استقلال و آزادی با شکوه ترین کلمه در جهان
پدیده نادر ،نایاب و کم یا ب
عبدالوکیل کوچی
آزادی در لغت بمعنی صاحب اختیار وارسته، اصیل و نجیب که در عربی هموزن آن کلمه استقلال است .. استقلال بمعنی آزادی داشتن، به آزادی کاری را کردن و بدون مداخله کسی کار خود را کردن . مستقل بودن . اما آزادی بمعنی وسیع کلمه و آنچه را که ما بنام آزادی می خواهیم در مورد مردم وسرزمینی بیان کنیم با این مختصر بیان شده نمی تواند .بلکه آزادی بمعنی آزاد از هرنوع قید وبند سیاسی واقتصادی اجتماعی وعقیدتی است تا زمانیکه ما بیکی ازین شاخه ها جبرا وابسته گی داشته باشیم آزادی ما مفهومی نمی تواند داشته باشد . هر قوه ویا جبریکه بدون ارادهء عمومی همان مردم، توده یا کشور بر آن فشار داده وفریاد مردم را وادار نماید تا خلاف میلش کاری را انجام دهد آزادی گفته شده نمی تواند . تخطی از تصامیم دسته جمعی مردم یک ساحه یا یک کشور ولو توسط فردی بگفته فریدریش انگلس از همان جامعه صورت بگیرد تخریش کننده آزادی بوده و آنرامتا ثر و از محتوی خالی میسازد .وقتی جامعه با اشکال مختلف آزادی مانند آزادی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وعقیدتی دست رسی پیداکند آنوقت میتواند ادعای آزادی کند .زیرا آزادی سیاسی درحقیقت آزادی عملکرد یک دولت مقابل دولت دیگر ویک فرد مقابل فرد دیگر ویا عملکرد افراد مقابل اداره ها ویا شخصیت های حقوقی وبر عکس آن است . تا منافع وآزادی های اقتصادی اجتماعی وعقیدتی دول ویا مردم را مصئون وبی خطر سازد .واما آزادی اقتصادی امروز در جهان منافع اقتصادی بیشترین تعین کننده مسیر عملکرد ها ویا سیاست های جهانی شخصیت ها ی حقوقی وفردی است . بنا بر آن آزادی ویا غیر آزاد بودن بیشتر در اقتصاد وروابط اقتصادی کشور ها شخصیت های حقوقی وافراد ظاهر میگردد . یعنی جامعه دارای اقتصاد متکی بخود یا متکی بدیگران واضح است که در صورت اول آزاد ودر صورت دوم وابسته است . واما آزادی اجتماعی این آزادی که بسته گی تنگاتنگ با اقتصاد جامعه دارد .اما بیشتر از آن بدرک متقابل افراد یک جامعه از همدیگر محتاج است که این احتیاج نیز بدون داشتن دانش به آزادی راه رفتن کور می ماند .همان اندازه ای که کور از راه واطراف خود با خبری دارد انسان بدون دانش یا حد اقل بدون سواد کمترین شناخت از حق خود ودیگران دارد .وآزادی عقید تی عقیده وباور کسی است وارثی این میراث با تولد انسان با آموزش زبان همراه است .بعضی انسان ها آنقدر ایستاده گی نشان میدهند که گویا با تولد آنها همراه است .درحالیکه این کسب وتلقین بعد از تولد رشد میکند .افغانستان که یک کشور محاط به خشکه در جریان تاریخ پنج هزار ساله فراز ونشیب ها، گسترده گی ها و چملکی های فراوانی دیده ومی بیند امپراتوران قلمرو آریانای کبیر از یما شهنشاه تا یو نانو باختر ها از کوشانها ویفتل ها گرفته تا روز گار ما قلمرو وسیع آریانا را با شان ودبد به خاصی اداره کرده استقلال و تما میت ارضی آنرا حراست کردند هرگاه حمله آوران بیگانه چون کورش کبیر ویا اسکندر مقدونی حملات جهانگیرانه را در ساحه های جغرافیایی آریاییان شروع می کردند بعد از پیشروی های نا مطمئن وکو تاه درمقابل فرزندان کوهپایه های هندو کش بزانو درآمده به سر نوشت متجاوزان پیش از خود میرسیدند . چنانچه کورش کبیر بعد از تسخیر بعضی از قسمت های جنوب آریانا در کاپیسا شکست خورده ودلیر مردان کا پیسایی تخت شاهی او را در جهنم گذاشتند .بسوس پاچای باختریان داریوش را به دخمه شاهان فرستاد .واسکندر مقدونی چهار سال را در دو لبه جبال هندو کش در گیر درجنگ ماند .چنگیز وقوت های دد منش او ماهها در بامیان علف خوردند .ونمی توانستند شهر غلغله را فتح کنند ودر ریزه کوهستان کاپیسا به شکست سخت مواجه بودند . .اما در عصر حاضر مسأله استقلال از همانجا شروع میشود که در اثر کشمکش های برادران سدو زایی پای مداخله تفرقه وتجاوز از جانب انگلیس به خاک ما دراز میشود . وهمزمان با آن مبارزات آزادی خواهی بر علیه سلطه استعمار ادامه داشت . که مهمترین آنها سه بار انگلیس را بزانو درآورد که رقم تلفات انگلیس را تاریخ بیاد نداشته بود . اکنون این حقیقت مسلم را بیاد داشته ودر آینده هم فراموش نخواهند کرد که از آنجمله جنگ سوم منجر به حصول استقلال وتمامیت ارضی کشور مان گردید. این آزادی خواهی برای اولین بار زنجیر استعمار انگلیس آن کشوری که آفتاب در ساحه قلمرو مستعمراتش غروب نمی کرد درقلب آسیا درهم شکست.این آزادی درنتیجه مبارزات قهرمانانه ودلیرانه هزاران هزار از مردم وطندوست افغانستان در سراسر کشور ودر پیشاپیش آنان غازی مردانی چون غازی محمد اکبر خان غازی میر مسجدی خان کوهستانی غازی میر بچه خان کوهدامنی غازی مرد عبدالکریم خان کوهستانی جلندرخان تتمدره ای ورجال نامی مشروطه خواهان اول ودوم چون غازی محمد عثمان خان پروانی محمد انور خان بسمل کاتب هزاره سید جعفر پغمانی تاج محمد خان بلوچ سید جعفر غوربندی میر غلام محمد غبار داکتر عبدالرحمن محمودی محمود طرزی ملک سور گل خان دهسبزی هاشم کاه فروش قاسم تیلی اعضای حزب سری ملی جوانان افغان وغیره در پیشاپیش آزاده مردان دلیر تاریخ پوزه استعمار را بزمین کوبیدند .تا بالاخره مردم افغانستان درسال 1919میلادی تحت زعامت غازی امان الله خان استقلال کشور را با رشادت ومردانگی ایثار وفدا کاری حاصل کردند .که از آن زمان تا کنون مردم افغانستان این روز خجسته وتاریخی را به حیث سمبول آزادی خود ها همه ساله درداخل وخارج کشور با گرمی خاص جشن می گیرند . وازین روز تاریخی بمانند مردمک چشم خود حراست می کنند .آوانی که شاه امان الله زعامت سیاسی افغانستان را بدست گرفت اساسا با نشر نخستین اعلامیه های رسمی دولت معرکه استقلال و جهاد با انگلیس را بمنظور رهایی از زیر یوغ برده گی استعمار کهن آغاز نهاد .شاه جوان بتاریخ 28 فبروری 1919 طی اعلامیه چاپی مرام خود را با ذکرجملات آتی به اطلاع عامه رسانید . ملت معظم افغانستان ....روش های کهنه استعماری جهت سرکوب صدای استقلال طلبی مردم افغانستان دیگر موثریت لازم خود را ازدست داده بود .شهادت مبارزین آزادی در محاذات جنگ نمی توانست از سوی دولت انگلیس غیر قابل محاسبه با قی بماند .ومجبور بود تا استقلال افغانستان را تصدیق کند . ولی این تمایلات وحرکت انگلیس نیز در برابر ملت افغانستان صادقانه نبوده است .دولت آلمان فرانسه وایتالیا پیروزی را برسمیت شناخته .واولین کشوریکه استقلال افغانستان را برسمیت شناخت اتحاد شوروی وقت بود .انگلیس درین جنگ متحمل تلفات وخسارات هنگفتی گردیده بود تا بالاخره استقلال بد ست آمد ولی خط نام نهاد استعماری دیورند بحال خود باقی ماند .دولت نتوانست مشکلات سرحدات آزاد را حل کند .در پارینه ها جفا پیشه گان انگلیسی با چنان مکاره گری بر گوشت و پوست وهوش امیر عبدالرحمن خان به مقصد غلبه بر عمو زاده گان خویش وتصاحب بی چون وچرا ی تاج وتخت و دریافت جیره انگلیسی در رکعب انگریز نشست وخط دیورند رابست .وآزادی خواهان را به جوقه آتش کشید واین تاریخ یکبار دیگر در افغانستان تکرار گردید .
یعنی با اعمال نفوذ انگلیس ودر اثر دسایس ومداخلات آن پادشاهی امان الله خان غازی با نهضت ترقی خواهانه آن سر نگون گردید . بعد از دوره کوتاهی یار قدیم انگلیس که در عین حال سفیر فرانسه بود با اغتنام از فرصت خدا داد وتفاهم خارجی ها عازم هندوستان گردید وبا قوت تفنگ وپول انگلیس نادر به اریکه حکمرانی افغانستان رسید . اولین کار نادر خان به بهانه فرو نشاندن اغتشاش قلع وقم آزادی خواهان کشور بود اگر امیر ظالم عبدالرحمن خان با شمشیر دشمن سوگند یاد کرده بود که دشمنان انگلیس را از بین می برد .ولی نادر سفاک بزرگ مردان آزادی وافتخارات تاریخ کشور را بخاطر خوش خدمتی به انگریز سربرید . بدار زد ونابود وسرکوب کرد . از آنجمله علی احمد خان غلام نبی خان چرخی وتمامی خاندان اورا وصد ها آزادی خواه وطندوست کشور را وقبل از همه به بهانه صلح و آشتی با امضا گذاشتن روی تعهداتش در حاشیه قرآنکریم وتایید گذاشتن مهر بروی آن حبیب الله کلکانی وهمراهان اورا بر خلاف تعهداتش در قرآن آنها را بدار آویخت .وبه این ترتیب نام سفاک را در تاریخ از آن خود کرد .این سفاک تاریخ به آن نیز بسنده نکرد او هر آنچه نماد ها وسمبول آزادی که در زمان استقلال بوسیله آزادی خواهان بیاد گار ساخته شده بود تا توانست منهدم نابود ومتروک کرد وحتا در زمان پسرش ذات همایونی قصر دارالامان این قصر آرمان های مردم افغانستان نیز به بهانه ها طعمه حریق گردانیده شد . انگلس می نوشت هرگاه ملتی از داخل ویا از خارج کشور شان توسط افراد ظالم وجابر تحت استثمار ویا ظلم قرار بگیرند در آنصورت حقوق و آزادی هایشان پا مال گردیده و آن ملت آزاد گفته نمیشود . نادر خان درین کار بیشتر از دیگران نمونه بدی از خود بجا گذاشت پس از آن تعداد دیگری از آزادی خواهان را هاشم جلاد وبرادرانش بالنوبه سرکوب ومتباقی را در زندان های ارگ شاهی انداخته تا جان های شان را بجرم آزادی خواهی در زمان سلف کفتارش ازدست دادند . جان مطلب درین جا است که خون آزادی خواهان در گوشه وکنار وطن هنوز نخشکییده بود که بلای دیورند به وسیله ملا های دیوبند بر سر ملت مظلوم افغانستان تحت پوشش دین نازل گردید وپاکستان این میراث خوار وحافظ منافع انگلیس مشکلات عدیده ای را به مردمان دو کشور یعنی هند وافغانستان بوجود آورد .ولی ملت افغانستان یکی از قربانیان اصلی سیاست توسعه طلبی پاکستان بود که سنگ بنای آن بدست استعمار گران انگلیس گذاشته شده بود .اداره استخبارات وجهنمی پاکستان بار دیگر مشتی ملا وچلی وطالب میر وملک را در یک تشکل ودر پیشا پیش مجاهدین قرار داد وبا سرباز گیری از مدارس دیو بندی میراث استعمار همه وهمه را به نمایش گذاشت وباز بر اساس پشتیبانی ساز مانهای جهادی پاکستانی طالبان افراطی وبنیاد گرا را سازماندهی نمود .این همان افسانه ای بود که تاریخ یکبار دیگر در گذشته تکرارش کرده بود وطالبان را به تاج وتخت افغانستان رسانید.تا منحیث رژیم دست نشانده پاکستان منطقه تجارتی در آسیای میانه وساحه وسیع تحکیم نفوذ سیاسی آن مملکت را در آینده ضمانت کند .طی نیم قرن از موجودیت پاکستان بخصوص در بیست و پنج سال اخیر بازی های رنگارنگ نظامی گران وسیاستمداران پاکستانی به همکاری وپشتیبانی سیا ه انتلجنت سرویس انگلستان موساد اسراییل ساواک ایران ومو سئسات استخباراتی دول مرتجع عرب سرویس خدمات مخفی چین وسازمان های دیگر چه در زمان جنگ سرد وچه بعد از فرو پاشی نظام شوروی سابق سرزمین افغان ها را به خون و آتش مبدل ساخت . یک چیزیکه درکمترین رسانه ها ونوشتار ها به نظر میرسد این است که بعضی ها بخاطر خاک زدن به چشم مردم با بی شرمی تمام دهن کجی می کنند که گویا مجاهدین با رویکار شدن نظام خلقی پس از رویداد ثور وآمدن قوای شوروی به وجود آمد یا پا به عرصه وجود نهاد ند .درحالیکه این یک تحریف حقایق وکذب محض است .زیرا در زمان حکومت جمهوری محمد داود خان از داخل کشور تعدادی از اوامر دولت سر باز زه ودر پی مخالفت با دولت بر آمدند وهسته های جهادی را علیه دولت جمهوری نوبنیاد محمد داود خان ایجاد کردند .ودولت مسلمان را کفر آلود خواندند .حتا در بعضی از محلات بر علیه دولت شورش ها بر پا کردند ودرین کار گلبدین از همه پیشی میگرفت که بعد ها با دولت های بعدی نیز سر کینه بلند کردند .اما قابل توجه این است که چندی بعد با روی کار آمدن دولت اسلامی افغانستان که آنرا حاصل مجاهدت متحدانه خوانده بودند همان گلبدین بود که بر علیه دولت اسلامی دست آورد متحدانه ایشان جنگید وکابل را به خاک وخون کشیدند ..مگر آیا روزی گلبدین به فرسوده گی دسایس خود وآی اس آی پی خواهد برد که مردم دیگر فریب نیرنگ های شان را نخورده ودسیسه های تکراری بی ماهیت آنها دیگر کهنه شده ومانند خود ایشان رو به فنا خواهند بود چنانچه مردم افغانستان به نیرنگ بازی های دشمنان پاکستانی پی برده اند به هر حال وقتی مجاهدین در افغانستان شکل می گرفت پاکستان وآی اس آی پشت سر آنها قرار داشت وطلاب مدارس دیوبند عقب خط منحوس دیورند که بوسیله عمال خارجی پیریزی گردیده بود پشتیبانی میشد ند .تا بعد از رویداد ثور افغانستان را به میدان آزمایش ابر قدرت های جهان قرار دادند وپاکستان به تخته خیز افراد دهشت افگن بیش از 140 کشور جهان وبه مرکز آموزش گاه تروریستان وفوند منتالست های جهان مبدل گردید .وبا سرازیر شدن پول های هنگفت خارجی وسیل های اسلحه اهمیت بین المللی به خود کسب کرد ودرین راستا تاجایی پیش رفت که افغانستان را ویرانه ساخت وکابل را به آتش کشید وبا جابجایی طالبان در موقف قدرت ونابودی کامل افغانستان بصورت غیر مستقیم دست یافته بود . وقوع حادثه 11 سپتامبر ولشکر کشی بر ضد تروریزم دفع القاعده وطالبان وباز سازی افغانستان اگر اتاق نمی افتاد پاکستان کار افغانستان را کاملا یکطرفه کرده بود .واین ادامه همان بازی های استعماری است که با ایجاد خط دیورند وتشکیل دولت پاکستان افغانستان را زیر تهدید دایمی نگهمیداشت.
بی نیاز از اثبات است که تاخت وتاز گاه وناگاه پاکستان برحریم کشور ما آمدن القاعده درمناطق سرحدی جاسازی ملاعمر در خاک پاکستان سرازیر شدن قوت ها در منطقه نام گذاری کشور های منطقه تاراج وغارت دارایی های عامه دست برد داشته های فرهنگی وشهکار های تاریخی وتخریب بنا های باستانی کشور ما مسلط ساختن جهل بردانش از بین بردن مراکز فرهنگی پل ها ومکاتب برای مردم افغانستان معلوم وهویدا بوده وحتا ماهیان دریا نیز چنین نیرنگهای قرن بیست ویکم را می دانسته اند .
علامه طرزی می نوشت استقلال افغانستان وقتی قدرت تحکیم پیدا می کند که حاکمیت سیاسی مستقل ومردمی با آموزش وپرورش همراه باشد جامعه ای که به پای خود نه ایستد مستقل نیست .
هموطنان عزیز ! افغانستان سخت ترین ودشوار ترین لحظات تاریخی خود را می پیماید شرایط حاکم بر کشور از نبود یک دولت قوی مرکزی امنیت پایدار ضعف در تطبیق قوانین خود سری زور گویی فساد اداری بعضا چور وچپاول دارایی عامه تعرض تحقیر توهین موجودیت مشتی از قا چاقبران مواد مخدر ه وانسان جنگ های میان گروهی حملات طالبی حکایه میکند .
باتمام نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، معلوم نیست که میلیارد ها دالر کمک های خارجی چه شد،چه وقت خرابه های وطن ما آباد و شکم مردم بیچاره سیر خواهد شد.یا رنج وبد بختی مردم کما کان ادامه خواهد یافت .
میلیون ها تن از مردم ما در زیر پاشنه های آهنین زور گویان جبار ومتکبر دست وپنجه نرم میکنند
چند میلیون دیگر از هموطنان ما تا هنوز نتوانسته اند خود را از ستم کشور های همسایه وشرایط غربت ومهاجرت نجات بدهند .سوال درین جاست که راه حل کدام است ؟ چگونه میتوان از استقلال، آزادی و دموکراسی حراست کرد . فکر میشود مادامیکه عنصر پرورش و آموزش همگانی شده ونسل جوان آماده یک امر بزرگ یعنی تحصیل وکار شوند آنگاه درد ملت دوا ووجیبه ملی بجا خواهد شد .راه نجات وقتی میسر است که تمام روشنفکران چیز فهم دلسوز وآگاه وطنپرست وشریف دست بدست هم داده بدور نهضت فراگیر وطنپرستانه دموکراسی وترقی وسراسری بخاطر قطع جنگ وخونریزی ومبارزه علیه تروریزم بخاطر صلح وامنیت پایدار بسیج گردند .وآنگاه تاریخ به آن صحه خواهد گذاشت . /
در اين شماره مطالب زير را مي خوانيد :
در حاشیۀ
« آیا او را دیده اید؟ »
نیلاب .م. سلام
سیمای انقلاب لاتین از بولیوار تا مورالیس
داکتر ضیاصدیقی
ضرورت اتحاد سياسی برپایۀ برنامۀ مشترک ورهبری انتخابی جمعی
فضل احمد طغیان
حرف بی عمل درخت بی ثمراست
فخرزاد
د ملا یاد
مفتاح الدین ساپی
استقلال و آزادی با شکوه ترین کلمه در جهان پدیده نادر ،نایاب و کم یا ب
عبدالوکیل کوچی
مداخلات پاکستان درکشورما ريشه عميق دارد
ا . واصل
آیا در افغانستان صلح واقعی بوجود خواهد امد؟ بکدام شرایط و با چه عواقب، در موجودیت کدام نیروها وچه وقت؟
عبدالرزاق طلوع
ناسیونالیسم قومی خاستگاۀ جنبش های چپ وراست در افغانستان
انجینربرهان عقاب
اروپا پس از مشت آهنين كرملين
فرزاد بهنام
یک میلیون نام در « لست تروریستان » امریکا
نیلاب .م. سلام
و مطالب جالب و خواندني ديگر...
September 18th, 2008
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
- حوت 1389 شماره دوازدهم سال هشتم
- میزان و عقرب سال 1389شماره هفتم و هشتم سال هشتم
- اسد و سنبله1389شماره پنجم و ششم سال هشتم
- جوزا و سرطانشماره سوم و چهارم سال هشتم
- حمل و ثور 1389 مارچ و اپریل 2010شماره اول و دوم سال هشتم
- جنوری و فبروری2010شماره یازدهم و دوازدهم سال هفتم
- عقرب و قوس 1388اکتبر و نوامبر2009شماره هشتم و نهم سال هفتم
- سنبله و میزان 1388اگست و سپتامبر 2009شماره ششم و هفتم سال هفتم
- سرطان و اسد 1388جون و جولای 2009شماره چهارم و پنجم سال هفتم
- جوزا1388 مي2009شماره سوم سال هفتم ماهنامه مشعل
- حمل و ثور 1388 مارچ و اپريل 2009 شماره های اول و دوم سال هفتم ماهنامه مشعل
- حوت 1387 فبروری2009 شماره دوازدهم سال ششم
- دلو1387جنوری2009شماره یازدهم سال ششم
- جدی1387دسامبر2008شماره دهم سال ششم
- قوس 1387نوامبر2008 شماره نهم سال ششم ماهنامه مشعل
- میزان و عقرب 1387شماره هفتم و هشتم سال ششم ماهنامه مشعل
- اسد و سنبله 1387شماره پنجم و ششم سال ششم ماهنامه مشعل
- سرطان1387جون2008شماره چهارم سال ششم ماهنامه مشعل
- جوزا 1387 مي2008 شماره سوم سال ششم ماهنامه مشعل
- حمل و ثور 1387 مارچ و اپريل 2008 شماره های اول و دوم سال ششم ماهنامه مشعل
- حوت1386 فبروری 2008شماره دوازدهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- دلو1386 جنوری 2008 شماره يازدهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- جدی 1386 دسامبر 2007شماره دهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- قوس 1386 نوامبر 2007شماره نهم سال پنجم ماهنامه مشعل
- عقرب 1386 اکتبر 2007شماره هشتم سال پنجم ماهنامه مشعل
- ميزان 1386 سپتامبر 2007 شماره هفتم سال پنجم ماهنامه مشعل
- سنبله 1386 اگست 2007 شماره ششم سال پنجم ماهنامه مشعل
- سرطان و اسد1386 جون و جولای 2007شماره های چهارم و پنجم ماهنامه مشعل
- جوزا1386 مي 2007 شماره سوم سال پنجم ماهنامه مشعل
- ثور1386 اپريل 2007 شماره دوم سال پنجم ماهنامه مشعل
- حمل 1386 مارچ 2007 شماره اول سال پنجم ماهنامه مشعل
- حوت 1385 فبروری 2007 شماره دوازهم سال چهارم ماهنامه مشعل
- جدی و دلو1385 دسامبر 2006 و جنوری 2007شماره های دهم و یازدهم سال چهارم
- قوس1385 نوامبر 2006شماره نهم سال چهارم ماهنامه مشعل
- عقرب1385 اکتوبر 2006شماره هشتم سال چهارم ماهنامه مشعل
- ميزان1385 - سپتامبر 2006شماره هفتم سال چهارم ماهنامه مشعل
- سنبله1385 - اگست 2006شماره ششم سال چهارم ماهنامه مشعل
- اسد1385 - جولای 2006شماره پنجم سال چهارم ماهنامه مشعل
- سرطان 1385 جون 2006 شماره چهارم سال چهارم ماهنامه مشعل
- جوزا 1385 -مي 2006شماره سوم سال چهارم ماهنامه مشعل
- ثور 1385- اپريل 2006 شماره دوم سال چهارم ماهنامه مشعل
- حمل 1385- مارچ 2006 شماره اول سال چهارم ماهنامه مشعل
- حوت 1384 - فبروری 2006شماره دوازدهم سال سوم ماهنامه مشعل
- دلو 1384 - جنوری 2006شماره يازدهم سال سوم ماهنامه مشعل
- جدی 1384 - دسامبر 2005شماره دهم سال سوم ماهنامه مشعل
- قوس 1384 – نوامبر 2005 شماره نهم سال سوم ماهنامه مشعل
- عقرب 1384-اکتوبر2005شماره هشتم سال سوم ماهنامه مشعل
- ميزان 1384- سپتامبر 2005شماره هفتم سال سوم ماهنامه مشعل
- سنبله 1384 - اگست 2005شماره ششم سال سوم ماهنامه مشعل
- سرطان 1384- جون 2005شماره چهارم سال سوم ماهنامه مشعل
- اسد 1384-جولای 2005شماره پنجم سال سوم ماهنامه مشعل
- جوزا 1384-مي 2005شماره سوم سال سوم ماهنامه مشعل
- حمل 1384- مارچ 2005شماره اول سال سوم ماهنامه مشعل
- ثور1384 - اپريل 2005شماره دوم سال سوم ماهنامه مشعل