اوضاع کاری و معیشتی کارگرانِ ایران
شباهنگ راد شباهنگ راد

 

محیط‏های تولیدی – صنعتی برای کارگران ایران، دهشتناک و طاقت‏فرساست. عمق دهشتناکی آنرا می‏توان به‏عیان مشاهده نمود. ناامنی کاری، اخراج‏های بی‏رویه، فقدان وسائل ایمنی و کاری، لغو قراردادهای دائمی، کمی دست‏مزدها و متعاقباً عدم پرداخت آن‏ها از جانب کارفرمایان و صاحبان تولیدی و همه و همه مبین اوضاعی‏ست که سرمایه‏داران وابسته برای میلیون‏ها کارگر ایران ساخته‏اند. به بیانی حقیقی، زندگی در زیر سلطه‏ی رژیم جمهوری اسلامی برای میلیون‏ها انسان ندار و از جمله یگانه طبقه‏ی تا به آخر انقلابی ناممکن شده است و رژیم جمهوری اسلامی هم بنابه منفعت‏اش کمترین تعللی از خود در به یغما بِردن دسترنج کارگران و منابع‏ی طبیعی مملکت بخرج نمی‏دهد. مگر بی دلیل است‏که بر فضای تمامی کارخانه‏ها، اعتصابات و اعتراضات کارگری حاکم گردیده است؟ مگر بی دلیل است‏که ابعاد تنفر و نارضایتی کارگران از دست سردمداران رژیم جمهوری اسلامی فزونی یافته است؟ شیره‏ی جان کارگران را مکیده‏اند و علناً دارند دسترنج ناچیزش را بالا می‏کشند. کسی نیست تا بداد آنان برسد و سال‏هاست که اعتراض، اعتصاب و مخالفت‏ها به رویه‏ی روتین کارگران تبدیل گشته است و در عوص دهه‏هاست که رژیم جمهوری اسلامی هم دارد بر سیاست بگیر و به بند و سرکوب آنان پای می‏فشارد.

 

این جامعه و دنیای کارگر نیست. این دنیای سرمایه و جامعه‏ی سودجویان و منفعت‏طلبان است و کمترین قرابتی با دنیای انسانی و کارگران ندارد. کارگر بدنبال دنیا و جامعه‏ی خودی‏ست و جانیان بشریت اجازه‏ی تنفس، اعتراص و اعتصاب از کارگران را سلب نموده‏اند و حقوق آنانرا نمی‏دهند. به عنوان نمونه جمعی از کارگران «ذوب فولاد ملایر» دست به اعتصاب زدند و خواهان حقوق معوقه‏ی 6 ماهه‏ی خویش‏اند و در مقابل جعفری مدیر کارخانه، وقیحانه و در مصاحبه‏ای می‏گوید که: "تنها 4 ماه از حقوق کارگران پرداخت نشده است". براستی که دنائت و پستی حامیان سرمایه را نمی‏توان با هیچ کلماتی توضیح داد. گرانی سرسام آور روزانه‏ی اقلام اولیه‏ی زندگی، کمر میلیون‏ها کارگر را خُرد نموده است و کارگر با دریافت حقوق به‏موقع‏ی خویش، قادر به رفع و رجوع نیازهای ابتدائی زندگی خود نیست و در عوض مدیر کارخانه دارد اعلام می‏کند که فقط 4 ماه از حقوق کارگر عقب افتاده است!! این اوضاع وخیمی‏ست که به کارگران ایران تحمیل نموده‏اند و مسلم است‏که مشاهده‏ی چنین فجایع و بالا کشیدن‏هایی مختص این کارخانه و آن کارخانه، و یا توسط این مدیر و آن مدیر و صاحب تولیدی نیست.

 

البته که مدت‏هاست مبارزه به‏منظور دست‏یابی به حقوق معوقه، به یکی از اعتراضات کارگران تبدیل گردیده است و کارگران «کارخانه‏ی کاشی و سرامیک گیلانا» هم 7 ماه است‏که هیچ‏گونه حقوقی دریافت نکرده‏اند و حدود 200 تن از کارگران «متروی مهرآباد» بدلیل عقب افتادن حقوق 5 ماهه‏ی‏شان، دست به اعتصاب و اعتراض زدند و 26 ماه است‏که 400 تن از کارگران «شرکت مخابراتی راه دور شیراز» هیچ‏گونه حقوقی دریافت نکرده‏اند. متأسفانه همه‏ی این‏ها دارد در شرایطی بوقوع می‏پیوندد که بدلیل اجرای قانون هدف‏مندی یارانه‏ها، قدرت خرید کارگران کاهش یافته است و در مقابل وزیر اقتصاد دولت احمدی‏نژاد مدعی‏ست که "قدرت خرید هشت دهک جامعه هم‏چنان حفظ شد". علناً دارند دروغ می‏گویند و بالا رفتن قیمت‏ها در جوامع‏ی سرمایه‏داری و از جمله جامعه‏ی وابسته‏ی ایران، دقیقه‏ای‏ست و در همان‏حال دولت‏مردان رژیم جمهوری اسلامی هم دارند از "پایداری" و "ایستائی" دهک‏ها سخن به‏میان می‏آورند!!

