مروری بر قتل عام زندانیان کمونیست در پرو
سندرو لومینوسو سندرو لومینوسو

 


توسط شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران

بازنگری مبارزه​ی زندانیان سیاسی در سنگر زندان، علیرغم این​که تکان​دهنده و هول​ناک است اما حاوی درس​های ارزش​مند مقاومت و حماسه نیز هست. این​که این مقاومت در تمام نقاط دنیا توسط مبارزان و باورمندان به رهایی بشر تبدیل به سنگر درخشانِ مبارزه با رژیم​های ارتجاعی و استثمارگر شده، از یک طرف نیاز ما را به بازنگری گوشه​های نانوشته​ی تاریخِ رزم زندان، مقاومت و امید برجسته می​کند و از طرف دیگر تشابه زیاد روی​کرد مرتجع در قدرت را با آخرین سنگرهای مقاومت و مبارزه​ی انقلابیون در سراسر جهان روشن می​سازد. بدین خاطر از بین میله​های زندان​های دهه​ی ۶۰ جمهوری اسلامی تا امروز، از فراز زندان​های هند، ترکیه، اندونزی، شیلی، مکزیک به سلسله جبال آند می​رویم و نظر به فرجام زندانیان کمونیست پرو می​اندازیم. قطعاً بازنگری این تاریخ و مبارزه​ی پی​گیر ما که با رزم خانواده​های زندانیان سیاسی در پرو و سایر نقاط دنیا تکمیل می​شود، رشته اتحاد و پیوند ناگسستنی ما در برابر قدرت​های ارتجاعی و امپریالیست​ها خواهد بود.

می​خواهیم از زندان​هایی بنویسیم که در لیست نامه​های هم​بسته​گی و دادخواهی سازمان عفو بین​الملل و نهادهای حقوق بشری و قضایی بیش​ترین تعداد را از سرتاسر دنیا به خود اختصاص داده​اند. اِل فرانتون، کالائو و لاریگانچو و کانتو گرانده نام سنگرهای درخشان نبرد هستند که در دفتر نبرد انقلابی پرولتاریای جهانی نقش بسته و باید آن​ها را به خاطر سپرد. باید به​خاطر سپرد لحظاتی را که صدای شلیک گلوله​ی ارتشیان در فریاد “زنده باد انقلاب” و “زنده باد جنگ خلق”ِ زندانیان از آوا تهی شد.

انتظاری که از خواندن این نوشته می​رود علاوه بر این​که دریافت عمیق​تری از واقعه​ی تکان دهنده​ی زندان​های پرو است که اتفاقاً در دوران تبلیغِ مرگ کمونیسم، شکست انقلابات و اتفاقا شکست انقلاب ایران –دهه ۶۰ شمسی- رخ داد، تامل در این سئوالات است که این کشتار در چه بستر تاریخی(۱) و با چه اهداف سیاسی در ابعاد کشوری و جهانی رقم خورد؟ چه رابطه​ای بین این جنایت با جنایات مشابه در این دهه و دهه​ی پس از آن می​توانیم پیدا کنیم که از رویارویی سرمایه​داری جهانی با موج اول انقلابات قرن بیستم با آرمان سوسیالیسم و کمونیسم حکایت می​کند؟ اصلاً چرا قتل عام زندانیان سیاسی –دراین جا پرو- توسط سیستم حاکم در آن مقطع تاریخی لازم بود و طرح سئوالی مشابه در رابطه با قتل عام زندانیان سیاسی ایران در دهه​ی ۶۰ با توجه به این​که انقلاب مردمی ایران شکست خورده بود؟

اینجا پرو – بهار ۱۹۸۵

آوریل سال ۸۵ بود و بساط انتخابات دیگری در راه بود. انتخابات در شرایط فاجعه بار اقتصادی انجام شد چون بدهی​های پرو به بانک​ها و موسسات امپریالیستی در طول ۵ سال ۵۰ درصد بیشتر شده بود. از شعبده بازی هیات حاکمه​ی پرو، گارسیا از صندوق رای بیرون کشیده شد. گارسیا نماینده حزب سوسیال دمکرات آپرا بود. وی از حمایت تقریباً تمامی چپ​های قانونی و سوسیالیست​ها برخوردار بود و ژست​های ضدامپریالیستی -کمی تندتر از نوع چاوز- می​گرفت. در همین زمان حزب کمونیست پرو درگیر مبارزه​ی انقلابی و جنگ خلق با دولت مرکزی بود. حزب کمونیست پرو معروف به راه درخشان به تحریم فعالانه این انتخابات پرداخت. حزب جزوه​ای به این منظور تهیه کرده بود و به​طور وسیع پخش کرد. پوسترهای دیواری و تراکت​های مصور برای کم​سوادان در مناطق فقیرنشین روستایی به دیوارها چسباند. در جاده​ها، چریک​ها جلوی اتوبوس​ها را می​گرفتند و سیاست تحریم را برای مسافران توضیح می​دادند. در میادین و کوچه و بازار هم تبلیغات و سخن​رانی ایراد می​شد. در مناطقی که حزب در میان توده​ها پایه وسیعی داشت، چریک​ها سعی در متوقف کردن روند انتخابات کردند. در برخی از روستاها و شهرستان​های استان آیاکوچو، انتخابات اصلاً برگزار نشد. راه درخشان در مناطقی که قادر به ممانعت از انتخابات نبود، با عملیات نظامی تا حد امکان در انتخابات دولتی اختلال ایجاد کرد. تحریم انتخابات، فقط یک “سیاست” نبود. بلکه صحنه​ای بود برای عرض اندام قدرت توده​های مسلح در برابر دولت کهنه و ضدمردمی. یک پروژه​ی آلترناتیو بود.

حکومت پیشین پرو، قبل از آنکه آلن گارسیا به قدرت رسد، به معنای واقعی در برابر سنگر زندان​ها کلافه و مستاصل شده بود و بدون شک قدرت عظیم نهفته در زندان​ها کاملا از قدرت​مندی و پایداری جنگ توده​های کارگر و دهقان و بومیان تحت رهبری حزب کمونیست در خارج از حصار زندان​ها نشات می​گرفت. در مواجهه با این اوضاع، حکومت پیشین طرحی را پیش گذاشت مبنی بر جداکردن زندانیان کمونیست از یک​دیگر و پراکندن آن​ها در نقاط دور دست کشور و عدم تمرکز آن​ها تا دوران حبس و شکنجه و … را بگذرانند. اما حکومت به علت مبارزه و مقاومت زندانیان انقلابی موفق به پیاده کردن این طرح نشد. با روی کار آمدن آلن گارسیا، که نه تنها پشتیبانی آمریکا، بلکه شوروی و چین و کلیه کشورهای اروپایی را هم صاحب بود، این طرح دوباره مطرح شد.

این اتفاقات مقارن بود با شکوفایی روزافزون حزب کمونیست در پرتو جنگ خلق. این حزب جنگ انقلابی تمام عیاری را پیش می​برد. حضور راه درخشانی​ها در هر نقطه​ای برابر بود با ردِ مبارزه منفی و منفرد و تدافعی! مبارزات آن​ها متشکل، نقشه​مند، فعال و تهاجمی بود. آن​ها می​دانستند که حتا در شرایط ضعف، بهترین دفاع، حمله است. این مسئله در زندان​های پرو هم صادق بود. رشد مبارزه در بیرون زندان​ها، روحیه​ی مقاومت در زندان را به روحیه​ی مبارزه تبدیل کرده بود و همین باعث می شد زندانیان بی محاباتر در مقابل زندانبان و شکنجه مقاومت کنند.

دولت این زندانیان را«تروریست» می​خواند و و حزب آن​ها را«اسیر جنگی» می​نامید. آن​ها در سه زندان لوریگانچو، ال فرونتون و زندان زنان کالائو متشکل شده بودند، مطالعه می​کردند، ورزش​های دست​جمعی را سازمان می​دادند، کاردستی درست می​کردند و آثار هنری خلق می​کردند. آثارشان برای جمع​آوری کمک مالی در جلسات و نمایش​گاه​های دفاع از جنگ خلق پرو در بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا عرضه می​شد. آن​چه خانواده​ها برای زندانیان می​آوردند به شکل کمونی تقسیم می​شد. زندانیان از طریق خانواده، وکلا و دادگاه تماس خود را با بیرون حفظ کرده بودند. از فراز دیوار زندان​های پرو، پرچم​های سرخ بر افراشته بود.(۲) در تابستان ۱۹۸۵ هم​زمان با عملیات نظامی ارتش پارتیزانی خلق در سراسر کشور، زندانیانِ اِل فرانتون، کالائو و لاریگانچو، نگهبانان را به گروگان گرفته و سلاح​هایشان را مصادره کرده بودند. بعد از چند ماه یعنی در اکتبر همان سال، آلن گارسیا گاردهای جمهوری– که واحدی از پلیس و مسئول امنیت زندان​ها است- را برای حمله به زندان لاریگانچو گسیل داشت و ۵۰ تن از زندانیان را بعد از یک درگیری، از طریق آتش زدن سلول​ها به قتل رساند.

