در پاسخ هوشنگ معین زاده، برای پیام دلسوزانه او به خامنه ای
دکتر فریدون راد دکتر فریدون راد

خانه از پای بست ویران است            احمد ،عباس وهوشنگ در بند نقش ایوان است          

 

مردم آزاده و بپا خاسته از جوروستم آخوند ها، بویژه جوانان دلیری که برای رهایی کشور از دست ملایان خونخوار و یاران خیانتکار آنان تا پای جان ایستاده اند، بخوبی آگاهند که ،گروهی به پشتیبانی خامنه یی واحمدی نژاد و سپاه پاسداران درآمده، و گروهی دیگر به کوسه مکار، هاشمی رفسنجانی و یارانش پیوسته اند، و کوشش هر دو دسته براین است، که از سقوط کامل رژیم جلوگیری کنند.

در این میان دیده می شود که کسانی که زد وبند هایی درگوشه و کنار دارند، و درخیال واهی، خود را وجیه المله می پندارند، و با نوشتن چند انشاء ، مقاله و کتاب خود را منجی و وکیل مردم می دانند، در پی فرصت طلبی و سود جویی برآمده اند. یکی بنام روزنامه نگار، دیگری بنام مبارز سیاسی، و آن یکی بنام نویسنده، از پراکندن فراخوان بر ضد رژیم تا دادن پیام و توصیه به آخوند های مکار برآمده اند ، و آش شله قلمکاری درست شده است.

البته در جنبش خود جوش جوانان، وآینده سیاسی ایران،بی هیچ تردیدی ، جایی برای این کودکان مو سفید و پرمدعا و بیکاره ای که عمری را در بیرون از ایران به خوش گذرانی  و مردم فریبی صرف کرده اند وجود ندارد.

یکی از پیام های بس خنده دار و می توان اذعان کرد بس شرم آور، پیام هوشنگ معین زاده، به خامنه ای  رهبر جمهوری اسلامی می باشد، معین زاده ، خود ازسانسور چیان سابق ساواک است. گویا پس از سفرش به ایران در دوران سید محمد خاتمی، وبرقراری حقوق بازنشستگی اش، در خارج به نویسندگی پرداخته است.

این پیام با هزینه حاج عباس عقبائی فر، ازسهامداران شبنامه کیهان، وبه یاری احمد احرار، ازقلم بمزدان شبنامه، به چاپ رسیده است.  پیامی که بوی گند چاپلوسی، خضوع و خشوع آن، از هزاران کیلومتر به مشام می رسد. سپس تقدیم این پیام  به یکی از عوامل ساواما، وهمکاران سایت گرداب متعلق به سپاه پاسداران در تورنتو، بنام حسین کمپانی، مچ نویسنده را بازکرده است.

 

هو شنگ معین زاده در نامه ی خود به خامنه ای می نویسد:

« اين پيام را برايتان می فرستم. به اين اميد که شايد اين توصيه خيرخواهانه در اتخاذ تصميم و روشی که در برخورد با مسائل جاری خواهيد گرفت، اثر گذارباشد».

 

شگفت آور است، که این آقای مبارز خارج از کشور ! مشاور آقای خامنه ای از آب در می آید، و به ایشان« توصیه خیر خواهانه » می کند؟ کسی نیست که نداند، این جماعت آخوند دشمن ایران و ایرانی هستند، باید بجای توصیه «خیرخواهانه»  مانند دشمن آنان را گمراه کرد ، نه این که راهکار به آنان نشان داد.

 

« اگر چه اين پيام توصيه ای بيش نيست، اما شرط بلاغ است. در صورتی که آن را با دقت بخوانيد و با تعمق در باره اش فکر کنيد، بی شک صلاح ملک و ملت و مصلحت خويش و طايفۀ خود را درآن می يابيد».

 

دست مریزاد، آقای معین زاده ، که بفکر صلاح و مصلحت خامنه ای و طایفه ی او هستید؟!.

« ... هم دين و مذهب مردم را بیش از این بی اعتبار نسازید...چرا که هم به صلاح شما، هم به مصلحت روحانيت و هم سبب باز گرداندن اعتبار از دست رفته مذهب شيعه خواهد بود».

 

یک ضرب المثل فارسی می گوید: هر که بفکر خویش است، کوسه بفکر ریش است.

بنابراین نمی توان از کسی که خانواده خود وهمسرش از آیات اعظام می باشند، بیش از این انتظاری داشت، متاًسفانه بیشتر ایرانیان همواره بفکر منافع شخصی خود می باشند، و این همه دلسوزی ها از برای آن است که، از بی اعتباری خانواده هایشان جلوگیری شود.

 

«آيا دوست داريد مانند صدام حسين به خواری و ذلت بيفتيد؟ آيا ميخواهيد فردايی نه چندان دور شما را هم به پای ميز محاکمه بکشند و به چوبه دار بسپارند؟آيا دوست داريد فرزندانتان سرنوشت فرزندان صدام را پيدا کنند؟»

 

البته اگر سرنوشتی دردناک تر از صدام بر سر این جماعت بیاید کم است! آقای معین زاده از خواب بیدار شوید.! مجتبی، فرزند همین خامنه ای، فرمان کشتار مردم را به سپاه و بسیج صادر کرد، و مسئول مستقیم جنایات اخیر هم همین آقا و آقا زاده هایش می باشند.  شما چرا نگران آقا و آقازاده ها می باشید؟!

 

« و راستی! چرا و به چه دليلی می خواهيد مسئوليت فساد و تباهی همه سردمداران نظام را يک تنه بر عهده بگيريد؟ چرا می خواهيد بهای همۀ خون هايی را که در طول سی سال گذشته به زمين ريخته شده به پای شما بنويسند و به گردن شما بگذارند؟ به نظر من اين خردمندی نيست که شما يک تنه مسئوليت همه بدکرداری های اين نظامی را که جز نکبت و ذلت حاصلی برای ملت ايران نداشته است، به دوش بگيريد و برای پايداری آن بخواهيد خود را به خطر بيندازيد. آن هم به خاطر کسانی که پشت صحنه نشسته اند و خواب دوران بعد از شما را می بينند.»

 

آیا شما وکالت آقا ی خامنه ای را در دادگاه ملی و مردمی ایران در دست دارید؟ آیا شما به قوانین حقوق جزایی و بین المللی واقف هستید؟ یا مانند برخی از ایرانیان همه فن حریف می باشید؟! چرا برای این جرثومه های فساد و تباهی دل می سوزانید؟.

شما که گوی چاپلوسی را از سردارفیروز آبادی ربودید. لااقل آن بشکه 200 کیلویی رنجنامه اش را  برای خود امام زمان نوشت، شما رنجنامه اتان را برای سیدعلی گدا نوشتید !چه دلسوزی آشکاری برای یک دزد و خونخواری که دستش به خون جوانان دلیر وآزاده ی این کشور آغشته است!.

 

«بگذاريد روحانيت به کار خود مشغول شود و حرمت مذهب مردم محفوظ بماند ....»

 

روحانیت؟! حرمت مذهب ؟!

این روحانیت ادعایی شما کجا هستند آقا ؟، که ببینند چه بر سر زنان و مردان این کشور آورده می شود! کدام عریضه و نامه سرگشاده و ته گشاده ای که مردم برای این حضرات، که بهتر است از آنان بنام حشرات!  نام برده شود ، فرستاده شد و پاسخی در بر داشت؟

 

« روحانيون و بستگانشان به قدر کافی در طول سه دهه ثروت اندوزی کرده اند و نيازی به افزودن اندوخته های خود ندارند. عقل سليم حکم می کند که به همان ميزان قناعت کنند....»

 

بخشش از کیسه ملت ایران عادت شده است! آقای معین زاده! پیشا پیش اجرای حکم کردن، و بخشیدن اموال دزدی شده ازخزانه ملت به آخوند ها و طایفه ی آنان شرم و حیا لازم ندارد!

 

«هفتاد و چند سال عمر برای يک انسان، عمر درازی است. در اين سن و سالهاست که انسان به کمال پختگی و بی نيازی ميرسد...»

 

شما هم بیش از ایشان سن دارید، و با فرستادن فراخوان های جاه طلبانه، و نامه های سر وته گشاده این چنانی، هنوز پخته نشده اید. چه می شود کرد! در پاسخ تنها می شود گفت؛ کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!

 

» هشت ماه پيش، من در آخرين کتاب خود...»

همه این صغری و کبری چیدن ها برای این بود، که تبلیغ کتا بی را بکنید که با تیراژ 300 جلدی، روی دستتان مانده و بفروش نرفته است. پول چاپش را که خود نداده اید. دندان طمع را بر کنید و به رایگان به مردم بدهید، و از دغدغه فروش آن رها شوید!. به این کار ها فرصت طلبی می گویند.! خون جوانان ما بر زمین جاری است، شما بفکر فروش کتاب هستید؟! جل الخالق از پیران این کشور!

 

(ح ک)  دوست عزیز و گرامی آقای هوشنگ معین زاده کیست؟

چرا آقای هوشنگ معین زاده، با چنین خضوع و خشوع و خواری، نامه خود به خامنه ای را، برای ملاحظه حضور! به  استحضار(ح ک) ماًمور رژیم می رساند؟ و چرا نام اصلی این دوست عزیز و گرامی اش را با رمز می نویسد؟! چه چیزی از مردم ایران پنهان می شود؟ ، و چرا از مصلحت رژیم سخن به میان آورده می شود؟

(ح ک) یکی از ماًمورین رژیم اسلامی در کانادا می باشد، او به دروغ خود را طرفدار سلطنت معرفی می کند. نام اصلی این خود فروخته، حسین کمپانی ،تبریزی و همشهری آقای معین زاده است!

دو سال پیش آقای شهریار فتحی از هم میهنان مبارز طرفدار پادشاهی در کانادا، پرده از راز این مزدور برداشت. دو هفته پیش در هنگامه جانفشانی های مردم، (ح ک)  که با سایت گرداب وابسته به سپاه پاسداران همکاری می کرد، از طرف سازمان فدائیان اقلیت، شناسایی و به مردم معرفی شد.

 

به مدارک زیر توجه بفرمائید، قضاوت با مردم شریف و در بند ایران است.

و با سپاس از هم میهنان آزاده و مبارز، که این مدارک را برایم فرستادند.

به امید آزادی ایران

تیر ماه 1388


July 17th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی