شماره های اول و دوم سال ششم ماهنامه مشعل
حمل و ثور 1387 مارچ و اپريل 2008 حمل و ثور 1387 مارچ و اپريل 2008

 

يادداشت مديرمسوول :

 

در شبستاني که ما روشن نموديم مشعلي

ديو شب را دور سازيم تا بياريم مفضلي

با درود گرم بهاری و آرزوی بهروزی برای هم ميهنان ما در سال 1387 خورشيدی، اميدوارم تا سال نو،سال برآورده شدن آرزو های والا و اوج گيرشان گرديده و با طلوع خورشيد از فراز هندوکش،پامير،بابا ، البرز ... و تابش کريمانه اش بر فلات بکواه ، شاديان و ... غم ها ورنج های شان زايل گردد و دل هاي شان شاد.

با سال نو و جشن نوروزی، "مشعل" هم پا به شش ساله گي خود نهاد.بنابراين اجازه دهيد تا ششمين سالگرد ماهنامه مشعل را به همه خواننده گان و دوستداران آن تبريک و تهنيت گفته وياد آوری نمايم  اکنون که پنج سال تمام از نشر نخستين شماره مشعل سپری مي شود جا دارد تا بر دورۀ پنج سال کار و بارز ترين نکات آن مرور گرديده ، از همکاران و دوستان گران ارجي که در تمام اين سالها همه داشته های معنوی شانرا در دسترس مشعل قرار دادند، ياددهاني کرده و بر کاستي ها و  کمبوديهای آن تماس گرفته شود.

  با يک مکث کوتاه به آن روزهای پر از دلهره ولي آگنده ازاميدی که پس از سکوت چندسالهء بعد از سقوط حاکميت جمهوری افغانستان، جمعي از نخبه گان طرازسياسي کشور خواستند تا ماهنامه مشعل را به مثابه نشريه يي که بتواند در راه همسويي و همياری نيروهای ترقي خواه و عدالت پسند کشورما همچون شمعي بدرخشد،راه اندازی کردند، مي توان جهات متنوع کار را برشمرد.

  برای من که افتخار بزرگ گرداننده گي ماهنامه اعتماد گرديده بود، پيشبرد ، چاپ و نشر ماهنامه در شرايط  غربت و به ويژه در شرايطي که انقلاب تکنالوژيک همه پهنه های زنده گي مان را دگرگون ساخته وسيستم کمپيوتری جاگزين شيوه کلاسيک همه کار ها گرديده است،پذيرش اين مسووليت سخت دشوارمينمود، مگر اينکه دوست عزيزم آقای ولي منگل که در کمپوزکمپيوتری و  رويه آرايي  اخبار دست بلند نمي داشت.به ياد دارم سه شماره نخست را که من به کمک مستقيم دوست فرهيخته و گرامي ام دکتور حبيب منگل چاپ و نشر کردم،رفيق ولي نه تنها منزلش را در اختيار ما قرار داده بود،بل با آن که صبح ها ساعت 4 به کارش مي رفت،تا 2 و 3 شب به خاطر همکاری و مشوره با ما شب زنده داری کرده و خسته گي را نمي شناخت که جا دارد حالا پس از سپری شدن اين سالها سپاس و امتنان بي پايان به خاطر آنهمه کار و محبت هايي که انجام داده است از او و خانواده محترمش ابراز دارم .

زايش وپيدايش مشعل درست در آن روزهايي که سايهء تاريک دلسردی و بي باوری نسبت به گذشته و آينده، شماری از راهيان مبارزه با ظلمت را در خود فرو برده بود،به رعد و برقي  در آسمان نيلگون مطبوعات مترقي شباهت داشت که همه را تکان داد،زيرا در آن برهه کدام نشريه يي که بتواند در راه بسيج نيروهای روشنگرا نقشي ايفأ نماید وجود نداشت. آنهم نشريه یی که با نام های رهبران سياسي و چهره های ماندگار تاريخ کشورما گره خورده باشد و يا به عباره ديگرچهره های ارجمند سياسي نيم سده پسين تاريخ معاصر کشورما در جايگاه حاميان آن قرار داشته باشند و اگر يکي دو نشريه یی هم به همت شماری از دوستداران ميهن راه اندازی گرديده بودند،بنا بر به سياست های ماجراجويانه گرداننده گان آن به قول معروف تيشه به ريشه خويش زده و اهداف معيني را در مخاصمت با جنبش نو باوه نيروهای چپ و تجددگرا دنبال کرده و خود را در حاشيه راندند.

از همين رو نشر نخستين شماره مشعل خون تازه يي را در رگ های بسياری ها جاری ساخت و پيام روشني را در امر مبارزه دادخواهانهء نيروهای ميهن پرست و تجددگرا در شرايط نوين به ارمغان آورد و درست از همانجا بود که مشعل راه خود را در خانه هايي بسياری از ياران پيشين و دوستان تازه گشود.

اما همانگونه که در نخستين شماره سال پار ياددهاني کرده بودم،سترگ ترين ضربه بر پيکرمشعل همانا درگذشت زودهنگام زنده ياد محمودبريالي يکي از بنيادگزاران آن مي باشد. نبود و فقدان آن رادمرد عزيز نه تنها برای جنبش چپ و دموکراتيک کشورمان بلکه برای مشعل نيز سخت گران و جانکاه است،چه با از دست دادن آن مرد نستوه مشعل يکي از بهترين آموزگاران خود را از دست داد.اما نام و کارنامه های ارزنده او همواره بر تارک افتخارات مشعل حک خواهد بود.

هدف از يادداشت کنوني به هيچ وجه بيان دستاوردها ومؤفقيت های مشعل در ميان رسانه های گروهي کشورما نيست،چه اين را خواننده گان و دوستداران عزيز مشعل همواره با پيام های صميمانه و محبت بي پايان شان انجام داده اند که در واقعيت امر نه تنها عاليترين مظهرپشتيباني و همبسته گي شان از مشعل و اين کمترين عالميان است بلکه انرژی و تکانهء نيرومندی است برای کار بيشتر و تحقق آرزوهای بلند. 

برمبنای همين اصل زرين احترام به آزادی بيان است که امروز مشعل آرام آرام از محدوده حلقه معيين قلم به دستان گران ارج پا فراتر نهاده و انديشه های متنوع را بازتاب مي دهد. با آن که خود با محتوا ی بسياری از نبشته ها سازگار نيستم،اما ايجاب مي نمايد تا به روند فراگيرشدن متعهد بود.از همين رو است که جغرافيای همکاران ما روز تا روز از گوشه های مختلف جهان وسعت مي يابد وطوری  که در بالا ياددهاني گرديد امروز مشعل در سراسر گيتي،از جزيرهء نارو در قاره آستراليا تا ونزويلا در امريکای جنوبي،و از نايجريا در قاره افريقا تا تايلند در آسيا خواننده گان هميشه گي خود را دارد،که به طور کل 107 کشور را در سراسر گيتي در بر مي گيرد.

يکي از ويژه گي های مشعل در آن است که خوشبختانه بيشترين نويسنده گان ماهنامه،  دوستان عزيزما در داخل کشورهستند.همانگونه که مخاطب اصلي مشعل را هم ميهنان ما در درون کشور تشکيل مي دهد و در اين راستا دوستداران مشعل کار به سزايي را برای معرفي و شناخت آن در دور دست ترين مناطق کشورما انجام داده اند که به همان پيمانه نويسنده گان مشعل از داخل ميهن افزايش مي يابد که مايه خرسندی و مباهات بوده و موجب ژرف ترين سپاس و ادای احترام چه به آناني که با انتهای مهر و دلسوزی در رسانيدن مشعل به دوستداران آن مواظبت دايمي مبذول مي دارند و چه به سروراني که با ارسال خامه توانای شان درد و رنج توده های مليوني کشورما را برجسته مي سازند،مي باشند.

اين در حالي است که شبکه خبررساني و تماس ما با تعداد زيادی از گزارشگران عزيز در درون کشور گسترش يافته است.

امروز خوشبختانه ژورناليستان عزيزی که برای رسانه های ديگر هم مي نويسند و يا خبرنگاران آزاد هستند از ولايات مختلف با نشريه خودشان تماس گرفته و همکاری مي نمايند.کافي است اگر بگويم که اين دوستان ما از ولايات غور در حوزه غرب ،تا  ننگرهار در شرق ،از فارياب در شمال تا لوگر در جنوب،ازکندزدر شمال شرق ،تا هرات درغرب با مشعل درتماس دايمي هستند  ومشعل را با پوشش خبری شان غني مي سازند که اين خود نمايانگر نزديک شدن هرچه بيشتر مشعل با خواننده عزيز در درون کشور مي باشد.اما از آنجايي که مشعل همواره از گزارش دست آوردهای خويش احتراز مي کند، بنابراين خواننده گان و دوستان مشعل کمتر در جريان تغييراتي که رخ مي دهد ، قرار مي گيرند .

يکي از کمبودی های بارز، کم بودن همکاران قلمي زن با مشعل است،با آنکه بانوان فرهيخته یی مانند:  نفس جهيد، ناهيدبشردوست، نيلاب موج سلام ،انجيلاپگاهي،ماريا دارو،راحله يار و چند تن ديگر همواره با گسيل داشتن نوشتارها و سروده های شان نقش فعال در غنامندی مشعل ميگيرند،اما این به هيچ وجه کافي نيست.

همان گونه که ياد آوری گرديد مشعل راه خود را نه تنها در ميان هم ميهنان ما گسترده ساخت، بل شمار زيادی از فرهنگيان فرزانهء همزبان ما از کشور همسايه ايران طي اين سالها با همکاری دوامدار شان افتخار بزرگي را به مشعل بخشيده  و نه تنها در بخش ادبيات و فرهنگ،همچنان در باره مسايل سياسي،اجتماعي ،علمي و ساير بخش ها نقش ارزنده يي درغنامندی اين نشريه ايفا نمودند .پس جا دارد، از دوستان فزون مرتبتی مانند لاله امبلي،عاطفه سلطاني،سارا ارمني،روشن،آذر سلطاني،عليشاد لربچه،آتوسا،آرام بختياری،ستاره ، سهراب،حميدمحوی و ديگران که نوشتارهای شان آذين بخش تارنمای مشعل است سپاسگزاری نمایم.

طي اين سالها يکي از دشواريهايي سر راه تارنمای مشعل نشرنوشته دوستاني است که همزمان در همهء تارنما ها مطالب گرانسنگ شان را گسيل مي دارند. با آن که اهميت نوشته های ارزنده شان درخور توجه و احترام است،اما با آنهم ايجاب مي نمايد تا از يکسو نويسنده گان گرامي و از سويي هم هموندان گران ارج من در مورد توجه مبذول دارند.بي مورد نخواهد بود اگر به گرداننده گان عزيز سايتها صميمانه پيشنهاد نمايم تا در گزينش و نشر همچو مطالب هم آهنگي لازم را دريابند.مي خواهم ابراز بدارم که تفاهم نزديک و دوستانه در زمينه مي تواند در پرباری  نشرات و پيشکش آن به خواننده پوينده مؤثر تمام شود.در اين راه بويژه نزديک شدن سايتهای ترقي خواه ،چپ و دموکراتيک از نقش بارزی برخوردار است .اکنون بايد به نزديک شدن انديشيد، نه به دوری و انشقاق از هم.

مي خواهم صادقانه و صميمانه ابراز دارم که مشعل هيچگاهي نخواسته و درنظر ندارد تا با نشرات چاپي و يا برقي هم ميهنان ما در تقابل و يا رقابت قرار داشته باشد، بلکه همواره در آرزوی نزديک شدن با آنها است و همين آرزومندی را از همه همگنان و هم مسلکان خود دارد.

طي اين سالها نامه های بيشماری حاوی گرمترين سخنان از سوی دوستداران مشعل از سراسر گيتي گسيل گرديده و شماری زيادی از دوستان ما همواره نظريات بي آلايشانه ،سازنده و گهربار شان را به مشعل ارزاني فرموده اند که در بهبود کارهای مشعل نقش به سزايي داشته است که خوشبختانه شمار شان کم نيست . در اين ميان مي خواهم از دانشمند فرهيخته و نويسنده توانای کشور ما دوست بي نهايت عزيزم آقای محمدنبي عظيمي که افزون از نوشتارهای گرانسنگ،داستانها و مقالات پژوهشي ،همواره از رايزني و ارائه نظريات صميمانه و با اهميت خويش مشعل را همياری نموده اند،سپاس و امتنان ژرف و قلبي خود را ابراز داشته و آرزو ببرم که مشعل پس از اين همچنان از مشوره های سودمند و پربار شان مستفيد گردد.

همچنان دوستان بيشماری طي اين سالها با کمک های مادي شان در ادامه کار مشعل نقش مهمي را بازی نموده اند که يکبار ديگر از همهء آنان سپاس و امتنان خود را ابراز مي دارم و مي خواهم از عزيزاني که بيشترينه توجه را در اين پهنه به خاطر ادامه موثر کار نشريه انجام داده اند نام گيرم که بانوان گران ارج ملالي هاشمي،عاليه ظريف،عالمه عارف فرملي و آقايان سرور صلاح،حفيظ مصدق و زبيرشيرزاد در اين راستا نقش برازنده داشته اند.

طي پنج سال پسين خوشبختانه انترنت نيز چون «جال جهاني آگاهي» از يک وسيله لوکس آگاهي به متاع قابل دسترس به همگان مبدل شده که هم ميهنان عزيز ما نيز با به کارگيری از آن پرداخته و مشعل همچنان از همان نخستين روزهای زايش خویش، در ايجاد سايت انترنتي تلاش ورزيده و با کار خسته گي ناپذير جوان فرهيخته و سخت کوش احمدعزيزيار که مديريت تخنيکي تارنما را با عشق و علاقه زياد پيش ميبرد،به يکي از نشريه های مطرح الکترونيکي هم ميهنان ما مبدل گردیده است که روزانه هزاران تن از آن بازديد نموده و بسياری ها هم نکات نظرشان را گسيل داشته و ما را مديون مي سازند.

با ياددهاني سخنان بالا،نبايد چنين پنداشت که همه کارها عالي بوده و هيچ کاستيي در کارمان وجود ندارد.به هيچ وجه چنين برداشتي نزد کارگزاران و نزديکترين همکاران عزيزمشعل مطرح نيست،چه ما بهتر ميدانيم که کوهي از مشکلات و کاستي ها در کارمان وجود داشته و ما به داشته های مان بسنده نکرده و در تکاپوی دريافت راه حل های آنها بوده و همواره  از انتقادات سازنده و بنيادی دوستان ما استفاده نموده و اگر چيزهايي را انجام نداده اند،نه ناشي از بي توجهي بلکه بنابر عدم امکانات بوده است،اما به آن عده دوستاني که تنها به برخورد نقادانه،آنهم بدون درنظرداشت واقعيت های عيني مي پردازند مي خواهم بازگو نمايم که بهتر است تا در پهلوی انتقاد که همواره به آن احترام گذاشته مي شود،کمي هم در زدودن مشکلات ما را ياری رسانند تا همچو کاستي ها در کار مان وجود نداشته باشد.از همينرو مي خواهم به سروران ورجاوند صميمانه بگويم که کار ژورناليستيک و روشنگرانه مشعل در بهترين حالت به روشني يک شمعي کوچک ميماند، مهم نيست که گيتي به چه پيمانه تاريک شود، تاريکي هيچ گاه نمي تواند روشني را خفه سازد.                                                                                                          

در فرجام مي خواهم با همين اميد بلند که مشعل همواره فروزان باشد و با بهترين آرزوها به همه خواننده گان مشعل يکبار ديگر ششمين سال شروع کار مشعل را به همه شما عزيزان تهنيت گفته و سال خوش و مملو از صلح،صفا و آرامش برای ميهن و مردمان شريف آن تمنا دارم.

با سبز ترين آرزوها  

 

در اين شماره مطالب زير را مي خوانيد :

ضرورت تشکیل جبهه چپ ، حکم تاریخ است

داکترآرین

منشأ و ريشهء اساسي فساد اداری در کجا است؟

هجران

آیاتامین امنیت به  عدالت و مهارت نیازندارد؟

فخرزاد

مقصر کيست؟

دردمند

نخستين اجلاس وسيع نيروهای ملي،مترقي و دموکرات افغانستان در اروپا،چالش ها و دستاوردهای آن

سعد

سیر تاریخی    فرایند  روشنفکری در افغانستان

به ادامه شماره های پيشين

پروفیسور احمد ضیا نیک بین

واله هم رفت

محمدنبي عظيمي

واله هم رفت:

سيدحسن رشاد

شعر فانی گیرا تر از ترنم باران

نيلاب سلام

خلوتگه سبز

داستان کوتاه

ناهید بشردوست

مناطق قبايلي و دولت پاكستان : مشت آهنين يا توسعه اقتصادي

فرزاد بهنام

پنجره ها را بروی بهار بگشاييد

پارچه کوتاه ادبي

از ناهيد بشردوست

و مطالب جالب و خواندني ديگر...

 


May 2nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شماره های مشعل