پرونده هسته ای ایران و جنگهای دائمی
ا. م. شیری ا. م. شیری

تاریخ بشر سراسر جنگ است و فاجعه. سراسر کشتار نوع بشر است بدست عده ناچیز شبه بشران فرومایه. سراسر تعرض و تجاوز و تعدی اقلیت آدم نمای آدمکش است برحق و حقوق و انسانیت اکثریت عظیم، برای غصب و تصاحب حاصل دسترنج و دارائی و ثروت دیگران و برای تصرف سرزمینها و اراضی دیگران. هدف همه جنگها، از اولین تا کنونی، تملک نعمات مادی بوسیله گروهی اندک شمار و تحمیل فقر و فاقه و فلاکت و تیره روزی برای عامه انسان و انسانیت بوده و هست. دو جنگ جهانی با نام و شماره های جنگ جهانی اول و دوم، وحشتناکترین آنها بود که بوسیله سرمایه داران بر بشریت تحمیل شد و روی هم رفته زندگی قریب یک صد میلیون انسان را تباه کرد و چندین برابر بیشتر از آن تعداد انسان را علیل و آواره و گرسنه و بی خانمان ساخت. دهها کشور را ویران و بخش اعظم دستاوردها و ارزشهای بشری را از میان برد.

اگرچه در اثر هزیمت و شکست و تارومار شدن سخت و سنگین فاشیسم سرمایه داری در مصاف با عدالت طلبان و انسان دوستان و ترقیخواهان اتحاد شوروی سوسیالیستی در جنگ جهانی دوم، برای چند دهه خطر جنگهای عالمگیر از سر مردم جهان کاهش یافت ولی، این بار با شکست عدالت در مقابل ظلم و زور و دیکتاتوری سرمایه داری، با خاموش شدن نور حقیقت به دست قوای ظلمت و تاریکی و تباهی، با شکست اتحاد شوروی در مقابل امپریالیسم جهانی، باز هم  نظام غیر انسانی سرمایه داری آتش جنگها را بر افروخت و شعله ور ساخت. باز هم جنگ، باز هم تجاوز، باز هم تعرض بر حریم خصوصی انسان و انسانیت، برعلیه نور حقیقت و عدالت و آزادی، برای تصرف موطن و زادگاه و زیستگاه دیگران. جنگی بی نام و بی شماره، با آغاز و بی پایان، تحت عناوین و بهانه های جعلی، شدیدتر و طولانی تر و فاجعه بارتر از دو جنگ جهانی پیش از خود. جنگی غیر متمرکز در جبهه هائی به پراکندگی و گستردگی گیتی. جبهه های جنگهای جاری، بخشهای جدا از هم و در عین حال بهم پیوسته جنگهای دائمی امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکاست برای جهانی سازی امپریالیستی.

امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم ایالات متحده آمریکا از دهه نود قرن گذشته میلادی در فقدان اتحاد شوروی، پشتیبان بزرگ صلح و امنیت جهانی، بر شدت جنگها و تجاوزات و تعرضات خود برعلیه بشریت افزود. اولین جرقه این جنگها از سرزمینها شوراها و کشورهای اروپای شرقی، با به جان هم انداختن ملتها و خلقهای دوست و برادر، خویشاوند و همسایه با پشتیبانی مالی، تبلیغاتی، تسلیحاتی و تشکیلاتی نهادها و بنیادها و سازمانها و دولتهای امپریالیستی زده شد و با حمله به یوگسلاوی در سال ۱٩٩٨ میلادی، اشغال و قطعه- قطعه کردن این کشور ادامه یافت و دائمی شد که تا کنون میلیونها انسان را به کام خود فرو برده است.

امپریالیسم جهانی برای دادن صورت باصطلاح قانونی و عوام پسند به جنگهای استعمارگرانه خود، سازمانهای جهانی، قبل از همه، سازمان ملل متحد را با همه شعب و شوراهایش تحت امر و تابعیت خویش درآورد. آژانس بین المللی انرژی اتمی را به یک سازمان سیاسی و دست ابزار خود تبدیل کرد و همه آنها را به نوای ساز شیطانی خویش رقصاند و مجوز اشغالگری و ژاندارمی بین المللی بدست گرفت و بدین ترتیب، جنگهای استعماری "با جواز" را در مناطق مختلف جهان، از جمله، منطقه مهم خاورمیانه و نزدیک ادامه داد. منطقه خاورمیانه و نزدیک که بخاطر تنوع و کثرت ملی ــ قومی و دینی ــ مذهبی از شرایط مناسبی برای بازیهای خطرناک امپریالیسم داراست و بلحاظ داشتن منابع بسیار غنی مولدهای انرژی و گستردگی بازارهایش و همچنین از نقطه نظر سوق الجیشی، دارای اهمیت استراتژیک فوق العاده ای برای تأمین منافع نامشروع و غیرقانونی غارتگران و راهزانان بین المللی می باشد. بدین جهت، امپریالیسم با طرح تشکیل خاورمیانه بزرگ، آتش جنگ اشغالگرانه را در این منطقه برافروخت. اشغال افغانستان و عراق بر اساس دروغها و بهانه های واهی و جعل واقعیات، فاز قبل از مرحله پایانی تشکیل خارمیانه بزرگ بود. با اشغال این دو کشور، راه برای تحت سلطه و اطاعت و کنترل درآوردن دو کشور دیگر منطقه ــ ایران و سوریه ــ هموار گردید. در حال حاضر، این دو کشور را نیز از هر طرف به محاصره نظامی درآورده است. بهانه جوئیها و دخالتها، بستر سازیها و فضاسازیها برای اشغال و یا حداقل تحت امر درآوردن آنها، بویژه ایران، هر روز وسعت و ابعاد تازه ای بخود می گیرد. یک روز به بهانه حقوق بشر که امپریالیسم جهانی همچنانکه در عراق و افغانستان و پاکستان و فلسطین و لبنان و عربستان و بطور کلی در آسیا و آفریقا و آمریکا و اروپا، بخصوص در اروپای شرقی پشیزی بدان قائل نیست و در ایران نیز ابدا نگران آن نیست و به دیگر روز، مسئله پرونده هسته ای ایران و نگرانی ساختگی و ظاهرسازانه از تولید سلاح اتمی که بعقیده کارشناسان اتمی کمترین امکان فنی و شواهد عملی آن وجود ندارد، کشور ما را تهدید می کند. واقعیت این است که، غرب و بخصوص آمریکا که بزرگترین زرادخانه سلاحهای هسته ای را در اختیار دارد، همانطور که اوباما در سنگاپور گفت: «... آمریکا از تسلیحات اتمی ایران و کره شمالی نمی ترسد...» (بی بی سی فارسی۱٤ نوامبر ٢۰۰٩)، اصلا نگران دستیابی ایران به سلاح اتمی نیست و کارشناسان اتمی اش هم به این امر آگاهی دارند که برای تولید بمبهای اتمی، اورانیوم با خلوص ٩۵ درصد لازم است و ایران تا کنون توانسته است به غنی سازی اورانیوم تا خلوص ۵/٣ درصد موفق شود. با این توصیف، کشمکش آنها با جمهوری اسلامی ناشی از نگرانی غرب در وارد آمدن خدشه بر سلطه انحصاری خود در تحقیقات و فن آوری اتمی و استقلال ایران در تأمین انرژی مورد نیاز خود، چه در شرایط حاکمیت جمهوری اسلامی و چه در فردای آن می باشد. غربیها اگر در شرایط دیگری می بودند، حتما تدریس فیزیک را هم در مدارس ایران ممنوع اعلام می کردند. نباید فراموش کرد که غربیها در رابطه با صنایع نفت نیز با ایران چنین رفتار کردند و در طول یک صد سال مکیدن نفت کشورمان، ما را از تأمین بنزین مورد نیاز مصرف داخلی محروم ساخته اند. بطوریکه امروز ایران مجبور است بیش از ٦۰ درصد بنزین مورد نیاز کشور را از خارج وارد نماید و همین وابستگی به بنزین وارداتی، یکی از مهمترین ابزارهای امپریالیسم جهانی برای اعمال فشار بر مردم ما و تهدید ایران بشمار می رود. هم اینک در حالی که ماشینهای پرخور آمریکا و اروپا، بدون هیچ محدودیتی با سوخت خاورمیانه، از جمله ایران کار می کنند، مردم ما مجبور شده است با روزانه در حدود سه لیتر بنزین، از اتومبیلها استفاده کند.

به همین سبب، شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی بر خلاف آنچه که همیشه بر عدم مشاهده انحراف در فعالیتهای هسته ای ایران اذعان کرده و بعد از اعلام پیش از موعد سایت هسته ای قم، از آن بازرسی بعمل آورد و عدم انحراف در آن را نیز مورد تأئید قرار داد، قطعنامه سیاسی ٢۷ نوامبر ٢۰۰٩  خود را علیه ایران صادر کرد. اظهارات غیره منتظره و متناقض با تمام موارد قبلی محمد البرادعی و حتی مخالف با گزارش اخیر خود او در مورد فعالیتهای هسته ای ایران در اجلاس شورای حکام، مبنی بر اینکه وی نمی تواند صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران را تأئید نماید، سیاسی بودن این قطعنامه را نشان می دهد.

قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در شریطی که بعد از گفتگوهای اول اکتبر قدرتهای بزرگ با ایران از شدت هیجانات و نگرانیها پیرامون پرونده اتمی ایران کاسته شده بود، بدنبال اظهارات جنگ طلبانه باراک حسین اوباما در سنگاپور، مبنی بر اینکه، «آمریکا آماده است برای تأمین امنیت این منطقه آسیا، از قدرت بازدارندگی اتمی خود استفاده کند...» (بی بی سی فارسی۱٤ نوامبر ٢۰۰٩)، صادر شد، نمی تواند غیر سیاسی حساب شده و موجب نگرانی نباشد. در اینکه، صدور قطعنامه سیاسی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به سفارش و زیر فشار امپریالیستهای آمریکا و انگلیس و شرکای کوچک و بزرگ آنها برعلیه ایران، گام بسیار خطرناکی است در راه جنگ افروزی امپریالیسم جهانی برعلیه میهن ما، کمتر می توان تردید داشت. این نگرانی بویژه در شرایطی که دموکراتها، جنگ افروزترین، فریبکارترین و مخوف ترین جناح هیئت حاکمه آمریکا، در کاخ سفید، مرکز فرماندهی امپریالیسم جهانی مستقر است، تشدید می شود. زیرا، وظیفه آغاز همه جنگهای سلطه طلبانه و استعماری آمریکا، حداقل در طول شش دهه اخیر، انحصارا در حوزه اختیار و عمل دموکراتها بوده است.

قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران، سند بسیار مزورانه ای است که با اهداف نقشه خاورمیانه بزرگ آمریکا کاملا منطبق است و راه را برای دخالت بیشتر دولتهای امپریالیستی در امور کشور ما و تدارک جنگ برعلیه آن را هموار می کند. طرح ایجاد خاورمیانه بزرگ نیز هدف اصلی دائمی کردن جنگها و جهانی سازی امپریالیستی بشمار می رود. بنابراین، هر گونه برخورد خارج از چهارچوب این نقشه به مسئله جوسازیها و تحریکات و تبلیغات غرب پیرامون برنامه اتمی ایران، قطعا هیچ کمکی به یافتن پاسخ درست مسائل و روشن کردن واقعیت سلطه جوئی و استعمارگری امپریالیسم نمی کند.

ضمن توجه به اقدامات و دخالتهای سلطه جویانه و ماهیتا امپریالیستی دولتهای غرب بعنوان عامل خارجی در مسائل داخلی ایران ، نمی توان به عملکردها و سیاستهای ضد ایرانی و ضد مردمی رژیم جمهوری اسلامی ایران بمثابه عامل درونی در بخطر انداختن کشور ما نیز کم بها داد و یا فراموش کرد. و صد البته بدون پرداختن به طرف داخلی مسئله، نمی توان یک ارزیابی درست و منطقی از روند حوادث و پیامدهای آتی آنها ارائه کرد. بر کسی پوشیده نیست که، رژیم جمهوری اسلامی بدرازای حاکمیت سی ساله خود، از همان روزهای اول تصرف قدرت سیاسی در کشور، با توسل به نیروهای قهر و سرکوب و خشونت، میهن ما را به زندان وحشت توده های مردم و خلقهای ایران تبدیل کرد. کوچه و خیابانها و میدانهای شهرهای کشور را به کشتارگاه جوانان تبدیل کرد. در اکثر قصبات و قراء بزرگ کشور که طول تاریخ جائی بنام زندان نداشتند، زندانها و شکنجه گاهها و قتلگاهها ساخت. چوبه های اعدام و دار برافراشت، در قتل و کشتار جوانان و میهن پرستان، انساندوستان و آزادیخواه حد و مرزی نشاخت. زد و بست و کشت و کشت، قبرستانها آباد کرد. مدارس، دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی و علمی را به مسجد و نمازخانه تبدیل کرد. فرهنگ، سنتها، قواعد و قوانین دوران جاهلیت شبه جزیره عربستان را بر روابط و مناسبات زندگی اجتماعی مردم ایران تحمیل کرد. حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی آحاد مردم و همه خلقهای ایران را مورد تجاوز قرار داد و بشدیدترین وجه پایمال نمود. احزاب و سازمانهای مترقی، بطور کلی همه تشکلهای سیاسی و صنفی دگراندیش و "غیرخودی" را با شدت تمام سرکوب و تار و مار کرد. فعالیت سیاسی علنی را در جامعه ممنوع ساخت و مردم ایران را از حضور و سازمانیابی در تشکلهای سیاسی و شرکت در تعیین سرنوشت کشور محروم ساخت. بدین ترتیب، در غیاب نیروهای ترقیخواه و میهن پرست کشور، موقعیت ممتاز ایران در مجامع بین المللی را تا حد اقل ممکن پائین آورد و ضریب آسیب پذیری کشور در مقابل امپریالیسم جهانی و ارتجاع بین المللی را تا حد اعلا بالا برد. رژیم جمهوری اسلامی بخاطر بی کفایتی سیاسی، ناکاردانی و بی پرنسیپی های خود، حقوق مسلم و غیر قابل بحث ایران را موضوع بحث همتایان جهانی خود ساخت و امروز نمی تواند از منافع قانونی در مقابل تعرضات امپریالیسم جهانی دفاع نماید.

علاوه بر دو نیروی ضد ایرانی ــ امپریالیسم جهانی و ارتجاع حاکم ــ نیروی دیگری، عمدتا متشکل از یک طیف وسیع، شامل بقایای رژیم پادشاهی و خستگان سیاسی که در اثر طولانی شدن عمر رژیم اسلامی، توان حرکت از دست دادند، بعنوان راهنما و بلدچی آن دو دشمن ایران در صحنه ظاهر شدند. از طیف این نیروها، اگر سلطنت طلبان و نیروهای ماهیتا وابسته به جبهه بورژوازی را کم کنیم، بقیه، اساسا نیروهای پیشتر مترقی بودند که، بر تضادهای طبقاتی چشم فروبستند، مبارزه با امپریالیسم و تلاش برای اتحاد پرولتاریای جهان را ترک کردند. «یانکی گو هوم»، شعار مشترک و عمومی مردم دنیا را فراموش کردند و از خواستها و مطالبات قانونی و عادلانه مردم جهان مبنی بر بستن صدها پایگاه استعماری ــ نظامی آمریکا، انحلال پیمان تجاوزگر ناتو و خارج کردن دلار بی پشتوانه از مبادلات ارزی جهان که مهمترین منبع قدرت نظامی ــ تبلیغاتی امپریالیسم بشمار می رود، پشتیبانی نکردند. این بخش نیروها، بغلط منافع ایران و خلقهای آن را با منافع رژیم جمهوری اسلامی یکی می گیرند و چون فراموش می کنند که، بود و نبود حاکمیت جمهوری اسلامی، انحصارا در حیطه اختیارات مردم ایران است، عملا به زائده تبلیغاتی و راهنمای تعلیماتی امپریالیسم جهانی تبدیل شدند. همین نیروها، تجاوزات، لشکرکشیها، اشغالگریها و اقدامات نظامی آمریکا و غرب در بمباران و تخریب شهرها و مناطق مسکونی و غیرمسکونی و قتل عامهای مردم کشورهای اشغالی را که طبق کنوانسیون ۱٩٤٨ ژنو تخلف از قوانین جنگی و طبق تعاریف پذیرفته شده بین المللی، تروریسم دولتی شناخته می شود، بطور آشکار و پنهان توسعه دموکراسی تعریف می کنند و این تعریف یعنی شراکت در جرایم آنها. اگرچه سهم این نیروها در جنایت علیه بشریت با امپریالیسم جهانی و ارتجاع داخلی برابر نیست، اما، میزان مسئولیت آنها بمثابه ضمایم و نیروهای کمکی پشت جبهه ارتجاع و امپریالیسم، بخاطر انحراف اذهان عمومی، ایجاد تشتت فکری و ترویج بی بندوباری سیاسی و تشکیلاتی در جامعه، بسیار سنگین است. نیروهای پیرو این طرز تفکر، در مقابل هیاهو و جنجالهای امپریالیسم جهانی پیرامون مسئله اتمی ایران نیز، همان موضع تأئید گرانه را می گیرند که در مقابل ترهات، جعلیات و بهانه های آمریکا و غرب پیش از اشغال یوگسلاوی، افغانستان و عراق گرفتند.  

طبیعتا، چنین ترکیب نامتجانس نیروهای ضد ایرانی، کار را بر مبارزان راه صلح، امنیت، آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بسیار سختتر کرده است. در چنین شرایطی، میهن پرستان و صلحدوستان و آزادیخواهان ایران، چاره ای ندارند جز اینکه، بمنظور جلوگیری از سرایت آتش جنگهای دائمی امپریالیسم به خاک میهن ما و بروز جنگ جدید در منطقه، در اتحاد با هم و با تمام توان خود، ضمن دفاع از حق مشروع و غیرقابل بحث ایران در استفاده از فن آوری هسته ای، اهداف و نیات واقعی امپریالیسم جهانی، ارتجاع داخلی و نیروهای پشت جبهه آنها را افشاء کنند، افکار عمومی خلقهای زیر ستم و زحمتکش ایران و جهان را برعلیه هر گونه دخالت و تجاوز به حقوق مشروع مردم ما و استقلال و امنیت کشورمان آماده سازند و برای خنثی کردن طرحها، دسیسه ها و تبلیغات سوء قوای جبهه ضد ایرانی، نیروهای مبارز خلق را سازماندهی نمایند.

۱٢ آذر ماه ۱٣٨٨


December 3rd, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی