شماره نهم سال سوم ماهنامه مشعل
قوس 1384 – نوامبر 2005 قوس 1384 – نوامبر 2005

 

 

 

تنها با حسابدهي نميتوان درد مردم را دوا کرد

 

نوشته ميلاد

 

 

دولت افغانستان با يک اقدام پيش گيرانه نسبت به پارلمان آينده کشور هفته حسابدهي کابينه را از شنبه 19 نوامبر تا جمعه 25 نوامبر سال روان عيسايي براه انداخت .

اين گام عجولانه درست پس از يک سال از انتخابات رياست جمهوری و در پي مطرح ساختن اين پرسش از جانب عده يي از کانديدان پارلمان که حسابگيری از دولت را در برنامه های انتخاباتي شان وانمود ساخته بودند،تحقق يافت .

مبرهن است که حسابدهي واکنشي است به نارضايتي روزافزون شهروندان کشور ما نسبت به مديريت ضعيف کارگزاران امور که در چهارسال پسين، بويژه يک سال پس از انتخابات رياست جمهوری در همه پهنه ها به طور گسترده محسوس است .    

        

زيرا آقای کرزی در پروگرام انتخاباتي اش مبارزه با تباهي يا فساد اداری،رشوه،اختلاس و سوء استفاده از دارايي عامه را در پهلوی بازسازی کشوررجحان  داده و برجسته ساخته بود که برمبنای همين تعهدات به پيروزی دست يازيد،اما سوگمندانه که مقامات بالايي دولتي نه تنها در تحقق پروگرام های بازسازی،بلکه در محارساختن انواع گوناگون فساد اداری نيز برمبنای بازگويي ديدگاه های مردم ناکام مانده اند .

مردم کشورما که رنج ها و دشواری های فراواني را پشت سر گذشتانده و هنوز نيز با انبوهي از مشکلات و نابرابری ها دست و پنجه نرم مي نمايند چشم براه آن بودند که حسابدهي شفاف و روشن که بيانگر سيمای واقعي کارکردهای دولت باشد،برای آنان ارائه داشته و تنها به گزارش دادن از کارهايي که بارها از رسانه های گروهي بازتاب يافته است اکتفا نورزند .

زيرا پرسش های بيش از حد در مورد اقدامات آهسته و کُند دولت نزد همه شهروندان جامعه ما مطرح بوده و انان حق دارند از دولت انتخابي شان بپرسند که چرا دولت با وصف دريافت کمک های سرسام آور جامعه جهاني افزون بر 12.8 مليارد دالر تا کنون هيچ پروژه زيربنايي  اعمار نکرده است و هرچه فابريکه و کارخانه هم که داشتيم ورشکسته شده و آنچه هم داريم قرار است با يک قمار خام به سکتور خصوصي واگذار گرديده و افراد و گروپ های معيني از آن سود ببرند،چرا دو تا سه مليون انسان سرزمين ما به گرسنه گي مطلق مواجه هستند؟ و يا چرا تنها 6 در صد مردم امکان استفاده از انرژی برق را داشته و سايرين بايد شبهای دراز و سرد زمستان را در تاريکي سپری نمايند ؟چه وقت زمينه کاريابي برای شش تا هشت مليون بيکار مساعد مي گردد،هرگاه با همين آهنگ که طي يکسال تنها پنج هزار نفر به کار استخدام گرديد،مشکل کاريابي رفع گردد ،بايد چند سال ديگر اين افراد انتظار کار را بکشند؟با آن ده در صد باشنده گان روستاها که در بيکاری تمام به سر مي برند،چه برنامه يي برای به کار گماشتن انها روی دست خواهيد گرفت،آيا ترس آن وجود ندارد که فقر و بيکاری آنها را در صف گروپهای مخالف کشانده و به "گوشت دهن توپ" بنيادگرايان تروريست که اکنون فعاليت های شان جان تازه يافته و از برخوردهای چريکي با وصف موجوديت نيروهای بيشمار ائتلاف ،ناتو،اردو و پوليس ملي به عمليات های تعرضي مي پردازند،مبدل خواهد ساخت و يا ناگزير خواهند شد به اردوی يک مليون نفری معتادان مواد مخدر بپيوندند؟

چرا ها و پرسش ها زياد است،آنچناني که در بخش آموزش و پرورش از يک مليون کودک دولت تنها امکان پذيرش چهل در صد دانش اموزان را دارد، و از 60 هزار جواني که در آزمون ورودی به دانشگاه نام نويسي نموده اند،تنها 12 هزار نفر به دانشگاه راه خواهند يافت،همان ساني که کمبود 7 هزار ساختمان برای مکاتب،عدم موجوديت 150 هزار آموزگار،نبود استادان مجرب با داشتن رتبه  علمي يا اکادميک در دانشگاه ها و ...و... برای مردم ما مهم به نظر مي رسد .

در چنين شرايطي برای مردم خسته از جنگ و گرسنه که با بي امنيتي،بيکاری فراگير،بي ناني،بي آبي ،بي برقي،بي دوايي و دهها دشواريي ديگر مواجه بوده و گره های کور رکود اقتصاد خانواده گي چون عنکبوت بر دست و پا يشان تنيده و از جنبش باز داشته است،حسابدهي مفهومي جز نمايش مضحک ندارد،هرچند در واقعيت امر اينهمه نابساماني ها و روکرد اين همه فاکت ها را مي توان تراژيدی مردم افغانستان پنداشت،که به رغم خواست شان با اين همه آلام و مصيبت ها در گير اند .

برای مردم ما که اکنون بيشتر از همه چيز در انديشه بدست آوردن لقمه ناني برای زنده گي خانواده های شان بويژه در اين فصل سرما هستند،به عوض اجرای همچوبرنامه ها که بسياری ها از همان آغاز به بيهوده گي آن پي برده بودند،ايجاب مي نمايد تا استراتيژی معين و تدوين شده برای باز سازی کشور که در آن همه جهات زنده گي مردم درنظر گرفته شود،پيشکش نمود و در راه تطبيق آن با برنامه ريزی مشخص دورنمايي،ميان مدت و نزديک راههای نيل به رشد و شگوفايي و انکشاف افغانستان را جستجو کرد .

تنها به اين شيوه مي توان باور مردم را بدست آورد و مديريت خوب دولت را به مردم تبارز داد .

دولت با براه انداختن هفته حسابدهي گزينه يي درستي را انتخاب نکرد،زيرا به پرسش های بيشمارمردم پاسخ مثبت نداد و در نتيجه يکبار ديگر مردم را به ضعف مديريت دولت متيقن ساخت .

هرگاه دولت واقعاً خواستار حسابدهي و تامين اعتماد و همکاری متقابل با شهروندان است،بايد به چند نکته اساسي توجه دارد تا حسابدهي در آينده نيز به يک ترفند سياسي ناکام مبدل نگردد. نخست اينکه عوامل اين همه نابساماني ها را در دستگاه دولتي ريشه يابي نموده و عاملان آن را که به پرستيژ و اعتبار دولت صدمه مي زنند،نه تنها سبکدوش ساخته ،بلکه به پنجه قانون بسپارد.برای اين منظور کميسيون مبارزه با اختلاس و ارتشأ بايد به يک ارگان با صلاحيت کاری که نه تنها مسوليت تفتيش و کنترول کار تمام ادارات دولتي را داشته،افزون بر آن هماهنگ کننده کار با ارگانهای حراست از قانون بوده و پي ريزی راهکار های مشخص مبارزه برضد تمام نابساماني ها را در اداره دولتي برای کابينه داشته باشد،در آيد و تمام طرحهای آنها مورد پشتيباني کابينه قرار گيرد.

دوی ديگر اينکه دولت بايد بپذيرد که تا کنون کار به کارشناسان داده نشده،و با وصف تعهدات پيهم روابط بر ضوابط برتر شمرده شده، و با دريغ که زمينه پذيرش کادرهای مجرب ، آگاه و کار آزموده بنابه تعصب کورسياسي مسلط بر روان کارفرمايان  که با همان آهنگ فرسوده پيشين مسلط است،مساعد نگرديده است .

با دريغ که با وصف موجوديت هزاران کادر با تجربه که با شرف و صداقت تمام زنده گي شانرا وقف شگوفايي و آباداني کشور شان نموده و اکنون در گوشه و کنار ميهن عزيزما در بي برنامه گي قرار دارند، دولت هزار نفر را از خارج با حقوق ماهوار 5000 دالر به کار پذيرفته است،چه رسد به هزاران کار شناس و کادر با تجربه و ماهرديگر که از بد حادثه از ميهن عزيز شان دور مي باشند.

سه ديگر اينکه بازار آزاد و خصوصي سازی همه هست وبود کشور ما از معادن تا فابريکه ها و مجموع تصدی های دولتي را مي توان يکي از عوامل عمده رکود اقتصادی کشور برشمرد که با شتاب و بدون درک موقف وضعيت جامعه و شهروندان آن و پيشينه سيستم اقتصادی کشور به اجرا در امده و هزاران نفر ديگر نيز بيکار گرديده و همانساني که هزاران هم ميهن کارفهم که از آزمون زمان موفقانه سربلند کرده اند در نتيجه ملکي سازی کشور بيکار گرديده و تا کنون در بي سرنوشتي به سر مي برند و دولت کدام برنامه برای کاريابي آنها روی دست ندارد،آنان نيز به "جاده پرتاب" مي گردند.از همين رو ايجاب مي نمايد تا اين کار را با دقت وبدون شتابزده گي دنبال کرد .

همه مي دانيم که شروع و تداوم روند تجدد و نوسازي در کشورما بر مبنای فرآيندهاي طبيعي و درون‌زاي فراروييده از مختصات و ضرورت‌هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي خاص جامعه ما در هر گام منطبق نبوده و پيشروي اين روند از دير باز تا امروز، مبتني‌بر نقش کمک های جامعه جهاني و محوريت افراد حاکم بوده است، وضع آبستن  و تولد نوسازي و مدرن شدن جامعه‌ي افغانستان از دوره‌اي به دوره‌اي ديگر،امروز نيز نه با زايمان طبيعي ، بلکه سوگمندانه  وبا روش سزارين صورت مي گيرد.     درنتيجه  زادروزی از اين دست سبب پيدايش فرزندی نارس به نام جامعه‌ يي شبه مدرن خواهد گرديد كه آماده گي و قابليت‌هاي لازم براي ادامه‌يي زنده گي و سپري كردن دوران بلوغ و تكامل در شرايط و فضاي زيستي جديد را نيز به قدر كافي نداشته باشد، و يکبار ديگر ضربه يي جانگدازی به پيکر جامعه و شهروندان آن وارد گردد.

و پايان سخن اينکه خوب خواهدبود تا در آينده دولت به حسابدهي به مفهوم واقعي آن که بيانگر رشد اقتصادی کشور،بهبود زنده گي مردم ،برنامه های مشخص انکشافي و در نهايت تمام پهنه های سياسي،اقتصادی،اجتماعي و فرهنگي و سرانجام سيستم هماهنگ کار در ادارات باشد،بپردازد تا مردم به دولت انتخابي شان باورمند گرديده و همگام با برنامه های دولت در آباداني کشور شان سهيم گردند ./

 

 

 

شماره نهم سال سوم ماهنامه مشعل

قوس 1384 – نوامبر 2005

 

 

واقعیتهایی در باره نهضت ميهني

 

اسدالله کشتمند

 

سیاسی یووالی اوهر اړخیزی موافقتنامی او(تفاهم)!

 

عزیزاحمد خوارمل

 

انقلاب اکتوبر در آيينه تاريخ معاصر سده بيستم

 

داکتر ضیا صدیقی

 

پارلمان افغانستان نبايد به محراق تشنج و هستهء نا آرامي ها مبدل گردد

 

محمد همایون سرخابي

 

تنها با حسابدهي نميتوان درد مردم را دوا کرد

 

ميلاد

 

اتحاديه انجمن های افغانها در هالند :

 

بهترين نهاد دفاع از حقوق هم ميهنان ما و جايگاه شايسته مهاجران

 

گفت و شنود گزارشگر مشعل با آقای انجنير حفيظ حازم رئيس آن اتحاديه

 

غارت ميراثهای فرهنگي و تاريخي

پيوست به شماره پيشين

دستگير صادقي

 

ما در یک کابوس زندگی می کنیم

 

ترجمه از نسیم سحر

 

بنیادگرایی در کشور ما بیداد می کند !

 

تاج محمد فعال

 

و مطالب جالب و خواندني ديگر...

 

 

 

 

 

 

 


December 9th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شماره های مشعل