شماره چهارم سال سوم ماهنامه مشعل
سرطان 1384- جون 2005 سرطان 1384- جون 2005


به ادامه شماره گذشته

دوم : گسترشي کشت خشخاش ، توليد و ترافيک مواد مخدر

 
دستگير صادقي


افغانستان هم اکنون بزرگترين توليد کننده ترياک در جهان است. ترویج گسترده کشت خشخاش و تجارت مواد مخدر در افغانستان به سالیان جنگ مجاهدین علیه جمهوری دمکراتيک افغانستان بر ميگردد. از زمانی که دولت افغانستان اداره مناطق روستایی و شهرهای کوچک را ازدست داد و مناطقي به اصطلاح آزاد شده در کنترل فرماندهان متعدد و بعضاً متخاصم با هم قرار گرفت ، بخش مهمی از اين نواحی بخصوص در جنوب و شرق کشور با تشويق ، تفاهم و همکاری سازمانهای امنيتي و سياسي منطقه و ماورای منطقه وهمچنان اشتراک مستقيم مافيای بين المللي مواد مخدر ، تحت کشت خشخاش قرار گرفت و به تدریج افغانستان به شبکه بین المللی قاچاق مواد مخدر پیوست. سقوط جمهوری افغانستان و تشکیل حکومت مجاهدین به علت وابستگي رهبران تنظيم های نظامي ـ سياسي و فرماندهان محلي به تجارت مواد مخدر و تداوم جنگ داخلی برای کسب هرچه بيشتر ساحه نفوذ و قدرت ، فرصت بیشتری در اختیار تولید کنندگان ترياک و قاچاقچیان مواد مخدر قرار داد و مناطق بیشتری زیر کشت خشخاش قرار گرفت. ورود طالبان در عرصه منازعات سیاسی – نظامی کشور، بعُد تازه يی به گسترش، تولید و قاچاق مواد مخدر داد و درآمد حاصل از آن در زمره منابع مهم تامین مالی ماشین جنگی آنان قرار گرفت. اقدامات نمادين طالبان در ارتباط به جلوگيری از کشت خشخاش ـ در جريان يک زمان معيين ـ صرفا بخاطر جلوگيری از سقوط قيمت ترياک و مواد مخدر ناشي از آن در بازارهای بين المللي ارزيابي گرديده است.

بر اساس گزارش سازمان بين المللي مبارزه با مواد مخدر وابسته به ملل متحد، توليد ترياک در افغانستان در جريان سال گذشته ، برغم ايجاد دولتي به اصطلاح قانوني و حضور گسترده جامعه بين المللي به ميزان بي سابقه يي در تاريخ اين کشور رشد يافته و به مقدار چهارهزار و دوصد تن در سال رسيده است. اين مقدار تقريبا معادل هشتاد و پنج درصد کل توليد غير قانوني اين ماده در جهان ميباشد. هم اکنون از جمله سي و دو ولايت افغانستان در بيست و هشت ولايت خشخاش کشت مي شود. بر اساس گزارش وزارت امور خارجه امريکا ، يکصدهزار هکتار زمين در افغانستان به زير کشت خشخاش رفته که رشدی معادل بيست تا چهل درصد نسبت به سال قبل را بازتاب ميدهد. چنين گسترش ، دقيقا ، نه تنها سلامت ، امنيت و اقتصاد جامعه افغاني ، بل بخشي از جوامع بزرگ انساني را بطور جدی تهديد ميکند.

دولت بريتانيا اعلام نموده است که نود و پنج درصد هرويين قاچاق شده به آن کشور ، توليد افغانستان است. بر اساس ارزيابي های ابتدايي موسسات مربوط، ، در اين عرصه فعاليت ، تقريبا بيش از دو مليارد دلار نصيب زارعان و قاچاقبران افغان ميگردد و حجم معاملات سالانه آن بالغ بر سي مليارد دالر مي شود. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد ، درآمد حاصل از مواد مخدر ، شصت در صد محصول ناخالص داخلي افغانستان را تشکيل ميدهد.

در اين عرصه عمدتا کته گوری های زيرين مشغول فعاليت اند : زارعين ، فرماندهان ، دلالان و قاچاقبراني که مواد آماده شده را به خارج از کشور انتقال ميدهند. در کشور فقيری مانند افغانستان که بخش اعظم نفوس در زير خط فقر زنده گي ميکند ، يک اقليت کوچک مفتخوار ، سرمايه بسيار هنگفتي را از اين مدرک بدست آورده است. آنها با ارگانهای قدرت و اداره دولتي در مرکز و ولايات در روابط تنگاتنگ و داد و گرفت های منظم قرار دارند و بخشي از دوستان بين المللي افغانستان نيز که امروز بمثابه بازی گران اصلی قدرت در صحنه حضور دارند ، با آنها در مراحل مختلف اين معاملات به نحوی همکاری مي نمايند و سهم ميگيرند. نقش فرماندهان و يا قوماندانان محلي به رهبری اربابان بالايي شان که مشترکا به جنگسالاران شهرت يافته اند ، در گسترش دامنه اين تجارت غير قانوني ، خيلي ها برجسته ميباشد. آنها بخاطر حفظ منافع مشترک از يک نوع تشکيلاتي برخوردار گرديده اند که با وجود رقابتهای کشنده ، گاه گاهي به هم ياری ميرسانند.

اين اقليت کوچک ولي بسيار مقتدر و گستاخ که هم سلاح دردست دارد وهم پول وافر، سخت در تلاش هست تا در عرصه فعاليتهای سياسي و اثر گذاری بر روند کندسازی توسعه اجتماعي ـ سياسي افغانستان بر طبق خواسته ها و منافع خودشان زير شعار های گوناگون و عمدتا سوً استفاده از معتقدات مذهبي مردم ، برنامه ريزد و عمل کند. نيروهای وابسته به اين اقليت کوچک در چنين حال و احوال سخت در تلاش اند يا خود و ياهم نمايندگان وابسته به خويش را به پارلمان افغانستان بفرستند و صحنه را برای هر دگر انديشي که در اين بازی شامل نيست و ميخواهد از نام مردم و برای مردم و بخاطر خدمت به مردم به صحنه آيد ، کاملا تنگ سازند. هر کدام اين بارون های مواد مخدر و اربابان قدرت که در عين مسلح بودن تا دندان ، از امتيازات دولتي نيز بمثابه پايه های حاکميت موجود برخوردار اند و برخي از آنها عملا درمقامات ارگانهای قدرت و اداره دولتي در مرکز و ولايات قرار دارند ، ميتوانند با استفاده از اين همه امکانات ( زر و زور) به سهولت ارای مردم را بخرند و با نمايش قدرت و برپايي محافل تشريفاتي و ترتيب دادن دعوت های بزرگ و به اصطلاح با بار نمودن ديگهای پلو از طريق فساد سياسي به خانه ملت راه يابند.

مردم عملا مي بينند که حکومت در مبارزه با اين اربابان واقعي قدرت تا چه حد ناتوان و غير فعال است. کشت دهقان فقيری را که حاصل زمين خود را قبل از برداشت به فرمانده و دلال فروخته است تخريب ميکند و وی ناچار ميشود تا به حکم شورای محل دختر صغير خود را در بدل قرضي ناشي از حاصل از قبل فروخته شده ، بدست فرمانده يا دلال مربوط بسپارد ؛ ولي اربابان واقعي را با ناز و نعمت فراوان از حمايت خويش برخوردار ميسازد. بارها مقام وزارت داخله اظهار داشته که مقامات عالي دولتي در تجارت مواد مخدر دست دارند و تهديد نموده بود که اگر به اين کار ادامه بدهند نام شان را افشا مي نمايد ؛ ولي درعمل هرگز هيچ مقامي در حکومت جراًت چنين افشاگری را نداشته است. چرا وزير داخله در همچو موارد نميتواند اقدام قاطع نمايد و حد اقل يکي دو شخصيت مشهور به فساد در اين عرصه را معرفي کند ؟؟ بافت قدرت در اداره موجود ، احتمالا ، نميگذارد تا در اين راستا گامي ولو کوچک گذاشته شود. اين مقامات با سربلندی اظهار ميدارند که به زودی پليس ضد مواد مخدر دارای ۷۵۰ نفر نيروی آموزش ديده خواهد شد که در تمامی ولايات حضور خواهد داشت !! يک انسان خيلي ساده هم ميداند که تقسيم اين تعداد نفر در سي ودو ولايت و مبارزه با چنان هيولا و در چنين ابعاد وسيع ، چه نتايجي را به بار خواهند آورد !!؟؟ باری توجه خواننده عزيز را به برگردان يک بخشي از گزارشي موسسه جنگ و صلح که به تاريخ سي ام دسمبر سال 2004 از جلال آباد به نشر رسيده جلب مي نمايم.

در گزارش آمده است : « چشمان زيبا پُراز اشک است ، زماني که پدر اين دختر ده ساله از بازوی وی گرفته و وی را تسليم مردی مي نمايد که از آن مرد مبلغ پنجاه هزار افغاني معادل يکهزار دالر قرض گرفته بود. پدر وی گل ميران 42 ساله يک دهقان ساده در ولايت ننگرهار به قرضدار ميگويد که: " من نميتوانم از طريق ديگری قرض تو را ادا نمايم ، دخترم را بگير. " مانند بسياری دهقانان ديگر در افغانستان ، گل ميران ميخواست که قرض خود را از فروش حاصل کشت خشخاش بپردازد که از آن بعدا هيرويين ساخته ميشود. بر اساس پلان عملياتي مبارزه با مواد مخدر، ارگانهای محلي زمين تحت کشت وی را تخريب نمود و برای وی چيزی باقي نگذاشت. حاجي نقيب الله که برای گل ميران قرض داده بود به جواب ميگويد:" من دختر را در بدل قرض خود قبول نمودم." وی علاوه مي نمايد : " ما موافقت کرده بوديم که وی بايد پول قرض مرا در هرگونه شرايط مانند خرابي هوا و يا تخريب کشت توسط دولت بپردازد. يکسال بعد و يا هژده ماه بعد من دختر را برای پسرم ازدواج ميکنم. پسرم نزده ساله است و دو سال قبل زن اول وی را برايش عقد نمودم و حالا وی دارای يک طفل است." پاينده گل که در ناحيه شنوار دهقان است و مصروف کشت خشخاش ميباشد نيز مجبور گرديده تا دختر هفده ساله اش را به يک مرد زندار دربدل قرض خويش بدهد. وی ميگويد: " وقتي شخصي با يک دلال مواد مخدر موافقت ميکند ، هيچ چيزی به غير از ترياک قابل پرداخت نيست ، ولي آنها دختر را رد نميکنند. " پاينده گل دولت را مسؤول چنين وضعيت ميداند و علاوه مي نمايد :" آنها نمي توانند کاری با دلالان بزرگ مواد مخدر داشته باشند و در عوض کشت کوچک مرا تخريب مي نمايند و اين موجب مشکلات ميگردد. " اين دهقانان نميتوانند به ارگانهای اداره دولتي مراجعه کنند و در صورت مراجعه به جرم کشت خشخاش و توليد ترياک زنداني ميشوند. مسايل مربوط به آنها در شورا های محل ، حل و فصل ميگردد.

منطق ساده دهقان در اين مورد خيلي گويا و بُرنده است و خيلي بيشتر از عقل مسؤولان امور حکومت در اين زمينه ميباشد. در اين گزارش قصه های پُر دردی ديگری نيز بازتاب دارد که از غم جانسوز دهقانان کشور، در زير ستم فرماندهان و دلالان و به عنوان ديگر زر سالاران و زور سالاران ، خورد و خمير ميشوند که از برگردان آن صرف نطر کردم. آژانس خبر رساني پژواک نيز به تاريج هفده جوزا در همين راستا از وضعيت رقتبار دهقانان در ولايت هلمند و معاملهً دلالان مواد مخدر با آنها مطالب تکاندهنده يي را به نشر رسانيده که بازتاب دهنده وضعيت عمومي اجتماعي و اقتصادی در يک بخش بزرگي از اين کشور هست.

اقتصاد سياه در مجموع و اقتصاد وابسته به مواد مخدر که يک بخش عمده اين اقتصاد را ميسازد ، بصورت اخص ، روز تا روز در جامعه بيشتر ريشه ميداوند و با پيامدهای بسيار ناهنجاز به نحوی به بخشي از فرهنگ جامعه مبدل ميگردد. مبارزه با آن در آينده ، خيلي ها دشوار و از هر لحاظ پُر هزينه خواهد بود. و فرهنگي ناشي از آن مانند يک غده سرطاني همه ارزشهای اخلاقي و اجتماعي جامعه را خواهد بلعيد.

سياست برخاسته از اقتصاد سياه نيز منطقا نميتواند بهتر از چنين اقتصاد باشد. بايد منتظر بود و تعدادی زيادی از چنان فرماندهان و دلالان را بمثابه " وکلای مردم " در خانه ملت ديد که با گستاخي تمام وصدای بلند فرياد کشند و در جهت تحکيم هر چه بيشتر پايه های قدرت خويش و نهادينه ساختن آن از طريق نافذ ساختن قوانين غير دموکراتيک و ضد منافع مردم ، سنگ به سينه زنند.

ادامه دارد


در این شماره می خوانید :

اردوی ملي در مقايسه با گذشته ها
ديپلوم انجنيرخليل الله رووفي

برخورد خلاق نسبت به کانديدان پارلماني
ذکريا انوری

دوران پر از بيم و اميد
فولاد چاه آبي

پاکستان- افغان کډوال اوستونزی
گل کريم گردیزی

انتخابات پارلماني چالشها و پيامدها
به ادامه شماره گذشته
دستگير صادقي

برگ های از تاريخ روابط خارجي افغانستـــــــــــــــــــــان
پیوست به گذشته
محمد ولي

زنان و حق تعیین سرنوشت سیاسي شان در افغانستان
پیوست به گذشته
انجنير غلام سخي ارزگاني

صداي داد خواهي از گلوي ملت مظلوم
به ادامه شماره گذشته
حاجي قطب الدين

پژواک در لايتناهي عشق و احساس
به گراميداشت پنجاه و نهمين سال تولد و بيست و ششمين سال شهادت احمدظاهر
زهره يوسفي

شعر او شاعری
لیکوال:مفتاح الدین ساپی

و موضوعات جالب و خواندنی دیگر ...

September 26th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شماره های مشعل