحت این عقیده گورکی را بار دیگر به اثبات رسانده اند.

هنوز مرکب بخش نخست نوشتار حاضر خشک نشده بود که با هجوم برق­آسای برخی چپنماهای وابسته به گونه جدید «چپ»، مواجه گردید. یکی از اینها که بی شک نماینده فکری «چپهای رفیق بوشی» می باشد، تا آنجا پیش رفت که کلچاک و دنیکین، فرماندهان گاردهای سفید در جنگهای داخلی اتحاد شوروی و توخاچوفسکی تروتسکیست را که در صدد بود با سرنیزه اش آزادی وعدالت به جهان ارمغان آورد، جزء «فرماندهان ارتش سرخ و بلشویکها» بحساب آورد و «نوابغ عرصه نظامی» نامید که قربانی «جنایتکاری» استالین شدند. این جناب مرقوم می فرماید: «آری کلچاک و دنیکین هم جوان ترین ژنرال های چهار ستاره (سپهبد) ارتش سرخ بودند! کلچاک و دنیکین هم مبتکر استفاده از صنایع در تسلیحات بودند! و مبتکر ده ها نو آوری نظامی در جهان!» (http://www.hafteh.de/?p=29888 بخش نظرات).

در تعریف چپنماهای نوع رفیق بوشی، لازم به توضیح است که این گونه جدید «چپ»، پس از اشغال عراق توسط تروریسم آمریکا و انگلیس در سال ۲۰۰۳ و کشتار و تارومار کردن بی­امان بیش از نیمی از مردم و ویرانی کامل و ادامه دار این کشور هنوز هم گرفتار در چنگال تروریسم صادراتی غرب، در اثر اعطای حاکمیت بخش شمالی آن به «رفیق» مسعود، «دانش»آموخته اسرائیل، پدید آمده است.

البته، پیدایش گونه­های جدید «چپ» اعم از «نو»، «دموکرات»، «مدرن»، «بوشی» و غیره، در مجموع، حاصل یک دگردیسی جهشی ایدئولوژیک است که در اثر شکست نیروهای عدالتخواه جهان در سالهای نود قرن گذشتۀ میلادی و رکود مبارزه طبقاتی پدید آمد و به جمع اورکمونیستها، «سوسیالیستها» و سوسیال- دموکراتهای تاریخا و ماهیتا ضدکمونیست، متحد و همدست ارتجاع امپریالیستی در تمام جنایتها برعلیه بشریت جهان افزوده شد.

مجموعۀ گونه­های جدید «چپ» که مبارزه طبقات متخاصم اجتماعی و حاکمیت سیاسی را بمثابه ابزار اعمال فرمانروائی یک طبقه بر دیگر طبقات اجتماعی، همواره کنار گذاشته و در بهترین حالت، کیسه دریوزگی بر دوش بر در خانۀ «یک درصدیها» مداحی می کنند بامید آنکه دل آنها را برای برقراری «عدالت اجتماعی» برحم آورند، طبیعی است که در حمله به درخشان ترین دوره تاریخ بشری با همدیگر مسابقه بگذارند، گوی سبقت از همدیگر بربایند... از اینان، چیزی غیر از آن نباید و نمی توان انتظار داشت. بویژه اینکه در تمام دوره موجودیت خود، غیر از همراهی و همآوائی با ارتجاع سرمایه داری در جرم و جنایت علیه بشریت، تحریف بطور کلی تاریخ و فحاشی به سوسیالیسم، کار دیگری نکرده اند. اگر نه، یک نمونه از خدمات خود به استثمارشوندگان تحت ستم سرمایه را نشان دهند. اگر آری، پس درست است که: «چو هر که بی هنر افتد، نظر به عیب کند».

ولی، ما همواره در پی تحقیق، بررسی و روشن کردن حقایق و وقایع آن دورۀ گرامی تاریخ جهان بوده و هستیم که برای اولین بار مالکیت خصوصی بر زمین و ابزار تولید بر افتاد، استثمار انسان بوسیله انسان لغو گردید، بیکاری، این بزرگترین معضل جوامع بشری و منشاء اغلب مفاسد و انحرافات اجتماعی دیگر ریشه کن شد، برای اولین بار در تاریخ بشر، در اغلب عرصه های اجتماعی، فرهنگی، علمی، فنی- تکنولوژیکی بموفقیتهایی اعجازانگیزی دست یافت و...

هدف ما از این کار، شکستن توهم سوسیالیسم هراسی، روشن کردن جوانب ناروشن آن دوره، تلاش برای شناخت و شناسائی نقاط قوت و ضعف آن است. چرا که بدون فراگیری گذشته، ساختن آینده بهتر نیز با تکرار آزمون و خطاهای گذشته همراه خواهد بود و ما نیز قصد مشارکت در ساختن آینده داریم...

***

در بارۀ دورۀ استالین، در بارۀ ابعاد شخصیتی او تنها ارقام مذکور در این نوشتار گواهی نمیدهند. با مطالغۀ سخنرانیها و گزارشات او نمیتوان شکفت و شعف خود را از اینکه وی نه فقط موفقیتها، حتی نواقص را چقدر روشن میدید، پنهان کرد. استالین همواره از این میثاق لنین پیروی میکرد: «انتخاب نیروها و نظارت بر اجراء، مهمترین مسئله در کار رهبر است». او بارها و بارها در بارۀ احتراز از بوروکراسی،  کاغذ بازی، حرافی و بی عملی  هشدار میداد. او اهمیت حیاتی وظیفۀ حرکت به پیش بخش خصوصی و کارگزاران شرافتمند برای کشور را بروشنی فرمولبندی کرد». استالین ضمن بررسی نتایج اولین برنامۀ پنج ساله، اجرای این برنامه در ۴ سال و ۳ ماه انگشت گذاشت و سخنان فوق را بر زبان راند.

من با اینکه در اثر خودم بنام «استالین و مسائل معاصر»[*]، نظر بانکدار انگلیسی، جری گیبسون را در بارۀ ماهیت کار انسان شوروی یادآوری کرده­ام، تصور میکنم بیجا نیست در اینجا هم به اظهار نظر ماه اکتبر سال ۱۹۳۲ او در بارۀ نتیجۀ برنامۀ پنج سالۀ اول استناد کنم.

گیبسون پس از تأکید پیشاپیش بر این مسئله که: «می خواهم بگویم که من نه کمونیستم و نه بلشویک. من مشخصا یک سرمایه­دار و صاحب صنایع هستم»، ضمن مقایسه غرب آن زمان با نظام شوروی، بسود دولت شوروی و اقتصاد استالینی حکم صادر نموده، می گوید: «درست در زمانی که بسیاری از کارخانه های ما از کار بازمانده و تقریبا ۳ میلیون نفر از مردم ما مأیوسانه بدنبال کار می گردند، روسیه به پیش می تازد. برنامه­های پنج ساله را به استهزاء گرفتیم و شکست آنها را پیش بینی کردیم. اما مطمئن باشید که برنامه­های پنج ساله بیش از حد مورد نظر اجرا شده است».

هدف اصلی استالین و همفکران او در بخش اقتصادی برنامه پنج ساله، تبدیل کشور دهقانی به قدرت صنعتی بود. این موضوع را من در کتاب «استالین و مسائل معاصر» نیز مورد توجه قرار داده ام. ولی  با مطالعه آثار، سخنرانیها و نطق­های استالین در کنگره­ها و پلنومهای حزبی و در مقابل سربازان، می توان فهمید که مسئله دهقانی از نظر وی، بغرنج­ترین مسئله بود. جنبش تعاونی کردن و اشتباهات روی داده در مسائل دهقانی، فکر استالین  را تا پایان عمر بخود مشغول داشته بودند.

فقط کسانی که مغرضانه سعی می­کنند سیاستهای دهقانی استالین را تحریف کنند، می توانند مساعی عظیم دولت برای توسعۀ کشاورزی در دورۀ استالین را انکار نمایند. البته، تأمین روستا با تراکتور و کمباین هم نمی تواند تنها گواه صریح این کوششهای عظیم دولت باشد. و حتی، کمکهای هنگفت از خزانه دولت (از بودجه) به روستا نیز تنها گواه آن نیست. تلاشهای بسیار گسترده در جهت سوادآموزی و توسعۀ فرهنگ در میان روستائیان در دورۀ استالین، قاطع­ترین گواه ماست. در اوایل سال ۱۹۳۳، در حدود ۱۷ درصد دانشجویان مؤسسات آموزش عالی را روستازادگان تشکیل می دادند، در حالیکه این نسبت در آلمان آن زمان، فقط ۴/ ۲ درصد از کل دانش آموختگان را شامل می­شد. هم حجم احداث مدارس در منطق روستائی، هم افزایش رقم دانشجویان روستائی زاده ثابت می کنند که، نوع نگرش استالین به دهقانان بعنوان طبقه، حداقل، بسیار مسئولانه بود.

جدول ۴

مدارس ساخته شده در اتحاد شوروی

در فاصلۀ سال ۱۹۳۳ تا سال ۱۹۳۸

مجموعا: ۲۰۶۰۷

               در شهرها و شهرکها            تعداد               سهم به ٪

                                                      ۴۲۴۵                       ۶/ ۲۰

               در مناطق روستائی                تعداد              سهم به ٪

                                                     ۱۶۳۵۳            ۴/ ۷۹

حالا این شاخصها را با آمار دورۀ «بازاری- دموکراتیک» حاضر مقایسه می کنیم. اگر در سال ۱۹۹۱ در سراسر خاک فدراسیون روسیه ۴۸۶۰۰ مدرسه وجود داشت، شمار آنها در سال ۲۰۰۸ به ۳۶۳۰۰ واحد کاهش یافت. یعنی، در دورۀ استالین در عرض پنج سال، بیش از بیست هزار مدرسه ساخته شد ولی، در دورۀ حاکمیت لیبرالهای امروزی، در طول ۱۷ سال، بیش از بیست هزار مدرسه از بین رفته است.

برای درک و ارزیابی شایسته از استالین بعنوان سازندۀ قدرت و بعنوان رهبر، درک دورۀ رهبری او ضرورت است.

درک دنیای آن زمان و شراطی که کشور قرار گرفته بود، الزامی است. چرا مورخانی که برای آلودن چهرۀ استالین سعی می­کنند، از صحبت در این باره فرار می­کنند که: کشورهای پیشرو آن زمان جهان در چه وضعیتی بودند؟ اقتصاد آنها در مقایسه با اقتصاد شوروی چگونه توسعه می­یافت؟ رکود بزرگ آمریکا زندگی چه تعداد انسان را بکام خود فرو کشید؟  بلی! دست اندر کاران از مرگ بیش از دو میلیون نفر در اثر گرسنگی خبر می دهند. به چه سببی سازمانهای لیبرالی در غرب و روسیه علاقمند به برابرسازی کمونیسم و فاشیسم، نمی خواهند این میلیونها قربانی آمریکا را قربانیان نازیسم سرمایه­داری بحساب آورند؟

برای درک واقعیت آن زمان شوروی و ارزیابی موفقیتهای سالهای ۳۰، و مقایسۀ آهنگ رشد آن با آهنگ رشد دیگر کشورها، آمار و ارقام، مطمئن­ترین گواه ما هستند.

جدول ۵

حجم تولیدات صنعتی به ٪

پس از سال ۱۹۲۹

کشور                          ۱۹۳۰                 ۱۹۳۱      ۱۹۳۲                    ۱۹۳۳

اتحاد شوروی                ۷/ ۱۲۹      ۹/ ۱۶۱     ۷/ ۱۸۴         ۵/ ۲۰۱

ایالات متحدۀ آمریکا          ۷/ ۸۰       ۱/ ۶۸        ۸/ ۵۳          ۹/ ۶۴

انگلیس                        ۴/ ۹۲       ۸/ ۸۳        ۸/ ۸۳           ۱/ ۸۶

آلمان                           ۳/ ۸۸      ۷/ ۷۱        ۸/ ۵۹           ۸/ ۶۶

 فرانسه                       ۷/ ۱۰۰     ۲/ ۸۹        ۱/ ۶۹           ۴/ ۷۷

این ارقام خود بخود سخن می­گویند. حتی یکی از کشورهای پیشرو گرفتار در بحران آن زمان جهان، در سال ۱۹۳۳ نتوانستند شاخص  توسعۀ خود را بمیزان سال ۱۹۲۹، سال آغاز «رکود بزرگ» آمریکا برسانند.

بطور متوسط حجم تولیدات صنعتی در این کشورها ۲۵ درصد کاهش یافت.

حجم تولیدات صنعتی اتحاد شوروی اما در همان دوره بیش از دو برابر افزایش یافت.

در اینجا آمار دیگری را برای مقایسۀ وضعیت اقتصادی کشور ما و اوضاع اقتصادی غرب در اوایل سالهای دهۀ ۳۰ با شاخصهای قبل از جنگ، با سال ۱۹۱۳ شاهد می­آوریم.

جدول ۶

حجم تولیدات صنعتی به ٪

تا میزان قبل از جنگ

                        کشور                              ۱۹۲۹                    ۱۹۳۳

                        اتحاد شوروی                     ۳/ ۱۹۴                 ۳/ ۳۹۱

                        ایالات متحدۀ آمریکا             ۲/ ۱۷۰                 ۲/ ۱۱۰

                        انگلیس                             ۱/ ۹۹                    ۲/ ۸۵

                        آلمان                               ۰/ ۱۱۳                 ۱/ ۷۵

                        فرانسه                            ۰/ ۱۳۹                 ۶/ ۱۰۷

همانطور که پیداست، حتی انگلیس و آلمان در طول ۲۰ سال، برخلاف روسیه، حتی بدون تحمل جنگ داخلی، موفق نشدند تولید صنعتی خود را تا سطح سال ۱۹۱۳ برسانند. تنها ایالات متحدۀ آمریکا و فرانسه پس از۲۰ سال توانستند شاخصهای سال ۱۹۱۳ خود را پشت سر بگذارند. ولی رشد ۲/ ۱۰ درصدی آمریکا و ۶/ ۷ درصدی فرانسه با رشد ۴ برابری تولیدات صنعتی اتحاد شوروی در مقایسه با شاخصهای سال ۱۹۱۳ روسیه، بهیچوجه قابل قیاس نیستند.

اینک، زمانیکه ما در دورۀ سقوط ، می­توان گفت، در دورۀ سقوط اقتصاد کشور بسر می­بریم، ارزیابی واقع بینانه و خردمندانۀ آن دوره، از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. باید فهمید که برای آغاز تولید صنعتی در اتحاد شوروی در سال۲۰ و دستیابی به رشد عظیم تولیدات صنعتی در سالهای ۳۰، پیش از همه، ایجاد این صنایع از نقطۀ صفر ضروری بود. بعبارت دیگر، این در حالی اتفاق افتاد که کشور ما ضمن اجرای وظایف پیچیده­تر از هر کشور دیگری در عرصۀ نوآوری، با سرعتی بسیار بیشتر از کشورهای غربی توسعه یافت.

و این نمونۀ موفقیت در نوآوری را هیچ کشور دیگری در جهان انجام نداد.

بمنظور دستیابی به نتایج مثبت در توسعۀ اقتصادی و برای از نو بر پا ساختن کشور، پیش از همه، حل مسئلۀ آموزش و تحصیل ضروری بود.

این هم امارهای آن دوره:

جدول ۷

تعداد دانش­آموختگان مدارس ابتدائی و متوسطه،

متوسطۀ ویژه و مدارس عالی اتحاد شوروی

(در آغاز سال تحصیلی به هزار نفر)

۱۹۱۴- ۱۹۱۵     ۱۹۲۷- ۱۹۲۸        ۱۹۴۰- ۱۹۴۱        ۱۹۵۰- ۱۹۵۱

در مدارس ابتدائی، هفت ساله و متوسطه، در مدارس کارگری و روستائی جوانان و دیگر مدارس

               ۷۸۹۶                ۱۱۵۸۹                  ۳۵۵۲۸                ۳۴۷۵۲

درصد، نسبت به سال ۱۹۱۴    ۸/ ۱۴۶                  ۹/ ۴۴۹                ۱/ ۴۴۰

در مدارس کارآموزی و مراکز آموزشهای تخصصی (باضافۀ آموزش غیابی)

                 ۳۶                    ۱۸۹                       ۹۷۵                    ۱۲۹۸

افزایش، نسبت به سال ۱۹۱۴      ۲/ ۵ برابر                 ۲۷ برابر            ۳۶۰ برابر

در مراکز آموزش عالی (باضافۀ آموزش غیابی)

               ۱۱۲                     ۱۶۹                     ۸۱۲                   ۱۲۴۷    

افزایش، نسب به سال ۱۹۱۴        ۵/ ۱ برابر              ۳/ ۷ برابر             ۱۱ برابر

افزون بر این، از دانشکده­های کارگری مراکز آموزش عالی موجود تا سال تحصیلی ۱۹۴۰- ۱۹۴۱، ۴۹ هزار نفر در سال تحصیلی ۱۹۲۷- ۱۹۲۸ و ۲۵ هزار نفر در سال تحصیلی ۱۹۴۰- ۱۹۴۱ فارغ التحصیل گردیدند.

آمار قاطع فوق الذکر گواهی از آن میدهد که بحث رهبری کشور در آن دوره، نه بر سر نوآوریها، بلکه بر سر فراهم ساختن مبانی فکری برای ترقی و توسعۀ نوآورانۀ کشور بود.

حتی زمانیکه کودکان متولد سالهای جنگ کبیر میهنی به مدرسه رفتند، با اینکه شمار شاگردان مدارس تقریبا ۸۰۰ هزار نفر کاهش داشت، ولی تعداد مشغولان به تحصیل در مدارس متوسطه و مراکز تحصیلات عالی پیوسته افزایش می­یافت.

در این باره که چنین توجه حیرت­انگیز به امر آموزش و تحصیل، چه بازده قاطعی برای کشور داشت، تعداد اکتشافات و اختراعات ثبت شدۀ سالهای بعد از جنگ دورۀ استالین گواهی میدهند.

جدول ۸

تعداد اختراعات، کشفیات و ابتکارات تقدیم شده و کارآئی آنها در سالهای پس از جنگ

           شمار اختراعات و کشفیات،                  تعداد اختراعات و کشفیات      تعداد پیشنهادات

           سال ارائۀ پیشنهادها                 پیشنهادی                         بکاربسته شده

           (به هزار)                              (به هزار)                          در فرایند تولید

            رشد آنها به درصد                  رشد آنها به درصد               رشد آنها به درصد

            در سالهای ۱۹۵۰                     در سالهای ۱۹۵۰                   در سالهای ۱۹۵۰

۱۹۵۰        ۵۵۵                                   ۱۲۴۱                               ۶۵۵

۱۹۵۱      ۷۰۱- ۳/ ۱۲۶٪                ۱۳۶۴- ۱۱۰٪                            ۷۲۹- ۳/ ۱۱۱٪

۱۹۵۲      ۸۰۵- ۱۴۵٪                   ۱۵۳۵- ۷/ ۱۲۳٪                ۸۳۴- ۳/ ۱۲۷٪

۱۹۵۳      ۸۷۴- ۴/ ۱۵۷٪                ۱۶۱۹- ۵/ ۱۳۰٪               ۹۰۲- ۷/ ۱۳۷٪

یادآوری این واقعیت که، سالانه بیش از نیمی از اختراعات در فرایند تولید بکار برده می­شد، لازم است.

شاخص آماری ذکر شده اگر با «موفقیتهای» امروزی چوبایس در عرصۀ کاربرد «نانوتکنولوژی» مورد مقایسه قرار داده شود، بویژه شگفت­انگیزتر خواهد بود. از ۱۲۰۰  اختراع پیشنهادی به چوبایس، او تنها ۸ مورد آنها را پذیرفت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*]- کتاب «استالین و مسائل معاصر»، تألیف گنادی زیوگانوف را در سال ۱۳۸۹ بزبان فارسی ترجمه کرده ام. متن کامل آن در بخش «صفحات» این نشانی: (eb1384.wordpress.com) در دسترس است. مترجم

ادامه دارد...


June 14th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب