جنرال مشرف و گروههاى افراطي اسلا مي
ارسالي بشردوست ارسالي بشردوست


تاثير حوادث ۱۱ سپتامبر در دستگاه حاکمه پاکستان تا حدى جدى و عميق بود که منجر شد، "جنرال پرويز مشرف " رييس جمهورى و فرمانده نيروى زميني اين کشور د رظاهرچرخشي۱۸۰ درجه در سياست ديرينه اسلام آباد درباره افغانستان اتخاذ کند و همچنين چند گروه مبارز مسلح از جمله "لشکر طيبه " و " جيش - محمد" را سه ماه پس از اين حملات در۱۲ جنوري ۲۰۰۲ غيرقانوني اعلام کند. اما دست کم بخش قابل توجهي از جامعه پاکستان و دسته اى از گروههاى هوادار مبارزه مسلحانه آنچه را که در ادبيات رايج آمريکايي و غربي "تروريزم " ناميده ميشود، مردود دانسته و از آن با جهاد (عليه بيعدالتي ) ياد ميکنند. مشرف از آن هنگام تاکنون ، براى اينکه به جهانيان اثبات کند در مبارزه با گروههاى اسلام گرا جدى است در هر سفر خارجي و همچنين در مناسبت هاى گوناگون داخلي بر ضرورت نبرد با "دهشت گرايان " و ريشه کني آنها تاکيد ميکند. براى مثال، زماني در نشست شوراى امنيت ملي اين کشور گفت : بخش قبايلي وزيرستان جنوبي به مقر القاعده تبديل شده ، تروريستهايي که در آنجا مخفي شده اند و حاميان بومي آنها نابود خواهند شد. از سوى گروههاى بنيادگرا و احزاب سياسي مذهبي پاکستان که واکنشهاى تاکتيکي متفاوت ولي راهبردى نسبتا مشابهي دربرابر سياستهاى مشرف دارند، بر خلاف وى برداشت متفاوتي از تحولات متعاقب۱۱ سپتامبر و تعريف تروريزم دارند. آنها۱۱ سپتامبر را توطئه يهوديان عليه جهان اسلام به ويژه پاکستان و افغانستان دانسته و اين تفکر را بدون وقفه در خطبه هاى مساجد، مناسبت ها، و در رسانه هاى جمعي همفکر خود ابراز ميدارند. داکتر "اسرار احمد" عضو سابق گروه جماعت اسلامي در روزنامه "نواى وقت " در۲۶ ماه مي سال پارنوشته بود : آمريکا ميخواهد با سرکوب عراق طرح اسراييل بزرگ را عملي کند. اسرار احمد گفت : تحقيقات ۱۱ سپتامبر به دليل اين که اين رويداد توسط اسراييل طراحي شده بود، به بن بست رسيد زيرا آمريکا نميتواند عليه يهوديان اقدامي انجام دهد. وى افزود : ۱۱ سپتامبر زاده فکر بن لادن نبود بلکه محصول تفکرآمريکا، اسراييل و يهوديان بوده است که از اين حملات به مثابه بهانه اى براى تخريب افغانستان استفاده شود. عضو سابق گروه جماعت اسلامي گفت : در واقع آمريکا ميخواهد افغانستان را به خانه دوم يهوديان تبديل و تسهيلات استقرار آنها را در اين کشور ايجاد کند. اگرچه جنرال مشرف اعلام کرده است بخش قبايلي پاکستان در مجاورت با افغانستان به مرکزيت القاعده تبديل شده ، ليکن "حافظ محمد سعيد" بنيانگذار گروه لشکر طيبه اساسا وجود القاعده را منکر شده و رد ميکند. وى در ماهنامه "نداى اسلام " پس از اين اظهارات مشرف نوشت : آمريکا با ايجاد واژه "القاعده " تبليغات مسمومي را عليه جهاد آغاز کرد. محمد سعيد افزود : واشنگتن با استفاده از رسانه هاى غربي داستانهاى دروغيني درباره فعاليتهاى ساختگي القاعده عليه منافع غربي ساخته و جهان اسلام را بدنام ميکند. در اين ميان "قاضي حسين احمد" رهبر گروه "جماعت اسلامي" و سرپرست ائتلاف شش گانه احزاب مذهبي و سياسي در پارلمان اين کشور از اقدام منسوب به گروه القاعده بن لادن براى ترور مشرف حمايت ميکند. وى در مصاحبه با هفته نامه "غزوه " گفت : جنرال مشرف يک خائن است . قاضي حسين احمد افزود : مشرف قبلا ولينعمت طالبان بود ولي اکنون به دستور آمريکا به آنان پشت پا زده است پس القاعده حق دارد وى را هدف قرار دهد، بحران های متعدد امنيتي در کراچي وسايرشهرها هم واکنشي به سياستهاى مشرف درقبال القاعده در وزيرستان جنوبي است . اظهارات متفاوت فوق که در عنصر عليه مشرف بودن مشترکند، اين نتيجه گيرى را القا ميکنند که گروههاى اسلام گرا و احزاب مذهبي برنامه کار جداگانه اى دارند که هدف نهايي آن مشرف يا سياستهاى وى است . به عبارت ديگر، اگر مشرف در برچيدن گروههاى بنيادگرايان تحت عنوان تروريزم جدى است ، آنان هم کمر به نابودى وى بسته اند. سه بار تلاش نافرجام عليه جان مشرف و حمله خونين به کاروان فرمانده ايالت سند اين نتيجه گيرى را تقويت ميکند.
تحليلگران اشتباه عمده مشرف را تحليل خطاى وى از تحولات متعاقب ۱۱ سپتامبر ميدانند. "اياز مير" از سرمقاله نويسان مطبوعاتي ميگويد : ما با چماق آمريکا مجبور شديم سياست افغاني خود را تغيير دهيم و حال آنکه بايد خودمان به اين نتيجه ميرسيديم . مير گفت : ۱۱ سپتامبر، جايي براى دفاع از سياست جهادى در کشمير وجود نداشت و مشرف گمان داشت که با چرخش ۱۸۰ درجه اى در سياست افغانستان ميتواند سياست کشمير پاکستان را حفظ کند. وى گفت : اما چماق (ريچارد ) آرميتاژ (معاون وزير خارجه آمريکا ) باز هم ما را به تغيير در سياستمان (در قبال کشمير و گروههاى جهادى ) وا داشت . گامهاى نخست مشرف پس از۱۱ سپتامبر براى اثبات صداقت وى در مبارزه با گروههاى جهادى چندان موثر نبود. ممنوعيت لشکر طيبه و جيش محمد را شايد بتوان اقدامي صورى دانست که از نفوذ جامعه بين الملل و ناظران داخلي از جمله سفير آمريکا در اسلام آباد فرو ماند. ناظران معتقدند، ممنوعيت اين دو گروه پس از تباني ميان رهبران آنها و دولت اعلام شد و حافظ سعيد بنيانگذار لشکر طيبه و مسعود اظهر بنيانگذار جهش محمد پيشتر از تصميم دولت مطلع بودند. پيرو اعلام اين تصميم بود که دو گروه مذکور سريعا به "جمعيت دعوت " و "خدام اسلام " تغيير نام داده و با همان تشکيلات و افراد به فعاليت مسلحانه ادامه داده و در انتشارات خود درباره ضرورت جهاد براى آزادسازى کشمير تبليغ کردند. پس جاى تعجب ندارد که عليرغم اين ممنوعيت ها، تفکر بنياد گرايي مانند پيچک در جامعه پاکستان رشد و نمو پيدا کند. به موجب گزارشي که در مجله "فرايدى تايمز" به قلم "محمد شهباز" منتشر شد، در مدت زمان کوتاهي گروههاى جهادى موفق به جذب۷۰۰۰ جوان در رده سني۱۸ تا۲۵ سال در سراسر اين کشور شدند که لشکر طيبه با۳۳۵۰ نفر و جهش محمد با۲۲۳۵ نفر در صدر اين گروهها قرار داشتند. حافظ سعيد در دوم اپريل۲۰۰4 ميلادى در راهپيمايي بزرگي در اسلام آباد آشکارا اعانه براى جهاد جمع آورى کرد و پلاکاردها در اين راهپيمايي از جوانان دعوت ميکرد براى آموزش جهادى به لشکر طيبه بپيوندند. اين تظاهرات در شرايطي انجام شد که برگزارى گردهماييهاى سياسي به ويژه براى گروههاى بنيا دگرايي در پاکستان ممنوع اعلام شده بود. جنرال مشرف رييس جمهورى پاکستان در اکتبر۲۰۰۲ ميلادى دست به اقدامي زد که اکنون مايه دردسر بسيار براى حکومت وى شده است . مشرف با اخراج دو حزب کهنه کار عمده سياسي يعني "مسلم ليگ " شاخه "نواز شريف " و "حزب مردم " خانم "بينظير بوتو" از حکومت در واقع به پدران معنوى طالبان اجازه داد تحت لواى "مجلس متحده عمل" در انتخابات پارلماني شرکت کنند. سه گروه عضو اين ائتلاف ، سه گروه ديگر به هوادارى سرسختانه از طالبان و تغذيه عقيدتي آن معروف هستند. مشرف همچنين با معادلسازى مدارک مدارس مذهبي با مدارک دانشگاهي که يکي از شرط هاى شرکت در انتخابات مجلس است ، به اعضاى اين گروه اجازه داد در انتخابات پارلماني رقابت کنند تا رهبران و هواداران حزب مردم و مسلم - ليگ با شکسته شدن آرا تضعيف و خانه نشين يا در اقليت قرار گيرند. مجلس متحده عمل با ريشه دواندن در تشکيلات سياسي هم اکنون به مخالف اصلي مشرف در "جنگ عليه تروريزم " تبديل شده و وى را به همراه چند تن از اعضاى هيات دولت "نوکرا ن آمريکا" معرفي ميکند. مشرف نيز متقابلا وارد بازى اتهام زني به آنان شده و رهبران مجلس متحده عمل را در محافل خصوصي "تندرو"، "بيسواد" و "متحجر" خطاب ميکند. به نظر ميرسد، سه حمله نافرجام عليه مشرف ، حمله عليه فرمانده فوج ايالت سند، کشته شدن نظاميان پاکستاني در بخش قبايلي دربرابر تلفات اندک "تروريستهاى خارجي القاعده "، مخالفت مجلس متحده عمل با عمليات نظامي در بخش قبايلي و وضعيت نامطلوب امنيتي در سراسر اين کشور هرکدام به نوعي در سياست ابتدايي مشرف در مبارزه ملايم عليه گروههاى بنيا دگرايي تاثير گذارده اند. ظاهرا تحليلگراني هم که در اوايل درباره جديت مشرف در جنگ عليه تروريزم بدبين بودند به تدريج احساسات آتشين قبلي خود را از دست ميدهند. اياز امير از روزنامه نگاران منتقد حکومت فعلي ميگويد : دو حمله انتحارى عليه جان مشرف ، وى را در جنگ عليه بنيا دگرايان جدى کرده است . ديگر نميتوان دولت و گروههاى اسلا م گرا را در يک طول موج ديد زيرا جهت گيرى دولت تغيير کرده ،البته پاکستان نميتواند عليه بنيا دگرايا ن وارد جنگ تمام عيار شود زيرا اردو در۲۰ سال گذشته همواره آنها را تغذيه و هدايت کرده است . پس اين بار مشرف با تابعيت از خط مشي فرمانداران انگليسي سابق شبه قاره هند به سياست "تفرقه انداز و حکومت کن " براى تضعيف گروههاى اسلامگرا روى آورده است . رئيس جمهورى پاکستان با علم اين که "حافظ سعيد" به حدى استخوان پهن شده که ميتواند به راحتي قدرت حکومتي وى را ناديده بگيرد، و با الهام از روش پيشين در خنثاکردن حزب مردم و مسلم ليگ ، سعي در ايجاد اختلاف و انشعاب در صفوف رهبرى جماعت دعوت يا همان لشکر طيبه کرده است . ديگر در محافل رسانه اى از حافظ سعيد بانفوذ چندان خبرى نيست و در عوض رفته رفته از دکتر ظفر اقبال نه چندان مشهور، به عنوان رييس جديد انشعابي از لشکر طيبه به نام "خير الناس " ياد ميشود تا با افکار نسبتا ميانه رو خود دستورکار سفارشي مشرف را در ميان گروههاى بنيادگربه پيش ببرد. به نظر ميرسد سياست مشابهي نيز در قبال ائتلاف گروههاى مذهبي به نام "مجلس متحده عمل" اتخاذ شده باشد. اعضاى اين ائتلاف به يکي از موانع اصلي در راه اجراى سياستهاى مشرف تبديل شده اند اين ائتلاف مصرانه از مشرف ميخواهد عمليات نظامي فوج در بخش قبايلي متوقف شود، مشرف يونيفورم نظامي را ترک کند، تغييرات در برنامه درسي درباره حذف موضوعاتي مانند جهاد متوقف شده و به بازبيني در قانون حدود و اهانت به مقدسات نيز پايان داده شود.
مشرف و همفکران وى معتقدند ائتلاف گروههاى مذهبي ميخواهند مجددا شرايط پيش از۱۱ سپتامبر در پاکستان حاکم شود. از همين رو اکنون در محافل سياسي و رسانه اى اين کشور شنيده ميشود، تيشه مشرف براى ريشه کني اين گروه نيز به حرکت درآمده است . تحليلگران اجراى مجدد سياست هاى سختگيرانه به نام مذهب در ايالت سرحد را که مجلس متحده عمل حکومت محلي آن را در دست دارد، به اقدام تدافعي گروههاى مذهبي پيش از آغاز حمله اصلي دولت فدرال تفسير ميکنند. حکومت محلي سرحد مسوولان دولتي را از حضور در جشنها و آيينهايي که با موسيقي همراه است ، منع کرده و با الهام از سياست هاى رايج در عربستان ، برنامه نماز همگاني اجبارى را به اجرا گذارده است . همچنين عکس هاى هنرپيشگان زن و تبليغاتي که در آنها از اين نوع عکس ها استفاده شده باشد، جمع آورى ميشود. به گفته اين تحليلگران ، مجلس متحده عمل قصد دارد در قضيه فروپاشي حکومت محلي خود در ايالت سرحد از ضرورت نجات اسلام و شريعت مايه بگذارد تا در معرفي مشرف به عنوان "دست نشانده آمريکا" موفق شود. به زعم ايشان در مقطع کنوني، تنها در صورت منکوب کردن مجلس متحده عمل خواهد بود، که مشرف قادر ميشود، در دو منصب رياست جمهورى و فرماندهي نيروى زميني تا مقطع زماني دلخواه بدون مخالفت جدى باقي بماند. اياز مير در اين باره گفت " قطعا فوج به فقدان ترک منصب نظامي توسط مشرف واکنشي نشان نخواهد داد، آيا وقتي که سوهارتو در اندونزيا کناره گيرى نکرد، يا وقتي که حسني مبارک براى۲۰ سال پست رياست جمهورى را اشغال کرد، ارتش واکنشي نشان داد؟فوج پاکستان بخشي از اصل مشکل است . وى افزود : با ادامه اطاعت پاکستان از سياستهاى آمريکا، اين خطر وجود دارد که گروههاى بنيادگراو راستگرايان احزاب مذهبي که با فلسفه ضد آمريکايي به حيات خود ادامه ميدهند، تقويت شوند. بدين ترتيب، مردم پاکستان بايد منتظر شوند که سياست جديد مشرف به ثمر نشيند، يا اين که تبعات آن مانند بوي رنگ به خود وى باز گردد. آنچه که قطعي است اين که در تاريخ ۵8 ساله تاسيس پاکستان هرگاه يک نظامي در راس کار بوده ، اين کشور را به سوى بحراني جدى سوق داده است . همان گونه که حکومت نظامي "ايوب خان " منجر به تجزيه پاکستان و ايجاد بنگله ديش شد، حکومت نظامي جنرال ضياءالحق نيز جامعه سنتي پاکستان را به شدت بنيادگرا کرد، فرهنگ جهادىگرى را پرورش داد و بر اختلافات فرقه اى دامن زد. بازخورد سياستهاى مشرف در دراز مدت هنوز به روشني قابل گمانه زني نيست و نميتوان با قاطعيت گفت ، اين حاکم نظامي نيز در نهايت چه ميراثي از خود باقي خواهد گذاشت ، ولي شايد اظهارات يک ديپلمات آمريکايي مقيم پاکستان در اين زمينه براى حسن ختام اين نوشته قابل تعمق باشد. وى ميگويد : "اگر مشرف موفق شود پاکستان را از فرهنگ جهادى تصفيه کند، در صفحات کتاب تاريخ پاکستان ، رهبرى بزرگتر از محمد علي جناح معرفي خواهد شد."

مدارس بنيا دگرا ييان مذ هبي
درج آياتي از قرآن در وصف زيبايي طبيعت در كتاب زيست شناسي دوره متوسطه باعث شده تا پايتخت اقتصادي پاكستان شاهد برگزاري اعتراض هايي باشد. دولت مي گويد، براي اينكه اين درس مورد قبول دانش آموزان غيرمسلمان نيز قرار بگيرد، آيات قرآني بايد از اين پس تنها در كتاب ديني مسلمانان چاپ شود. به واقع نارضايتي طلاب علوم ديني از مختصر تصحيح كتاب هاي زيست شناسي تنها نشانگر گوشه اي از مناقشه شديد موجود ميان اسلامگرايان پاكستان و دولت پرويز مشرف است. زيرا او اعلام كرده كه مدارس اسلامي نيز تحت كنترل دولت قرار خواهند گرفت. اين سخنان در حالي بيان مي شوند كه دولت پاكستان هنوز از تعداد دقيق مراكز و موسسات اسلامي اطلاع ندارد. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ايالات متحده و برخي كشورهاي ديگر، مدارس علوم ديني را به آموزش «جهاد» و تربيت جنگجو براي «جنگ مقدس با كفار» - در افغانستان، كشمير و ساير نقاط جهان _ متهم كردند. در همين رابطه سفير پيشين آمريكا در اسلام آباد هشدار داد كه امنيت آينده ايالات متحده به كيفيت آموزش در مدارس پاكستان بستگي دارد. حدود 3 سال قبل جنرال مشرف وعده داد كه همه اين مدارس را به ثبت برساند، آنها را به اجراي يك برنامه درسي موظف سازد و منابع درآمدي شان را كنترل نمايد. اما آنچه که گفته شد تااکنون به مرحله اجرا گذاشته نشده است. چه از يك سو دولت با كمبود منابع مالي مواجه است و از ديگر سو اين كار بسيار خطير است. براساس برآورد موسسه تحقيقات پاكستان نزديك به ۱۰ هزار مدرسه با بيش از ۵/۱ ميليون دانش آموز در اين كشور وجود دارد. گروه بحران هاي بين المللي نيز وجود اين تعداد مركز آموزشي را ممكن مي داند. در اين رابطه «محمد افسر نيازي»، مقاله نويس روزنامه The Nation، مي نويسد:
وقتي دولت حتي قادر نيست بر سيستم آموزشي خود نظارت دقيق اعمال كند، چطور مي خواهد امور مدارس ديني را هم به دست بگيرد؟بر پايه آمارها، اسلامگرايان كه با احساس مسئوليت اجتماعي به تاسيس مدارس ديني مبادرت مي ورزند درست در همان خلاء عظيمي رشد مي كنند كه به واقع ارثيه حاكمان پايتخت نشين است. اگر دولت در دستيابي به سلاح هاي اتمي قرين موفقيت بوده، در سيستم آموزش مدرسه اي چندان موفق عمل نكرده است. هم ا كنون ۵۷ درصد مردم پاكستان بي سواد هستند و نزديك به ۸۰ درصد زنان سواد خواندن و نوشتن ندارند. به علاوه فقر به شدت در بين جمعيت ۱۵۰ ميليوني اين كشور رو به افزايش است. دولت مشرف تعداد افراد فقير به كل جمعيت را بالاي ۳۰ درصد برآورد مي كند، اما آمارهاي سازمان ملل از رقمي بيش از ۴۰ درصد حكايت دارند. «مونس احمر»، كارشناس علوم سياسي پاكستان، اوضاع نابسامان كنوني را نتيجه حكومت همه آن كساني مي داند كه در دهه هاي اخير بر اين كشور حكم رانده اند، بي آنكه در پي ارائه استندردهاي آموزشي باشند. به گفته وي، نظاميان در اين ميان با داشتن مدارس ويژه وضعيتي بهتر دارند. بسياري از والدين نه از روي اعتقادات مذهبي كه به لحاظ مسائل مادي فرزندان خود را به مدارس ديني مي فرستند. آنها ازبابت اين مدارس نه حق الزحمه مي پردازند و نه ملزم به تهيه روپوش و كتاب هاي گران قيمت براي فرزندان خود هستند. بيشتر مدارس ديني نگهداري از دانش آموزان را هم به عهده مي گيرند و حتي به آنها اجازه مي دهند كه به طور مجاني در خوابگاه مدرسه زندگي كنند. سابقه اين قبيل مدارس مانند فقر و نظام بد آموزش دولتي پاكستان به گذشته هاي دور بازمي گردد. در آن موقع شمار معلمان علوم ديني از چند صد نفر تجاوز نمي كرد. در دهه ۷۰ و سال هايي كه احزاب اسلامي و دولت هاي ذوالفقار علي بوتو و ضياءالحق به شدت در پي اسلامي كردن جامعه پاكستان بودند تعداد اين افراد افزايش يافت. به موازات اين سياست در جوار مساجد، مدارس قرآني ويژه كودكان تاسيس شد. وقتي ارتش شوروي به افغانستان آمد به سرعت تعداد اين مكان هاي آموزشي به هزاران باب رسيد. حتي سازمان سيا (CIA) از تاسيس مراكز ديني به ويژه در نقاط مرزي شمال حمايت مي كرد. بيشتر دانش آموختگان اين مدارس به مجاهدين پيوستند و بعدها هسته رژيم اسلامگراي طالبان در افغانستان را تشكيل دادند. امروز ديگر خلاص شدن از دست اسلامگرايان كه در سال هاي دهه ۷۰ به كمك نظاميان پاكستاني و سرويس اطلاعات و امنيت ايالات متحده جان گرفتند، ممكن نيست. زيرا با وجود بيرون راندن طالبان از افغانستان مراكز آموزشي آنها نه تنها به راحتي برچيده نشدند كه برخي از رهبران اين گروه حوزه فعاليت هاي خود را تغيير دادند و مردم را به جنگ با «كفار» در افغانستان، كشمير، پاكستان و حتي كشورهاي غربي فرا خواندند. البته آنها از نظر منابع مالي هرگز در مضيقه نبوده اند. چه مراكز اسلامي در پاكستان به صورت سنتي از طريق دريافت صدقه گذران امور مي كنند. كشورهايي نظير كويت و عربستان سعودي هم همه ساله ده ها ميليون دالر در اختيار آنها قرار مي دهند. حتي در پاره اي موارد كمك ها به اين شرط به گروه هاي اسلامي داده مي شود كه از دستورات جديد اسلام آباد نافرماني كنند. به هر روي، حالا دولت مشرف مي كوشد مدارس را علاوه بر آموزش علوم مختلف ديني به تدريس زبان انگليسي، رياضيات و علوم طبيعي نيز ملزم سازد، تا از اين طريق دانش آموختگان اين مراكز در آينده از فرصتي برابر با دانش آموزان مدارس دولتي برخوردار شوند.
باگذشت مدتي از تدوين و آماده سازي طرح درسي جديد تنها تعداد انگشت شماري از مدارس اسلامي از آن استقبال كرده اند. البته خود دولت پاكستان هم تا به حال تنها موفق به احداث ۳ مدرسه از اين نوع شده است. اين مدارس كه در مجموع گنجايش ۳۰۰ دانش آموز را دارند، قرار است به عنوان الگوي نظام جديد آموزشي اين كشور مطرح شوند. با اين همه بايد توجه داشت كه علاوه بر تغيير مواد درسي تلاش براي به ثبت رساندن مدارس ديني نيز خود مخالفت شديد گروه هاي اسلامي را برانگيخته است. ضمن آنكه نبايد نقش بدنه اصلي دولت در ايجاد اين ناآرامي ها را از نظر دور داشت. چه شخص پرويز مشرف به منظور تحكيم پايه هاي قدرتي كه در سال ۱۹۹۹ و در پي يك كودتاي بدون خونريزي به دست آوردوبا حزب جماعت اسلامي طرح اتحاد ريخت. گروه بحران هاي بين المللي به تازگي در گزارشي با عنوان «وعده هاي محقق نشده» كه درخصوص شيوه برخورد با تندروهاي اسلامي پاكستان منتشر كرده تصميم مشرف به مقابله با مدارس جهادي را حركتي باور نكردني خوانده و مي آورد: تمام آن اقداماتي كه پاكستان تا امروز به طور دائم عليه گروه هاي تندرو انجام داده، ساختگي بوده و تنها با هدف كاهش فشارهاي بين المللي صورت گرفته اند. در اين ميان، تعدادي از كارشناسان خبره پاكستاني بر اين باورند كه تنها بخش كوچكي از مدارس ديني به ترويج انديشه هاي افراطي مبادرت مي ورزند. اين عده بيم آن دارند كه اين قبيل مراكز به طور روزافزون تخم كين و نفرت از اقليت هاي ديني پاكستان را در دل محصلين خود بيافشانند. اين نگراني كاملاً بجا است. چه در نظرسنجي اي كه از دانش آموزان اين مدارس به عمل آمد، مشخص شد كه آنان به هيچ رو حاضر نيستند با هموطنان شيعه و اقليت احمدي كنار بيايند. اين كارشناسان فاجعه كشتار شيعيان در روز عاشورا در كويته را در همين راستا ارزيابي كرده و آن را اقدامي تامل برانگيز مي دانند. البته اسلامگرايان مسلح به مدارس غيرديني هم حمله مي كنند. مدتي قبل بسياري از اين موسسات آموزشي كه عمدتاً با كمك هاي خارجي احداث شده بودند، در شمال پاكستان به آتش كشيده شدند. در اين مدارس دختران و پسران در كنار هم به تحصيل مشغول بودند.
منبع پيام شرق
July 11th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی