در مورد خط مشی آیندهء ما پیرامون اوضاع افغانستان.*
برگردان از داکترخلیل وداد برگردان از داکترخلیل وداد

پرولتاریای همه کشورها متحد شوید!

 

در جریان 3 روز قابل برگشـــــت به کمیته مرکزی

ح.ک.ا. ش. (شعبهءاسناد و ارتباط سکتور 3)  است.

 

 

اشد محرم

دوسیهء ویژه

 

 

شمارهء پ. 149/XIY

 

 

به رفقا، بریژنف، کاسیگین، اندروپوف، گرومیکو، سوسلوف، اوستینوف، پاناماریف، روساکوف، بایباکوف، سکاچکوف و زمیاتین.

 

نقل از پروتوکول شماره 149 جلسهء بیروی سیاسی کمیته مرکزی ح.ک.ا. ش. مؤرخ 12 اپریل 1979.

 

 

 

 

در مورد خط مشی آیندهء ما پیرامون اوضاع  افغانستان.*

 

 

نظریات ارائه شده پیرامون این مسئله که در یادداشتهای رفقا هریک گرومیکو، اندروپوف، اوستینوف، پاناماریف مورخ 1 اپریل 1979 ارائه شده اند، (پیوست این سند) تأیید اند.

 

 

منشی کمیته مرکزی

 

 

16 – ز اِم

پِ. اِ

    

 

در مورد مادهء XIY پروتوکل شماره 149

 

اشد محرم

پروندهء ویژه

 

کمیته مرکزی ح.ک.ا. ش.

 

 

مطابق به دستور مورخ 18 مارچ سالجاری (شماره پ.147/پ) اینک گذارش تحلیلی وضعیت وخیم اخیراً بمیان آمده در جمهوری دموکراتیک افغانستان با ارائهء نظریات در مورد گامهای احتمالی ما برای کمک به رهبری ج.د.ا. در جهت تقویت مواضع آن و ثبات در آنکشور پیشکش میشود.

 

انقلاب بوقوع پیوسته در اپریل سال گذشته در افغانستان در کشوری از نظر اقتصادی فوق العاده پسماندهء فیودالی با اشکال نهایت عقبماندهء آن با ذخایر داخلی بکلی محدود رخ داد. رژیم گذشته پس از خود انبوهی از مشکلات حاد اجتماعی- اقتصادی و سیاسی را بجا گذاشت.

 

در شرایط مبارزهء حاد طبقاتی در یک قطب حزب دموکراتیک خلق افغانستان که بیانگر آرمانهای توده های زحمتکش است و در (قطب) دیگر نیروهای مدافع منافعِ خوانین- فیودالان، بورژواری کمپرادور و بخش ارتجاعی روحانیون قرار گرفتند.

 

نیروهای ارتجاعی افغانی از بیسوادی تقریباً همگانی مردم، تضادهای پیچیدهء قومی و ملیتی، عقیدهء کورکورانه (فاناتیزم) مذهبی و ناسیونالیزم افراطی بهره برداری دقیق مینمایند.

 

اعمال تخریبی، سبوتاژ و مقاومتِ طبقات استثمارگر سرنگون شده باعث شدت چالشهای اقتصادی گردیده، تولید محصولات صنعتی و کشاورزی را پایین آورده، فعالیت کاری را مختل ساخته، گرانی را بار آورده و در نهایت عواید بودجهء دولتی را کاهش میدهد.

 

فعالیت نیروهای ارتجاعی که در لحظه کنونی توسط رهبران اسلامی که هستهء آنرا «اخوان المسلمین» میسازد و اساس آنرا انزجار عمومی از دولت نوین با فعالیت جدی ضد انقلابی گروهکهای جدایی طلب و ملی گرا و همچنین سازمان مائویستی «شعلهء جاوید» تشکیل میدهد، اداره میگردد.

 

نیروهای ضد انقلابی با غلبه بر روحیهء (اولیهء) سراسیمه گی ناشی از پیروزی غیر مترقبهء انقلاب ثور در این اواخر تا حد زیادی متشکل گردیده اند. آنها حتی شکل مبارزهء شان را دگرگون ساخته- از شیوهء جنگ  تخریبی مخفی به اشکال جنگ علنی دست یازیده، توانسته اند نه تنها در داخل کشور تجدید ساختار نمایند بلکه در خارج کشور نیز با حلقات روحانی و امپریالیستی روابط گسترده برقرار نمایند، که با پشتیبانی وسیع تبلیغاتی آنها همزمان از آنان اسلحه و پول در یافت میکنند.   

 

ارتجاع تحت شعار های شدیداً ضد کمونیستی (انتی کمونیستی) و ضد شوروی (انتی سویتیستی) عمل کرده و هدفش را سرنگونی نظام انقلابی- دموکراتیک و ایجاد «جمهوری آزاد اسلامی» در افغانستان قرار داده است.

 

برنامهء حزب دموکراتیک خلق افغانستان اجرای دگرگونیهای وسیع سیاسی- اجتماعی و اقتصادی را به نفع  توده های زحمتکش پیش بینی میکند، ولی این مرام هنوز در مراحل آغازین تحقق قرار دارد و برای بخش وسیع توده ها هنوز ملموس نبوده و آنها به ارزش مترقی آن پی نمیبرند. رفع عقبمانده گی قرون، حل معضلات کشور که نظلم نوین از آغاز با آن روبرو شده، زمان و برخورد گام به گام و سنجیده میخواهند. بر  رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان است که باید در حقیقت از نو دستگاه دولتی را بازسازی نموده، نیروهای مسلح کشور را تجدیدساختار و تقویه کرده و تجربهء ساختمان حزبی و دولتی را کسب کند.

یکی از نشانه های ضعف ساختار نظام مردمی آنست که این حکومت شالودهء واقعی را در ارگانهای ولایتی، شهری و روستایی ایجاد نکرده تا به اینوسیله در ادارهء امور دولت در مرکز و بویژه در محلات

 همکاری زحمتکشان را جلب نماید.

 

چالش اساسی برای حاکمیت نوین عبارت از روابط متقابل با روحانیت و سران قبایل مخالف دولت که دو نیروی با نفوذ در شرایط افغانستان اند، میباشد. حل این مسایل که برخورد سنجیده و معقول میخواهد، تا کنون نایاب است، زیرا این نیروها کماکان مخالفان اصلی رژیم میباشند. این آنها اند که نقش اصلی را در فعالیتهای ضد انقلاب بازی میکنند. یکی از انگیزه های تشدید فعالیت ضد دولتی روحانیون در افغانستان رویدادهای ایران بود که همانند انفجاری از بنیادگرایی مذهبی در تمام خاور مسلمان پخش شد.

 

مشکلات موجود رهبری ج.د.ا. به علت اینکه ح.د.خ.ا.  هنوز به سازمان سیاسی توده یی سراسری تبدیل نشده پیچیده تر میشود. کارگران پیشرو و دهقانان تهیدست با کندی به فعالیتهای حزب جلب میگردند.

 

خود حزب پس از انقلاب ثور دچار انشعاب شد، که بطور جدی باعث ضعف موقف آن و اعتبار آن شد. ح.د.خ.ا. بدلیل مبارزهء درون حزبی میان گروههای خلق و پرچم نه تنها رشد نمینماید، بلکه هنوز هم ضعیف است. اکثریت رهبران برجستهء پرچم یا نابود شده یا از کار حزبی، دولتی و ارتش برکنار گردیده و بعضی ها بحیث مهاجرسیاسی در خارج زندگی میکنند. وضعیت بمیان آمده بالای آنعده پرچمیها که هنوز در حزب باقیمانده اند، تأثیر نامطلوبی دارد. وضع بدلیل تعویض متواتر رهبری واحد های مهم اداری مرکز و اطراف  و تبدیل دایمی کادرهای افسری نیز نابسامان است.

 

دشمنان انقلاب هم در مرکز و هم در خارج بویژه در خاک پاکستان و ایران که تعداد بیشماری از مخالفان نظام جدید به آنجاها فرار کرده اند، فعال اند. برمبنای اطلاعات دستداشته در سازماندهی فعالیتهای ضد دولتی ارگانهای جاسوسی کشورهای غربی در گام نخست امریکا و همچنان چین دست دارند. آنها از این فرصت که مرز میان افغانستان،  پاکستان و ایران عملاً آزاد است، استفاده میبرند.

 

از این سرحدات نه تنها گروههای تخریبکار و تروریست گسیل میشوند، بلکه مقدار قابل ملاحظهء سلاح نیز ازین طرق وارد کشور میشود.

 

ضد انقلاب داخلی و خارجی نه تنها ضعفهای عینی نظام جدید را بلکه اشتباهات و لغزشهای جدی رهبری  افغانستان را نیز مورد بهره برداری قرار میدهد. هویداست که پس از پیروزی انقلاب ثور در حل مسایل  داخلی و همچنان دولتی اکثراً تعجیل گردیده، از اختناق غیر بخشودنی کار گرفته شده، حسابات شخصی تسویه شده و در جریان بازپرسیها در برابر زندانیان فشار و زور تعمیل شده است.

 

نارضایتی ناشی از اختناق به ارتش که پایه حمایت از دولت نوین بوده و هست، نیز سرایت کرده، که این امر  کار ضد انقلاب را برای تخریب و بی اعتبارسازی نظام جدید در داخل و خارج کشور آسان ساخته است. فرماندهان بیشماری با دیدن اینکه همکاران شان بازداشت شده و نابود میشوند، احساس بی اطمینانی نموده و از زندانی شدن بیم دارند. چنانچه رویدادهای هرات که در آنجا نه تنها مردم (عادی) بلکه قطعات معینی از اردو به ابتکار قوماندانهای شان جانب شورشیان را گرفتند، شاهد این امر اند.

 

حوادث هرات ضعف تبلیغ و ترویج سیاسی- توده یی ح.د.خ.ا. را در میان مردم نیز نشان داد. کار تخریبی که دشمنان گونه گون نظام نوین منجمله روحانیون پیش میبرند، بمراتب گسترده تر و فعالتر از آن کار سیاسی است که توسط نمایندگان حزب در میان توده ها در محلات اجرأ میشود.

 

رهبری شوروی چندین بار به رهبران ج.د.ا. حتی در سطوع عالی با توصیه های معینی تماس گرفته آنها را به اشتباهات و زیاده رویهایشان متوجه کرد. مگر رهبران افغان که از انعطاف سیاسی بدور بوده بیتجربه اند، وقعی لازم به این اندرزها نگذاشتند. خامی سیاسی رهبری ج.د.ا. در بحبوحهء حوادث هرات زمانی هویدا شد، که آنها با عدم درک صحیح حوادث کاری کردند که اگر جانب اتحادشوروی به در خواست طرف افغانی پاسخ میگفت عواقب آن احتمالاً وردود قطعات نظامی شوروی به آنکشور میبود.

 

پرواضح است که بدلیل خصلت داخلی شورشهای ضد دولتی افغانستان شرکت قطعات شوروی در سرکوب آنها، از یکسو لطمهء بزرگی به حیثیت بین المللی اتحادشوروی وارد نموده، از سوی دیگر ناتوانی حکومت تره کی را برملأ کرده و باعث تشویق ضد انقلاب داخلی و خارجی در خصوص پیشبرد وسعیتر اقدامات ضد دولتی خواهد شد.

 

باینترتیب تصمیم ما مبنی بر خودداری از برآورده شدن خواهش رهبری ج.د.ا. برای گسیل قطعات نظامی شوروی کاری درست بوده است. ما باید این مشی را در جریان حوادث ضددولتی در افغانستان که از احتمال بدور نیستند، نیز باید تعقیب نماییم.

 

همزمان، واضح است که ما از سوی خویش باید در آینده نیز حد اعظم تلاش مان را نماییم تا به جمهوری دموکراتیک افغانستان کمک نماییم تا در طرد ضد انقلاب، آوردن ثبات در کشور، گسترش نفوذش در میان توده های مردم و جلب آنها برای دگرگونیهای اجتماعی پیروز شود.

 

از نخستین روزهای انقلاب ثور در افغانستان اتحادشوروی از دولت جدید با شیوههای سیاسی در عرصهء بین المللی پشتیبانی کرده، در بخش اقتصادی مساعدت گسترده نموده، در تحکیم نیروهای مسلح افغانستان سهم گرفته و در پرورش کادرهای متخصص کمک مینماید.

 

در ادامه در مورد اقدامات اضافی برای حل معضلات افغانستان میتوان این نکات را برشمرد:

 

1. به رهبری ج.د.ا. در مورد ارتقای مورال رزمی اردوی افغانستان، در تأمین وفاداری ارتش به حاکمیت مردمی- انقلابی و در استحکام مؤثریت ارگانهای امنیتی منجمله قوای سرحدی کمکها را باید ادامه داد.

 

با درنظر داشت حوادث اخیر در افغانستان و اینکه مقدار معتنابهی از سلاحهای نوین به این کشور داده شده و ارسال خواهد شد و پرورش کارشناسان نظامی در افغانستان و در مؤسسات آموزشی اتحادشوروی عملی گردیده، باید به امر استفادهء درست و بجای این اسلحه و تخنیک جدید نظامی تأکید جدی شود. این امر کمکهای ارائه شده از طریق ارگانهای امنیتی را نیز در بر میگیرد.

 

2. باید در چوکات امکانات ما مسئلهء کمکهای اقتصادی به افغانستان را که به امر استحکام سریع مواضع سیاسی رژیم انقلابی- دموکراتیک در کشور مؤثر واقع شود، بطور عاجل بررسی کرد. همچنان توجه رهبران افغانی را به انکشاف اقتصاد و در قدم نخست آن بخشهایی که به رشد نیروهای مؤلده در کشور ممد اند، مبذول داشت، تا باشد که به حل معضلات اقتصادی کمک نموده و زمینه های کار برای مردم را مهیا سازند.  

 

3. در هر گونه تماسی و از هرنوع مجرایی با رهبری ح.د.خ.ا. منظماً باید توجه آنان را به مسئلهء گسترش پایه های سیاسی یی که حزب و دولت به آن اتکأ مینمایند، خواهان شد.

 

ازجمله به رهبری ج.د.ا. باید اهمیت ادامهء پیگیرانهء اصلاحات اجتماعی- اقتصادی طرح شده و از جمله ریفورم ارضی که در امر پیشبرد آنها باید از تعقل کار گرفته، از شتاب زدگی پرهیزیده و در موقع اجرای آنها متوجهء جنبهء سیاسی- ایدیولوژیک مسئله باشند، را تلقین کرد. طور نمونه به آگاهی دهقانان باید رسانده شود، که آنان از برکت انقلاب ثور صاحب زمین شده اند و اگر آنها از حاکمیت مردمی دفاع نکنند، آنرا از دست میدهند. اینچنین کارهای توضیحی در مورد اصلاحات دیگر اجتماعی- اقتصادی نیز باید پیش برده شود.

 

برای گسترش شالوده های سیاسی ح.د.خ.ا. باید به رهبری ح.د.خ.ا. اهمیتِ گذار مرحله یی به ایجاد ارگانهای انتخابی حاکمیت البته با حفظ نقش کلیدی حزب در ساختار دولتی و سیاسی کشور و طرح و تصویب قانون اساسی کشور در آینده برای تحکیم حقوق دموکراتیک مردم و قانونمندی فعالیتهای ارگانهای دولتی خاطر نشان شود.

 

4. در تماسها با رهبری افغانی به آنها اهمیت جدی وحدت رهبری و بسیج صفوف حزب را در پهلوی رشد اعضای آن توضیح باید داد. به آنها همچنان ارزش اخذ فیصله های مهم حزبی و دولتی دستجمعی نیز خاطر نشان گردد. به حزب دموکراتیک خلق افغانستان و رهبری ج.د.ا. در پیشبرد امور تشکیلاتی در حزب، کار  توضیحی، سیاسی- توده یی در میان مردم  و پرورش کادرهای حزبی- دولتی کمک عملی صورت گیرد.

5. کماکان توجه رهبری افغانستان به پیشبرد کار لازمی در میان روحانیون مسلمان و رعایت جدی معیارهای حقوقی مبتنی بر قانونمدیهای انقلابی و انتخاب شیوه های معقولتر در هنگام بازداشت آنان، را باید جلب نمود، تا به این شیوه آنهارا جذب نموده و از تأثیر رهبران مرتجع مسلمان در میان توده ها جلوگیری شود. به این هدف فقط با نمونه های مشخص آزادی مذهب میشود نایل گشت واینکه باید نشان داد، نظام نوین روحانیون را نه در کُل بلکه فقط آنانی را که در برابر حاکمیت انقلابی قرار میگیرند، محکوم مینماید.

 

6. باید رهبری ج.د.ا. را بازهم به لزوم تحقق و تطبیق جدی مقررات معین مبتنی بر قانونیت انقلابی و بویژه در استفاده درست از شیوه های زور و فشار معتقد ساخت. البته این امر به معنی آن نیست که در برابر آنانی که برعلیه شان شواهد جدی مبنی بر مخالفت و بویژه سهم فعال شان در فعالیت ضد انقلابی وجود دارد، از زور و تضییق نباید کار گرفت. جان مطلب اینست: نباید با سرنوشت مردم بویژه اعضای حزب و کادرهای ارتش بر اساس شواهد تصادفی و غیر دقیق بازی کرده و به اصطلاح با فیصله های «دوتایی» و «سه تایی» بدون بازرسی، سند و تدویرِ دادگاه دست به محاکمه زد.

 

  7. با در نظر داشت اهمیت روابط شخصی  و بخاطر انتقال نظریات و مشوره های ما در مورد مسایل گونه گون به رهبری ج.د.ا.، متناسب به نورمال شدن اوضاع در افغانستان باید به سفرهای منظم در سطوح مختلف میان دوطرف دست یازید.

 

8. باید از راههای دیپلماتیک و همچنان از طرُق دیگر به اقدامات معین در جهت جلوگیری از مداخلهء کشورهای دیگر بویژه همسایگان افغانستان در امور داخلی این کشور ادامه داد.

 

9. بدوستان افغانی در امر تحقق کار توده یی- سیاسی منجمله در بخش تبلیغات رادیویی که در شرایط افغانستان با درنظرداشت، درصدی بالای بیسوادی دارای ارزش زیادیست، کمک عملی باید کرد.

 

در کار تبلیغاتی ما برای افغانستان روابط همسایگی عنعنوی نیک که در حال حاضر جزء بیخی مناسبات میان کشورهای ما و اکنون وارد مرحلهء ارتقایی خویش شده، اتکأ گردیده و بطور گسترده در اشکال مناسب و با ذکر دستآوردهای اجتماعی-سیاسی جمهوریتهای آسیای میانه در سالهای حاکمیت شوروی، آنرا در نمونه های این جمهوریتها و جمهوریتهای دیگر شوروی در امر بیهوده گی سرکوب آزادی مذهبی و منجمله  تعقیب مسلمانان را ارائه نمود.

 

10. باید به کشور های برادر سوسیالیستی منظماً در مورد گامهای اتخاذ شدهء ما در امر کمک به رهبری ج.د.ا. بخاطر ثبات اوضاع  اطلاع داده و همیاری آنان را برای پشتیبانی معین سیاسی و کمک مادی به افغانستان جلب نمود.

 

پیشنهادات مشخص در مورد مسایل مطروحه و همچنان موضاعات دیگر مطابق به اوضاع  اتخاذ خواهند شد.

 

 

خواستار نظرات تان هستیم.

 

 

 

آ. گرومیکو، یو. اندروپوف، دِ. اوستینوف، ب. پاناماریف.

 

 

 

 

1 اپریل 1979

 

 

 

 

 

 

 

شمارهء 279/گ. اِس.

شمارهء 25-اِس. 576.

 

 

*- تذکر: (بشکل ریز و ناخوان چاپ شده)

 

رفقا، این سندِ اشد محرم کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش. که باید خوب حفظ شده و بدون اجازهء خاص نباید به کسان دیگر داده شود. سند قابل برگشت دوباره است. کاپی برداری، دستکاری و بازنویسی این سند بطور قطعی ممنوع است. رفقایی که برایشان سند ارسال گردیده باید آنرا پس از  مطالعه با قید تاریخ امضأ نمایند. 

 

17-ای.اِم.

او. اُل.


April 4th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی