پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحادشوروی
خلیل وداد خلیل وداد

 

23 جون سال 1980

 

تالار سوِردلوفسکی ساعت 11

 

جلسهء 23 جون

 

هیچ روزی نیست که واشنگتن روحیهء «جنگ سرد » را با تحریکات نظامیگرانه زنده  نسازد. برای این مقصود هر بهانه یی چه مؤجه و چه نا مؤجه استفاده میشود.

نمونهء اینها افغانستان است. محافل حاکمهء ایالات متحده و همچنان چین از هیچ وسیله یی منجمله تجاوز نظامی بر ضد افغانها که سرگرمِ ساختن زندگی نوین بربنیاد آرمانهای انقلاب آزادیبخش اپریل 1978 اند، خودداری نمیورزند. و زمانی که ما به همسایهء ما افغانستان بنا به تقاضای حکومت آنجا پاسخ مثبت در امر دفع تجاوزات و حملات دسته های جانی که عمدتاً از خاک پاکستان عمل میکنند، دادیم؛ واشنگتن و پیکن هیاهوی بزرگی را راه انداختند. آنها چه تهمتهایی که به اتحادشوروی نبستند: تلاش برای رسیدن به آبهای ابحار گرم و عزم دست درازی به نفتهای بیگانه و غیره. ولی همهء اینها به این دلیل بود که برنامه های شان برای کشاندن افغانستان به ساحهء نفوذ سیاستهای امپریالیستی و ایجاد تهدید برای کشور ما از جنوب به ناکامی انجامیدند.

در اقدام اتحادشوروی ذره یی از حیله وجود ندارد. ما انتخابی دیگر سوای گسیل قطعات نداشتیم. و حوادث نشان دادند که این یگانه تصمیم درست بود. (کف زدنهای ممتد).

اکنون زندگی در افغانستان در راستای عادی شدن پیش میرود. دسته های بزرگ باندیتی درهم شکسته و متجاوزین متحمل شکست بزرگ شده اند.. در چنین شرایطی ما تصمیم گرفتیم بخشی از قطعات ما را از مجموع واحد های نظامی ما در افغانستان خارج سازیم. ما این را با توافق حکومت افغانستان در رأس ببرک کارمل انجام میدهیم. البته، ما در آینده نیز به افغانستان در امر ساختمان جامعهء نوین و حفظ دستآوردهای انقلاب ثور کمک خواهیم کرد. (کف زدنها).

 اینک نوبت ارائهء گذارش به رفیق اندری اندریویچ گرومیکو در بارهء اوضاع بین المللی و سیاست خارجی اتحاد شوروی داده میشود:

رفیق لیونید ایلیچ بریژنف در گذارشش در مورد افغانستان و اوضاع پیرامون آن ارزیابی دقیقی ارائه کرد. او عادلانه و و قاطعانه تأکید کرد که ورود قطعات نظامی شوروی به افغانستان در پاسخ به درخواست رهبری آنجا، اهمیت جدی برای نجات دستآوردهای انقلابی افغانستان و برای محو خطر تبدیل کشور به  تخته خیز نظامی- استراتیژیکی برعلیه اتحادشوروی داشت.

چنانکه چند روز پیش ببرک کارمل اعلام کرد: « دشمنان جمهوری دموکراتیک افغانستان و انقلاب ثور برنامهء تقسیم  میهن ما را داشتند. در طرح این برنامه ها ایالات متحده، چین، نیروهای ارتجاعی منطقه، انگلستان و بعضی کشورهای دیگر اشتراک داشتند. آنها تلاش مینمودند، کشور ما را طوری توته و پارچه کنند که نام افغانستان از صحنهء دنیا محو شود».

اینها با درک واقعیتها گفته شده اند.

کشورهای امپریالیستی، استخبارات آنها و بویژه امریکاییها  با استفاده از راههای صعب العبور کوهی به گسیل دسته های مسلح برای مبارزه با رژیم انقلابی در افغانستان ادامه میدهند. تجاوز خارجی مشهود است.

مبارزهء مستقیم علیه گروهها و تنظیمهای باندیتی اعزام شده وظیفهء اردو و نیروهای مسلح افغانستان میباشد.

البته قطعات نظامی ما زمانیکه لازم باشد، به افغانها کمک میکنند.

حضور قطعات محدود اتحادشوروی بخودی خود تأثیر مثبتی به اوضاع افغانستان دارد و این را بار بار رهبری افغانستان خاطر نشان کرده است.

اتحادشوروی دفعتاً پس از ورود نیروهای نظامی اش به افغانستان به همهء کشورها اعلام نمود که این قطعات محدود بوده و در آنجا مؤقتاً تا زمانی که عوامل حضور آنها که بنابر آن رهبری افغانستان تقاضای کمک را نمود، ازبین نروند، خواهند ماند.

کمپاین  روانی (هستریک) که در ایالات متحده و بعضی کشورهای دیگر راه افتاده است را میتوان مستقیماً متناسب به حساسیت آن ضربه که در نتیجهء گسیل قطعات نظامی شوروی برای شکست پلانهای امپریالیستی در رابطه به افغانستان و رژیم آنجا بوجود آمد، دانست.

دوستان ما و متحدین ما، کمونیستها و اکثریت دولتها با درک و تایید این اقدام اتحاد شوروی را استقبال کردند. آنها این بار نیز دیدند که در حزب لنین گفتار در بارهء لزوم اتکأ به اصول  انترناسیونالیزم پرولتری و سوسیالیستی با کردار مطابقت دارد. (کف زدنها).

برعلاوه در بعضی موارد حکومتهای غیر سوسیالیستی مانند هند با درک وفهم با اقدامات ما برخورد نمودند.

بعضی از فعالان اردوگاه بورژوازی که اندیشه هایشان از سیاست و ایدیولوژی ما فاصلهء بسیاری دارند، درک میکنند که با چه قاطعیت و مؤثریتی اقدام ما جامهء عمل پوشید. ما در برابر چنین ارزیابی ایشان چیزی نمی گوییم.

در ضمن ضروریست گفته شود، به هر گامی که واشگتن دست یازد، از تحریمهای اقتصادی – بازرگانی تا بایکوت المپیای مسکو، در عمل چیزی را بدست نمیآورد. اکنون تثبیت شده که راه تحریم محکوم به شکست است.

امروز ما میتوانیم با اطمینان بگوییم که این راه را مشی دیگری، چنان که در غرب به درستی میگویند، بایکوت در برابر بایکوت، خنثی میسازد.

پس با اینچنین توضیح قاطع {میتوان درک کرد} چرا اعصاب طراحان افسانهء نامبرده و انواع تحریمها گاهگاهی خُرد میشود. وحالت کنونی{حکم مینماید} که سیاست جدی را پیش باید برد.

آیا امکانات حل سیاسی مشکل افغانستان وجود دارد؟ بلی. همچنان پیشنهادات مرتبط به آن که چندی پیش توسط حکومت افغانستان ارائه شدند، وجود دارند.

برای این امر چه چیزی لازم است؟ پیش از همه قطع تجاوزات مسلحانه علیه دولت افغانستان و جلوگیری از مداخلات برضد افغانستان. قطع {تجاوزات} باید مؤثر و با ضمانت (گرانتی) باشد. ارزش کلیدی را در این امر باید توافق افغانستان با پاکستان و ایران بازی کند.

لیونید ایلیچ (برِژنف) اینرا هنگام صحبت با رییس جمهور فرانسه ژیسکار دستن توضیح داد. برخورد ما به آگاهی واشنگتن، لندن و اکثریت پایتختهای جهان رسیده است.

در این اواخر حتی در واشنگتن نیز به خروج قطعات شوروی از افغانستان مانند پیششرط قبل از حل معضلات دیگر مربوط به حل و فصل سیاسی تأکید نمی نمایند. این خوبست که تا حد زیادی تعقل در این مناسبات جا باز کرده است.

اکنون رهبران کشورهای غربی نظریاتی مبنی بر «اصلاح» ترکیب رهبری افغانستان را ارائه میدارند. این تقاضا قابل پذیرش نیست. در این امر عملاً بروز خصلت باصطلاح برهنهء طبیعت دولتهای سرمایه داری نهفته است. چنین اغواگری توسط ژیسکار دستن صورت گرفت ولی لیونید ایلیچ (بریژنف) به وی مستقیماً پاسخ داد که چنین آرزوها بی نتیجه اند. نظم درونی افغانستان – امر درونی افغانی ست.

رفقا، بخاطر اقدامات ما در افغانستان، برای آنکه ما در افغانستان وجیبهء همبستگی انترناسیونالیستی خویش را در برابر افغانستان انقلابی انجام میدهیم و بخاطر آنچه که متجاوزین ضربت نیروی ما را با دستهایشان احساس کرده اند؛ اتحادشوروی از کسی پوزش نمیخواهد، و اینرا الهامبخشان تجاوز ضد دولت افغانستان نیز میدانند. معذرت را باید کسانی بخواهند که سازماندهنده و حامی تجاوز در افغانستان اند؛ آنهایی باید پوزش بخواهند که برنامه های تجاوزگرانهء ضد این کشور را که وجود مستقل و امنیت آن رابطهء مستقیم با امنیت اتحادشوروی دارد، طراحی کرده اند. ما سازماندهندگان تجاوز علیه افغانستان را محکوم کرده و تقاضا مینماییم که این تجاوز قطع شود. (کف زدنها).

البته، پیش از وقت خواهد بود که بگوییم مشکلات پیرامون افغانستان به گذشته پیوسته اند. دشمنان بیرونی افغانستان و ارتجاع درونی همچنان خود را نشان خواهند داد. مگر جریان حوادث بسوی درستی حرکت مینماید. راه برگشت به افغانستان گذشته وجود ندارد. حزب ما و مردم ما میتوانند به این امر مطمئن باشند. (کف زدنها).

برای ما اکنون، چنان که لیونید ایلیچ (برِژنف) گفت، داشتن قطعات ما به آن اندازه یی که در آغاز ورود به افغانستان بودند، نیز لزومی ندارد. مگر، اگر ضرورتی باشد ما در هر حالتی میتوانیم واحد های خود را تقویت نماییم تا در تحکیم استقلال و تمامیت ارضی افغانستان سهیم باشیم.

همچنان باید به امکانات عقد معاهدهء نوینِ مطابقِ زمان میان اتحادشوروی و جمهوری دموکراتیک افغانستان که در آن قاطعیت جانبین برای زدودن همهء موانع خارجی برضد استقلال و تمامیت ارضی دولت افغانستان تسجیل شود، توجه کرد.


November 8th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی