اورتيگا ـ يک شخصيت تاريخ ساز
دستگير صادقي
ژوسه دانيل اورتيگا شخصيت نام آور ، مبارز نستوه و خدمت گذار صادق مردم زحمتکش نيکاراگوا ، بار ديگر در انتخابات آزاد ، دموکراتيک و منصفانۀ ماه نوامبر سال 2006 و تحت نظارت ناظران بين المللي در دور نخست ، بحيث رئيس جمهور آن کشور منتخب گرديد. موصوف قبلا از سال 1985 تا سال 1990 نيز رئيس جمهور آن کشور بود. اورتيگا در انتخابات سال 1995 مبارزه انتخاباتي را به نفع چمورا باخت. وی از جانب اتحاديه چهارده حزب مخالف ساندانيستا که بنام اتحاديه ملي مخالفان ياد ميشد ، حمايت ميگرديد. دو ماه قبل از انتخابات سال 1995 ايالات متحده امريکا پانامه را اشغال نمود. برعلاه اداره بوش (بوش پدر) بطور صريح از طريق حمايه مالي و سياسي مخالفان و همچنان تهديد به اين که محاصره نيکاراگوا را همچنان ادامه خواهد داد ، در انتخابات آن کشور خلاف معيار های پذيرفته شده بين المللي مداخله نمود. و اين تاثير بزرگي بالای نتايج انتخابات گذاشت و موجب تضعيف حمايت مردم در انتخابات گرديد.
اورتيگا در انتخابات اکتوبر سال 1996 و نوامبر سال 2001 نيز اشتراک کرد ولي موفق نشد. دراين دو انتخابات عليه وی تبليغات وسيع سازماندهي گرديد و تلاش شد تا چهرۀ اين شخصيت ارجمند و مبارز نستوه را جريحه دار سازند. در اين دو انتخابات نيزبرای ضعيف ساختن حمايت مردمي ساندنيستا تلاش صورت گرفت و در اين زمينه وسيعا از طريق وسايل ارتباط جمعي نيکاراگوا وابسته به سازمانهای مستقر در ايالات متحده امريکا و البته به حمايت وسيع ارگانهای مربوط امريکا دامن زده ميشد. اورتيگا منحيث عضو اسامبله ملي ، رهبری حزب ساندنيستا را که دارای چهل و سه چوکي در اين اسامبله بود به عهده داشت و اين حزب دومين حزب بزرگ کشور را تشکيل ميداد. اورتيگا با عقد سوال برانگيزيک پيمان استراتژيک با حزب ليبرال و همکاری با آن ، منحيث يک جبهه بزرگ ، ساختار دولت را تغيير داد و سهم ساير احزاب را محدود ساخت. عقد اين پيمان در نيکاراگوا به نفع جنبش و رهبری آن تمام شد. همان بود که با وجود تلاشهای بسيار مذبوحانه محافل قدرت در امريکا و امريکای لاتين و حتا تهديد مستقيم ايالات متحده امريکا که در صورت پيروزی اورتيگا ، آن کشور کمک های مالي خويش را به نيکاراگوا قطع ميکند ، وي با اتکا به حمايت وسيع مردم به پيروزي دست يافت.
اورتيگا متولد يازدهم نوامبر سال 1945 است و بخش بزرگي از زنده گي خويش را به حيث رهبر برجسته و با اهميت جبهه آزادی بخش ملي ساندنيستا سپری نموده است. وی در يک خانواده مربوط به طبقه متوسط متولد شده و والدين وی نيزاز جمله فعالين مبارزات آزادی بخش مردم نيکارگوا عليه دکتاتوری اناستاسيو سموزا بودند. وي ازدواج نموده و دارای هفت فرزند ميباشد.
اورتيکا برای نخستين بار به عمر پانزده سالگي بخاطر فعاليت های سياسي گرفتار گرديد. در سال 1963 شامل دانشگاه امريکاي مرکزي در موناگوا شد و به سرعت شامل فعاليت های مخفي جبهه گرديد. اورتيگا در سال 1967 بحيث فرمانده جبهه در مبارزات گرولايي شهری فعاليت خويش را آغاز نمود و به زودی گرفتار گرديد. در دسمبرسال 1974 يک گروه گوريلايي شخصيت های دولتي را در محفلي در خانه وزير زراعت در مونوگا به گروگان گرفتند. در ميان آنها کارمندان عالي رتبه دولتي و اقارب سموزا نيز شامل بوند. آنها با استفاده از اين فرصت برنامۀ خويش را از طريق راديو و روزنامه ها به نشر رسانيدند و چهارده زنداني ساندنيستا را در بدل معاوضه آزاد ساختند که يکي از اين آزاد شدگان اورتيگا بود.
در نيکاراگوا يک دکتاتوری فاسد و بي کفايتي به رهبري سموزا بر مردم آن کشورستم روا ميداشت و زنده گي آنها را غارت مينمود. اين رژيم حتا از مساعدتها و کمکهای بين المللي که بمنظور رفع خسارات و کاهش مصيبتهاي مردم از اثر زلز له شديدی که در 23 دسمبر سال 1972 موناگوا ، پايتخت را به خاک هموار نمود ، نيز وسيعا سوء استفاده کرد. اين زلزله از مجموع نفوس چهارصد هزارنفری آن شهر به تعداد ده هزار نفر را به قتل رساند و 250 هزار نفر را بي خانمان ساخت. از اثر اين زلزله هشتاد درصد مراکز تجاری و اقتصادي موناگوا تخريب گرديد. رژيم سموزا مقدار زياد کمکها و مساعدت های بين المللي را حيف و ميل نمود و رئيس جمهور شخصا از اين منابع که برای رفع مصيبت مردم آسيب رسيده صورت گرفته بود ، به نفع خويش وسيعا استفاده کرد. چنين تخمين ميشد که سرمايه شخصي سموزا در سال 1974 به 400 مليون دالر ميرسيد. گسترش روز افزون فساد دولتي موجب آن گرديد که حتا هواخواهان رژيم به شمول رهبران تجاری و اقتصادی ، عليه سموزا قرار گرفتند و خواهان خلع وی شدند.
با انقلاب نيکاراگوا در جولای 1979 سموزا خلع قدرت گرديد. اورتيگا منحيث يک شخصيت برجسته ، نيروهای ساندنيستا را در سقوط دکتاتوری ساموزا در جولای 1979 رهبري کرد. در سال 1981 رونالد ريگن رئيس جمهور سابق امريکا فعاليت های ساندنيستا را بخاطر همبستگي و ياری کوبا و حمايه جنبش انقلابي مارکسيستي امريکای لاتين محکوم نمود. اداره ريگن به سيا صلاحيت داد که تمويل ، تسليح و آموزش شورشيان ضد دولتي که بخشي از آن بازماندگان گارد ملي سموزا و گوريلا های ضد ساندنيستا را تشکيل ميداد و در مجموع به کونترا مسما گرديده بود ، آغاز نمايد. از جمله عمليات معروف به ايران ـ کونترا بود که منجر به رسوايي بزرگ تاريخي گرديد. جنگ داخلي به حمايت سيا موجب مرگ شصت هزار نيکاراگوايي گرديد. درسال 1984 اورتيگا انتخابات ملي را دعوت نمود. وي در اين انتخابات با کسب 63 در صد آرأ برنده شد. با وجود آن که تمام ناظران بين المللي انتخابات را آزاد و منصفانه ارزيابي کردند ، ولي از جانب رژيم ريگن اين انتخابات ، نامناسب اعلام گرديد و مبارزه کانتراس عليه دولت همچنان ادامه يافت.
جبهه آزادی بخش ملي ساندنيستا FSLN
اين حزب سياسي بر اساس اصول فراگير سوسياليزم ايجاد گرديد و انقلاب مردمي را در سال 1979 رهبری کرد و موجب سقوط حاکميت دکتاتوری سموزا شد. ساندنيستا برای مدت دوازده سال از سال 1979 الي 1995 نيکاراگوا را رهبری کرد. نام ساندنيستا از اگيستو ساندينو (1895 – 1934) که يک شخصيت جذاب و رهبر تاريخي مبارزان ملي گرا عليه اشغال امريکا در اوايل قرن بيستم (1922 ـ 1934) بود، گرفته شده است. ساندينو در سال 1934 توسط گارد پوليس و نيروهای امنيتي که توسط نظاميان ايالات متحده امريکا مجهز شده بودند و در فرصتي که اناستازيو سموزا قدرت را در کشور متمرکز ساخته بود کشته شد. ساندنيستا درمبارزه عليه بي عدالتي های اجتماعي و اقتصادي دولت برسر اقتدار ، توسط گروهي از محصلان دانشگاه موناگا در سال 1961 سازماندهي و ايجاد گرديد. اين سازمان در اوايل دهه هفتاد ، حمايت کافي دهقانان و شاگردان را برای پياده کردن عمليات محدود نظامي جلب نمود.
جبهه آزادی بخش ملي ، متشکل از سه جريان بود که دو جريان آن تمايلات زياد چپ روانه داشت وجريان سوم ، انديشه های پراگماتيک و پلوراليزم سياسي را مطرح ميساخت و توسط اورتيگا و برادرش هامبورتو رهبری ميشد. آنها همکاري با گروه هاي غير مارکسيست به شمول حلقات دست راستي مخالف با رژيم را بخاطر تقويت و تحريک جنبش عليه دکتاتوری سموزا مطرح نمودند. بر اساس انديشه های اين جريان ، اتحاد با نيروهای متفاوت کشوربه شمول مالکين موسسات تجاري و اقتصادي ، کليسا و کشيش ها ، شخصيت های برجسته حرفه يي و علمي ، محصلان و شاگردان ، طبقه متوسط ، جوانان بيکار و اهالي زاغه نشين شهری که خواهان برکناری رژيم دکتاتوری سموزا بودند و دولت موقت را در کوستاريکا سازماندهي مي نمودند، عملي گرديد.
اورتيگا در جريان دهه هشتاد ، ساندنيستا را در يک جنگ طولاني و خونين داخلي عليه کونترا که از جانب ايالات متحده امريکا کمک و حمايت ميشد ، رهبری کرد. وی در ماه سپتمبر سال 1997 در يک پروگرام تلويزيوني تحت نام « جنگ سرد » که از طريق CNN نشر شد ، چنين اظهار داشت : " ما در وضعيتي بزرگ شديم که نمي دانستيم آزادی و عدالت يعني چه ... مردم نيکاراگوا تحت ستم خشن ديکتاتوری سرمايه داری وابسته به ايالات متحده امريکا قرار داشت و ازاين ستم دررنج و عذاب به سر ميبرد."
اورتيگا در ارتباط به جنگ ساندنيستا و کونترا چنين ميگويد: " حقيقت اين است که در عقب آنچه که در نيکاراگوا رخ داد ، ايالات متحده امريکا قرار داشت و آنچه اين کشور کرد عبارت از تشويق و ترغيب منازعه ميان نيکاراگويي ها بود. حالا همه مي فهمند که چه مقدار پولي به مليونها دالری و سلاح برای آنها و برای جنگ در نيکاراگوا فراهم ميگرديد و مسايلي که واضحا در ايالات متحده امريکا در کانگرس مورد مباحثه قرار ميگرفت ، نقض کامل و اهانت آميز قوانين بين المللي ، مصوبات شورای امنيت ملل متحد و تصاميم دادگاه بين المللي عدالت و امثال آن شمرده ميشد. البته بسيار دردآور بود که بپذيريم که ما اجباراً در منازعه با بخشي از مردم نيکاراگوا قرار داشتيم که آنها نيز مانند ساندنيستا که از انقلاب دفاع ميکردند، فقير بودند. اما در اين منازعه کي ها بمثابه ابزار سياستهای امپرياليستي عمل مينمود؟"
وی علاوه مينمايد: " اين جنگي بود که در ماورای نيکاراگوا شکل ميگرفت و بدون ايالات متحده امريکا ، کونترا نميتوانست زنده بماند. بدون ايالات متحده امريکا ناممکن بود که گارد قبلي سموزا تجديد سازمان گردد و اين ها بودند که نخستين واحد های تشکيلات ضد انقلابي را بوجود آوردند. بدون ايالات متحده امريکا بطور ساده يک اغتشاش مسلحانه در کشور ما نمي توانست بوجود آيد."
اورتيگا در مورد نقش خارجي در جنگ نيکاراگوا توضيح ميدهد که: " بنابران من فکر ميکنم که اين بسيار واضح است که در اين مساله عامل خارجي نقش برجسته بازی نمود. بخاطری که من تکرار ميکنم که اگر منابع تغذيه جنگ را ميداشتم ، در آنصورت آن را در ساير مناطق جهان پيش مي بردم. بطور نمونه در ايالات متحده امريکا. اول بايد مردم را تحريک کرد و بعد برای شان سلاح فراهم نمود تا از حقي که آنها احساس مي نمايند در نظر گرفته نشده ، دفاع نمايند.
مي خواهم بگويم که آنچه دراينجا رخ ميداد منازعه يي بود با ايالات متحده امريکا. اين مساله و تمايل آنها بود که چگونه کونترا را آموزش بدهند. من به اين باورم که آنها ، اين ها را چنين آموزش دادند که با مردم چنان سخن بگويند که سموزا حرف ميزد. سموزا خود را بمثابه يک دکتاتور زير نام مبارزه عليه کمونيزم و جنگ با کمونيزم در کشوربالا کشيد و براساس نظر سموزا حتا ساندينو نيز يک کمونيست بود و همين طور در چشم امريکايي ها نيز چنين بود. بنابران آموزشي که آنها به کونترا دادند ، مجموع دستورالعمل های که سيا ترتيب داده بود متوجه يک ذهنيت عقب مانده گرديده بود. جمعيتي با بيش از 60 درصد نفوس بي سواد که واضحا بيانگر يک جمعيت عقب مانده بود و بخش عمده کونترا نيز از لايه های چنين جمعيتي برخواسته بودند."
با درک عميق وضعيت اجتماعي ، سياسي و اقتصادي نيکاراگوا و شرايط منطقه يي و بين المللي و بنابر رهبري خردمندانه و مدبرانه ، دانيل اورتيگا توانست بخش بزرگي از نيروهای مخالف رژيم سموزا را متحد سازد و با سازماندهي عالي ، انقلاب مردمي را در آن کشور به پيروزی برسانند.
بنابر همين قابليت و توانايي اورتيگا به گونه يي از قدرت دست کشيد و عقب رفت که نيروهای خودی متفرق و پراگنده نشدند و رابطه آنها با مردم و رهبري برهم نخورد. در وجود جبهه آزادی ملي ، وحدت سياسي و سازماني نيروهای مترقي و دموکرات به نحوي حفظ شد که توطئه های بيروني از خارج و وابسته گان آن در داخل ، با تمام امکانات اقتصادي و مالي که در اختيار داشتند ، موفق به درهم شکستن جبهه نگرديد.
دانيل اورتيگا در يک زمان کوتاه ، سه بار به شخصيت تاريخ ساز مبدل شد. بار اول با سازماندهي عالي و به پيروزي رساندن انقلاب مردمي نيکاراگوا ، بار دوم با عقب نشيني داوطلبانه ، منظم و مدبرانه از قدرت و سپردن آن به جبهه مخالفان که موجب حيرت جهانيان گرديد ، و بار سوم برگشت پيروزمندانه بمثابه رئيس جمهور منتخب نيکاراگوا در يک انتخابات آزاد ، دموکراتيک و منصفانه.
افتخار به مردم قهرمان نيکاراگوا و رهبر خردمند آن دانيل اورتيگا.
i- Jose Daniel Ortega Saavedra
Ii-Violeta Barrios de Chamarro
Iii- National Opposition
Iv-Sandinista National Liberation Front
V-Anastasio Somoza
Vi-Contras
Vii- Augusto Cesar Sandino (1895 -1934)
در نگارش اين نوشتار از منابع مختلف به شمول دايره المعارف آزاد ويکي پيديا ، سي ان ان و منابع دنمارکي استفاده شده است .
شماره نهم سال چهارم ماهنامه مشعل
قوس1385 نوامبر 2006
در اين شماره مطالب زير را مي خوانيد :
شخصيتي که با تاريخ عمر خواهد کرد
مشعل
سيرمستدير بازی با سر نوشت ملت
محمد ولی
سنت و مدرنیته در فرایند عصر روشنگری
پروفیسور احمد ضیا نیکبین
اورتيگا ـ يک شخصيت تاريخ ساز
دستگير صادقي
شناسنامهء يکتن ازمشروطه خواهان، يک مبارز گمنـــام و افشای يک ترورسياسی ديگر
نوشتهء: زمری کاسی ”
درآمدی بر کثرت گرايي ديني جان هيک
بریالی فطرت
ناهيد
مفتاح الدین ساپی
یک جواب به چند متکبر بیجا وبی حیا، در یک مقاله
ا.نيکيار
سال اندیشه های جادویی
برگردان و ویرایش: نیلاب سلام
و مطالب جالب و خواندني ديگر...
January 30th, 2007
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- حوت 1389 شماره دوازدهم سال هشتم
- میزان و عقرب سال 1389شماره هفتم و هشتم سال هشتم
- اسد و سنبله1389شماره پنجم و ششم سال هشتم
- جوزا و سرطانشماره سوم و چهارم سال هشتم
- حمل و ثور 1389 مارچ و اپریل 2010شماره اول و دوم سال هشتم
- جنوری و فبروری2010شماره یازدهم و دوازدهم سال هفتم
- عقرب و قوس 1388اکتبر و نوامبر2009شماره هشتم و نهم سال هفتم
- سنبله و میزان 1388اگست و سپتامبر 2009شماره ششم و هفتم سال هفتم
- سرطان و اسد 1388جون و جولای 2009شماره چهارم و پنجم سال هفتم
- جوزا1388 مي2009شماره سوم سال هفتم ماهنامه مشعل
- حمل و ثور 1388 مارچ و اپريل 2009 شماره های اول و دوم سال هفتم ماهنامه مشعل
- حوت 1387 فبروری2009 شماره دوازدهم سال ششم
- دلو1387جنوری2009شماره یازدهم سال ششم
- جدی1387دسامبر2008شماره دهم سال ششم
- قوس 1387نوامبر2008 شماره نهم سال ششم ماهنامه مشعل
- میزان و عقرب 1387شماره هفتم و هشتم سال ششم ماهنامه مشعل
- اسد و سنبله 1387شماره پنجم و ششم سال ششم ماهنامه مشعل
- سرطان1387جون2008شماره چهارم سال ششم ماهنامه مشعل
- جوزا 1387 مي2008 شماره سوم سال ششم ماهنامه مشعل
- حمل و ثور 1387 مارچ و اپريل 2008 شماره های اول و دوم سال ششم ماهنامه مشعل
- حوت1386 فبروری 2008شماره دوازدهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- دلو1386 جنوری 2008 شماره يازدهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- جدی 1386 دسامبر 2007شماره دهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- قوس 1386 نوامبر 2007شماره نهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- عقرب 1386 اکتبر 2007شماره هشتم سال پنجم ماهنامه مشعل
- ميزان 1386 سپتامبر 2007 شماره هفتم سال پنجم ماهنامه مشعل
- سنبله 1386 اگست 2007 شماره ششم سال پنجم ماهنامه مشعل
- سرطان و اسد1386 جون و جولای 2007شماره های چهارم و پنجم ماهنامه مشعل
- جوزا1386 مي 2007 شماره سوم سال پنجم ماهنامه مشعل
- ثور1386 اپريل 2007 شماره دوم سال پنجم ماهنامه مشعل
- حمل 1386 مارچ 2007 شماره اول سال پنجم ماهنامه مشعل
- حوت 1385 فبروری 2007 شماره دوازهم سال چهارم ماهنامه مشعل
- جدی و دلو1385 دسامبر 2006 و جنوری 2007شماره های دهم و یازدهم سال چهارم
- قوس1385 نوامبر 2006شماره نهم سال چهارم ماهنامه مشعل
- عقرب1385 اکتوبر 2006شماره هشتم سال چهارم ماهنامه مشعل
- ميزان1385 - سپتامبر 2006شماره هفتم سال چهارم ماهنامه مشعل
- سنبله1385 - اگست 2006شماره ششم سال چهارم ماهنامه مشعل
- اسد1385 - جولای 2006شماره پنجم سال چهارم ماهنامه مشعل
- سرطان 1385 جون 2006 شماره چهارم سال چهارم ماهنامه مشعل
- جوزا 1385 -مي 2006شماره سوم سال چهارم ماهنامه مشعل
- ثور 1385- اپريل 2006 شماره دوم سال چهارم ماهنامه مشعل
- حمل 1385- مارچ 2006 شماره اول سال چهارم ماهنامه مشعل
- حوت 1384 - فبروری 2006شماره دوازدهم سال سوم ماهنامه مشعل
- دلو 1384 - جنوری 2006شماره يازدهم سال سوم ماهنامه مشعل
- جدی 1384 - دسامبر 2005شماره دهم سال سوم ماهنامه مشعل
- قوس 1384 – نوامبر 2005 شماره نهم سال سوم ماهنامه مشعل
- عقرب 1384-اکتوبر2005شماره هشتم سال سوم ماهنامه مشعل
- ميزان 1384- سپتامبر 2005شماره هفتم سال سوم ماهنامه مشعل
- سنبله 1384 - اگست 2005شماره ششم سال سوم ماهنامه مشعل
- سرطان 1384- جون 2005شماره چهارم سال سوم ماهنامه مشعل
- اسد 1384-جولای 2005شماره پنجم سال سوم ماهنامه مشعل
- جوزا 1384-مي 2005شماره سوم سال سوم ماهنامه مشعل
- حمل 1384- مارچ 2005شماره اول سال سوم ماهنامه مشعل
- ثور1384 - اپريل 2005شماره دوم سال سوم ماهنامه مشعل