فقر و نداری‏ها در ایران آن‏چنان رو به بالاست که کمتر کسی قادر به کتمان و راست و ریز نمودن آن‏ها می‏باشد. تنش و شکاف طبقاتی به بالاترین حد ممکنه‏ی خود رسیده است و میزان فقر، از مرز 80 درصدی گذشته است تا جائی‏که علی قنبری عضو سابق شورای‏عالی پول و اعتبار می‏گوید: "در حالی‏که نرخ خط فقر در کلان شهرهای کشور بیش 800 هزار تومان بر آورد شد. میزان پایه حقوق دریافتی کارگران 350 هزار تومان است". وی هم‏چنین "از کاهش 80 درصدی قدرت خرید جامعه‏ی کارگری کشور بر اثر اجرای طرح هدف‏مندی یارانه‏ها (حذف سوبسیدها) خبر داد و انتقاد کرد".

 

بنابه چنین واقعیات تلخ و با وجود چنین ناهنجاری‏هایی چگونه کارگر می‏تواند چشم‏انداز زندگی بهتر را داشته باشد؟ جامعه‏ای که بدلیل مناسبات ناسالم حاکم بر آن، کمترین بوئی از انسانیت و برسمیت شناختن حقوق محرومان نبُرده است؟ حاکمان ایران، به صدها دلیل روشن، مستحق یک‏لحظه حکومت‏داری نیستند؛ چرا که هدف و نیت‏شان چپاول و دربدری هر چه بیشتر کارگران و توده‏های ستم‏دیده است. کار و باری به چگونگی زندگی کارگران ندارند و همواره در فکر به بند کشیدن و استثمار هر چه بیشتر آنانند. نظام جمهوری اسلامی با بالا کشیدن دست‏مزدهای ناچیز کارگران و با اخراج‏ سازی‏های بی‏رویه در صدد تأمین منافع‏ی طبقه‏ی سرمایه‏دار‏ی‏ست. اخراج‏هایی که تمامی ندارد و بنابه نوشته‏ی نهادهای تبلیغی تا کنون بیش از 470 کارگر کارخانه‏ی «آتش سو» از تولید کنندگان لوازم گازسوز تبریز را به بهانه‏های متفاوت اخراج نموده‏اند و هم‏چنین اخراج کارگران کارخانه‏های «کود شیمیائی ماکرو» به مرز 10 هزار نفر رسیده است. مازاد بر این‏ها و اخیراً 600 تن از کارگران «روغن نباتی نازگل»، وابسته به گروه صنعتی مدلل از کار بیکار شده‏اند و به خیل میلیونی بیکاران پیوسته‏اند و در تداوم می‏بایست بر بیکارسازی 5 هزار نفری کارگران «ایران خودرو تبریز» توسط صاخبان تولیدی و سرمایه‏داران افزود تا کمی بیشتر به عمق فاجعه‏ی در پیش روی زندگی کارگران پی بُرد.

 

براستی که مشکل کارگر در زیر حاکمیت سردمداران رژیم جمهوری اسلامی یکی دو تا نیست. جدا از مبارزه برای کسب دست‏مزدهای معوقه، میادین استثمار فاقد پائین‏ترین امکانات ایمنی‏ست و روزانه دارد جان کارگر را می‏گیرد. بطور مثال سه کارگر «نقاش ساختمانی مهاباد» بعد از اتمام کار، شب را در محل کار می‏گذرانند و بدلیل گاز گرفتگی جان خود را از دست می‏دهند. هم‏چنین بنابه گفته‏ی رضائی رئیس کانون شوراهای کار استان یزد، "علی محمدحسین بیگی در هنگام تعمیر دستگاه کاردینگ، دست خود را از ناحیه‏ی آرنج از دست می‏دهد که پیرو این حادثه در بیمارستان افشار یزد مورد درمان و پیوند دست قرار می‏گیرد؛ امّا متأسفانه تلاش مثمر فایده نبوده و او فوت می‏کند". مضافاً این‏که پای یکی از کارگران در اثر مونتاژ دستگاه جرثقیل قطع شده است و عباس کلاکویی مدیر عامل «سازمان قطار شهری» در این زمینه تاکید نموده است‏که: "این جرثقیل بسیار بزرگ است و به‏همین دلیل برای جابجایی آن باید برخی قعطات آنرا باز کرد و دوباره در محل جدید مونتاژ شود. در این حادثه بدلیل وجود مشکل جزئی در یکی از قطعات، آن قطعه رها شده و روی پای راست یکی از کارگران شرکت کسیون سقوط کرد" و پای راست وی از ناحیه‏ی بالای زانو قطع شد.