اواسط سال۱۹۸۶ بود که بار دیگر زمزمه​ی اجرای طرح پراکنده کردن زندانیان کمونیست به​گوش رسید. گارسیا تصمیم گرفت زندانیان را به اسارت​گاه فوق امنیتی کانتوگرانده منتقل کند. دولت در بیرون درمانده از شکست انقلاب، می خواست اراده اش را در زندان ها برقرار سازد. زندانیان فهمیده بودند که این بهانه​ای برای کشتار آن​ها در حین انتقال است. آن​ها در نامه افشاگرانه​ای که به دست رسانه​ها رسید اعلام کرده بودند: “ما مقاومت خواهیم کرد. آن​ها نمی​خواهند ما را زنده به بیرون انتقال دهند. ما خواستار تضمین​هایی در مقابل نقشه​های دولت هستیم.” (۳)

در ماه ژوئن ۱۹۸۶ بوی تند توطئه در فضا پیچیده بود. و این هم​زمان شد با برگزاری کنگره​ی انترناسیونال سوسیالیست متشکل از احزاب ارتجاعی و ضدانقلابی سوسیال دمکرات سراسر جهان در لیما. (۴)

نبرد ژوئن ۱۹۸۶ – ارتش، کماندوها، تفنگ​داران دریایی و هلیکوپتر و … و انقلابیون زندانی

صبح چهارشنبه ۱۸ ژوئن، زندانیانِ هر سه زندان یک​صدا و متحد علیه جنایت جدیدی که در راه بود به پا خواستند. زندان بانان را به گروگان گرفتند. سلاح های شان را مصادره کردند. بیست و شش خواسته مستدل خود را جلو گذاشتند، از جمله: احترام به قراردادی که دولت قبلی با زندانیان بسته بود، که شامل این بود که زندانیان به عنوان “زندانیان ویژه” شناخته شوند نه تروریست. و هیچ کس به کانتوگرانده منتقل نشود.

روز۱۹ ژوئن ۱۹۸۶ دولت گارسیا نمایش مسخره​ی”کمیسیون صلح” را به راه انداخته بود و سپس عملیات انحرافی و ارتجاعی پاک​سازی، بسیج نیروی زمینی، دریایی و هوایی، پلیس تحت فرمان​دِهی مشترک و … هجوم ارتش با هلیکوپتر به زندان​ها آغاز شد. زندانیان با حداقل سلاح، یعنی سلاح​هایی که همان ابتدای درگیری از چنگ نگهبانان بیرون کشیده بودند، به مقاومت برخاستند. زندان جزیره​ای اِل فرانتون، توسط واحدهای نیروی دریایی محاصره گشت و گلوله​های توپ از کشتی​ها بر آن باریدن گرفت. در عرض چند ساعت بیش از ۴۰۰ تن از زندانیان، ۴۰۰ تن از کارگران و دهقانان آگاه و روشن​فکران کمونیست کشتار شدند. ولی نبرد تا صبح جمعه ادامه داشت. اسم شب زندانیان مبارز “شورش بر حق است” بود. ناوهای هلیکوپتربَر و کشتی​های مسلح جزیره کوچک را بی​وقفه به توپ بستند. تیم تخریب و انهدامِ غواصان، در اطراف زندان مواد منفجره کار گذاشتند…. بالاخره بعد از این​که نظامیان جزیره را گرفتند، آن​جا را منطقه نظامی اعلام کردند. زندانیان لوریگانچو با سنگرهایی که در سلول​ها و محوطه زندان ساخته بودند و با سلاح​های خانه​گی، و اندک سلاحی که به چنگ آورده بودند، تمام روز در مقابل نیروهای مسلح و تفنگ​داران نیروی دریایی مقاومت کردند. در اخبار چند ثانیه​ای ساعت هشت، پرچم سرخی با نقش داس و چکش از لابلای دودی که از لوریگانچو بلند بود، به چشم می​خورد. از ۱۵۹ رزمنده لوریگانچو حتا یک نفر هم زنده نماند. مزدوران مسلح، زخمی​ها و دست​گیرشده​گان را درجا اعدام کردند. زندان زنان کالائو به محاصره​ی کامل درآمد. این زندان در مرکز شهر لیما قرار داشت و زندانیان تا صبح پنج شنبه ایستاده​گی کردند و نیروهای دشمن به واسطه​ی ازدحام جمعیت خشم​گین جرات کشتاری عظیم را در آن نیافت و تنها به قتل ۴ کمونیست و ضرب و شتم ده​ها تن بسنده کرد. زنان کمونیست مشت​های گره کرده​ی خود را از لابلای میله​ها بیرون آورده، و فریاد می​زدند. تنها یک جنگ خلق بود که می​توانست چنین نمونه​هایی تقدیم تاریخ کند.

فردای کشتار – سقوط نقاب​ها

در همان ابتدای قتل​عام و پیش از طوفان سیاسی، آلفونسو بارانتز رئیس چپ متحد و شهردار لیما بیانیه​ای داد و گفت: وقتی قانون شکسته می​شود باید آن را احیا کرد! اشاره به قانون​شکنی زندانیان است. روسای گارد رئیس جمهوری به هم​راه چند مقام دولتی استعفا کردند ولی تمام این​ها نمایشی بود زیرا وقتی مجله​ی اویگا از ژنرال سینروس پرسید که آیا دولت اصلا ًمی​دانست از فرستادن نیروهای مسلح به زندان​ها چه می​خواهد پاسخ داد: مردان من برای کشتن تعلیم دیده​اند. اگر سندریست​ها (درخشانی​ها) مرگ را به انتقال به کانتوگرانده ترجیح می​دادند، در آن صورت آن​ها به آن​چه می​خواستند رسیدند. کم​تر می​توانیم چنین لذتی را به خراب​کاران بدهیم. انترناسیونال سوسیالیست​ها رسماً رضایت خاطر خود را از اعمال گارسیا اعلام کرد. این​ها اولین کنگره​ی جهانی خود در آمریکای لاتین را، در آخرین ساعات قتل عام افتتاح کردند! ریاست کنگره با ویلی برانت صدراعظم آلمان غربی سابق بود. عضویت دولت گارسیا در این انترناسیونال سوسیالیستی افتضاحی شد که دولت اسپانیا که  سوسیالیست​ها در قدرتش بودند فراخوان خشم​گینانه​ی کنگره​ی فوق​العاده را داد.

خانواده​ی زندانیان تظاهرات کردند و طبعاً تظاهرات نیز به گلوله بسته شد و بسیاری دست​گیر شدند. حتا بخش وسیعی از اقشار متوسط و مرفه جامعه که قرابتی با حزب کمونیست پرو نداشتند، وقوع چنین جنایتی را نمی​پذیرفتند. موج اعتراض پرو را فرا گرفت. خبر به رسانه​های بین​المللی رسید. حتا برخی از متحدین بین​المللی دولت پرو لب به اعتراض گشودند.

حزب به زندان​ها عنوان “سنگرهای درخشان نبرد” را داد. در شرایطی که به گزارش خود دولت، تنها ۴ قبضه سلاح در ال فرانتون مصادره شده بود، قدرت خط سیاسی و موضع طبقاتی آن​ها توان و نیروی خط انقلابی را از پشت میله​های زندان نشان می​داد. حزب در مبارزات زندان بار دیگر بر اهمیت روحیه در تعیین سرنوشت نبرد تاکید گذاشت. تا وقتی که مبارزه​ی انقلابی بی​وقفه به پیش می​رود و ارتجاع مستاصل است، تا وقتی که زندانیان متشکل​اند و به پیروزی خود امیدوار، حتا در شرایطی که مبارزان از هیچ امتیاز استراتژیک نظامی برخوردار نیستند، می​توان دشمن را شکست داد.

اینجا پرو بهار ۱۹۹۲ -  نبرد زندان کانتو گرانده

جنگ خلق در پرو در مرحله​ی سراسری شدن بود و درست در ماه آوریل ۱۹۹۲ فوجیموری از طریق یک کودتای نظامی حکومت را کاملاً در دست خود گرفت. او مجلس را منحل کرد و دست​گاه قضایی را از کار انداخت. فوجیموری رهبران اپوزیسیون و روشن​فکران زیادی را دست​گیر کرد. دانش​گاه​ها، مدارس، محل​های کار و محلات فقیرنشین مورد هجوم نیروهای دولتی قرار گرفت تا مخالفان و مردم معترض به دام بیفتند. سرکوب شدت گرفت. ارتش محوطه​ی چند دانش​گاه اصلی لیما را اشغال کرد. یک بار رئیس جمهور سعی کرد با سربازانش وارد دانش​گاه لاکانتوتا بشود که دانش​جویان ممانعت کردند. دانش​جویانِ سن مارکوس باران سنگ بر او ریختند. نیروهای انتظامی به خواب​گاه​های دانش​جویی و غذاخوری دانش​گاه​ها حمله​ور شدند. ۱۴دانشجو به دست پلیس کشته شدند. بیش از صد نفر دست​گیر شدند. تعداد زیادی از دانش​جویان را مفقودالاثر کردند. روزنامه ال دیاریو توقیف شد و … و زندان​ها دوباره مورد هجوم ارتش قرار گرفت.

با شروع دهه​ی۱۹۹۰ و فروریختن دیوار برلین و ایام فروپاشی شوروی، اقتصاد پرو در مرحله​ی سقوط بود. تورم ۷۶۵۰% بود. ارزش پول پرو در طول ۵ سال، یک میلیون درصد سقوط کرده بود. زنده​گی کارگران فلاکت​بار بود. دست​مزدهای واقعی از نصف هم کم​تر شده بود. این تورم برای سرمایه​داران هم معضلاتی ایجاد می​کرد. آلبرتو فوجیموری که رئیس جمهور شده بود، دست به​کار کاهش وخامت اوضاع شد. او به شدت از ارزش پول کشور کاست و سقف قیمت​ها و یارانه​های دولتی را تماماً حذف کرد. قیمت​ها در عرض چند روز ششصد برابر شد. بلیط اتوبوس چنان گران شد که برای برخی دیگر صرف نمی​کرد به سر کار خود بروند. مهاجرت​های دسته جمعی از مناطق روستایی، که نتیجه​ی وضع اسف​بار روستاها بود، جمعیت زاغه​ها را چندین برابر کرد. نه تنها کارگران محروم که گاهی معلمین و کارمندهای دون​پایه هم در همین زاغه​ها زنده​گی می​کردند. شرایط اسف​بار اقتصادی به رشد نارضایتی کمک کرد. اعتراضات وسیع​تر شد. بحران سیاسی گریبان هیئت حاکمه را گرفت. در چنین وضعیتی، در مناطق تحت کنترل حزب کمونیست پرو کاشت و داشت و درو به​صورت کمونی دنبال می​شد و روابط اقتصادی و حیات مردم فرسنگ​ها با روابط مناطق تحت سلطه​ی دولت فاصله داشت. پیش​رَوی مداوم راه درخشان به طور مستقیم حیات دولت پرو را به خطر انداخته بود. اعتصاب مسلحانه سال ۱۹۹۰ و تحریم انتخابات موفقیتی بی​سابقه داشت. حزبی که با کم​تر از صد نفر جنگ را شروع کرده بود حالا دیگر ده هزار عضو داشت و تعداد رزمنده​گانش از ۲۵ هزار نفر تجاوز می​کرد.

در شرایطی که کوبای دهه​ی ۸۰ و ۹۰ دیگر انقلاب را تبلیغ نمی​کرد و حتا مبارزات مسلحانه​ای نظیر جنگ خلق پرو را هم تحت عنوان “حرکت تروریستی” محکوم می​کرد، در چنین شرایطی که ناقوس مرگ کمونیسم بلند و بلندتر نواخته می​شد، به قدرت رسیدن راه درخشان می​توانست الهام​بخش انقلاب قهر​آمیز در شمار دیگری از کشورهای آمریکای لاتین باشد.

آری، فوجیموری می​خواست قهرمان تثبیت اقتصادی شود و نماد امپریالیستی منطقه اما او هم مجبور بود با زندانیان سیاسی تصفیه حساب کند. بیش از ۴۰۰۰ زندانی سیاسی بودند که صلیب سرخ جهانی هم چندین بار درخواست دیدار با آن​ها را کرده بود. فوجیموری تصمیم خود را گرفت و نقشه​ی حمله به زندان فوق امنیتی کانتو گرانده که چند ماه بود که تحت محاصره قرار داشت و محل اسارت بیش از ۵۰۰ زن و مرد انقلابی بود کلید خورد. هفته اول ماه مه ۱۹۹۲، ارتش دولتی به بخش زنان زندان حمله کردند. این زنان به خاطر تئاتری که به مناسبت هشت مارس و در بزرگ​داشتِ پیش​رَوی جنبش مردمی زنان در زندان به صحنه آورده بودند شهرت جهانی پیدا کرده بودند. ۲۰ تن از زنان خود را به بخش مردان رساندند و به هم​راه هم ساعت​ها در مقابل ارتش از خود دفاع کردند. ۵۰ انقلابی اسیر در این حمله جان باختند. صدها زندانی زخمی شدند. سربازها زندانیان زخمی را در حیاط زندان گرد آوردند، به زور بر زمین خواباندند و پوتین​ها را بر گردن​های شان فشردند. اما به گزارش چند روزنامه​ی رسمی، در همان حال زمزمه​ی سرودهای انقلابی که از دهان​های آغشته با خاک و خون بر می​خاست فضای زندان را پر کرده بود.

توضیحات:

۱٫   برای آشنایی با تاریخ​چه​ی “راه درخشان” می​توان از مقالات مندرج در سایت حزب کمونیست ایران م ل م

http://sarbedaran.org/mozuat/index.htm

http://www.rwor.org/s/peru_e.htmو

و مقاله​ی “آنان آغازگران بودند” منتشر شده توسط مجله هفته در ۲۶ فروردین ۱۳۸۹ توسط رویا زمانی بهره برد.   http://www.hafteh.de/?p=9697

فصل​نامه​ی جهانی برای فتح، A World To Win www.aworldtowin.org منبع خوبی برای آشنایی کامل با راه درخشان است. این فصل​نامه، نشریه​ی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی بود که در سال ۱۹۸۴ توسط بسیاری از احزاب مائوئیست جهان تشکیل شد. حزب کمونیست پرو از اعضای این جنبش بود. مقالات جهانی برای فتح در مورد پرو بر اساس گزارشات حزب و روزنامه​ها و نشریات پرو تهیه شده است. ترجمه​ی بسیاری از اسناد حزب، از جمله مصاحبه مفصل ال دیاریو با گونزالو نیز در این نشریه یافت می​شود. این نشریه به چند زبان انگلیسی، فارسی، اسپانیایی و گاهی ترکی و ایتالیایی هم منتشر می​شد. نسخه فارسی جهانی برای فتح در سایت آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران در دسترس است. از شماره​ی اول تا شماره ۲۵ این نشریه، تقریبا در هر شماره مقالاتی در این مورد موجود است. حزب کمونیست ایران م ل م نیز از اعضای این جنبش بود.سایر منابع مورد استفاده:

-       – Sendero Luminoso in Comparative Perspective, Cynthia McClintock, Dept. of Political Science, George Washington University

- Maoism in the Andes: Sendero Luminoso and the contemporary guerrilla       – movement in Peru, Lewis Taylor, Centre for Latin American Studies, University of Cambridge

مقایسه​ی این وضعیت با زندان ها و زندانیان ایران تشابه مقاومت درون زندان و خانواده ها در بیرون را یادآور می شود و البته تفاوت آن نیز عدم حضور جنگ خلق سراسری در ایران است
…هم​زمان با این زمزمه​ها، رفقای ما در زندان لاریگانچو نامه​ای را به بیرون زندان فرستادند، که در آن چنین آمده بود: “آن​ها می​خواهند از طرح تهدید به انتقال برای به​راه انداختن کشتار زندانیان استفاده کنند، تا ضربه​ای روحی به انقلاب و طبقه​ی کارگر وارد آورند. هدف اصلی​شان ال فرانتون است، امکان آن می​رود که در آن​جا حرکت تحریک​آمیزی راه بیاندازند. اگر گارد جمهوری قادر به مقابله نشد، قرار است از تفنگ​داران دریایی استفاده کنند. در لاریگانچو نیز نقشه آن​ها تداوم کشتار جمعی است. و در کالائو می​خواهند رفقای زندانی زن را هدف قرار دهند.”
کنگره​ای که در آن نماینده​گانی از سازمان مجاهدین و حزب دمکرات کردستان ایران شرکت داشتند و افتخار نشست و برخاست با نماینده​گان بورژوازی امپریالیستی را در شرایطی که صدای بمب و راکت و گلوله از زندان​های پایتخت بلند بود، پیدا کردند.
۵٫   برای دیدن عکس و فیلم های کوتاه از لینک های زیر دیدن کنید:

http://www.sarbedaran.org/photos/peru/index.htm

 
 

October 6th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی