بحران لیبی
امپریالیسم بمباران های «دموکراتیکی» بعدی را تدارک می بیند!
http://gis.blogsport.de
21 مارس 2011
امپریالیسم بمباران های «دموکراتیکی» بعدی را تدارک می بیند!
http://gis.blogsport.de
21 مارس 2011
2
نکته دوم
نکته دوم
• نکته دوم به امکان به هم خوردن تناسب قوا در خاورمیانه سرشار از انرژی و پیامدهای آن مربوط می شود.
• بی دلیل نیست که ایالات متحده با پشتیبانی فرانسه و انگلستان تصویب قطعنامه سازمان ملل متحد را پیشنهاد کرده است.
• هدف ایالات متحده آمریکا این است که ریسک مداخله نظامی در لیبی را به تنهائی بگردن نکشد.
• نگرانی امپریالیست ها فقط از بابت آینده نفت و گاز لیبی نیست.
• منابع نفت و گاز لیبی مهم اند، ولی در تقسیم بین المللی انرژی نقش تعیین کننده ندارند.
• نگرانی اصلی امپریالیست ها از بابت بسط بحران به سراسر شبه جزیره عربستان (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، عمان، قطر، کویت و یمن) است.
•
• باد شورش در یمن، عمان و بحرین در نزدیکی هیا عربستان سعودی ـ بمثابه بزرگترین کشور صادر کننده نفت به ایالات متحده آمریکا ـ وزیدن گرفته است.
• اگر توفان شورش به ریاض (عربستان سعودی) برسد، شرایطی پدید خواهد آمد که دیگر با توسل به مانور نظامی، تهدید پسیکولوژیکی و فشار سیاسی قابل حل و فصل نخواهد بود.
• وقتی مسئله صدور نفت از خاور نزدیک به میان آید، هر گونه شوخی پایان می یابد.
• امپریالیسم آمریکا هم اکنون درگیر در دو جنگ هنوز ناتمام است.
• علاوه بر این در مبارزه سرسختانه ای برای تضمین خرید و حمل طلای سیاه از آسیای مرکزی به سواحل دریای مدیترانه گرفتار است.
• امپریالیسم آمریکا در صورت بروز شرایط بحرانی در بنادر عربی بیدرنگ از قدرت نظامی خویش استفاده خواهد کرد.
• هنوز موقتا دست نگه داشته است.
•
• اما جمهوری خلق چین که اکنون در نیجر، نیجریه، سودان و چاد حضور جدی دارد، فقط تماشاچی نخواهد بود.
• در حال حاضر صدها هزار نفر به سبب جنگ میان جناح های رقیب حاکم و بازی بین المللی امپریالیست ها از یار و دیار خود دل کنده و در حال فرارند.
3
نکته سوم
نکته سوم
• نکته سوم به تأخیر در تصویب قطعنامه (1973) سازمان ملل متحد و اختلاف نظر در مورد آن مربوط می شود.
• از 15 عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، 10 دولت رأی موافق داده اند وبقیه یعنی چین، روسیه، هندوستان، برزیل و آلمان رأی ممتنع.
• این مسئله به هیچ وجه تصادفی نیست.
• مسئله فقط 1.5 میلیون بشکه نفت روزانه از لیبی نیست.
• بلکه مسائل زیر نیز مطرح اند:
1
• مسئله بر سر نقش فرانسه و ایتالیا در منطقه دریای مدیترانه است.
2
• مسئله نیات امپریالیسم انگلیس و آمریکا ست.
3
• مسئله کل خاورمیانه و ذخایر انرژی آن است.
4
بحرین
بحرین
• در بحرین، کشور کوچک، ولی سرشار از نفت، جنگ داخلی میان اهل تسنن (که 30 در صد جمعیت کشور را تشکیل مید هد، زمام قدرت را بدست دارد و از درآمد نفت بهره مند است) و اهل تشیع که 70 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهد و صناری از درامد نفت دریافت نمی کند، شعله می کشد.
• در این اختلاف خونین که ریشه اقتصادی دارد، مبارزه میان بورژوازی سنی و همبود مذهبی شیعی در جریان است.
• پشت سر یان اختلاف خونین دو قدرت امپریالیستی منطقه قرار دارند:
• ایران شیعه و عربستان سعودی وهابی ـ سنی که در سکوت بین المللی شگفت انگیزی به تاخت و تاز نظامی عظیمی در بحرین دست زده است تا بدین طریق از متحد ضد ایرانی خود در منطقه پشتیبانی کند.
5
قطر
قطر
• در قطر نیز همان اختلاف بحرین در جریان است.
• با این تفاوت که پشت سر این اختلاف دو قدرت امپریالیستی منطقه، یعنی ایران شیعی و ترکیه سنی ایستاده اند.
•
• همه این حوادث در متن تشدید تشنج اتفاق می افتند.
6
یمن
یمن
• در یمن، صالح بدون کوچکترین تأملی تظاهر کننده ها را به گلوله می بندد و دهها تن از آنان را به قتل می رساند.
7
عمان
عمان
• وضع عمان نیز آیستن تشنج است.
8
عربستان سعودی
عربستان سعودی
• در عربستان سعودی تمایلات ضد سعودی کماکان وجود دارند.
•
• با توجه به این وضع، هر جبهه امپریالیستی باید از منافع فوری و آتی خود به دفاع برخیزد.
•
• امپریالیسم آمریکا، فرانسه و انگلستان در جبهه ای و روسیه، چین، هندوستان، برزیل و آلمان در جبهه دیگر.
• اینجا مسئله ذخایر انرژی ئی است، که 65 در صد نیاز جهان را بر طرف می کند.
•
• از این رو ست که در مسئله لیبی جنبه دیگری نیز وارد عمل می شود.
• نگرانی اصلی امپریالیسم آمریکا (و نه فقط آن) از بهم خوردن ثبات در عربستان سعودی است، که کشور اصلی صادر کننده نفت و انرژی محسوب می شود.
• نقشه واشنگتن این است که کنترل قذافی را به عهده ناتو بگذارد که لگامش دست فرانسه و انگلستان باشد، تا قوای خود را برای روز مبادا در اختیار داشته باشد، تا اگر احیانا در شبه جیزه عربستان جبهه جدیدی باز شود، بتواند وارد عمل شود.
9
طبقه کارگر
طبقه کارگر
• طبقه کارگر لیبی اگر همچنان مجذوب تریبالیسم (تعلقات طایفه ای) باشد و زیر پرچم اوپورتونیستی اوپوزیسیون بورژوائی سینه زند و شعارهای «آزادی» و «دموکراسی» را بر لب راند، رهائی اش محال خواهد بود.
• این «آزادی» و «دموکراسی» پایگاه سیاسی و ایدئولوژیکی مؤثرتری برای استثمار و سرکوب طبقه کارگر خواهد شد.
• هم مبارزات طایفه ای و بورژوائی و هم دینامیسم مخرب امپریالیسم حریص ریشه های عمیق دارد.
• اگر طبقه کارگر سیستم اقتصادی را که همچنان تحت نام سرمایه داری فاجعه می زاید، زیر علامت سؤال قرار ندهد، قادر به شکستن طلسم شیطانی بحران و جنگ نخواهد بود.
• این مسئله در مورد مناطق بحرانی دیگر در منطقه نیز صادق است.
• اگر مبارزه به «پیشبرد دموکراسی» محدود شود، سمتگیری ضد کاپیتالیستی غیرممکن خواهد گشت.
• چنین خط مشی ئی به پیروزی این و یا آن جناح بورژوازی و پیوستن به یکی از دو جبهه امپریالیستی و بدل گشتن به بازیچه بازی های بین المللی منتهی خواهد شد.
اگر در صحنه سیاسی خاور نزدیک احیای مبارزه طبقاتی و تشکیل سازمان انقلابی صورت نگیرد، یا در به همان لولا خواهد گشت و یا چه بسا حمام خون امپریالیستی دیگری پدید خواهد آمد.
پایان