 

بی‏گمان این‏ها گوشه‏هایی هر چند کوچک از سیمای واقعی اوضاع کاری و معیشتی کارگران ایران است. ساعات کار را افزایش می‏دهند، حقوق‏ها را پائین می‏آورند و دارند از دادن دست‏مزدهای ناچیز و تعیین شده سرباز می‏زنند، بی امکانی وسائل ایمنی دارد جان کارگران را می‏گیرد و علاوه بر همه‏ی این‏ها، سازمان‏های دولتی و حراست کارخانه‏ها هم دارند، در راستای منافع‏ی صاحبان تولیدی و سرمایه‏داران، کارگران معترض را مورد تهدید قرار می‏دهند. به‏عنوان مثال، حراست شرکت «پی وی سی مهدی‏شهر» به کارگرانی که یک‏سال است هیچ‏گونه حقوقی دریافت نکرده‏اند را، تهدید نموده است‏که: "در صورت تداوم اعتراض‏شان به جرم اقدام علیه منافع ملی کشور تحت تعقیب قرار خواهند گرفت"!!!

بله! از منظر سرمایه‏داران، ارگان‏ها و نهادهای وابسته به آنان، سکوت کارگر پیرامون طرح خواسته‏های ابتدائی‏اش، به معنای "رشد و سازنده‏گی  مملکت" و هم‏چنین اعتراض وی به‏منظور بازستانی حقوق معوقه‏اش، به معنای "اقدام علیه منافع ملی کشور" تلقی می‏گردد!! این‏ها تعاریف حقیقی سرمایه‏داران و کارفرمایان و صاحبان تولیدی از رشد و سازنده‏گی مملکت و برسمیت شناختن حقوق کارگران است. این خواست و سیاست‏هایی‏ست که طبقات حاکم در پی آنند و مسلماً کارگر در چنین نظام‏هایی بی‏حقوق است و به تبع‏ی آن سرمایه‏داران بدنبال کارگر بدون حقوق و یا کارگر, با دریافت حقوق پائین‏اند.

خادمی‏زاده، رئیس هیأت مدیره کانون عالی انجمن‏های صنفی کارگری در این‏زمینه می‏گوید: "43 درصد از کارگران به صورت توافقی زیر نرخ مصوب شورای‏عالی کار دست‏مزد دریافت می‏کنند" و در ادامه یادآور شد: "کارگرانی که توسط شرکت‏های پیمانکاری در واحدهای تولیدی فعالیت می‏کنند 30 الی 35 درصد کمتر از نرخ مصوب شورای‏عالی کار دست‏مزد دریافت می‏کنند". یعنی این‏که حدوداً 40 درصد از کارگران پیمانی با دریافت حقوقی کمتر از 300 هزار تومان مشغولِ به کاراند!

 

آیا با وجود چنین مناسبات ظالمانانه‏ای می‏توان تصوری از کاهش فقر در درون جامعه را داشت؟ چگونه می‏توان با حقوقی کمتر از 300 هزار تومان، در جامعه‏ای زندگی کرد که بنابه گفته‏ی خودی‏های‏شان، خط فقر در کلان شهرهای کشور، از مرز 1 میلیون تومان هم عبور نموده است؟ مگر بی دلیل است‏که فقر دامان بیش از 80 درصد از کارگران را گرفته است و روز به روز هم دارد بر دامنه‏ی آن افزوده می‏گردد.

در یک کلام اوضاع کنونی نمایان‏گر آن است‏که  سرمایه در پی تخریب هر چه بیشتر زندگی میلیون‏ها کارگر و زحمت‏کش است و تا زمانی‏که بر فضای جامعه‏ی‏مان، مناسبات وابسته و گندیده چنگ انداخته است، اوضاع کاری و زندگانی توده‏های ستم‏دیده و بویژه طبقه‏ی کارگر وخیم‏تر خواهد شد. چرا که پایه‏های روابط و مناسبات دنیای کنونی با استثمار و چپاول، و با سرکوب و غارت منابع‏ی طبیعی مملکت بنا ریخته شده است و بی‏تردید دنیا و ایران با وجود حاکمیت طبقه‏ی سرمایه‏داری، هرگز روی عدالت و نابودی استثمار و برده‏گی را نخواهد دید. در حقیقت جوامع‏ی کنونی نیاز به تغییر اساسی و بنیادی دارد و پر واضح است‏که دنیا و جامعه‏ای، مدافع‏ی عدالت و محترم شمردن حقوق انسان‏هاست که از منافع‏ی یگانه طبقه‏ی تا به آخر انقلابی یعنی طبقه‏ی کارگر پیروی نماید. تنها در چنین جامعه و مناسباتی‏ست که ریشه فقر و نداری خشکانده خواهد شد و میلیون‏ها انسان محروم، دیگر شاهد هزاران بلایای دست‏ساز سرمایه‏داران و حامیان ریز و درشت‏شان نخواهند بود.

 

مارس 2012

اسفند 1390


March 17th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی