نقش سران نهضت آزادی ستیزدر انقلاب اسلامی
نیما فرمین نیما فرمین


 


دکتر در حقوق از دانشگاه مون پلیه

 

کشورهای بیگانه، خمینی رابرای شخصیت سازی و دادن چهره ی مردمی به پاریس آوردند،  خانه ، پول و امکانات تبلیغاتی در اختیاراو گذاشتند. او در پیام های دروغین و با مظلوم نمایی و برای برپایی آزادی و پایان دادن به فقر وبینوایی مردم را فریب داد، مردم ساده دل وخوش باور که در میان آنان دانشگاه دیده ها نیز دیده می شدند، از ویرانگری فرقه شیعه از دوره صفویه تا آن روز نا آگاه بودند، به دام او افتادند.

 

درمدت اقامت خمینی در پاریس ، نهضت آزادی ستیزبه رهبری؛ مهدی بازرگان واحمد صدر حاج سید جوادی، به تبلیغات گسترده یی در ایران پرداختند.

 

بازرگان و صدر حاج سید جوادی و دیگر یارانشان، خمینی را پس از رسیدن به ایران به دبستان رفاه بردند، و برای پیشگیری هرگونه مقاومت از سوی مردم ، نام مخالفین ایرانیانی که توان مبارزه با بیداد اسلامی داشتند، را به او دادند، و از همان ساعت، چماقداران، بسان راهزنان بادیه نشین آنان را دسته دسته به نزد خمینی  آوردند، و روز وشب به کشتارآنان ادامه دادند.

 

نخست، برای ایجاد نظم، خمینی را به قم بردند، وبازرگان در سمت نخست وزیری و صدر حاج سیدجوادی به سمت وزیر کشور ودادگستری درحکومت موقت، چماقداران نهضت آزادی ستیزی، وفداییان اسلام و خودفروختگان دیگر، را به جان آزادیخواهان انداختند و آنان را سرکوب، زندانی ومتواری کردند، و پس از برپایی آرامش ، خمینی جنایتکاررا درتهران به تخته پوست ولایت فقیه نشاندند.

 

خمینی همه وعده و وعید ها را به فراموشی سپرد، وپس اززیر پا گذاشتن آزادی ها ، با بی شرمی  گفت، مردم برای اسلام فداکاری کردند، و وعده ی آب وبرق رایگان، یافتن کار برای مردم فقیر وبینوا و دادن مسکن را برای همیشه بفراموشی سپرد.

 

 بازرگان وصدرحاج سیدجوادی با شرکت فعال خود، به قانونی به نام بی مسمای اساسی، برپایه ولایت فقیه با ارعاب مردم و هو وجنجال شکل قانونی دادند( احمد صدر حاج سید جوادی درنامه ی سری خود به خامنه ای در سال گذشته آن را تایید وتاکید کرده است)، پس از انتخابات و پایان دولت موقت، بازرگان نماینده مجلس شد، وپس از توسری خوردن با بی آبرویی به کنجی خزید، واحمد صدر حاج سید جوادی ،پس ازنامردمی ها در دولت بازرگان ، به سرنوشت بازرگان گرفتار شد.

 

در اردیبهشت سال گذشته، احمد صدر حاج سید جوادی به خامنه ای نامه یی نوشت، و پس ازبازگویی کوشش های خود در برپایی حکومت ولایت فقیه، و پیگیرش برای سرکوب مردم و تحکیم خلافت فرقه شیعه در حکومت موقت،  آزادی عمل، شیخ مهدی کروبی ومیر حسین موسوی را خواستار شد، این دو تن کسانی هستند، که از روز نخست حکومت بیداد اسلامی،  در جنایات و  سرکوب مردم  وتاراج دارایی کشور دخالت مستقیم داشتند. در این نامه به خامنه ای سفارش می کند، که احمدی نژاد، پادوی خود را بواسطه ی توطئه و بی اعتبار کردن رهبری برکنار کند.

 

احمد صدر حاج سید جوادی، نمی دانست، که جبهه اصلاح طلب و جنبش سبز،ساخته وپرداخته خامنه ای است، وموسوی وکروبی، ویاران آنان رفسنجانی، مهاجرانی و خاتمی سال ها مهره های کلیدی این حکومت بوده ، واز طرفداران ولایت فقیه می باشند، واین هو و جنجال فریبی بیش نیست.

 

از سوی خامنه ای در برکناری احمدی نژاد و دار ودسته ی او، و برای افزایش فعالیت های کروبی و موسوی، سردمداران  جبهه اصلاح طلب کمترین اقدامی نشد، احمد صدر حاج سید جوادی پی برد، اختلاف خامنه ای و احمدی نژاد، ترفندی بیش نبوده ومیلیاردها دلارناپدید شده از درآمدهای کشور، به جیب خامنه ای رفته است.

 

در دوم  فوریه 2012 ، احمد صدر حاج سید جوادی ، یکباره سی وسه سال جنایت ملایان دغل ودخالت خود وبازرگان را  در مردم ستیزی بفراموشی سپرد، و  با نیرنگ ، مردم اسیر درچنگال یارانش را، "مردم شریف " خطاب می کند، و سخن از دموکراسی وآزادی به میان می آورد.

 

اگر آخوندی، که دانش او بسان مهدی بازرگان در حد دعانویسی و جن گیری است ، از دموکراسی سخن بگوید، همان گونه که بارها یادآور شده ام، او ندانسته، گفته های دیگران را بازگو می کند. ولی سخن از دموکراسی وآزادی از سوی احمد صدر حاج سید جوادی که در دانشکده ی حقوق درس خوانده و به مفهوم دموکراسی آشنا یی دارد، و به اقرار خودش قانون ولایت مطلقه فقیه را در برپایی رژیم پیش از قرون وسطایی دینمدار نوشته است . نشان می دهد، که والاترین حقوق بشری را آگاهانه زیر پا گذاشته، و چنین زشتکاری نابخشودنی است، با نگر به تعریف دموکراسی که :

"حاکمیت مردم از سوی مردم و برای مردم است " در این حکومت مردم باهم برابرند ودارای حقوق وآزادی های بنیادی شهروندی واجتماعی می باشند و نه حکومتی که یک غده سرطانی به نام رهبر، برخلاف اصول مسلم و پذیرفته شده جهانی دموکراسی،  با هزار من سریش هم نمی توان آن را به قانون چسباند، خودسرانه خود را ولی فقیه مطلقه و نماینده ی الله در روی زمین و منشا قانون (پندارهای پوسیده و بی ارزش بادیه نشینان) می داند و همه ی بنیادهای سیاسی کشور را از آن خود کرده، و در همه امور فاعل مایشاء شده است، و با انتصاب پادویی به نام احمدی نژاد، درآمدهای کشور را از آن خود کرده است،  بی آن که در برابر مردم جوابگو ومسئول باشد.

 

احمد صدر حاج سید جوادی ، باید بداند، او  بیش ازسی وسه سال  برای برپایی حکومت خودکامه دینمداری (تئوکراسی)  با خمینی وبازرگان به کشتارمردم آزاده ی ایران تن داده است، و با فساد این رژیم بیداد ، فقر وبینوایی در کشور همه گیر و میهن به نابودی کشیده شده است ، ادعای او و روی آوردن به سوی مردم ، فریب ودروغی بیش نیست، او اگر انسان خردمندی بود، که من در آن شک دارم، در این آخرین روزهای زندگی لب فرو می بست، و خود را بازیچه خامنه ای وباند ملایان دزد وخونخوارنمی کرد و برای سرپوش گذاشتن به جنایات  ودزدی های رفسنجانی، خاتمی، کروبی، و موسوی ، که سالیان دراز مهره های حساس این حکومت بیدادبوده اند، تن نمی داد.

 

بازماندگان مهدی بازرگان، که با جنایات وفساد او در میان مردم آبرویی ندارند، به جای دم فرو بستن وگمنام زیستن بسان جنایتکاران فاشیست و نازیسم ، با پررویی وبا زد و بند با روزنامه ها و رادیو تلویزیون های بیگانه و تلویزیون های اجاره یی، به پرده پوشی جنایات ونامردمی های پدر خود کمر بسته اند، و از این زشتکاری ها ننگی ندارند.

 

در دوم  فوریه 2012، در برنامه ی در صدای ملایان!  دوباره سرو کله عبدالعلی، پسر بازرگان پیدا شد، این بار نیز با دروغ ونیرنگ همان ادعاهای دفعه ی پیش را بازگو کرد، سیامک دهقان پور که از جنایات باند بازرگان  در پوشش نهضت آزادی ستیز، آگاهی ندارد،  سخنان یاوه ی او را شنید ، بی آن که از او در اثبات ادعاهایش پرسشی کند، برنامه را به انجام رساند.

 

همگان آگاهی دارند، که در برنامه های  تلویزیونی در بررسی رویدادهای تاریخی، باید روزنامه نگارانی شرکت کنند، که آگاهی لازم  در آن زمینه داشته وافزوده برآن ،موضوع موردسخن را نیز بررسی وپژوهش کرده باشند.

 

همین نابسامانی ها و سرسری گرفتن ادعاها در بررسی نابکاری های ساواک که منتهی به فروپاشی رژیم سلطنتی  در ایران شد، در گفتگوی روز 9 فوریه 2012 ترسایی تکرارشد. زیرا سیامک دهقان پور که از نقش ساواک و نابسامانی های  آن وزیرپا گذاشتن قانون دراین سازمان پلیس سیاسی آگاهی نداشت، وناگزیر بسان بینندگان ، تماشاگر ادعا های دروغین پرویز ثابتی درفرار از مردم ستیزی ها شد، دو دیگر این که عرفان قانعی فرد ، که امکان پژوهش اسناد در زمینه  تجاوز مامورین ساواک از وظایف قانونی را نداشت، وکتاب را به صرف ادعاهای ثابتی نوشته بود نهایتا ادعاهای پرویز ثابتی را بازگو کرد.  فرجام این برنامه ، غسل تعمیدی پرویز ثابتی و ساواک وبی اعتباری هرچه بیشتر تلویزیون صدای ملایان در آمریکا بود. 

 

در این سیه روزی ها، که همه چیز به نابودی کشیده شده است، و مخالفین ملایان با گذشت سی وسه سال به جای تعیین خط مشی روشنی برای برپایی  دموکراسی ، اسیر پندار های ملی گرایی هستند، وبا این که اصل حاکمیت ملی صد و پنجاه  سال پیش به تاریخ پیوسته است، طرفداران شاه و جبهه مجازی ملی برسرکهنه جامه ملی گرایی به جان هم افتاده اند.

 

پراکندگی مخالفین، که عامل اصلی آن خود خواهی و خود بزرگ بینی بازماندگان پادشاهی است ، به ملایان دغل امکان داده است، عوامل  وزارت اطلاعات و پاسداران را در پوشش روزنامه نویس، و یا پژوهشگر، در رادیوـ تلویزیون های اجاره یی و بیگانگان نفوذ داده و با نام دروغین اصلاح طلب، با سخنانی بی محتوا و فریب دهنده، تبلیغ می کنند و مشتی هوچی وابسته و  مردم فریب، میداندار مبارزه با رژیم  شده اند.

 

در این سیه روزی ها که میدان از اندیشمندان ، برای روشنگری نامردمی هایی که در ایران می گذرد، خالی است ،اندیشمندان ایران زمین که به فرهنگ وارزش های والای دموکراسی دلبستگی دارند، خویشکاری دارند، با نوشتن و گفتن و افشای نامردمی ها مردم را آگاه سازند، تا دکانداران دین نتوانند، به فریبکاری های خود ادامه دهندد. زیرا در این زمان که دزدی های ملایان، ارقام نجومی به خود گرفته، وفقر وبینوایی در کشور گسترده شده است، کشور های بیگانه برآنند، که اصلاح طلبان را به عنوان آلترناتیو ( جایگزین) برمردم ایران تحمیل کنند.


February 10th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی