زمستان دراز و فضای سرد سياسي
رسالت ما در کجاست؟
محمد داؤد رزميار
فضای نا راحت کننده و نگران کننده سياسي و نظامي- اجتماعي و اقتصادی کشورما چون جهنمي مردم را در آتش خود مي سوزاند و اميدهای نخستين برای بازسازی و نوسازی در ميان مردم به يأس مبدل مي گردد.از بخت بد سرمای کشنده دروازه غريبانه توده های مليوني ما را مي کوبد و صدها تن چون خرد و بزرگ،پير و جوان،زن و مرد را جوقه جوقه به اردوگاه مرک مي سپارد.
در وسايل اطلاعات جمعي دولتي گزارش های ارايه شده گوشه ای از فاجعه است،نه تمام حقايق که بايد بيان مي گرديد.اما از آنجايي که سخنان مردم بازتاب دهنده واقعيت های عيني جامعه ما است و سوگمندانه که اين ابراز نظرها بي نهايت تلخ و جانکاه است،مي توان به عمق فاجعه پي برد.چنانچه شنيده مي شود هزاران تن جان شانرا از دست داده اند و صدهای ديگر در نتيجه فرش ماين های زمستاني معيوب گرديده اند،که شوربختانه سرشماری اجساد و معيوبين در قرأ و قصبات دور دست امکان پذير نيست تا در اختيار رسانه ها قرار داده شود و يا مقامات رسمي اين آمار را قصداً پنهان مي سازند.قسمي که در بعضي از رسانه ها نگاشته شده،عدهء برای زنده ماندن جگرگوشه های شانرا در بدل آذوقه و يا چند سيرچوب فروخته اند که از واقعيت بدور نخواهد بود.ای کاش برای سلاطين زر و زور اگر برای يک لحظه هم شود، در مورد آن بيانديشند و از رنج مردم تکان بخورند.
جلوگيری کامل از آسيب های طبيعي حتا در پيشرفته ترين کشورهای جهان ممکن و ميسر نيست.ولي اگر مقامات بخواهند و آماده گي های قبلي با دلسوزی وجود داشته باشد،پيامد های ناگوار آن محدود مي گردد.در افغانستان مسووليت و وظيفه اصلي و اولي گرداننده گان محسوب مي گرديد تا پيش از وقوع حادثه تدابير پيشگيرانه را برای حفاظت و زنده ماندن جان مردم در زمان مناسب آن اتخاذ مي کردند،نه اينکه پس از گذشت اين همه حالات رنج دهنده و دردآور مردم به اقدامي متوسل گردند.شکي نيست بسياری ها که از درد مردم بيخبر هستند ،شايدبه فکر آن باشند که اگر"لحاف ندارند،کمپل بخرند و اگر بلند منزل آباد نمي توانند،خيمه برپا نمايند و اگر نان ندارند،کلچه بخورند."اما اگر از اين مقايسه دولتمردان ما با شاهان و شهزاده های فرانسه عصر ناپليون بگذريم،امروز با دسترسي به وسايل و امکانات مدرن تخنيکي ممکن بود تا زمستان سرد پيش بيني مي گرديد،چنانچه همه انتظار آنرا داشتند.نيک مي دانستند که با رسيدن زمستان و آنهم زمستاني که در چند دهه سابقه نخواهد داشت،مشکلات ترانسپورتي بيشتر گرديده و در بسياری مناطق راه ها مسدود و رفت و آمد قطع مي گردد.اين مناطق از لحاظ موادغذايي،البسه،کمک های اوليه صحي و سرپناه مؤقت و مواد سوخت اکمال مي گرديد.در صورت نبود امکانات داخلي مساعدت های بين المللي را هرچه عاجل تر جلب مي کردند.تيم های کاری در مناطق آسيب پذير جابجا مي گرديد و ذخاير اضافي و احتياطي از قبل در اختيار آنها گذاشته مي شد.
بدون شک هرگاه دلسوزی وجود ميداشت گرفتن تدابير فوری يک کار عملي به نظر مي رسيد.اما پس از آنکه دامن رسوايي و بي کفايتي مسوولان بلند گرديد،تلاش صورت گرفت با استيضاح و يا استعفأ اين يا آن وزير بالای اين افتضاح روپوش بگذارند.
باور براين است که اين مشکل يکي دو وزير،کدام اداره و چند کارمند نيست که مجازات گردند،با وضاحت و صراحت بايد گفت اين معضل دولت و تمام سيستم است،از بالا تا پايين به شمول ارگان های ثلاثه که بعد از طي چندسال از آزمون ناکام بدر آمده اند و فغان مردم از دست همۀ آنها بالا گرفته است.در جامعه که حداقل کنترول،دسپلين کاری،تقوی و پرهيزگاری،نظم در چگونگي اداره،بازخواست،احساس مسووليت و دلسوزی در ميان نباشد،پس طبيعتاً زنده گي مردم خوار و زار مي باشد و بايد به کام مرگ فرو روند.
بدبختانه و متأسفانه در سالهای اخير فاصله بين فقر و ثروت روز تا روز سير قهقرايي و وحشتناک بخود گرفته است.چنانچه درآمد روزانه مليون ها انسان حداقل به يکي دو دالر نمي رسد،اما از جانب ديگر قدرت خريد،در آمد،تبادله و عوايد عدهء محدود به مليون ها دالر مي رسد.بياييد دست فروشان و کراچي کشان شهر را با فروشگاه های که در کابل و مراکز ساير ولايات به سطح طلانشين ها و الماس نشين های خليج با سوأاستفاده از قدرت و حيف و ميل دارايي های عامه و کمک های خارجي بدست آورده اند و به گفته يکي از انها به زور شمشير کمايي کرده اند،مقايسه کنيم که يکي از گرسنه گي ميميرد و ديگری با پول و ثروت فراوان در فکر افزايش آن به قيمت جان مردم است.
بيجا نخواهد بوددر رابطه با اين موضوع به شکل فشرده گوشه ای از دوران حاکميت ج.ا را به ياد بياورم که با وصف محدود بودن حمايت و کمک های خارجي،جنگ تحميلي،تخريب راه ها و پل ها،انفجارات،ماين گذاری ها،راکت بازی و غيره و غيره حتا در روزهای سخت و سرد زمستان ها هم فاجعه رُخ نداده بود.مواد کوپوني به مردم ميرسيد،مناطق دور دست از قبل اکمال مي گرديدند.کارمندان حزبي و دولتي،ملکي و نظامي و سازمان های اجتماعي در خدمت مردم به طور آگاهانه و داوطلبانه توظيف مي گرديدند،و در صورت ضرورت کارمندان عالي رتبه دولتي و حزبي برای حل مشکلات و جلوگيری از حوادث هفته ها و ماه ها به محلات اعزام مي شدند تا دوشادوش ساير کارمندان با مردم محل همکاری نمايند.اما با دريغ که عدهء عمدی و يا به دستور ديگران تلاش مي ورزند تا ماهيت مردمي نظام و حاکميت ج.ا. را زير سوال ببرند.با آنکه چه خوب گفته اند که "آفتاب با دو انگشت پنهان نمي گردد"،باآنهم پير و جوان خاطرات خوش آن دوران را به حافظه دارند و حقانيت آنها و مردمي بودن شان با تبليغات ميان تهي و پوچ،دشنام دادن ها،ارايه جعليات و شايعات باطل نمي گردد.خوشبختانه مردم قضاوت ديگر دارند،از حيثيت،شرافت،عزت،کارآيي و پاکيزه گي آنها صبحت نموده و خاطره های فراوان دارند.نبايد فراموش کرد که يگانه راز موفقيت همانا در ميهن پرستي و خصلت مردمي نظام نهفته بود.و اين بمثابه رمز پيروزی همه خدمتگذاران آن دوره به حساب آمده و مايه مبأهات آنها است.
واما امروز؟
با تمام سعي و تلاش از طرف جامعه جهاني چون حمايت سياسي،نظامي،اقتصادی و سرازير شدن ملياردها دالر حداقل مشکلات و خواست های مردم چه در عرصه امنيت،ثبات سياسي و تأمين معيشت حل نمي گردد.آيا ماهيت چنين نظام را نمي توان زير سوال برد و از مردمي و دموکراتيک نبودن آن حرف زد.تقصير و کوتاهي از کساني است که در کرسي های بالا تکيه زده،تنها و تنها در فکر ثروت اندوزی خود و خانواده شان هستند.از مردم رنج ديده و عذاب کشيده تنها نام مي برند.
قابل يادآوری ميدانم که مسووليت جامعه جهاني در قبال اين نارسايي ها با اهميت و با مسووليت مي باشد..انها که در گذشته با سرنوشت مردم ما بازی کرده و بسياری اقدامات را بدون محاسبه و پيش داوری های عيني و عملي در برون رفت از بحران را درنظر مي داشتند،اکنون بايد در همه موارد دقت و سنجش همه جانبه در امور بخرج دهند تا بازهم مرتکب اشتباه نگردند،آنچناني که در سقوط حاکميت جمهوری افغانستان نقش جانبدارانه و عقده مندانه ايفأ نمودند.امابا دريغ در اين اواخر و بار ديگر رقابت های منطقوی و جهاني بر سر اعمال نفوذ بيشتر گرديده است.متاسفانه جانبداری های سياسي بالا مي گيرد. غيرعادلانه بودن کشمکش ها جز اينکه درد و رنج هموطنان ما را بيشتر سازد و به هيچ صورت راه برون رفت از پيچ و خم های انبار شده نخواهد بود. مردم ما نبايد فدا و قربان توسعه طلبي و بازی های سياسي گردند.
کافي است تا بيشتر از اين مخاصمت به منافع مردم گام گذاشت و برای رفع اشتهای(!) خود همه چيز را بلعيد.
زيرا مردم خواستار تفاهم بين المللي،رقابت های مشروع و سالم در عرصه بازسازی اقتصادی،تحکيم اتحاد و همبسته گي ملي،ثبات سياسي داخلي و منطقوی،دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان و سرانجام دموکراتيزه کردن حيات اجتماعي و اقتصادی بوده وهستند.نه آنکه اشتباهات به گونه خطرناکتر و دردناکتر تکرار گردند و افغانستان به ميدان رقابت و بازی های سياسي تبديل گردد.
چنين فعاليت ها،تلاش ها و زدوبندها اگر آگاهانه و يا تصادفاً دوام کند،حقانيت مسووليت بين المللي و منطقوی آنها را لکه دار ساخته و از اعتماد نيروهای چپ و دموکراتيک و بويژه توده های مليوني که حمايت و آرأ آنها تعيين کننده و سازنده مي باشد برخوردار نخواهند گرديد.احترام به استقلال،حاکميت ملي و تماميت ارضي افغانستان از الويت های تمام عناصرملي،وطنپرست و دموکرات شمرده شده و خواهد شد.
ميخواهم سخني چند با همسنگران،همدلان و همسفران ديروز و امروز در ميان بگذارم، و آن اينکه درين مقطع حساس و با اهميت بار ديگر و جدی تر موجوديت نيروهای چپ و دموکراتيک مطرح بحث قرار مي گيرد،برای آناني که به مسووليت های امروز و فردای خود مي انديشند و موضعگيری مي نمايند،ايجاب مي نمايد تا نسبت به قضايای سياسي کشورتماشاگرباقي نمانده و دين خود را در تحقق آرمان های والا وانساني که تاريخ و مردم به عهده شان گذاشته ادأ نمايند.بايد روشن ساخت يکي از عوامل تشديد اوضاع پيچيده کنوني همانا عدم حضور فعال نيروهای چپ و دموکراتيک در صحنه سياست مي باشد که از آن بدون دلايل مؤجه دوری جسته اند و با آن نزديک نمي شوند و احساس مسووليت نمي نمايند.
ناتواني،عدم هم آهنگي و ناسازگاری ما سبب گرديده است تا روند ناسالم تکامل سياسي و اجتماعي سيرنامساعد و ناميمون را بگيرد.فعاليت سمت دهنده،پيشاهنگ و فعال نداريم و يا هم طور لازم دلسوزی نداشته و فعال نيستيم.ايجاد چند حزب و يا رشد کمي و کيفي يکي دو سازمان مشکل ما و جامعه ما را حل کرده نمي تواند.تا تمام نيروهای ملي و دموکراتيک خود را تکان ندهند،فعالانه نجنبند و سرانجام در يک صف واحد و نيرومند در دفاع از حقوق والای مردم متحد و متشکل نگردند و با يک صدا از منافع ملي وطن و مردم پشتيباني نکنند،روزگار ما و مردم ما بد و بدتر خواهد گرديد.ما به ايجاد و تاسيس چند حزب اکتفا کرديم،و به مسأله اساسي که اتحاد و همبسته گي نيروهای چپ و دموکراتيک به مثابه هدف اصلي و استراتيژيک ما پنداشته ميشود گام های عملي و سازنده برنداشته ايم.وضع جاری و نابسامان کشور حکم مي کند که خلای سياسي و فکری در بين ما و شما هرچه زودتر پُر گردد و به خاطر آرمان مشترک هرچه عاجلتر وارد صحنه سياسي گرديم.زيرا مسايل مبرم و خطير در برابر ما قرار دارد،بياييد تا دير نشده در زودترين فرصت سياست واحد و استراتيژی مشترک را در رابطه به انتخابات در تمام سطوح اتخاذ نماييم.زمان به سرعت مي گذرد،گام های لنگان ما را ياری رسانده نمي تواند.بايد تمام شک و ترديدها،امراض روشنفکری،خودخواهي های سياسي و سازماني و تشکيلاتي را از خود دور کرد.با هم يکجا بوديم و اخلاقاً يکجا هستيم.وجوه مشترک ما بيشتر از افتراق است.زمان حکم مي کند،مردم انتظار دارند و از ما تحرک را آرزو دارند.بياييد تمام مشکلات ميکانيکي و خودساخته که ساليان اخير ما را از هم دور ساخته به زباله دان اندازيم و با يک پلاتفورم نوين و سازنده حضور خود را مطرح نماييم.تا جايي که به نهضت فراگير دموکراسي و ترقي افغانستان تعلق مي گيرد،همانگونه که همايش گسترده کابل نشان داد ودر ساير اسناد آن آمده است،از همان بدو تأسيس تا همين اکنون در راه وحدت و اتحاد همه نيروهای چپ و دموکراتيک چه در يک سازمان همبسته و واحد و چه در يک جبهه سراسری نيروهای ملي و مترقي بدون خود محوری آماده بوده و فعالين و اعضای آن در برون از کشور نيز با همين روحيه تمام تلاش خود را بخرج خواهند داد تا همرزمان شان را به اين امر شريفانه و مردمي با خويش هم آواز سازند./
در اين شماره مطالب زير را مي خوانيد :
نقش شخصیت در تاریخ
داکترآرین
در يکروز سردکابل
گزارشگر ناهيد بشردوست
برگي از خاطرات نيم قرن پيش
محمدقاسم دهاتي
سیر تاریخی فرایند روشنفکری در افغانستان
به ادامه شماره های پيشين
پروفیسور احمد ضیا نیک بین
سياست فرهنگي ـ ميهني و نزديک شدن نيروهای تجددگرا بدور يک جنبش فراگير
فرزادبهنام
نقش سیاست کادری در فقرزدائی!
فخرزاد
برخی از چهره هادر مثنوی ودیوان کبیر ابو بکر ربابی کی بود ؟
داکتر حمیدالله مفید
دیگر چه کسی ناله های گره شده بر دل مردم مان را خواهد نوشت ؟
محمدنبي عظيمي
” چو ايستاده ای دست افتاده گير“
ميلاد
و مطالب جالب و خواندني ديگر...
February 21st, 2008
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- حوت 1389 شماره دوازدهم سال هشتم
- میزان و عقرب سال 1389شماره هفتم و هشتم سال هشتم
- اسد و سنبله1389شماره پنجم و ششم سال هشتم
- جوزا و سرطانشماره سوم و چهارم سال هشتم
- حمل و ثور 1389 مارچ و اپریل 2010شماره اول و دوم سال هشتم
- جنوری و فبروری2010شماره یازدهم و دوازدهم سال هفتم
- عقرب و قوس 1388اکتبر و نوامبر2009شماره هشتم و نهم سال هفتم
- سنبله و میزان 1388اگست و سپتامبر 2009شماره ششم و هفتم سال هفتم
- سرطان و اسد 1388جون و جولای 2009شماره چهارم و پنجم سال هفتم
- جوزا1388 مي2009شماره سوم سال هفتم ماهنامه مشعل
- حمل و ثور 1388 مارچ و اپريل 2009 شماره های اول و دوم سال هفتم ماهنامه مشعل
- حوت 1387 فبروری2009 شماره دوازدهم سال ششم
- دلو1387جنوری2009شماره یازدهم سال ششم
- جدی1387دسامبر2008شماره دهم سال ششم
- قوس 1387نوامبر2008 شماره نهم سال ششم ماهنامه مشعل
- میزان و عقرب 1387شماره هفتم و هشتم سال ششم ماهنامه مشعل
- اسد و سنبله 1387شماره پنجم و ششم سال ششم ماهنامه مشعل
- سرطان1387جون2008شماره چهارم سال ششم ماهنامه مشعل
- جوزا 1387 مي2008 شماره سوم سال ششم ماهنامه مشعل
- حمل و ثور 1387 مارچ و اپريل 2008 شماره های اول و دوم سال ششم ماهنامه مشعل
- حوت1386 فبروری 2008شماره دوازدهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- دلو1386 جنوری 2008 شماره يازدهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- جدی 1386 دسامبر 2007شماره دهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- قوس 1386 نوامبر 2007شماره نهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- عقرب 1386 اکتبر 2007شماره هشتم سال پنجم ماهنامه مشعل
- ميزان 1386 سپتامبر 2007 شماره هفتم سال پنجم ماهنامه مشعل
- سنبله 1386 اگست 2007 شماره ششم سال پنجم ماهنامه مشعل
- سرطان و اسد1386 جون و جولای 2007شماره های چهارم و پنجم ماهنامه مشعل
- جوزا1386 مي 2007 شماره سوم سال پنجم ماهنامه مشعل
- ثور1386 اپريل 2007 شماره دوم سال پنجم ماهنامه مشعل
- حمل 1386 مارچ 2007 شماره اول سال پنجم ماهنامه مشعل
- حوت 1385 فبروری 2007 شماره دوازهم سال چهارم ماهنامه مشعل
- جدی و دلو1385 دسامبر 2006 و جنوری 2007شماره های دهم و یازدهم سال چهارم
- قوس1385 نوامبر 2006شماره نهم سال چهارم ماهنامه مشعل
- عقرب1385 اکتوبر 2006شماره هشتم سال چهارم ماهنامه مشعل
- ميزان1385 - سپتامبر 2006شماره هفتم سال چهارم ماهنامه مشعل
- سنبله1385 - اگست 2006شماره ششم سال چهارم ماهنامه مشعل
- اسد1385 - جولای 2006شماره پنجم سال چهارم ماهنامه مشعل
- سرطان 1385 جون 2006 شماره چهارم سال چهارم ماهنامه مشعل
- جوزا 1385 -مي 2006شماره سوم سال چهارم ماهنامه مشعل
- ثور 1385- اپريل 2006 شماره دوم سال چهارم ماهنامه مشعل
- حمل 1385- مارچ 2006 شماره اول سال چهارم ماهنامه مشعل
- حوت 1384 - فبروری 2006شماره دوازدهم سال سوم ماهنامه مشعل
- دلو 1384 - جنوری 2006شماره يازدهم سال سوم ماهنامه مشعل
- جدی 1384 - دسامبر 2005شماره دهم سال سوم ماهنامه مشعل
- قوس 1384 – نوامبر 2005 شماره نهم سال سوم ماهنامه مشعل
- عقرب 1384-اکتوبر2005شماره هشتم سال سوم ماهنامه مشعل
- ميزان 1384- سپتامبر 2005شماره هفتم سال سوم ماهنامه مشعل
- سنبله 1384 - اگست 2005شماره ششم سال سوم ماهنامه مشعل
- سرطان 1384- جون 2005شماره چهارم سال سوم ماهنامه مشعل
- اسد 1384-جولای 2005شماره پنجم سال سوم ماهنامه مشعل
- جوزا 1384-مي 2005شماره سوم سال سوم ماهنامه مشعل
- حمل 1384- مارچ 2005شماره اول سال سوم ماهنامه مشعل
- ثور1384 - اپريل 2005شماره دوم سال سوم ماهنامه مشعل